تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835034671
گفتند خانم فیلسوف شده
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - گفتوگو با تهمینه میلانی گلاویژ نادری: تهیمنه میلانی پس از ناامیدی از اکران «تسویه حساب»، تصمیم گرفت فیلمی درباره یک سوپراستار سینمایی بسازد. هرچند میلانی تأکید میکند اصراری روی شخص شناخته شدهای ندارد و تنها به دلیل آشنایی بیشتر با این افراد، فیلمش را درباره آنان ساخته؛ اما در نهایت «سوپراستار» زندگی خصوصی یک ستاره سینما را چنان به تصویر میکشد که بیتردید نمایش آن در جشنواره و در اکران عمومی نوروز همراه با جنجالهای بسیاری خواهد بود. موضوع فیلم مقداری چالشبرانگیز است و سینماگرها کمتر جرئت میکنند سراغ فیلمهایی بروند که درباره با سینماگران باشد. آنها ابا دارند که وارد حریم خصوصی سینماگر شوند. چطور شد که تصمیم گرفتید یک چنین فیلمنامهای بنویسید، آن هم در مورد یک بازیگر مرد جوان سینما؟برایم فرق نمیکرد که این شخص سوپراستار سینما باشد یا مثلاً یک فوتبالیست. مهم مفهومی بود که من دنبال میکردم: معروف بودن قهرمان قصه که بسیار به ارائه این مفهوم کمک میکند. چون جهان فوتبال و کشتی را نمیشناختم و سینما به من نزدیکتر بود، سوپراستار سینما را انتخاب کردم. بنابراین نباید فکر کنید که من سوپر استار سینما را زیر سوال بردهام. این سوپراستار ما میتواند یک ورزشکار، یک سیاستمدار یا یک تاجر باشد. در واقع آدمهایی که زیر سایه موفقیتها ستاره شدهاند، اغلب خودشان را گم میکنند و گاه به خاطر این موفقیت و شهرت ارتباطات نادرستی برایشان رقم زده میشود؛ آدمهایی که معروف میشوند و ظرفیت این موقعیت را ندارند. یعنی بهجای اینکه از این معروفیت و محبوبیت به نفع رشد فرهنگ جامعه قدم بردارند، دقیقاً در جهت نفسانیت فردی خودشان قدم برمیدارند که قابل انتقاد است. بنابراین زیاد روی این قضیه حساس نیستم و اگر هم کسی اعتراض بکند، میگویم که این اتفاق در هر صنفی که قابلیت سوپراستارسازی دارد، ممکن است بیفتد و تصور نمیکنم کسی از اهالی سینما به فیلم اعتراض داشته باشد. با این حساب، وقتی این فیلمنامه را مینوشتید، فکر نکردید که فیلم ممکن است مورد اعتراض واقع شود؟خب اعتراض کنند. آنوقت من برایشان با مدرک ثابت میکنم که موضوع این فیلم و کارهای شخصیت اصلی فیلم میتواند واقعیت داشته باشد و در همه جای جهان از این نوع فیلمها ساخته میشود. فکر نمیکنم بازیگر متعهد ما اعتراض کند. آن بازیگری که به این شکل زندگی و کار میکند، چرا نباید نقد شود؟ اگر حرکتش قابل دفاع است دفاع کند، اگر نه چه اشکالی دارد من این موضوع را بسازم؟ در این فیلم اصلاً نمیخواهم به ستارههای سینما نزدیک شوم. محتوای فیلمنامه مهم است نه شغل آنها. در اولین خبرهایی که درباره فیلم منتشر میشد همه معتقد بودند، خانم میلانی از فضای فمینیستی فاصله گرفته، چون قهرمان اصلی فیلمش یک مرد است، ولی حالا که فیلم را میبینیم، متوجه میشویم که شما خیلی هم از آن فضا دور نشدهاید؟علاقه من برای ساخت فیلم به موضوعات خاص محدود نمیشود. اگر در پرونده کاری من دقت کنید، همه نوع فیلم ساختهام. از فیلم ملودرام خانوادگی تا موضوع فلسفی یا علمی ـ تخیلی، طنز تا موضوعات نقد اجتماعی. ولی همه این فیلمها موضوعاتی اجتماعی داشتند و ایجاد ارتباط با آنها سخت نبود. البته ناگفته نماند علاقه اصلیام به فلسفه است. من اصلاً دوست دارم راجع به مفهومهای مختلف فیلمنامه بنویسم و آن را بسازم. مثلاً راجع به خوشبختی، بدبختی، رنج، عشق و... دومین فیلم من، «افسانه آه» هم یک فیلم فلسفی بود اما آن را تحویل نگرفتند، شاید چون در آن دوره سنم خیلی کم بود و فکر کردند خانم فیلسوف شده، در 28- 27 سالگی از یونگ و هرمان هسه حرف میزند و به اجبار راه من را عوض کردند. بعد از «افسانه آه» برای اینکه سینما را دوست داشتم و میخواستم بمانم، به یکی دیگر از علایقم، سینمای طنز روی آوردم. فیلم «دیگه چه خبر» را با مفهوم سنت و مدرنسیم ساختم که به نوعی، هم جبران ضرر اقتصادی «افسانه آه» را کرد و هم من را در سینما ماندگار، چراکه پرفروشترین فیلم سال شد. البته ناگفته نماند من با «افسانه آه» در بیش از 30 جشنواره معتبر جهانی شرکت کردم. یا مثلاً وقتی خواستم فیلمی با موضوع مسائل زنان بسازم هفت سال فیلمنامه «دو زن» را پشت در نگاه داشتند و سه ـ چهار سال نگذاشتند من کارگردانی کنم، چون مدیر کلی که در ارشاد بود فکر میکرد که زن باید برود قابلمه بشورد، نه کارگردانی. من راضی بودم هم قابلمه بشورم و هم کارگردان باشم. میل دارم فیلمی بسازم که دیده شود. وقتی «تسویه حساب» در دستانداز افتاد، به علایق اولیهام برگشتم. یعنی به آن خطی که در «افسانه آه» بود برگشتم و «سوپراستار» را نوشتم. «سوپراستار» هم نسبت به فیلمهای دیگرم حساسیت کمتری دارد. من فیلمسازی و ایجاد رابطه را دوست دارم. اگر در این راه به بنبست برسم، چه بسا ژانرهای دیگر را امتحان کنم، حتی ممکن است کار بعدی من یک فیلم جنگی باشد. دراین فیلم تا چه اندازه از واقعیتهای سینما وام گرفتید و چقدر از تصورات خودتان در آن گنجاندید؟مجموعه اتفاقاتی که در این فیلم میبینید، منظورم رفتارهای نادرست و غیر انسانی سوپر استار است، همگی واقعی هستند. البته همه آنها برای یک نفر اتفاق نیفتاده، اما من در طول این 29 سال فعالیت سینماییام چیزهایی را که دیدم یا شنیدم ـ البته فقط بخشهایی که به درد این قصه میخورد ـ در فیلم آوردم. چون امکان نمایش خیلی چیزها را در سینما نداریم، چیزهایی را که میشد نمایش داد و با خط این قصه هماهنگی داشت جدا کردم. که مطمئناً همه آنها مربوط به بازیگران هم نمیشد.نه، ولی به جرئت میگویم که بیشتر مربوط به بازیگران بود. خودشیفتگی در سینما در بازیگرها و در کارگردانها بیشتر از رشتههای دیگر است. یعنی این دو شغل خیلی موقعیت دارند که توجه بیشتری بهشان بشود. مدیر فیلمبرداری یک فیلم را فقط علاقهمندان واقعی سینما میشناسند، اما اسم کارگردان را حتی اگر فیلمش را ندیده باشند، شنیدهاند. بازیگرها هم که جای خود دارند. توجه بیش از حدی که به آنها میشود، فریبشان میدهد و دچار شخصیت کاذبی میشوند که اول صدمهاش به خودشان میرسد و بعد به جامعه. شاید سوپراستارهای ما در هر رشته، چه بازیگر چه کارگردان چه رشتههای ورزشی و حتی سیاسی، با دیدن این فیلم یک بازنگری در خودشان بکنند. لزومی ندارد قصه و رفتار آنها شبیه شخصیت فیلم باشد. شاید یک بار قهوه را پرت کرده باشند روی آبدارچی و با دیدن این صحنه به خودشان میآیند که چرا این اشتباه را کردند و یا حوصله نداشتهاند و فیلمبرداری را ترک کردهاند. در واقع با این عمل به 50 انسان توهین کردهاند. این فیلم حتی روی یک تاجر خودشیفته هم میتواند اثر بگذارد. یعنی همذات پنداری با شخصیت اول فیلم خیلی سخت نیست. یک آرشیتکت خیلی موفق هم میتواند تحت تأثیر قرار بگیرد. بنابراین میگویم گول ظاهر قصه را نخورید. باید بیشتر به محتوای قصه اهمیت داده شود نه ظاهر آن. ظاهر قصه درباره یک سوپراستار است، اما از قسمتی از داستان آنقدر شخصیت دختر برجسته میشود که انگار او شخصیت اصلی است. گاهی اوقات فکر میکردم شاید شما در ذهنتان چنین چیزی بوده و بعد آن را در قالب داستان یک سوپراستار مطرح کردهاید؟من دو قطب در داستان گذاشتم. برای من هر دوی اینها باارزش و مهم است. به سوپراستار میگوییم شاید نوع دیگری از زندگی هم ممکن باشد. راه دیگر را امتحان بکن چون کار سوپراستار ما این است که مشروب بخورد، قمار کند، مواد مخدر بکشد و... فکر میکند که زندگی این است، اما خسته شده و دیگر این عادتها هم جذاب نیست و ما او را به زندگی دیگری میکشانیم که سادهترین و پاکترین و لذتبخشترین نوعش است، چون به دنبال آن سلامت فیزیکی و سلامتی روانی میآید. باور دارم که یک زندگی سالم خانوادگی بسیار لذتبخشتر از هوسهای زودگذر است، لذتی که خیلیها بی آنکه آن را تجربه کنند، پسش میزنند. بنابراین به نوعی زن اصلی قصه فیلم به کورش نکات ظریف و با ارزشی را یادآور میشود که او به عمد یا سهو از یاد برده است. او به روش کودکانه خود سعی میکند عناصر منفی را کنار بزند. اما قبول نمیکنم که نقش او برجستهتر و تأثیرگذارتر است. بازیگر نوجوان فیلم را به سختی انتخاب کردید؟ از ابتدا اصرار داشتید که با موسیقی آشنایی داشته باشد؟نه، اگر دختر نوازنده هم نبود، آموزشش میدادیم یا نوع دکوپاژ را تغییر میدادم، اما آنقدر خوششانس بودم که فتانه نوازنده بود. موسیقی را خوب میدانست و به ویولن مسلط بود. البته باز هم این کار آسانی نبود. از ابتدا چه شخصیتی در ذهنتان بود؟انتخاب این بازیگر بستگی به این داشت که هنرپیشه اول مرد چه کسی باشد. این دختر باید با او شباهتی میداشت. مثلاً فرض کنید اگر بهرام رادان سوپراستار فیلم میشد، حتماً باید دختری با چشمهای روشن میداشتم. وقتی آقای حسینی انتخاب شد، طبیعی بود برای ارائه این نقش یک دختر جوان چشم و ابرو مشکی انتخاب شود. خیلی دلم میخواست این دختر فیزیک زنانه نداشته باشد، صورتش طبیعی و کاملاً دخترانه و معصوم باشد. در عین حال چشمان باهوشی داشته باشد. این کارم را سخت میکرد. دختران زیبای بسیاری به دفترم آمدند، فرم پرکردند. خیلی از آنها بااستعداد هم بودند اما فاقد مشخصاتی بودند که من میخواستم. فتانه ملک محمدی نزدیکترین فرد به نقش من بود. هم فیزیکش زنانه نبود هم صورتش معصوم و بکر بود، هم باهوش بود و از همه مهمتر نوازنده بود، چون موسیقی در این فیلم نقش تعیینکنندهای دارد. این دختر در ابتدای داستان استدلالهایی میآورد که تماشاگر درباره ارتباط او با سوپراستار تقریباً به یقین میرسد، اما در پایان تمامی این تصورات تغییر میکند.فیلم نمیگوید که این دختر همان شخصیتی که ادعا میکند هست یا نیست. در جایی از فیلم کورش میگوید شاید مهناز خودش او را آورده پشت در پرورشگاه گذاشته و برای اینکه به او نزدیک باشد در آنجا مشغول به کار شده است. اما اگر کسی بخواهد این کار را بکند، دیگر از گذشتهاش برای آن بچه تعریف نمیکند.او با این زن زندگی میکرده. میگوید که مهناز او را با خودش میبرد خانهاش و به همین دلیل همهچیز زندگی مهناز را میداند. علی را میشناسد. میداند که مهناز از چه زمانی و چرا حامله بوده اما ممکن است رها با آگاهی از زندگی مهناز خود را به جای بچه از بین رفته مهناز جا کرده باشد، چراکه او هم تمنای زندگی با سوپر استار را داشته. اگر یادتان باشد، آخر قصه مربی پرورشگاه میگوید با اینکه غیرقانونی بود، اجازه میدادم او را ببرد خانهاش، اما وقتی مهناز مرد او هم دیگر برنگشت. من از این دختر به عنوان سمبل در زندگی استفاده میکنم که شانس هر روز در خانه تو را نمیزند. وقتی زد، تو بگیرش و قدر آن را بدان. خیلی از ورزشکاران و بازیگران ما وقتی معروف میشوند به بدترین شکل ممکن زنشان را طلاق میدهند و وقتی که موقعیت و شهرتشان کاهش مییابد و یا زندگی مادی خود را از دست میدهد، دوباره میروند سراغ زنشان. اما مسلماً این زن دیگر زن سابق آنها و رابطه، رابطه قدیمی نیست. چیزی این میان میشکند که قابل جبران نیست. و دختر در فیلم سمبل چنین کسی است. شانسی است که در خانه سوپر استار را زده تا او را به قول خودش از زندگی بدون عشق و تکراری نجات دهد. کسی که با معصومیت و منطق ساده انسانیاش سوپر استار را متوجه سرچشمه اشتباهاتش میکند، اما سوپر استار در عین احتیاج به او در یک لحظه بیخبری او را میراند و حالا دیگر شانس دوباره به دست آوردنش تقریباً هیچ است. نقشی که خانم مقانلو بازی میکند ظرفیت بیشتری برای پرداخت داشت، در حالیکه شما از او به سرعت عبور میکنید. در ابتدای فیلم با یک وجه منفی از او مواجه میشویم اما در پایان شاید تماشاگر به او هم کمی حق بدهد.در فیلمهایم سعی میکنم این امکان را برای تماشاگر فراهم کنم تا قضاوت کند و بعد به او میگویم اشتباه کردی و بد قضاوت کردی. «نیمه پنهان» را براساس همین قضاوت ساختم. چون به بسیاری از افراد اجازه نمیدهیم حرفشان را بزنند و بعد درباره آنها قضاوت میکنیم. متأسفانه به دلایلی که برایم قابل قبول نیست در ایران نمیشود فیلم سه ساعته ساخت. همین حالا هم فیلم 106 دقیقه است و این برای سینمای ایران یعنی خطرناک. به هرحال امکان پرداختن بیشتر به این شخصیت نبود. شاید میشد به قول تو این کار را درباره تکتک شخصیتها انجام داد، اما به دلیل محدودیت در زمان نمیتوانستیم بیشتر از این به آنها بپردازیم. فضای خانه سوپراستار خالی از رنگ است، اما زمانی که دختر وارد خانه میشود، فضا پر از رنگ میشود.کاملاً درست است. فضای خانه تیره و خالی از رنگ با پردههای کشیده است، اما بعد از ورود دختر، گل، میوه، نور، صدای کبوتر، صدای ساز و موسیقی میآید. او تغییر ایجاد میکند، اما این حسهای غیرشعاری ذرهذره اتفاق میافتد. پیشبند رنگی میبندد، میز را رنگی برایش میچیند. ما میخواستیم خانه کورش مدرن و خالی از حس باشد و با حضور رها کمکم تغییر میکند. با نشستهایی که با آقای زریندست، مدیر فیلمبرداری و آقای مهندس نیکبین، طراح صحنه و لباس داشتیم، به چیزی که در تصویر میبینید رسیدیم. در ابتدای قصه قبل از ورود رها به زندگی کورش همهچیز بیرنگ و کمرنگ و حتی بینور است و کمکم زندگی وارد آن میشود. هرچند که با اتفاقات فیلم، این زندگی هرگز کامل نمیشود. پیرمرد را به چه دلیل به شخصیتها اضافه کردید؟تنها چیزی که از قصه هرمان هسه در فیلم باقی ماند همین پیرمرد بود. در واقع یک جور وفادار ماندم به «آگوستوس» هرمان هسه. این قصه را خیلی دوست داشتم. یک پیرمرد ویولنزن که نخ ارتباط مرد معروفی با گذشتهاش میشود. پایان بیشتر فیلمهای شما قطعی و بسته است. فکر کنم که «سوپراستار» تنها فیلمی است که میتوانیم بگوییم پایانی باز دارد و تماشاگر به قطعیت نمیرسد. چطور به چنین پایانی رسیدید؟نه، من پایان باز را قبلاً هم در فیلمهایم داشتهام، مثلاً «واکنش پنجم»، «آتش بس»، «دو زن» و «زن زیادی»، اما شاید نه به این شدت. این دقیقاً به نوع قصه برمیگردد. این قصه در مورد آدمی است که سررشته زندگی از دستش در رفته و خوشحال و خوشبخت نیست و زندگی خود را گم کرده است. ما به او شانس تغییر میدهیم او شانس را میگیرد اما در میانه راه گمراه میشود و شانس را از دست میدهد. حالا باید خیلی تلاش کند. در آخرین نمای فیلم اگر یادتان باشد، او در افق گم میشود. نمیدانیم او موفق میشود یا نه، اما امید آن هست. اصولاً در همه فیلمهای من امید وجود دارد. حتی در فیلمهایی که موضوعات غمانگیزی داشتهاند، امید را حفظ کردهام. درباره موسیقی فیلم هم کمی توضیح دهید. چطور آن قطعه موسیقی را انتخاب کردید؟به طور مشخص از دو نوع موسیقی در فیلم استفاده شده: یکی از آنها ملودی آشنای «مرا ببوس» اثر ماندگار مجید وفادار است که برای پیوند سوپراستار به گذشته استفاده شده که یک ملودی غربی است؛ دیگری موسیقی متن فیلم که به دلیل فضای مدرن فیلم تلفیقی است از سازهای آکوستیک و سازهای الکترونیک.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 553]
صفحات پیشنهادی
گفتند خانم فیلسوف شده
گفتند خانم فیلسوف شده. فرهنگ > سینما - گفتوگو با تهمینه میلانی گلاویژ نادری: تهیمنه میلانی پس از ناامیدی از اکران «تسویه حساب»، تصمیم گرفت فیلمی درباره یک ...
گفتند خانم فیلسوف شده. فرهنگ > سینما - گفتوگو با تهمینه میلانی گلاویژ نادری: تهیمنه میلانی پس از ناامیدی از اکران «تسویه حساب»، تصمیم گرفت فیلمی درباره یک ...
گزارش بيبيسي ازكشف داروي كنترل عوارض ايدز در ايران
گزارش بيبيسي ازكشف داروي كنترل عوارض ايدز در ايران · مصرف گوشت قرمز و سفيد براي بدن ضروري است · گفتند خانم فیلسوف شده · ازدواج برای مردان مفیدتراست . ...
گزارش بيبيسي ازكشف داروي كنترل عوارض ايدز در ايران · مصرف گوشت قرمز و سفيد براي بدن ضروري است · گفتند خانم فیلسوف شده · ازدواج برای مردان مفیدتراست . ...
يک ماه به دنبال خانم دانشور مي گشتم
يک ماه به دنبال خانم دانشور مي گشتم. ... من تماس گرفتند و گفتند که حاضرند به ساخت اين فيلم کمک معنوي بکنند و مهمتر ... دليلش اين است که جلال با چند فيلسوف فرانسوي در ارتباط بوده و ترجمه هايي از ... داروي دستكاري شده باز هم قرباني گرفت ...
يک ماه به دنبال خانم دانشور مي گشتم. ... من تماس گرفتند و گفتند که حاضرند به ساخت اين فيلم کمک معنوي بکنند و مهمتر ... دليلش اين است که جلال با چند فيلسوف فرانسوي در ارتباط بوده و ترجمه هايي از ... داروي دستكاري شده باز هم قرباني گرفت ...
فلسفه و هدف زندگي
پرسش براي ايشان غيرمنتظره بود؛ اما در پاسخ گفتند: انسان غربي در تلاش براي فوق ... خانم پروفسور هيسائه ناكانيشي، استاد دانشگاه ناگويا نيز اينگونه بر اهميت ... حسابي و همچنين حضور مؤثر وي در جلسات هم انديشي فيلسوفان و دانشمندان جهان در ... به ناله انسانهاي فشرده شده در آهن پارههاي عصر ماشينيسم بيشتر شباهت دارد، تا ...
پرسش براي ايشان غيرمنتظره بود؛ اما در پاسخ گفتند: انسان غربي در تلاش براي فوق ... خانم پروفسور هيسائه ناكانيشي، استاد دانشگاه ناگويا نيز اينگونه بر اهميت ... حسابي و همچنين حضور مؤثر وي در جلسات هم انديشي فيلسوفان و دانشمندان جهان در ... به ناله انسانهاي فشرده شده در آهن پارههاي عصر ماشينيسم بيشتر شباهت دارد، تا ...
روضه خوان عاشورا
اگر اين هوش، استعداد و قوه شناختي كه به ما داده شده را رها كنيم و به دنبال ... يك چنين فردي با آن سواد به من گفتند مي آيي با هم درس بخوانيم؟ ... واقف آن مدرسه وصيت كرده بود كه مسئول مدرسه بايد مجتهد كامل و جامع شرايط فيلسوف و عارف و. ... به همين دليل به حرم حضرت معصومه(س) مي روند و موضوع را با خانم مطرح مي كنند. ...
اگر اين هوش، استعداد و قوه شناختي كه به ما داده شده را رها كنيم و به دنبال ... يك چنين فردي با آن سواد به من گفتند مي آيي با هم درس بخوانيم؟ ... واقف آن مدرسه وصيت كرده بود كه مسئول مدرسه بايد مجتهد كامل و جامع شرايط فيلسوف و عارف و. ... به همين دليل به حرم حضرت معصومه(س) مي روند و موضوع را با خانم مطرح مي كنند. ...
آقاجون مهربان بود (داستانوارهی زندگی علامه طباطبایی)
گفت: من چهل سال با خانم زندگی كرده ام. امروز بهتر از روز اول بودند. ... گفتند سلسله اعصابش ضعیف شده. باید یك دكتر خوب، او را ببیند. ... گفت: اگر فیلسوف است، بیهوشی لازم نیست.میگویند سالهای بعد از این، حالات استاد، غریبتر شد. ...
گفت: من چهل سال با خانم زندگی كرده ام. امروز بهتر از روز اول بودند. ... گفتند سلسله اعصابش ضعیف شده. باید یك دكتر خوب، او را ببیند. ... گفت: اگر فیلسوف است، بیهوشی لازم نیست.میگویند سالهای بعد از این، حالات استاد، غریبتر شد. ...
شوخی رهبر انقلاب با حداد عادل
نماز عشاء تمام شده و همه دنبال رساندن خود به آقا هستند تا همراه ايشان بروند و .... خانم سارا حيدری است كه پس از شعرخوانی، رهبر انقلاب خطاب به ايشان گفتند: ... را نقارهها به رقص كشاند اهل زهد را شاعر نمود وصف تو هر فيلسوف را میترسم از ...
نماز عشاء تمام شده و همه دنبال رساندن خود به آقا هستند تا همراه ايشان بروند و .... خانم سارا حيدری است كه پس از شعرخوانی، رهبر انقلاب خطاب به ايشان گفتند: ... را نقارهها به رقص كشاند اهل زهد را شاعر نمود وصف تو هر فيلسوف را میترسم از ...
گفتگویی با همسر شهید سید مرتضی آوینی
خانم امینی! در ابتدای گفتوگو از خودتان بگویید.مریم امینی هستم. .... در صورتی كه همان مطلب با نثر یك فیلسوف برایم غیرقابل درك است. ... به من گفتند مرتضی زخمی شده است. تاریك و روشن صبح بود؛ روزهای اول بهار كه آرامش خاصی داشت. ...
خانم امینی! در ابتدای گفتوگو از خودتان بگویید.مریم امینی هستم. .... در صورتی كه همان مطلب با نثر یك فیلسوف برایم غیرقابل درك است. ... به من گفتند مرتضی زخمی شده است. تاریك و روشن صبح بود؛ روزهای اول بهار كه آرامش خاصی داشت. ...
سیره علمی علامه طباطبایی (ره) (1)
همان جامعیتی که باعث شده در جهان تشیع شخصیتی چون علامه حلی به این نام ... علامه طباطبایی، در همه محافل علمی و فرهنگی به عنوان مفسری بزرگ و فیلسوف و ... علامه طباطبایی گفتند:« عجب شما اشکال را این قدر مفصل می نویسید، من جوابش را چقدر بنویسم؟ .... تلاش و جدّیت در علم اندوزیفرزند ایشان خانم نجمه السادات طباطبایی همسر ...
همان جامعیتی که باعث شده در جهان تشیع شخصیتی چون علامه حلی به این نام ... علامه طباطبایی، در همه محافل علمی و فرهنگی به عنوان مفسری بزرگ و فیلسوف و ... علامه طباطبایی گفتند:« عجب شما اشکال را این قدر مفصل می نویسید، من جوابش را چقدر بنویسم؟ .... تلاش و جدّیت در علم اندوزیفرزند ایشان خانم نجمه السادات طباطبایی همسر ...
این ضعف زنانه محبوبیت می آورد !
[ارسال شده از: پرشین وی]. [مشاهده در : www.persianv.com] ... ضعف زنانه محبوبیت می آورد · زن و شوهر از جنایت عشقی گفتند . ... دو معیار برای فیلسوف .... ضعف زنانه محبوبیت می آورد · تعادل خط ابروها و آرایش متناسب با چشمان . ... فولیکولیت در خانم ها پزشک در بیشتر این مواقع و به خصوص وقتی می فهمد که آنها از تیغ برای ...
[ارسال شده از: پرشین وی]. [مشاهده در : www.persianv.com] ... ضعف زنانه محبوبیت می آورد · زن و شوهر از جنایت عشقی گفتند . ... دو معیار برای فیلسوف .... ضعف زنانه محبوبیت می آورد · تعادل خط ابروها و آرایش متناسب با چشمان . ... فولیکولیت در خانم ها پزشک در بیشتر این مواقع و به خصوص وقتی می فهمد که آنها از تیغ برای ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها