واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: شعر فاطمي؛ جلوه ادب و عشق
جام جم آنلاين: سلسلهجنبان ادبيات فارسي هم از آغاز، عشق بوده است و بس، دقيق كه مينگري، ميبيني هيچ موضوعي در ادبيات پارسي و در هيچ قالبي بيعشق، امكان حضور و مجال ظهور نداشته است.
اين عشق چيست؟
گفت: طبايع جز كشش كاري ندارند
حكيمان، اين كشش را عشق دانند
و بسياري تا بسياري تعاريف و تفاسير ديگر تا آنجا كه:
شرح عشق و عاشقي هم عشق گفت.
اما اين عشق، ويژگيهايي داشته و از جمله ويژگيهاي آن يكي، ادب است.
و:
با گدايان در ميكده، اي سالك راه
با ادب باش گر از سر خدا آگاهي
به شعرهاي عاشقانه ادب پارسي كه مينگري، به گفتگوهايي ميان عاشق و معشوق، نكتهاي از ادب تهي نيست، اين مقدمه و سر سخن چه ميخواهد بگويد؟
ميخواهد بگويد، ادب از جمله ويژگيهاي تام ادب پارسي است و حال كه اين ويژگي مهم، درخصوص عشق
به اصطلاح مجاز، مجازي كه سرانجام به حقيقت ميپيوندد، رعايت ميشود. لابد در عشقهاي فراتر اگر رعايت نشود، مبناي آن محبت و عشق، از پايه ويران است.
و از همين جا ميخواهد به محبت حضرت زهراي مرضيه(س) گريز بزند.
كي و كجا و چه كسي بود، آن زمان كه و آنجا كه و آن كه براي نخستين بار، از جان شريف و نوراني حضرت زهرا(س) سخن به ميان آورد؟
آيا جبرائيل، آن نخستين است؟ اگر آري، آن نخستين خواست! مگر نه اين كه جبرائيل حامل وحي است و وحي نه سخن بشر كه كلام خداست؟
پس سوره كوتاه كوثر، نخستين معرف حضرت صديقه طاهره، ميتواند باشد از حيث علو رتبه و امتياز كلمه و متكلم.
و هم از اين نخستين متن ملكوتي ميتوان به اين دقيقه رسيد كه فاطمه زهرا(س) عطاي الهي است؛ عطايي كه تداوم روحانيت را باعث است و استمرار الهيات و الوهيت را موجب عطايي كه آمده و هر لحظه ميآيد و نميشود مانع اين فيض فياض شد.
نميشود فيض حضور اين نفحه را گرفت و دستبند زد و به زندان انداخت اين فيض كوچه به كوچه از سمك تا سما در جريان است و اين نفحه نفس به نفس ميآيد و ميرود و ميرود و ميآيد و...:
نفحه آمد، مر شما را ديد و رفت
هر كه را ميخواست جان بخشيد و رفت
نفحه ديگر رسيد، آگاه باش
تا از اين هم وانماني، خواجه تاش
به اين نخستين كلام از حيث رتبه كلمه و متكلم كه مينگري، حتي اگر مفسر قرآن هم نباشي، به نيكي و وضوح درمييابي كه اين متن سرشار است از شور و شوق و اين سوره لبريز است از لطافت و روحانيت، مشحون از ادب.
اين سوره ميتواند الگويي باشد براي جانهاي مشتاق شاعري كه به دنبال بهانه و بهايي نشستهاند، سرايش حضرت بتول(س) را.
پس از اين سوره، ميتوان به سخن آنان نگاه كرد كه حضرت زهراي فاطمه را ستودهاند؛ يعني پس از نبي ميتوان نگاهي داشت به سخن نبي و ولي سخن حضرت ختمي مرتبت و سخن حضرت مولاعلي(ع).
آن گرامي گوهران، درباره اين گوهر گرامي چه گفتهاند و چه در سفتهاند؟
اين سخنان نيز ميتواند الگويي باشد و هست براي شاعران شيفته سرايش حضرت بتول(س).
به شعرهاي ناصرخسرو قبادياني كه مينگري به نيكي درمييابي كه ناصرخسرو تحت تاثير سخنان نبي اكرم، به شخصيت حضرت صديقه بتول(س)، در شعر تقرب جسته است با تصريح به نام عزيز و ارجمند حضرت بيبي(س) و اين مورد خود ميتواند مقالهاي باشد.
جان كلام، شوق سرودن از حضرت بيبي زهرا(س) آرزوي هر شاعري است بيترديد؛ اما اين شوق، جز به عشق و ادب، فراهم نشده و نميشود.
مرتضي اميري اسفندقه
سه شنبه 4 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 390]