تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نادانى ريشه همه بديهاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826064333




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آسيب‌شناختي منازعات زن مسلمان در دنياي مدرن / 29بايسته‌هاي تغيير الگوي مشاركت اجتماعي زنان از نگاه كارشناسان ديني


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: آسيب‌شناختي منازعات زن مسلمان در دنياي مدرن / 29بايسته‌هاي تغيير الگوي مشاركت اجتماعي زنان از نگاه كارشناسان ديني
گروه اجتماعي: نمي‌توان در حوزه اجتماع الگويي خاص، مثل الگوي برابري را مبناي عمل قرار داد و تأثير آن را بر خانواده ناديده ‌انگاشت، چون طراحي الگوي مشاركت اجتماعي برابر، نظام ارزشي خاصي را مي‌طلبد كه نمي‌توان در غالب اوقات آن را با ارزش‌هاي خانواده‌مدارانه جمع كرد.
متن زير گزيده بيانيه تحليلي دفتر مطالعات و تحقيقات زنان مركز مديريت حوزه علميه قم است كه به مناسبت روز زن منتشر شده و به فراخور سنخيت موضوعي با سوژه «بررسي آسيب‌شناختي زن مسلمان در دنياي مدرن» منعكس مي‌شود و در آن به ضرورت آسيب‌شناسي نظام آموزشي از نگاه جنسيتي و بايسته‌هاي آموزشي و اجتماعي آن پرداخته مي‌شود.

در اين بيانيه دفتر مطالعات و تحقيقات زنان ميلاد حضرت فاطمه(س) را فرصت مناسبي براي بازخواني، بازيابي، بازنمايي و بازسازي سيماي زن دانسته و فرهيختگان و مديران نظام اسلامي را به همفكري براي آسيب‌شناسي و اصلاح وضع موجود فراخواند.

ضرورت آسيب‌شناسي نظام آموزشي از نگاه جنسيتي

بنا بر اعتقاد كارشناسان اين دفتر از آن‌جا كه انقلاب اسلامي ماهيتي فرهنگي داشت، اصلاحات فرهنگي بيش از موضوعات ديگر مورد اهتمام رهبران و مسئولان نظام قرار گرفت، در اين راستا آموزش پسران و دختران، چه در زمينه‌ پوشش آموزش ابتدايي در سراسر كشور و گسترش آموزش عالي و تنوع‌بخشي به رشته‌هاي آن و چه در زمينه‌ كم‌كردن شكاف تحصيلي ميان پسران و دختران، به حدي چشمگير بود كه مخالفان نظام اسلامي نيز نتوانستند آن را ناديده بگيرند.

حضور چشمگير دختران در عرصه‌هاي علمي و آموزشي، هم مرهون رهنمودهاي رهبران و تلاش مديران نظام، هم نتيجه‌ فراغت‌هايي است كه گسترش تكنولوژي در زندگي خانوادگي ايجاد كرده و هم پيامد تغيير نگاه‌هاست.

اما پرسش مهم آن است كه نظام آموزشي موجود تا چه حد در مسير رشد و تعالي زنان در حوزه‌هاي فردي، خانوادگي و اجتماعي بوده است و آيا مي‌توان تمام پيامد‌ها را در اين عرصه مثبت قلمداد كرد؟

بحث از نظام آموزشي و آسيب‌شناسي آن از نگاه جنسيتي از موضوعات بسيار مهمي است كه مورد غفلت قرار گرفته است اما مي‌توان ضرورت اين بحث را با توجه به نكاتي تبيين كرد:

1- تحولات دهه‌هاي اخير در ساختار و كاركرد خانواده، اخلاق جنسي و روابط اجتماعي، نگراني بسياري از فرهيختگان و جامعه‌ كارشناسي را برانگيخته است و اهل نظر تحولات ايجاد شده را ناشي از تغيير در نظام ارزشي و نگرش‌ها مي‌دانند اما اين توجه اجمالي هنوز تبيين تفصيلي نيافته و تأثير نظام آموزشي بر اين تغييرات به‌ويژه بر تحول در هويت زنانه، موشكافانه تحليل نشده است.

2- در حوزه‌هاي آموزش و پرورش به‌ويژه در دهه‌ اخير اقداماتي براي جنسيت‌زدايي صورت گرفته است كه دستور‌العمل تحقق آموزش و پرورش حساس به جنسيت به شوراي علمي سازمان پژوهش آموزش و پرورش و انجام ده‌ها پژوهش به‌منظور اصلاح متون و تصاوير كتب درسي از آنچه كليشه‌هاي جنسيتي خوانده مي‌شود، از آن جمله است، اين اصلاحات گرچه به ظاهر به معناي خنثي‌‌سازي نظام آموزشي از پيام‌هايي است كه تمايزات جنسيتي را القا كند اما خود پيام مهمي را القا مي‌كند كه كم‌ارزشي تفاوت‌هاي جنسي و لزوم مقابله با نقش‌ها و موقعيت‌هاي جنسيتي است.

3- با آن كه انقلاب اسلامي ماهيتي فرهنگي داشت و با وجود آن كه مهم‌ترين ابعاد تهاجم دشمن در مفهوم‌سازي، تئوري‌پردازي، ايجاد گفتمان علمي و اقتدار تبليغي تحقق يافته اما تاكنون به درستي تحليل نشده و نزاع ما با نظام استكباري به منازعات سياسي فرو‌كاهيده است، همين مسئله مي‌تواند توضيحي بر ضرورت پرداختن به اين دسته از مباحث فرهنگي و ايجاد دغدغه‌ ذهني براي جامعه‌ كارشناسي باشد.

چندي پيش وزير آموزش و پرورش سخناني در لزوم تفكيك متون درسي دختران و پسران بيان كرد؛ اين سخنان گرچه با عكس‌العمل‌هايي مواجه شد اما زمينه‌اي فراهم ساخت تا بحث‌هايي در اين موضوع شكل گيرد و دو نشست با موضوع «آسيب‌شناسي نظام آموزشي از نگاه جنسيتي» با حضور وزير و معاونان آموزش و پرورش برگزار شود، اين اقدام مي‌تواند نقطه شروع مباركي براي ورود كارشناسان به بررسي موضوعاتي باشد كه هنوز دست نخورده مانده‌اند.

از اين رو لازم است با نگاهي گذرا به تحول آموزش در سده‌ اخير، پيامد‌هاي نظام آموزشي را بر زنان، به طور خاص، مورد دقت قرار دهيم تا در اين زمينه ضرورت اصلاحات در نظام آموزشي خود را نشان دهد.

... با تقويت ايده جهاني‌سازي در دو دهه اخير كه فرآيند جهاني‌شدن سرمايه‌داري و در‌نورد‌يدن مرزهاي جغرافيايي، ملي و فرهنگي است، سرمايه‌داري نوين به برنامه‌هاي آموزشي با گستره فرا‌ملي توجه كرده است كه نتيجه آن تربيت انسان‌هايي به‌عنوان شهر‌وند جامعه واحد جهاني باشد، ايده آموزش جهاني كه از سوي جهان غرب طراحي و به وسيله يونيسف به كشور‌هاي خاورميانه و شمال آفريقا، به‌منظور «دستيابي به آموزش جهاني در دوره ابتدايي طي سال‌هاي 2005 ـ 2010» پيشنهاد شده است، بر از ميان رفتن تمامي تمايزات جنسيتي تأكيد مي‌كند.

طبق برخي قراين، تحولات موجود در نظام آموزشي، حتي در كشور‌هاي غربي نيز تعمداً در مسيري خاص هدايت مي‌شود، برخي منتقدان به اين واقعيت توجه كرده‌اند كه چگونه در دو دهه‌ اخير تحقيقاتي جهت‌دار شكل‌ مي‌گيرد تا مشكلات موجود در آموزش دختران را بيش از آن‌چه هست، جلوه دهد و بر اين زمينه، تحولات مورد نظر را پيش برد، «وندي شليت» پس از توجه به اين نكته كه هم‌اكنون پسران در بخش ضعيف شكاف جنسيتي در نظام آموزشي قرار دارند و معمولاً در خواندن و نوشتن يك سال و نيم از دختران عقب‌ترند، كم‌تر به مدرسه پاي‌بندند و احتمال ورودشان به دانشگاه هم كم‌تر از دختران است، مي‌نويسد «اما هيچ‌يك از اين وقايع تأثيري بر ديدگاه رسمي موجود در مورد شكست مدارس در برقراري عدالت ميان پسران و دختران نگذاشته است و هنوز هم برنامه‌ريزي‌ها در راستاي ارتقاي سطح تحصيلي دختران مي‌شود نه پسران.» وي سپس توضيح مي‌دهد كه گروهي از اساتيد از جمله «كارول گيليكان» استاد مطالعات جنسيتي دانشگاه هاروارد، چگونه با وارونه جلوه‌دادن جنسيت و طرح ادعاهايي، بدون هيچ پشتوانه‌اي از پژوهش‌هاي ميداني، از مشكل «مردانگي پسران در يك محيط اجتماعي مرد‌سالارانه» سخن مي‌گويند تا بر آن اساس در جهت‌دهي نظام آموزشي به سمت و سوي مورد نظر ايفاي نقش كند.

در ايران، اولين بار در سال 1218 شمسي، در زمان حكومت محمد‌‌شاه، مبلغان مسيحي آمريكايي مدارس دخترانه‌اي براي ارمنيان تأسيس كردند و در سال 1250، در زمان سلطنت ناصر‌الدين شاه، براي نخستين‌بار دختران مسلمان ايراني در مدارس آمريكايي حضور يافتند، از سال 1286 به تدريج مدارس داخلي تأسيس و گسترش يافت و از سال 1322 آموزش ابتدايي همگاني اجباري شد و در سال 1345 اهداف نظام آموزشي ترسيم شد.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي، قانون اساسي در اصل سي‌ام خود آموزش و پرورش رايگان تا پايان دوره متوسطه را براي دختران و پسران مورد توجه قرار داد و دولت موظف شد تا زمينه تحصيلات عاليه را تا سر‌حد‌ خود‌كفايي كشور به‌طور رايگان گسترش دهد، همچنين قانون اهداف و وظايف آموزش و پرورش در سال 1367 مشتمل بر چهار فصل و 10 ماده در مجلس شوراي اسلامي به تصويب رسيد و تنها بحث جنسيتي آن لزوم برخورداري همه دانش‌آموزان كشور از آموزش عمومي بر حسب استعداد و جنس بود.

از سال 1376 و با روي كار آمدن دولت اصلاحات، جهت‌گيري‌ها به سمت هماهنگي با ادبيات بين‌المللي، چه در عرصه حقوق و چه در عرصه آموزش و فرهنگ شتابان شد، در همين سال مطالعاتي به‌منظور باز‌نگري و اصلاح كتب درسي از نگرش‌هاي جنسيتي آغاز شد، هدف اصلي اين اقدامات تغيير نظام ارزشي جامعه و هويت جنسي دختران به‌منظور احراز موقعيت‌هاي يكسان و ايفاي نقش‌هاي مشترك بود. در اين راستا حساسيت ويژه‌‌اي بر تصاوير و متون آموزشي اعمال شد و با حاشيه‌اي و دست دوم خواندن نقش‌‌هاي خانگي زنان نشان داده شد كه اين كتب با به تصوير كشيدن زنان در نقش‌هاي خانگي، دختران را به حاشيه مي‌رانند.

مديركل وقت دفتر امور زنان وزارت آموزش و پرورش، در مصاحبه‌اي با اشاره به مقاومت‌هايي كه در اين راستا انجام شده بود، مي‌گويد «ما متهم شده‌ايم كه مي‌خواهيم ساختار خانواده را به هم بريزيم، مطالبات زنان را افزايش دهيم و نقش‌ها را متزلزل كنيم.» وي سپس اصلاح نقش‌ها، اصلاح ساختار خانواده و اصلاح قوانين و مقررات را مورد توجه قرار مي‌دهد و مي‌افزايد «در حقيقت ما قصد تحول نقش‌ها را با توجه به ساختار نوين خانواده و نقش توسعه‌ا‌ي زن داريم.»

در اين مقطع پژوهش‌هاي بسياري، متأثر از نگاه فمينيست‌هاي اروپايي و هماهنگ با نگاه توسعه غربي، انجام گرفت كه مفاد آن ضرورت اصلاح نگرش‌ها و تحول در ارزش‌ها، به سمت از ميان رفتن تمايزات زن و مرد در خانه و اجتماع، و ضرورت تحول در ساختارهاي حقوقي و فرهنگي بود، برخي پژوهش‌ها اصلاح نظام آموزشي را زمينه‌اي براي تغيير نظام ارزشي مي‌دانستند و از اين رو خرده مي‌گرفتند كه تصاوير كتب درسي دختران را بيش از پسران در حال انجام كارهاي خانگي و پسران را در حال انجام فعاليت‌هاي اجتماعي نشان مي‌دهد و تقسيم مشاغل به زنانه و مردانه را مانع بروز خلاقيت و هدف توسعه را از ميان بردن جنسيت مي‌دانستند و پيشنهاد مي‌دادند كه تصاوير كتب درسي، با شكستن كليشه‌هاي رايج، مثلاً با نشان دادن پدران در حال چيدن ميز شام و نشان دادن پسران در حال پرستاري و دختران در حال طراحي نقشه يك ساختمان، گامي در مسير توسعه بردارد.

در سال 1377، اهداف آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران به تصويب رسيد كه در 56 مورد از اهداف مطرح شده هيچ جهت‌گيري جنسيتي ملاحظه نشده بود و تنها در اهداف جزئي مقطع راهنمايي تربيت «دختري عفيف» و «پسري شجاع» و توجه به نقش زن و مرد در خانواده و اجتماع مورد تأكيد قرار گرفت كه از قضا به دليل آن كه تقويت‌كننده‌ فاصله‌هاي جنسيتي است مورد انتقاد نيز واقع شد، در سال 1381 پيش‌نويس اول و در سال 1382 پيش‌نويس دوم سند و منشور اصلاح نظام آموزش و پرورش تدوين شد، در اين متن، در بخش مربوط به عدالت آموزشي، برخورد با تصورات قالب جنسيتي و تغيير بينش و نگرش‌هاي تبعيض‌آميز نسبت به آموزش و اشتغال زنان پيش‌بيني شده و در بخش‌ آسيب‌شناسي به درستي به تضاد و تعارض ميان كاركرد‌هاي بخش‌هاي مختلف جامعه، تعارض ميان سنت‌گرايي و مدرنيته كه خود را در قالب تعارض ارزشي خانواده ـ مدرسه، تضاد ارزشي خانواده ـ دانش‌آموز و شكاف بين نسلي نشان مي‌دهد، اشاره شده است. اما در بخش راهكارها اين نزاع به نفع فرهنگ مدرن و حاشيه‌نشيني سنت فيصله‌ مي‌يابد و برخورد مناسب با تصورات قالب جنسيتي در كتب درسي و آموزش‌ها و ترسيم‌ تصويري روشن از آينده اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي آنان براي ايجاد انگيزه‌ بيشتر تحصيل، مد نظر قرار مي‌گيرد؛ هر چند از توجه به ويژگي‌هاي جنسيتي در تدوين محتوا، روش و تخصيص منابع نيز غفلت نشده است.

در بخش مربوط به آموزش و پرورش، وجود كليشه‌هاي تبعيض‌آميز جنسيتي و فقدان استراتژي‌هاي روشن و مشخص در خصوص نقش‌ و مشاركت زنان در عرصه‌هاي مختلف و محدوديت‌ حضور زنان در عرصه‌هاي تصميم‌گيري، برنامه‌ريزي و مديريت در زمره‌‌ آسيب‌ها شناخته مي‌شود و كوشش در راستاي رفع كليشه‌هاي جنسيتي در برنامه‌هاي درسي، كتاب‌هاي درسي و آموزش‌ها، برقراري ارتباط با خانواده‌ها در راستاي تغيير بينش و نگرش نسبت به آموزش و اشتغال و فعاليت دختران، رفع نابرابري‌هاي جنسيتي در خانواده‌ها به‌عنوان توصيه‌ مطرح مي‌شود، نكته جالب توجه در منشور اصلاحات آموزش و پرورش، غلبه نگاه معنوي، اخلاقي و عرفاني و كم‌توجهي به ابعاد تشريعي و برنامه‌‌اي دين است و چنين توهم مي‌شود كه دين عهد‌ه‌دار ارائه ارزش‌هاي اخلاقي و نظام‌مدرن مسئول تنظيم برنامه اجتماعي است؛ در همين زمان همكاري‌هاي انجام شده ميان نهادهاي وابسته به سازمان ملل و نهاد‌هاي دولتي زنان‌ به اجراي پروژه‌هايي به‌منظور اصلاح نگرش‌هاي جنسيتي در ميان مديران مياني نظام، دانش‌آموزان و اقشار ديگر منجر شد.

هم‌اكنون سه ديدگاه در ميان كارشناسان و مديران آموزش و پرورش در بحث از رابطه ميان جنسيت و آموزش مطرح است؛ برخي از كارشناسان، تفاوت‌هاي بيولوژيك ميان زن و مرد را ناچيز و كم‌اثر مي‌دانند و معتقدند تفاوت‌هاي رواني از مقوله جنسيتي و محصول فرهنگ‌هاي مرد‌سالار است بنابراين نظام آموزشي نبايد اين تفاوت‌ها را مبنايي براي تمايز آموزش ميان دختران و پسران قرار دهد.

گروه بيشتري از كارشناسان معتقدند كه تفاوت‌هاي رواني ميان دختر و پسر كم‌ و بيش داراي منشأ زيست‌شناسانه است اما با گروه‌ اول در اين نكته كه نبايد تفاوت‌ها مبناي تمايز در نظام آموزشي قرار گيرد، هم عقيده‌اند، اين دو ديدگاه در موضع عمل همان رويكرد غالب در مراكز آموزش و پرورش كشور‌هاي مختلف را برمي‌گزينند. تعدادي از كارشناسان نيز اين باور را ترويج مي‌كنند كه تفاوت‌هاي رواني داراي منشأ تكويني است و بايد نظام آموزشي متناسب با اين تفاوت‌ها و متناسب با انتظارات اسلام و مسئوليت‌هاي ويژه‌ هر يك از زن و مرد، رنگ و بوي جنسيتي يابد كه اين ديدگاه در برخي مديران دولت نهم طرفداراني نيز دارد.

... تحول در نظام آموزشي زنان به كاهش انگيزه ازدواج، افزايش سن ازدواج و فاصله ميان ازدواج و فرزند‌آوري مي‌انجامد، روي ديگر سكه كاهش تمايلات حمايت‌گرانه و غيرت‌ورزانه در مردان است كه تأثير نامطلوبي بر كارآيي خانواده خواهد داشت، نظرسنجي مؤسسه گالوپ در سال 1962 نشان مي‌داد كه بيشتر زنان مايل بودند ازدواج كنند، چهار فرزند داشته باشند و تنها تا زماني كه اولين فرزندشان به دنيا مي‌آيد، كار بيرون از خانه داشته باشند، اما پژوهش‌هاي اخير نشان مي‌دهد زناني كه شغل خود را به نفع خانواده ترك كرده‌اند از دست مردمي كه تا اين حد شأن مادري را تحقير مي‌كنند، خسته شده‌اند و معتقدند براي اولويت دادن به خانواده، باورسازي لازم انجام نمي‌شود.

آلن و باربارا پيس در آثار خود، پس از تبيين علمي تفاوت‌هاي جسمي و رواني زن و مرد، به اين نكته‌ اشاره مي‌كنند كه در طول تاريخ بشريت تنها در قرن حاضر است كه اين تفاوت‌ها در نظام آموزشي ناديده گرفته مي‌شود و دختران و پسران يكسان آموزش مي‌بينند و در شرايطي به زندگي مشترك اقدام مي‌كنند كه هيچ تصوير روشني از تمايزات خود ندارند و اين تفاوت‌ها به جاي آن كه زمينه كارآمدي و نشاط آنان را فراهم كند، زمينه اختلاف مي‌شود.

كارآيي خانواده، ضرورتاً در گرو پاي‌بندي به تفاوت موقعيت و نقش‌هاي زن و مرد است، در طول تاريخ، زنان نقش بي‌بديلي در انتقال ارزش‌هاي اخلاقي به نسل بعد، كنترل سبد هزينه‌هاي خانواده و حفاظت از اعضا و اموال خانواده ايفا كرده‌اند و امروزه با كمال تعجب شاهديم كه زن و مرد به ايفاي نقش‌هاي يكسان فراخوانده مي‌شوند و مي‌آموزند كه نقش‌هاي خانگي را درجه دوم و حاشيه‌اي بدانند.

تغيير الگوي مشاركت اجتماعي زنان

... از آن‌جا كه فرهنگ مدرن ارزشمندي را احراز مناصب قدرت و كسب ثروت مي‌داند، تسلط گفتمان مدرن سبب شده است زنان با دروني‌سازي همين ارزش‌ها به تحليل وضعيت گذشته خود بپردازند، احساس فرودستي كنند و براي رسيدن به مناصب قدرت و كسب استقلال مالي تلاش كنند، تغيير الگوي مشاركت اجتماعي از الگوي خانواده‌محور به اشتغال محور، نشانه‌اي از تعريف شدن عزت‌مندي اجتماعي زنان به مدرك و شغل است تا آن‌جا كه حتي شمار زيادي از زنان براي احراز موقعيت اجتماعي، در تكاپوي دستيابي به فرصت‌هاي شغلي خاصي هستند كه درآمدزايي آن ناچيز يا كمتر از هزينه‌هاي آن است.

سخن اين است كه نمي‌توان در حوزه اجتماع الگويي خاص، مثل الگوي برابري را مبناي عمل قرار داد و تأثير آن را بر خانواده ناديده ‌انگاشت، به عبارت ديگر، نمي‌توان زن و مرد را به حضور همسان و همرنگ در اجتماع فراخواند اما انتظار داشت كه زنان نسبتي خاص با خانواده و فرزندان برقرار كنند و خانواده‌محور باشند؛ چون طراحي الگوي مشاركت اجتماعي برابر، نظام ارزشي خاصي را مي‌طلبد كه نمي‌توان در غالب اوقات آن را با ارزش‌هاي خانواده‌مدارانه جمع كرد.

افزايش تعارضات ساختاري

به نظر مي‌رسد كشور ما در پياده كردن نظام آموزشي آندروژني مشكلاتي را تجربه مي‌كند كه كشورهاي غربي تا اين حد با آن مواجه نيستند. در اين كشورها تحول در ساختارهاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي و حقوقي كم و بيش به شكل هماهنگ اتفاق افتاده است اما در كشور ما در همان حالي كه بر برابري در محتوا و روش آموزش پاي مي‌فشاريم، نقش‌هاي زنانه‌اي چون مادري را هم تقديس مي‌كنيم. ما هم بر طبل برابري زن و مرد در مشاركت اجتماعي مي‌كوبيم و برابري در اشتغال را از شاخص‌هاي توسعه مي‌دانيم و هم بر مسئوليت‌هاي اقتصادي مردان در خانواده تأكيد داريم.

به بيان ديگر، ساختارهاي فرهنگي و اجتماعي ما را به برابري مي‌خواند و ساختارهاي حقوقي بر تفاوت‌هاي حقوقي صحه مي‌گذارد كه پيامد اين تعارضات علاوه بر كاهش كارآمدي زن و مرد در خانه و اجتماع، سردرگمي و بحران هويت به‌ويژه در ميان زنان است؛ آن‌گاه كه مرزهاي زنانگي و مردانگي كم‌رنگ‌ مي‌شود و احراز موقعيت‌ها و ايفاي نقش‌هاي يكسان و برخورداري از حقوق برابر شكل آرماني به خود مي‌گيرد، پرسش‌هاي ذهني نيز انعكاسي از همين تحولات خواهد شد و آنچه با آرمان برابري همسو و همخوان نباشد، مورد پرسش و اعتراض قرار خواهد گرفت، در چنين فضايي شبهه ناكارآمدي دين، زمان‌مندي احكام ديني و يا ضرورت رانده شدن دين به حوزه‌ي فردي قوت خواهد يافت.

... آموزه‌هاي متعدد ديني چه مستقيم و چه غيرمستقيم به تفاوت‌هاي تكويني زن و مرد اشاره كرده‌اند، اين تفاوت هم در قواي جسماني است و هم در ذهنيت‌ها و تمايلات و رفتارها، مواردي همچون حس حمايت‌گري، حيا، انس و آرامش‌بخشي، خودنگهداري در امور جنسي و قوت عاطفه به‌عنوان صفات غالب در زنان و قدرت تدبير و دورانديشي عقلاني و غيرت در امور جنسي، از صفات غالب در مردان كه داراي منشأ طبيعي‌اند به شمار آمده است. هرچند در ادبيات ليبراليستي و فمينيستي وجود تفاوت‌هاي تكويني نمي‌تواند مقدمه‌اي بر استنتاج كاركردهاي مختلف و حقوق متمايز باشد اما توجه به هدفمندي و حكمت الهي توضيحي مناسب است كه نشان مي‌دهد اين تفاوت‌ها، در تدبير حكيمانه خلقت بيهوده نيست و به‌منظور ايجاد كاركردهاي مختلف قرار داده شده است.

از سوي ديگر، آموزه‌هاي متعدد نشانگر آن است كه خداوند موقعيت‌ها و نقش‌هاي متفاوتي براي زن و مرد مقرر كرده است، احراز برخي از اين موقعيت‌ها و نقش‌ها، مسئوليتي واجب به شمار مي‌آيد و برخي ديگر هرچند تكليف واجب نيست اما به دليل آن‌كه انجام چنين فعاليت‌هايي به‌عنوان يك نقش جنسي در كارآمدي و نشاط خانواده و اجتماع تأثير بسزايي دارد، حكومت موظف است به گونه‌اي برنامه‌ريزي كند كه هر جنس به نقش‌هاي ويژه‌‌ خود تشويق شود.

مي‌توان حدس زد كه برخي فعاليت‌هاي زنان و مردان در صدر اسلام، از زمره‌ نقش‌هاي زمان‌مندي است كه اصرار بر حفظ آن در شرايط در حال تغيير اجتماعي و فرهنگي، ايستايي و انجماد را تداعي مي‌كند، به عنوان مثال در گذشته زنان در ايفاي مسئوليت‌هاي خانگي به دست‌آس كردن گندم مي‌پرداختند اما امروزه با پيشرفت‌هاي تكنولوژي از يك سو و فقدان اصرار آموزه‌هاي ديني بر حفظ چنين نقش‌هايي از سوي ديگر، نمي‌توان اين نقش را زنانه دانست و آن را حفظ كرد اما بررسي اجتهادي متون ديني مي‌تواند نقش‌هاي جنسيتي فرازماني را كه اقتضائات زماني و مكاني خاص از اهميت و ارزش عمومي آن نمي‌كاهد، مشخص كند...

در ادامه اين بيانيه، دفتر مطالعات و تحقيقات زنان آورده است كه به منظور پي‌گيري موضوع لازم است كارشناسان زبده چه در بدنه‌ آموزش و پرورش و آموزش عالي و چه خارج از آن با موضوع، ارتباط برقرار كنند. در قدم اول جلسات كارشناسي به‌منظور بررسي ابعاد موضوع برگزار شود و در كنار آن پرونده‌هاي علمي مناسب از آثار منتقدان نظام آموزش دوجنسي (چه در داخل و چه در خارج كشور) تدوين شود...

منابع

1. آموزش و پرورش و هويت جنسي (مصاحبه با فاطمه تندگويان، مدير كل دفتر امور زنان وزارت آموزش و پرورش).

eduwomen.ir/goftegu/Zan62, htm.

2. الحر العاملي، محمد‌بن‌حسن، وسائل الشيعه، قم، موسسة آل‌البيت لاحياء التراث، چاپ اول، 1416 ق.

3. الصدوق، محمد‌بن‌علي‌بن‌بابويه، من لا يحضره الفقيه، قم، جامعة مدرسين حوزه علميه قم، 1363.

4. الكليني، محمدبن‌يعقوب، الكافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ چهارم، 1375.

5. المجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، كتابفروشي اسلاميه، چاپ سوم، 1374.

6. «با حذف موارد تبعيض‌آميز متون، كتاب‌هاي درسي در راستاي برابري جنسيتي سازمان‌دهي مي‌شود»، خبر‌نامه ‌زنان (مركز امور مشاركت زنان)، ش 44، 1383.

7. بي‌ريا، ناصر و ديگران، روانشناسي رشد با نگرش به منابع اسلامي، تهران، انتشارات سمت، چاپ چهارم، 1385.

8. حجازي، الهه، «اصلاح سيماي زن در كتاب‌هاي دوره ابتدايي: راهي به سوي دستيابي به فرصت‌هاي برابر»، فصلنامه تعليم و تربيت، پژوهشكده تعليم و تربيت وزارت آموزش و پرورش، شماره 3، مسلسل 87، پاييز 1385.

9. حجازي، قدسيه، بررسي جرائم زن در ايران، تهران، شركت انتشار، 1341.

10. حسيني‌نسب، داود، «نقش‌آموزي جنسيت و تفاوت‌هاي جنسيت در كودكان»، نشريه دانشكده ادبيات و علوم انساني، شماره‌هاي 2 و1، مسلسل 146، بهار و تابستان 1373.

11. ريتزر، جرج، نظريه‌ جامعه‌‌شناسي در دوران معاصر، ترجمة محسن ثلاثي، تهران، انتشارات علمي، چاپ دوم، 1374.

12. سند و منشور اصلاح نظام آموزش و پرورش ايران (پيش‌نويس دوم)، تهران، پژوهشكده تعليم و تربيت وزارت آموزش و پرورش، چاپ اول، 1382.

13. صمدي، معصومه، «بررسي باورهاي برنامه‌ريزان درسي دربارة تفاوت‌هاي دختران و پسران در زمينه‌ي شناختي»، فصلنامه مطالعات زنان، سال سوم، شماره 8، 1384.

14. ظهره‌وند، راضيه، «تحقق آموزش و پرورش حساس به جنسيت در برنامه‌ريزي آموزشي دوره آموزش عمومي»، فصلنامه تعليم و تربيت، پژوهشكده تعليم و تربيت وزارت آموزش و پرورش، شماره 3، مسلسل 87، پاييز 1385.

15. عضدانلو، حميد، آشنايي با مفاهيم اساسي جامعه‌شناسي، تهران، نشر ني، چاپ اول، 1384.

16. علم‌الهدي، جميله، بررسي مباني نظري آموزش جهاني، تهران، دانشگاه شهيد بهشتي، چاپ اول، تابستان 1386.

17. قدرت‌خان، ثمانه، «تبعيض دوسويه»، شرق، 4/6/1383.

18. كاستلر، مانوئل، عصر اطلاعات، اقتصاد، جامعه و فرهنگ، ترجمة حسن چاوشيان، تهران، طرح نو، چاپ سوم، 1382.

19. گاردنر، ويليام، جنگ عليه خانواده، قم، دفتر مطالعات و تحقيقات زنان، چاپ اول، 1386.

20. گوريان، مايكل، يادگيري متفاوت دخترها و پسرها، ترجمة مهدي قراچه داغي، تهران، انتشارات پيك‌ بهار، چاپ اول، 1382.

21. «ليبرال‌ها براي تسلط بر شرقي‌ها تغيير فرهنگ زنان را دنبال مي‌كنند»، ايران، 11/5/1384، ص‌14.

22. مصاحبه با خانم راضيه ظهره‌وند، دفتر مطالعات و تحقيقات زنان، 1385.

23. گلناز، مهران، «بررسي روند تواناسازي دختران و زنان در نظام آموزشي ايران»، فصلنامه تعليم و تربيت، پژوهشكده تعليم و تربيت وزارت آموزش و پرورش، شماره 3 ،مسلسل 87، پاييز 1385.

24. هوف سومرز، كريستينا، «پسران قربانيان فمينيسم»، ترجمة معصومه محمدي، پروين قائمي و مسعود اكبريه، فمينيسم در امريكا تا سال 2003، ج1، تهران، دفتر نشر معارف، 1383.
 شنبه 8 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 423]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن