تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران شناخته میشود؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1820969608
*«پرونده 7تير» درگفتوگوي ايسنا با حسين موسوي تبريزي* *بـهـشـتي بـسيار دمـوكـرات و حـلـيـم بـود *وزارت خارجه بايد پرونده تحويل رجوي و تروريستها را پيگيري كند
واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: *«پرونده 7تير» درگفتوگوي ايسنا با حسين موسوي تبريزي* *بـهـشـتي بـسيار دمـوكـرات و حـلـيـم بـود *وزارت خارجه بايد پرونده تحويل رجوي و تروريستها را پيگيري كند
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: تاريخ
حجتالاسلام والمسلمين سيدحسين موسوي تبريزي با تشريح وقايع روزهاي منتهي به حادثه انفجار حزب جمهوري اسلامي در 7 تير سال 60 و بيان اينكه پروندهي قضايي اين حادثه تشكيل نشد، درباره پيگيري موضوع انفجارهاي ابتداي انقلاب در مجامع بينالمللي تاكيد كرد كه امروز وزارت خارجه بايد پرونده تحويل رجوي و تروريستها را پيگيري كند.
حجتالاسلام والمسلمين سيدحسين موسوي تبريزي كه در مقطع حادثه انفجار 7 تير در دستگاه قضايي مسووليت داشته است در گفتوگو با خبرنگار تاريخ ايسنا گفت: «از ابتداي پيروزي انقلاب، گروههاي مجاهدين خلق آزاد بودند، فعاليتهاي سياسي زياد و روزنامه و دفاتر متعدد داشتند حتي جمعهها و روزهاي تعطيل بعضا افراد را براي ياد دادن كارهاي رزمي، كار با وسايل جنگي، اسلحه و... به كوهها ميبردند،گاهي فعاليتهايشان در ساختمانهاي دولتي بود كه از اول پيروزي انقلاب آن را تصرف كرده بودند و تحويل نميدادند و اسلحه و مهمات و هر وسيله نظامي ديگري داشتند را همه از پادگانها برده بودند و مشكلي در رابطه با انجام فعاليت نداشتند، در مسايل سياسي نيز فعال بودند و اطلاعيه ميدادند و از آزادي سياسي برخوردار بودند.»
ابتداي انقلاب هيچ برخوردي با منافقين نشد كه ادعا كنند نگذاشتند ما كار كنيم
وي اظهار كرد: «در اواخر نيمه دوم سال 58 كه دو انتخابات داشتيم، يكي انتخابات مجلس و ديگري انتخابات رياستجمهوري. آنها هم در انتخابات مجلس اول شركت كردند و كانديدا داشتند. مسعود رجوي از تهران و موسي خياباني از تبريز كانديدا شدند. انتخابات آزاد بود. هيچ نوع برخورد نظامي، سياسي و قضايي با آنها نشد كه ادعا كنند نگذاشتند ما كار كنيم حتي خود امام (ره) به آنها وقت ملاقات داد؛ موسي خياباني و مسعود رجوي هم با آنها ملاقات كردند كه حتي عدهاي از دوستان ما و از جمله خود من با امام(ره) صحبت كرديم كه چرا به آنها وقت ملاقات داديد. امام(ره) فرمودند كه من ميخواستم با آنها اتمام حجت شود كه بعد نگويند ما نتوانستيم حرفهايمان را بزنيم.»
وي افزود: «ميخواستيم حرفهايشان را بشنويم تا اينكه آنها در خيابانها تجمعاتي به بهانههاي مختلف برگزار كردند؛ از جمله بهانهي آنها دستگيري محمدعلي سعادتي بود كه برخورد قضايي با او شده بود، اول انقلاب، محمدعلي سعادتي در دادستاني انقلاب تهران كار ميكرد. در آنجا با كاردار سفارت روسيه ارتباط پيدا كرده بود. براي كاردار سفارت روسيه پرونده سرلشكر مقربي، جاسوس سابق شوروي كه زمان شاه اعدام شده بود مهم بود. ميخواستند بدانند چه چيزي را لو داده است و چه گفته است. خواسته بود كه پرونده را برايش بياورد. محمدعلي سعادتي هم حدود 90 صفحه از آن پرونده را از دادگاه دزديده بود و در حال تحويل به او، افراد كميته سعادتي را گرفته بودند. او را دستگير كرده بودند و به دادستاني تحويل دادند.»
موسوي تبريزي ادامه داد: «بيشتر از يك سال در زندان بود تا نيمه دوم آبان ماه 59 بود كه من او را محاكمه كردم. هنوز دادستان كل نشده بودم؛ اما حاكم شرع در آذربايجان غربي و شرقي بودم اما چون حكم كلي داشتم، در جاهاي مختلف هم اگر لازم بود كسي محاكمه شود به آنجا ميرفتم. مرحوم آقاي بهشتي، رييس قوهي قضاييه و ديوان عالي كشور بود و آقاي قدوسي هم دادستان كل انقلاب. آنها به من گفتند از امام(ره) هم حكم گرفتيم و محاكمه را انجام داديم كه از آنجا كه جاسوسي او مشخص بود به 15 سال زندان محكومش كرديم.»
منافقين در 25 خرداد 60 رسما اعلام كردند كه بعد از اين برخورد نظامي خواهند داشت
وي با اشاره به شورشي كه در زندان اتفاق افتاد بيان كرد: «تنها كسي كه تا آن زمان از ميان اعضاي معروف مجاهدين با او برخورد قضايي شده بود، محمدعلي سعادتي بود؛ البته گاهي در خيابانها در تجمعات و ناآراميهايي كه ايجاد ميكردند عدهاي دستگير و بعد آزاد ميشدند، تا آن روز برخورد سختي با آنها نشده بود. تا اينكه در 25 خرداد سال 60 رسما اعلام كردند و اعلاميه دادند كه بعد از اين برخورد نظامي خواهيم كرد و در اين برخورد نظامي، به تهديد با اسلحه و كشتار اقدام كردند.»
وي افزود: «بعد هم راهپيمايي مفصل و درگيري خياباني در 28 خرداد راه انداختند و ميخواستند آيتالله خامنهاي را 6 تير در تهران ترور كنند كه موفق نبودند و ناقص انجام گرفت و شب 7 تير هم انفجار 7 تير پيش آمد. آن زمان من در تبريز قاضي بودم و ميتوانستم به واسطه حكمي كه داشتم در تمام دادگاههاي ايران قضاوت كنم. در آن مقطع در مازندان بودم، محاكماتي انجام دادم و براي محاكمه به مشهد ميرفتم كه در راه جريان 7 تير را شنيدم.»
مادامي كه منافقين دست به ترور و انفجار نزده بودند، هيچ برخوردي با آنها نشده بود
وي افزود: «مادامي كه آنها دست به ترور و انفجار نزده بودند، هيچ برخوردي با آنها نشده بود. مرحوم آيتالله قدوسي به عنوان دادستان كل انقلاب اعلاميه دادند كه اگر آنها كارهاي سياسي كنند و اسلحهها را تحويل دهند و ساختمانهاي دولتي را تحويل دهند، دولت با آنها هيچ برخوردي نخواهد كرد و با آنها اتمام حجت كرد و اين اطلاعيه حدود يك ماه قبل از آن بود كه اطلاعيه نظامي را دادند.»
منافقين در كل كشور بيش از ده هزار نفر نيروي مسلح داشتند
موسوي تبريزي بيان كرد: «سازمان مجاهدين لااقل در كل كشور بيش از ده هزار نفر نيروي مسلح داشتند و واقعيت اين بود كه در ميان جوانان و به ويژه دخترخانمها خيلي كار كرده بودند و آنها را تحت تاثير قرار داده بودند. سابقهي مبارزاتي زيادي داشتند. از گروههاي مسلماني كه سابقه مبارزتي زيادي داشتند، بودند. مجاهدين خلق گروهي بودند كه تا حدي محبوبيت هم داشتند.نظام هم با آنها برخورد نكرده بود اما عليه مسوولان مينوشتند. حدود 2 سال و نيم آنها به راحتي فعاليت ميكردند و كاملا آزاد بودند. چون در حكومت نبودند عليه حكومتيها بسيار حرف ميزدند.»
كودتاي دروني در داخل مجاهدين خلق انجام شد
وي اضافه كرد: «اعضاي اين سازمان از سال 42 به بعد شروع به مبارزه كردند. گروه متديني بودند كه كم كم به طرف گروههاي كمونيستي رفتند و تحليلها از دين براي آنها عوض شد و به دنبال تحليلهاي مادي رفتند. سال 50 بزرگانشان، دستگير و كشته شدند و پس از آن كمونيستها در ميان جوانترهايشان نفوذ كردند و با تحليلهايي، فكرشان را عوض كردند. طوري كه كودتاي دروني در داخل مجاهدين خلق انجام شد.»
وي گفت: «البته معتقديم ساواك هم در اين كودتا بيتاثير نبود و تصفيه دروني با نفوذ ساواك انجام شد و حتي مرحوم شريف واقفي را خودشان كشتند.عليه آقاي طالقاني و منتظري و هاشمي رفسنجاني پيش ساواك اقرار ميكردند و آنها را در دردسر ميانداختند. يك نوع تصفيه درونگروهي. از بيرون و درون زندان هم مسايلي پيش آمد. به نام مجاهدين خلق اطلاعيهاي صادر شد كه ما ديگر مسلمان نيستيم. اعلام كردند از اسلام دست برداشتند و آرمشان هم كه آيهاي از قرآن بود را از كتابهايشان برداشتند.»
موسوي تبريزي بيان كرد: «بعد از يكي دو سال دوباره مسعود رجوي و موسي خياباني گفتند ما همچنان مسلمانيم و آنها را كه گفتند مسلمان نيستيم را قبول نداريم. اين در حالي بود كه زمان اعلام موضع قبلي آنها سكوت كرده بودند. در درون زندان هم عليه انقلابيون مسلمان حركتهاي تندي انجام ميدادند و آنها را متهم ميكردند.»
انقلابيون مذهبي اعم از مليمذهبيها با اعضاي سازمان مجاهدين خلق خوب نبودند
وي در ادامه به ايسنا گفت: «از آن طرف هم طيفي بودند كه در ميان انقلابيون در زندان مثل مرحوم آقاي لاجوردي، فاكر و معاديخواه و مرحوم آيتالله رباني شيرازي با آنها در زندان تند برخورد ميكردند. عدهاي هم مثل آقاي هاشمي، طالقاني، مهدوي كني و منتظري ميخواستند آنها طرد نشوند و مماشات ميكردند؛ اما كلا انقلابيون مذهبي اعم از مليمذهبيها مثل طيف بازرگان با آنها خوب نبودند و به آنها اعتماد نداشتند. طيف آقاي بهشتي و جامعه روحانيت هم به آنها اعتماد نداشتند. گروههايي مثل موتلفه هم كه در زندان بودند اينگونه بودند.»
در تنهايي بنيصدر بود كه منافقين به او نزديك شدند
موسوي تبريزي اضافه كرد: «بنيصدر ميگفت كه من انديشه قرن هستم و به خاطر كبر و غروري كه داشت هيچكس حاضر نبود با او كار كند. او در درون حكومت تا حدودي تنها بود و چند نيرو بيشتر نداشت. در اين تنهايي بنيصدر بود كه منافقين به او نزديك شدند و پشت پرده با او رفاقت پيدا كرد. يك نفر در دفتر آقاي بنيصدر به نام سعيد زنجاني بين آنها و آقاي بنيصدر رابط شده بود و رفت و آمدها شروع شد.»
شهيد بهشتي معتقد بود بايد با اعضاي سازمان مجاهدين تعامل شود
بهشتي بسيار دموكرات و حليم بود
وي افزود: «مرحوم شهيد بهشتي اصلا با اينها برخورد نكرد و معتقد بود بايد با اين گروه تعامل شود. نظر ايشان اين بود كه آنها جذب شوند. آنها در دانشگاهها تشكلهاي فعال زيادي داشتند؛ وقتي آقاي هاشمي در آن مقطع به تبريز رفته بود، با تجمعات، فضايي را عليه آقاي هاشمي ايجاد كرده بودند تا جايي كه در نهايت آقاي هاشمي نتوانست سخراني كند. وقتي من به دانشگاه رفتم حدود 13 گروه تشكلهاي فعال در آن جا داشتند. بهشتي بسيار دموكرات و حليم بود. به خاطر دارم زماني در شوراي انقلاب با شهيد بهشتي بوديم رانندهي آقاي بهشتي گفت دختر خانمي مقابل در گريه ميكند كه من از اينجا نميروم مگر اينكه آقاي بهشتي را ببينم. وقتي آقاي بهشتي را ديد به سرعت اتهامات بيپايهاي را به آقاي بهشتي نسبت داد. آقاي بهشتي گوش ميداد و چيزي نميگفت وقتي حرفهاي آن دختر تمام شد، آقاي بهشتي با مهرباني و صبوري پاسخ او را در تمام مواردي كه مطرح كرده بود، داد و شروع به نصيحت كرد. دوباره آن دختر گريه كرد كه من اشتباه كردم و مرا تحريك كردند. برخورد آقاي بهشتي دايما اينگونه بود. آقاي بهشتي در تلويزيون با هر كس كه اعلام آمادگي ميكرد صحبت ميكرد. با بدترين كمونيستها صحبت ميكرد.»
بدترين خيانت منافقين اين است كه كشور را به خشونت كشاندند
انقلابي بر مبناي رفتاري حليمانه داشتيم
وي گفت: «بدترين خيانت منافقين اين است كه كشور ما را به خشونت كشاندند و خشونت، خشونت ميآورد. تا آن زمان تعداد محدودي اعدام شده بودند. امام(ره) فرموده بود كساني از ساواكيها كه شكنجهگر قاتل نبودند اعدام نشوند. فقط تعدادي از قاتلين ساواك كه دستور مستقيم براي حمله به مردم، كشتار و شكنجه ميدادند، قصاص و بقيه عفو شوند. ما انقلابي بر مبناي رفتاري حليمانه داشتيم.»
بزرگترين خيانت منافقين اين بود كه روش مسوولان را عوض كردند
موسوي تبريزي اظهار كرد: «بزرگترين خيانت منافقين اين بود كه روش مسوولان را عوض كردند. اقدامات آنها به ناچار روند لطيف و خوب نظام را عوض و مسوولان را در ماشينهاي ضدگلوله، خانههاي محافظ دار و... كرد. نخستوزير ما با دوچرخه رفت و آمد ميكردند. بزرگترين مسوولان با پيكان و يك راننده رفت و آمد ميكردند.»
موسوي تبريزي با بيان اينكه اكثر مبارزان انقلابي زمان شاه كه مسووليتي داشتند در اين دوره تقريبا همه عضو حزب جمهوري شدند اضافه كرد: «انفجار دفتر حزب قطعا كار آمريكا بود و منافقين با نفوذ اين كار را كردند. آمريكا ميخواست از اشغال سفارت انتقام بگيرد. فكر ميكردند با از بين بردن تمام مسوولان به سرعت ميتوانند بر امور مسلط شد و امام(ره) هم كاري نميتواند بكند. كار خدا اين بود كه مجلسيهاي حزبي غالبا شب در جلسه شركت نكرده بودند و با حضور مجروحان در جلسه، مجلس رسميت يافت. آقاي هاشمي نيز به حزب نرفتند. رييس مجلس بود و خوب توانست مسايل را اداره كند. فرداي آن روز نيز امام(ره) آقاي موسوي اردبيلي را به عنوان رييس ديوان عالي كشور و رباني املشي را به عنوان دادستان كل كشور منصوب كردند. اركان نظام به هم نخورد و كشور اداره شد؛ البته شخصيتهاي بزرگي را از دست داديم كه امروز هم ضربهي آن را ميبينيم. قطعا اگر امروز آقاي بهشتي بود خيلي از مسايل با وجود ايشان بسيار بهتر اداره ميشد.»
وي افزود: «پس از انفجار محمدرضا كلاهي چند روزي در ايران مخفي بود اما آن زمان كه وزارت اطلاعات نداشتيم، در سال 62 تاسيس شد، كارها عموما توسط دادستان و كميتهها انجام ميگرفت. سپاه هم تازه تشكيل شده بود و بيشتر در جنگ مشغول بود. البته يك معاونت اطلاعات داشت اما به آن قدرت نبود. منافقين كارهايش را از قبل دقيق برنامهريزي ميكرد و در همه جا نفوذي داشت؛ مسوول روابط عمومي حزب جمهوري اسلامي كسي كه همهكارهي تداركات و روابط عمومي حزب است، نفوذي بود. كشميري كه خود دبير شوراي عالي امنيت ملي كشور بود و جلسات را اداره ميكرد، از منافقين بود. آن كسي كه آقاي قدوسي را شهيد كرد، مسوول نامههاي محرمانه آقاي قدوسي بود و شبانهروز در دادستاني بود.»
پروندهي قضايي حادثه 7 تير تشكيل نشد
وي افزود: «پيگيريهايي شد و همه متوجه شدند كه مسوول اين كار آقاي كلاهي بوده است. اما پروندهي قضايي تشكيل نشد. چون شخصي در كار نبود؛ اين يكي از جرايم مهم سازمان مجاهدين خلق است كه اصلا دنبال نشد؛ اما پروندهي انفجار دفتر رياستجمهوري را آقاي رباني املشي قبل از اينكه من به دادستاني بروم، دنبال كرده بود كه بيشتر يك درگيري درون حزبي بود چون از اول پرونده، بحث منحرف شده بود و به جايي نرسيد.»
وقتي دادستان انقلاب شدم، راضي نشدم پرونده منحرف انفجار دفتر رياستجمهوري را تحويل بگيرم
موسوي تبريزي بيان كرد: « من شهريور 60 دادستان كل انقلاب شدم. وقتي من دادستان كل انقلاب شدم، راضي نشدم آن پرونده منحرف شده را تحويل بگيرم. يك طيف ميخواست انفجار دفتر رياست جمهوري را به عهده طيف ديگر بيندازند. عدهاي را متهم و بازداشت كردند، سرانجام آنچنان سياسي شده بود كه امام (ره) دستور داد كه آنها را آزاد كنند و پرونده مختومه اعلام شود.»
امروز وزارت خارجه بايد پرونده تحويل رجوي و تروريستها را پيگيري كند
موسوي تبريزي درباره پيگيري بينالمللي پرونده انفجارها به ايسنا گفت: «ايران آن زمان با اينترپل قرارداد نداشت. از طرفي بحث مبارزه با تروريسم كه امروز مد شده است، آن زمان نبود. آن زمان بارها ما به آمريكا انتقاد كرديم كه شما كه طرفدار حقوق بشر هستيد چرا اين تروريستها را راه ميدهيد. فرانسه كه سمبل دموكراسي است، رسما به رجوي بعد از اين اتفاقات اجازه ورود داد حتي مجاهدين خلق را به عنوان تروريست نميشناختند. كشورهاي اروپايي آن زمان با ايران رابطه خوبي نداشتند. زمان جنگ بود اما امروز وزارت خارجه بايد مساله تحويل رجوي و تروريستها را پيگيري كند.»
گفتوگو از خبرنگار ايسنا: حميده صفامنش
انتهاي پيام
جمعه 7 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 358]
-
گوناگون
پربازدیدترینها