تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هيچ واعـظـى مـؤثرتر از نصيحت نيست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816415536




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جنس جور


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما  - علی مصلح حیدرزاده 1- راستش را بخواهید، بعد از «جعبه موسیقی» کاملاً از فرزاد مؤتمن قطع امید کرده بودم. به نظر می‌رسید در مسیر خطرناک ریاکارانه‌ای افتاده و حداقل تا زمانی که مسئولان سینمایی فعلی بر صندلی مدیریت تکیه زده‌اند، همان روند را ادامه می‌دهد. البته هیچ‌وقت جزو طرفداران نوع نگاه آقای مؤتمن در مقام فیلم‌ساز و نظریه‌پرداز نبوده‌ام اما به‌هرحال «جعبه موسیقی» برای فیلم‌سازی که در فیلم‌های قبلی‌اش لحظه‌های خوب و قانع‌کننده‌ای وجود داشت، فاجعه بزرگی بود که هیچ‌جور نمی‌شد هضمش کرد. 2- «صداها» به‌شدت تحت تأثیر «برگشت‌ناپذیر» گاسپار نوئه است. انکارکردن این مسئله، مغلطه‌ای بیش نیست. نه تنها روایت فیلم معکوس پیش می‌رود، که مثل همان فیلم با خشونت آغاز می‌شود و به‌تدریج می‌بینیم که پشت این فاجعه، آرامشی بوده که یک حادثه ویرانش می‌کند و زندگی چند نفر را به باد فنا می‌دهد. نمی‌توان گفت حق با مخاطبی است که منبع الهام فیلم آقای مؤتمن را دیده یا تماشاگری که آن فیلم را ندیده و اساساً برایش مهم نیست «برگشت‌ناپذیر» چیست و چه ربطی به این فیلم دارد و از این حرف‌ها. 3- این که عقیقی و مؤتمن تصمیم گرفته‌اند در روایت معکوس داستان، فصل‌ها را با کمی تأخیر آغاز کنند و با موازی‌کردن برخی ماجراها به عقب بازگردند، ایده بدی نیست. یک جور تأکید بر اتفاق‌هاست و زاویه دید (یا بهتر است بگوییم زاویه شنیدن) متفاوت در اختیار تماشاگر قرار می‌دهد که کمی راحت‌تر از موضوع سردربیاورد و تأثیر متقابل شخصیت‌ها بر هم و اتفاق‌ها بر شخصیت‌ها را با کمی درنگ ببیند و درک کند. 4- «صداها» فیلم کلوزآپ است. طبیعی هم هست که با توجه به لوکیشن‌های داخلی و فضاهای بسته زیاد کلوزآپ ببینیم اما از همه مهم‌تر آن است که این تمهید، ضیافت باشکوهی برای بازیگران است تا خود را نشان دهند. رویا نونهالی -که اصولاً بازیگر خوبی است- این‌جا خارق‌العاده است. اگر می‌خواهید تجسم سینمایی ِ ایرانی ِ عشق  زنانه در میان‌سالی را ببینید، تماشای بازی خانم نونهالی را در این فیلم از دست ندهید. هرچقدر به ذهنم فشار می‌آورم، نمونه مشابهی از خلق این میزان شوریدگی زنانه را در سینمای ایران را به یاد نمی‌آورم. نازنین فراهانی در همان دو سکانس، به‌معنای واقعی مقابل دوربین «راحت» است و حس بی‌اعتنایی زنی را که فکر می‌کند جذابیت زندگی را از دست داده، خیلی خوب منتقل می‌کند. ضمناً باور این‌که طناز طباطبایی همان بازیگر سریال‌های درجه‌دوم تلویزیون است، چندان ساده نیست. 5- کاش نام فیلم این نبود. وقتی فیلم را می‌بینیم، متوجه می‌شویم فیلم درباره صدا و نسبیت ذاتی آن در تشخیص حقیقت است. تیتراژ ابتدایی فیلم می‌خواهد به شکل نمایشگرانه‌ای این را همان ابتدا به ما شیرفهم کند. میکائیل شهرستانی یک بار در فیلم به شبکه سه می‌آید و از جادوی صدا می‌گوید که بیشتر شیرفهم شویم. فهمیدن درون‌مایه محوری فیلم بدون ارجاع‌های فرامتنی هم ممکن بود واقعاً. 6- فضاسازی فیلم خوب است. مؤتمن به این فضاسازی خاکستری علاقه خاصی دارد و این‌جا داریوش عیاری بهترین خاکستری فیلم‌های مؤتمن را رنگ‌آمیزی و کادربندی کرده است. ضمناً این خاکستری به جنس فیلم و اتفاق‌ها می‌خورد و فقط یک نکته زیبایی شناسانه نیست؛ کارکرد دارد و ما را به این آدم‌های نابود‌شده نزدیک می‌کند. 7- بهتر است حرف آخر را بزنم؛ «صداها» بهترین فیلم فرزاد مؤتمن تا این‌جای کارنامه‌اش است. حتی به نظرم از «شب‌های روشن» -که معمولاً آن را بهترین فیلمش می‌خوانند- فیلم بهتری است. پرگویی و شعارهای بی‌دلیل آن را ندارد یا خیلی خیلی کمتر دارد و نمی‌خواهد حرف‌های گنده و فلسفی در دهان شخصیت‌هایش بگذارد. ضمناً این بهترین فیلم‌نامه‌ای است که سعید عقیقی نوشته و فیلم شده است (طبیعتاً از فیلم‌نامه‌های فیلم‌نشده او بی‌خبریم). البته این لزوماً به‌معنای آن نیست که مؤتمن همیشه این‌جوری فیلم بسازد. به هزار‌ویک دلیل، در سینمای ایران فیلم‌ساز معمولاً نمی‌تواند یک سیر طبیعی را ادامه دهد که عده‌ای آن را دنبال کنند و نتیجه بگیرند. این به نظرم یک اتفاق است که در این زمان مشخص، در و تخته جور شده تا مؤتمن بتواند مجموعه علایق و دغدغه‌های خود را که در این سال‌ها از آن‌ها‌ گفته و نشان داده، کنار هم بیاورد و حاصلش بشود «صداها». این فیلم از جنس مؤتمن و علایقش است. او این‌جور فیلم‌سازی را بهتر بلد است. این جنس داستان و روایت و آدم‌ها و فضاها و البته شیوه کنار هم چیدن این عناصر را می‌شناسد؛ همان‌قدر که «جعبه موسیقی» از جنس او نبود و ریاکاری و بی‌ربطی‌اش بدجوری توی ذوق می‌زد.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 336]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن