پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1851380305
اقتصاد - واردات را با خشكسالي گره نزنيم
واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: اقتصاد - واردات را با خشكسالي گره نزنيم
اقتصاد - واردات را با خشكسالي گره نزنيم
ليلا لطفي:اولين وزير جهاد كشاورزي كشور با صراحت واردات هشت ميليون تن محصول كشاورزي را ضعف مديريت دولت نهم ميداند. او كه تجربه سالهاي خشك و تر را در دوره وزارت خود پشت سر گذاشته معتقد است واردات هشت ميليون تني را نبايد با خشكسالي گره زد.به گفته محمود حجتي برنامههاي خودكفايي از جمله برنامه گندم طوري ترسيم شده بود كه در دوره خشكسالي هم كشور مجبور نشود 6 ـ 5 ميليون تن گندم وارد كند. ولي ضعف مديريت در بخش كشاورزي و مجموعه دولت منجر شده محصولات بيشتري آن هم با قيمت بالايي وارد كشور شود.
تحليل شما در مورد بحران جهاني غذا و تاثير اين بحران بر اقتصاد كشاورزي ايران چيست؟
كاهش ذخاير جهاني غذا و رشد قيمتهايي كه به دنبال رشد تقاضا اتفاق افتاده دنيا را به بحران كشيده است. به همين دليل فائو توصيه كرده دولتهاي جهان بر مبناي اين شرايط برنامهريزي كنند. البته كشورهاي در حال توسعه به دليل اينكه شرايط بدتري دارند بايد بيش از پيش دقت كنند. ايران نيز بايد با نگاهي به شرايط حاكم بر جهان و كشور برنامهريزي و اقدام كند؛ ولي اين رويكرد تاكنون به دقت دنبال نشده است. دولت بايد براي توليد، واردات و صادرات محصولات استراتژيك خود بهگونهاي حركت ميكرد تا كشور صدمه نبيند چون همه شرايط قابل پيشبيني بود. طبق آمار فائو روند كاهش ذخاير جهان در سالهاي اخير قابل پيشبيني بود. در ضمن خشكسالي در كشور اتفاقي تازه نبود.
از ديد شما شرايط نيمه بحراني كه در كشاورزي شاهد هستيم چقدر تحت تاثير خشكسالي پديد آمده است؟
ما در كشوري خشك و نيمهخشك هستيم كه متوسط بارش آن در مقايسه با دنيا يكسوم است و تبخير آن هم بالا است. در نتيجه بايد براي اين اقليم خاص برنامهريزي و اقدام كنيم. در برنامهها بايد سالهاي تر و خشك را ديد، اگرچه اصل برنامهها بايد بر پايه سالهاي نرمال و انتظاراتمان هم بر مبناي همين سالها باشد. اما در سالهاي تر بايد ظرفيتهايي را ايجاد كنيم تا در سالهاي خشك پاسخگوي نيازها باشيم؛ اين نگاه در مطالعات پروژههاي بزرگ سدسازي نيز لحاظ ميشود. در اين پروژها دورههاي ترسالي و خشكسالي و ميزان روان آبهاي بر مبناي يك دوره بررسي ميشود تا حجم مخزن پيشبيني شود. بر اين اساس هيچگاه آب سدها كاملا خالي نخواهد شد. حال اگر الان يك دفعه اعلام ميكنند آب مخازن سدها خالي است بهدليل ضعف مديريت بهرهبرداري است. زيرا خالي شدن سدها برخلاف مطالعات و سطح طراحي انجام شده و اگر سد خالي شود فقط مشكل در مديريت بهرهبرداري است. در مديريت منابع آب مطرح ميشود طوري بهرهبرداري كنيد تا در سالهاي خشك هم بتوان جوابگوي نيازها بود. البته محدوديتهايي كه در سالهاي خشكسالي ايجاد ميشود و الان ايجاد شده طبيعي است و كسي منكر زيان خشكسالي نيست ولي بخشي از شرايط موجود به دليل ضعف مديريت است استفاده بيرويه از آب پشت سدها در زمستان گذشته و استفاده از آب براي توليد برق و گرمايش منجر شده كشور با محدوديت شديد آبي برخوردار شود. در نتيجه بخشي از مشكل موجود را مديريت دولت ايجاد كرده است. اما جداي از مديريت بهرهبرداري از آب در سطح كلان بايد در مزارع نيز اين آب مديريت ميشد كه بهصورت بايد و شايد انجام نشده است. در اين دوره مديريت بهرهبرداري از منابع آب افت كرده به همين دليل بخش كشاورزي بيش از پيش دچار مشكل شده است. در حالي كه بحث چگونگي بهرهبرداري از منابع آب و روشهاي نوين آبياري كه منتج به دو دهه اخير است ظرفيتهاي مهندسي خوبي در حوزه توليد و ساخت را داشت و بايد بيش از آنچه به آن پرداخته شده بود پرداخته ميشد. ولي در اين دوره بهطور بايد و شايد كاري انجام نشده است. درحالي كه در دورهاي كه بنده در وزارتخانه بودم دولت ارزانترين تسهيلاتش مربوط به سيستم نوين آبياري بود. ما در سال 82، 200 ميليارد تومان اعتبار با بهره 5درصد در اختيار كشاورزان و بهرهبرداران بخش قرار داديم تا معادل 200 هزار هكتار از اراضي به سيستمهاي نوين آبياري تجهيز شوند. البته در اجرا موفق به جذب كليه منابع نبوديم ولي همواره روي اين موضوع تاكيد داشتيم، به همين منظور هم براي مديريت آن همچون مديريت توليد محصولات استراتژيك مجري انتخاب كرديم و بنده در هفته يكبار براي پيگيري مسائل جلسه داشتم تا مشكلات بررسي شود؛ كاري كه اگر بهصورت مستمر دنبال ميشد مشكلاتمان محدودتر ميشد، چون خشكسالي خود پديدهاي است كه مشكلات فراواني را پديد ميآورد ولي بايد با مديريت بر بخشي از مشكلات فائق آييم. بايد طوري برنامهريزي كنيم تا در شرايط نرمال روي پاي خود بمانيم و در سالهاي خشك پاسخگوي يكسري از نيازها باشيم؛ نيازهايي كه با مديريت منابع و بهرهوري مناسب در سالهاي تر قابل پاسخگويي است.
دولت مدعي است در حوزه زيربناها نسبت به سالهاي قبل اقدامات بيشتري انجام داده است.
بنده آمار و ارقامي در مورد روند فعاليتها ندارم، در نتيجه در حوزه قضاوت نميتوانم بگويم دوستان و همكاران سابق ما در وزارتخانه چه اقداماتي انجام دادهاند.
آيا واردات حدود هشت ميليون تن محصول استراتژيك صرفا نتيجه آثار غيرقابل كنترل خشكسالي بوده يا نتيجه ضعف مديريت منابع پايه در سالهاي اخير است؟
در طرحهايي كه براي توليد محصولات استراتژيك دوستان و صاحبنظران، در وزارتخانه تهيه كرده بودند بنا نبود در خشكسالي ما اين ميزان محصول وارد كنيم. بايد برنامهريزيها و اقدامات بهگونهاي انجام ميشد كه كشور در دوره خشكسالي كمتر از حجمي كه اكنون دولت اعلام كرده واردات ميداشت. طبق آن برنامه بايد در دورههاي تر ذخاير افزايش مييافت تا در دورههاي خشك از آن ذخاير استفاده شود. ولي اكنون اين اتفاق نيفتاده است. البته همه ضعفها به درون بخش برنميگردد من در دورهاي كه در وزارتخانه بودم نيز ميگفتم مشكلات بخش كشاورزي همه به درون بخش برنميگردد چون توسعه و رشد همهجانبه است، رشد زماني در يك بخش اتفاق ميافتد كه ساير بخشهاي فعال نيز رشد كنند و به همديگر كمك كنند. بخش كشاورزي رشد نميكند مگر اينكه حوزه خدمات يا صنعت و بازرگاني كشاورزي نيز رشد كند.
از ديد شما مديريت فعلي در بخش كشاورزي چقدر تاثيرگذار بوده است؟
تمايلي ندارم در اينباره اظهارنظر كنم اما موتور پيشبرنده هر وزارتخانهاي يك فرد است ولي ديگران نيز موثر هستند. به عنوان مثال سال گذشته بر خلاف قوانين و مقررات قيمت گندم تضميني از كشاورز افزايش نيافت. دولت براي توليد گندم سال 86-85 هيچ وجه اضافهاي نسبت به سال 85-84 به كشاورزان نداد. قيمتها افزايش يافت، اما بسيار محدود، شايد حدود 3-2 درصد رشد كرد. طبق قانون بايد قيمتهاي تضميني محصولات كشاورزي معادل نرخ تورم افزايش مييافت. ولي دولت بدون توجه به تورمي كه داشتيم قيمتها را افزايش نداد. رويكردي كه قطعا بدون خشكسالي اثر سوئي روي توليد ميگذاشت. البته امسال قيمتها يكدفعه رشد كرد دليل آن هم رشد قيمتهاي جهاني گندم بود، در حالي كه همواره بحث ما اين بود كه طبق شرايط و موقعيتهاي حاكم بر كشور تصميم گرفته شود. آيا دولت سال 85-84 به كشاورز پول اضافهاي داده بود كه ميخواست 86-85 پول را بگيرد. من حتي شنيدم بخشي از بذر مورد نياز كشاورزان كه بايد در پاييز در اختيار كشاورزان قرار ميگرفت در انبارها مانده است چون تصميم گرفته بودند يارانه بذر را حذف كنند و اين موضوع منجر شد كشاورزان رغبتي به خريد بذر نداشته باشند، در حاليكه اهل فن و حتي خود كشاورزان نيز ميدانند اگر بذر مرغوب زير خاك نرود راندمان توليد به شدت افت ميكند، چون كشاورز بذر خود را استفاده ميكند، بذري كه مرغوبيت لازم براي افزايش بهرهوري را ندارد. در نتيجه توليد كاهش پيدا ميكند.
از صحبتهاي شما ميتوان نتيجه گرفت كه شرايط فعلي عمدتا به دنبال ضعف مديريت پديده آمده و خشكسالي عاملي ثانويه بوده است.
اگر بحث افزايش توليد محصول در سالهاي قبل پيگيري ميشده بر پايه اصول فني بوده كه محققان ترسيم كردند و آن اصول همان افزايش بهرهوري بود چون ما منابع پايه اضافه نداريم. به همين دليل معتقدم اگر قيمت تضميني طبق موازين قانوني رشد نكند و از طرفي دولت بدون برنامه تصميم به حذف يارانه كود و بذر بگيرد، به توليد شوك وارد ميشود. حتي اگر اين شوك كوتاهمدت باشد توليد كاهش پيدا ميكند. سال گذشته دولت تصميم گرفت به غير از حذف يارانه بذر يارانه كود را نيز حذف كند تصميمي كه با مخالفت مجلس روبهرو شد و به نتيجه نرسيد، ولي كود همچون بذر طبق هر سال توزيع نشد. به همين دليل توليد كاهش يافت. زماني در كشور توليد افزايش مييابد كه يكسري عمليات بهزراعي و پايه انجام شود، وقتي اين عمليات بيش از گذشته انجام شود، توليد رشد ميكند اگر كمتر شود راندمان توليد و توليد كاهش مييابد. البته بررسي اين مسائل در اين دوره به كار كارشناسي و دقيق نياز دارد تا مشخص شود چقدر عملكرد دولت و وزير جهاد كشاورزي تاثير گذاشته و چقدر خشكسالي تاثيرگذار بوده است، البته خشكسالي در مناطق گرمسيري ديمها را از بين برده است ولي اين تخريب در مناطق سردسير كمتراست با اين حال كماكان تاكيد ميكنم بايد بررسي علمي شود زيرا يكسري از مسائل قابل پيمايش نيست.
در صحبتهاي قبليتان مطرح كرديد دولت طبق برنامههاي ترسيمشده بايد در دوره ترسالي ذخاير استراتژيك را افزايش دهد تا در دورههاي خشكسالي پاسخگوي نياز جامعه باشد. اما دولت آقاي احمدينژاد در زمان ترسالي و افزايش توليد تصميم به صادرات محصولي همچون گندم گرفت.
وارد اين بحث نميشوم، چون دولتها به مصلحت هر دوره براي تعامل با دنيا تصميم به واردات و صادرات محصولات مازاد خود ميگيرند.
آيا صادرات محصولي همچون گندم براي كشور خشك ما منطقي است؟
اينگونه تصميمات در مورد محصول استراتژيكي همچون گندم غيرمنطقي و غيراصولي است چون از سويي ما در يك كشور خشك هستيم كه نه ديروز خشك بوديم و نه فردا تر ميشويم، در ضمن ذخاير دنيا در حال كاهش است به همين دليل در سالهاي اخير قيمت مواد غذايي در دنيا رشد كرده است. طبق آمار فائو در مورد محصول گندم، ذخاير به شدت در حال كاهش است، به عنوان مثال در سال 2003، 486 ميليون تن گندم در جهان بود ولي در سال 2008 اين ميزان به 405 ميليون تن رسيده است يعني طي اين پنج سال 81 ميليون تن محصول كاهش يافته است. اين اتفاق در مورد ساير محصولات نيز افتاده است، ولي متاسفانه روند اين كاهش در كشورهاي در حال توسعه بدتر است.
اما آقاي اسكندري اواخر سال گذشته وعده داده بودند سال 87 نيز گندم صادر خواهد كرد.
با بحثي كه الان شروع كرديد ميتوانيد پاسخ سوال قبلي خودتان در مورد مديريت را هم بگيريد. چون آفتاب آمد دليل آفتاب، من نميدانم چطور وعده صادرات داده شده در حاليكه پاييز خشك و سرماي زمستان وضعيت كشت را مشخص كرده بود. در اسفندماه بيش از سه ميليون هكتار از اراضي كشتشده سبز نشد. بايد از همان زمان براي واردات نيز تصميم گرفته ميشد.
ولي دولت بدون توجه به ديدگاه كارشناسان براي واردات محصولات استراتژيك نيز دير اقدام كرد، حال از ديد شما با توجه به بحران جهاني غذا آيا دولت قادر به تامين نياز داخلي خواهد بود؟
قبل از اينكه جواب اين سوال شما را بدهم بايد بگويم دولت به دنبال كارشناسان حركت نميكند و لزوما اگر كارشناسان در مورد موضوعي حرف ميزنند به اين معنا نيست كه دولت همان كار را انجام ميدهد. دولت همواره به دور از نظرات كارشناسي حركت كرده است. مصداق عيني اين اظهارنظر، رويكرد دولت در سال 85، 86 در مورد تعرفه شكر بود. تمام كارشناسان و فعالان صنعت كشاورزي و بازرگاني و حتي نمايندگان مجلس به دولت تذكر و هشدار دادند تا تعرفه شكر را افزايش دهد ولي دولت در سال 85 و اوايل سال 86 تعرفه را كماكان پايين نگه داشت و اين كاهش منجر شد خسارت هولناك و جبرانناپذيري به صنعت قند و شكر وارد شود؛ اتفاقي كه كاملا غيرقابل جبران است، زيرا در دوره ما كشاورزان و مسوولان بخش براي رشد هر صد هزار تن محصول چغندرقند جشن ميگرفتند تا اينكه توليد به شش ميليون تن برسد در آن زمان تلاش بسياري صورت گرفت ولي دولت نهم بدون توجه به اقدامات انجامشده با رويكردي غلط ميليون ميليون تن توليد محصول را كاهش دادند، بهطوريكه سال گذشته توليد به چهار ميليون تن رسيد و در سال جاري به كمتر از دو ميليون تن رسيده است. اين اتفاق آسيب شديدي به كشور و كشاورزان و صنعت قند و شكر زد ولي دولت اهميتي به اين جريان نداد. در حاليكه اين تصميمات در هيچ كجاي دنيا گرفته نميشود، تعرفه واردات شكر در كشورهاي توسعهيافته و در حال توسعه ديگر نيز اينقدر كاهش نيافته است. هيچ كشور واردكننده و توليدكننده چنين اقدامي انجام نداد ولي ما كه كشور توليدكننده بوديم تعرفهها را آنقدر كاهش داديم تا صنعت نابود شود. من نميدانم مگر كشاورز چغندركار، يا كارخانهدار ما رانتخوار بود كه دولت براي جلوگيري از رانت او تعرفهها را كاهش داد تا چند برابر نياز داخلي شكر وارد كشور شود.
به همين دليل ميگيريم در دولت نهم تصميمات اخذشده بر مبناي نظرات كارشناسي، توصيهها و حتي مقتضيات و نيازهاي كشور نيست، در نتيجه بسياري از اتفاقاتي كه در كشور ميافتد به دليل مشيده مديريت دولت است و نبايد مشكلات كنوني را نتيجه خشكسالي بدانيم. آيا تصور ميكنيد كاهش سطح زيركشت و واردات پنبه نيز به دليل خشكسالي است؟ نه اين اتفاقات ربطي به خشكسالي ندارد.
البته در دوره شما نيز پنبه وارد ميشد.
در دوره ما پنبه تار بلند وارد ميشد، پنبه تار كوتاه را در كشور توليد ميكرديم و خيلي مواقع مازاد داشتيم و پنبه روي دست پنبهكاران ميماند. اكنون صندوق پنبه ميتواند بر مبناي آمار آن دوره توضيح دهد ما يك سالي 35 هزار تن پنبه روي دستمان ماند و خريداري نداشتيم ولي الان ما كمبود پنبه داريم. البته اين مسائل را نبايد اينقدر محدود ديد اگر بخواهيم به صورت كلان ببينيم بايد بگويم بخشي از مشكلات موجود ناشي از بلاي نفت و ارز فراوان و بخشي ديگر ناشي از مديريت استفاده از اين ارز است. متاسفانه ما هميشه دوره و زمانه خود را ميبينيم و به آن فكر ميكنيم و فراموش ميكنيم آيندهاي است يا گذشتهاي بود كه بايداز آن درس بگيريم. ما در واقع بچههاي شب امتحان هستيم و فرقي نميكند در چه مقطعي قرار داريم. براي هر مشكل به صورت مقطعي حركت ميكنيم مثلا وقتي زلزله اتفاق ميافتد همه توجهها به سمت زلزله ميرود ولي زلزله كه تمام ميشود همه فراموش ميكنيم بايد چه كارهايي بكنيم و همهچيز به حالت اوليه برميگردد و به قولي همان آش و همان كاسه، ميشود. مديريت ارز هم در كشور همينطور است. الان كه ارز به وفور در كشور وجود دارد ما مشكل داريم. سالهاي قبل هم كه كشور با كمبود ارز مواجه بود، با بحران داشتيم. حداقل من در چند دوره فعاليتم مشكلات ناشي از كمبود ارز كشور را ديدم. من از آن دوران سه تجربه دارم كه تمايل دارم در مورد آنها صحبت كنم. در زمان جنگ در سالهاي 67- 66 بود كه من نماينده وزيرجهاد در ستاد بحران بودم؛ بحراني كه به دنبال كمبود ارز به وجود آمده بود. آن زمان قيمت نفت در هر بشكه به 8-7 دلار رسيد؛ درآمدهاي ارزي غير از نفت هم نداشتيم، يعني توليدي نداشتيم كه صادرات غيرنفتي داشته باشيم. از طرفي بخش اعظمي از ارز نفتي بدون اينكه بتوان روي آن مديريت دقيقي بكنيم، براي واردات كالاهاي استراتژيك صرف ميشد و مابقي درآمدهاي ارزي هم در خدمت جنگ بود. ولي قيمتها در بازار جهاني نيز بسيار بالا بود. بهطوريكه ما بر سر خريد برخي از نيازهاي جنگ با مشكل مواجه ميشديم. يادم ميآيد در يكي از جلسات ستاد بحران ما در مورد اينكه براي تهيه آلومينيوم، از آلومينيومهاي اوراقي داخل كشور هم استفاده كنيم بحث ميكرديم. ببينيد كشور در چنين شرايط بحراني قرار داشت.
در سال 73 نيز كشور با بحران ارزي مواجه بود. آن زمان من مجري سد كرخه بود. يادم نميرود. آن زمان گفته ميشد السي10 هزار دلاري هم باز نميشود، شايد رقم السي10 هزار دلاري اغراق بود ولي هيچ خط اعتباري به ايران داده نميشد. تاريخ پرداخت يكسري از سررسيدها هم رسيده بود و بانك مركزي نميتوانست آنها را بازپرداخت كند، شرايط بدي بود. براي سد كرخه نياز به يكسري ابزار دقيق و تجهيزات ظريفي داشتيم تا در زمان بهرهبرداري بدانيم زير زمين، لايه خاك چه اتفاقي ميافتد يا ابزار ديگري كه بايد وارد ميكرديم و براي آن نياز به 700-600 هزار دلار داشتيم. يادم ميآيد در ستاد وزارت نيرو ماهها درگير بوديم تا ارز مورد نياز تهيه و مشكل مرتفع شود. در سال 78-77 نيز ما با مشكل ارزي مواجه بوديم. آن زمان من در وزارت راه بودم و براي پروژه فرودگاه امام(ره) كه هركسي ميخواست در مورد پروژهاي صحبت كند به آن اشاره ميكرد، نياز به خط اعتباري 8-7 ميليون دلاري داشتيم. اين اعتبار براي ساخت نماي فرودگاه امام بود، به ياد دارم محروم نوربخش كه رياست بانك مركزي را بر عهده داشت، در كنار وزارت راه و ستاد دولت چقدر تلاش كردند تا خط اعتباري را بگيريم و اين ارزي كه آن روز كمبودش ما را دچار بحران كرده بود، امروز با شيوه مديريتي دولت با وفورش كشور را به چالش كشانده است. چون مديريت ارز هم همچون مديريت بهرهبرداري از آب سدها است كه به خوبي از آن بهرهبرداري نشده و حالا كشور را به چالش كشانده است. ما اكنون از ارز درست استفاده نميكنيم. ما ارز را تبديل به شكر و برنج ميكنيم و بخش كشاورزي و صنعت را نابود ميكنيم درحاليكه در كشورهاي توسعه يافته كه ذخاير ارزي زيادي دارند، خود صادركننده هستند و توليدشان همچون توليد ما آسيبپذير نيست، حاضر نيستند با كاهش تعرفه و واردات بيرويه محصولات كشور خود را دچار بحران كنند.
دوشنبه 3 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-