واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - گزارش نشست مطبوعاتی «صندلی خالی» مسعود کرمی: علیرضا شجاعنوری، تهیهکننده «صندلی خالی» در توصیف جسارتش برای ساختن یک فیلم عجیب و متفاوت گفت: «متفاوتبودن، تازهبودن و جسارتی که در فیلمنامه وجود داشت رگ جنون مرا تحریک کرد و باعث شد دلباخته و درگیر آن شوم. من بیفلسفه، عاشق این کار شدم و همکاران هم بیفلسفه و دلباخته آمدند.» او با این جمله مهمترین ویژگی فیلم و عوامل سازندهاش را بیان کرد: جنون، جسارت و دلباختگی؛ خصوصیتی که حتی به نشست هم سرایت کرد. وقتی از شریفینیا درباره بازی در چهار نقش کوتاه متضاد سئوال شد، سامان استرکی به جای او جواب داد: «اگر شریفینیا نباشد، هیچ پروژهای درسینمای ایران سر به سلامت نمیبرد. ما هم که چهار فیلم با چهار کارگردان در یک فیلم داشتیم، دیدیم بدون شریفینیا قطعاً به نتیجه نمیرسیم.» جمله دوپهلوی کارگردان، شجاعنوری را وادار به واکنش کرد: «آقای شریفینیا خیلی خیلی خیلی فرهنگی هستند؛ فرهنگیتر از چیزی که من قبل از این تجربه فکرش را میکردم. به لحاظ فیلمهایی که ایشان بازی کردهاند ممکن است تصور دیگری از ایشان در اذهان شکل بگیرد...» شریفینیا حرف او را قیچی کرد: «منظورتان فیلمهای آقای مهرجویی یا حاتمیکیاست؟!» شجاعنوری همراه حضار خندید: «نه، منظورم نقشهایتان است، خودتان خوب میدانید منظورم چیست.» بازار تعریفها از شریفینیا داغتر شد و استرکی در حین تشکر از عوامل برای او سنگ تمام گذاشت: «آقای شریفینیا با ما شیدا برخورد کردند و قرارداد سفید امضا کردند و گفتند هر چقدر دوست دارید بنویسید و بعدتر خیلی کمتر از دستمزد واقعیشان دریافت کردند.» بساط تعریف و تمجید به همینجا ختم نشد و شکل جذابتری به خود گرفت. هومن بهمنش (فیلمبردار) فریبرز عربنیا را بازیگری خواند که شناخت فوقالعادهای از لنز دارد و با این شناخت، خیلی از دعواهای او با کارگردان بر سر استفاده از لنزها را خاتمه میداده. او به آموزشگاههای سینمایی توصیه کرد در کلاسهای بازیگری از فریبرز عربنیا برای شناساندن انواع لنز و کارکردهایش به هنرجویان خود استفاده کنند. علاوه بر بازار داغ تعریف و تمجید، بازار شکوه و شکایت هم پررونق بود؛ اول از همه استرکی از گروه جلوههای ویژه فیلم بهخاطر اخلاق و رفتارغیرحرفهای و بدقولیهایشان شکایت کرد و گفت این اخلاق باعث شد که خودش و شجاع نوری و تقیپور چقدر فشار را تحمل کنند و دستآخر با سی - چهل میلیون تومان ضرر برای یک کار ناقص عطایش را به لقایش ببخشند. در این جلسه هم طبق روال اکثر جلسات که عوامل فیلم از نحوه پخش صدا و تصویری فیلمشان شکایت دارند، هومن بهمنش درباره عدم رعایت نشدن استاندارد پخش گفت: «تصوری که روی پرده دیدید قابهایی که من گرفتم نبود. کادر تصویر نیم متر از چپ و راست کم داشت و با پرده پوشیده شده بود. احتمالاً شما همه فیلمهایی را که در این سالن پخش میشود با کادر ناقص میبینید. البته بخشی از تاریکی و کمنوری فیلم جزو شخصیت فیلم است و ما نمیخواستیم تصاویر فلت و روشن باشد، اما بخشی هم مربوط به این است که هم مراحل تبدیل فرمت دیجیتال به فرمت 35 میلیمتری طی نشده.» سامان استرکی درباره بهشت و دوزخ نمادین فیلم گفت: «بهشت و جهنم جزو خاطرههای قومی و مذهبی و تاریخی این مردم است، چه قبولش داشته باشیم و چه نه. هرکس تصویری از بهشت و جهنم توی ذهنش دارد، و این هم تصویر من بود.» در طول جلسه استرکی درباره دنیای دورنیاش و نگاهش به جهان بیرونی حرف زد و در جواب سئوالی درباره ضرورت استفاده از انیمیشن در سکانس پایانی گفت: «من همه دوران کودکیام را توی زیرزمینی شبیه زیرزمین کاظم (از شخصیتهای فیلم) گذراندم. پدرم خیلی شبیه کاظم بود. ما خانوادهای جنگزده ساکن شهرستان بروجرد بودیم و من و خواهر دوسالهام از صبح تا شب در خانه میماندیم و در این اوضاع همه دنیای من خلاصه میشد در چهار- پنج ساعت کارتون و برنامه و برفک تلویزیون. کارتون همان چیز شفابخش دوران کودکیام بود که تا هجدهسالگی بهش وفادار بودم. من برای فرار از رئالیسم فیلم و برای اینکه کارگردان خودش را از پشتبام پرت نکند پایین، به کارتون رو آوردم و وقتی بچه کور و کر نگاتیوها را روی چشمهایش میگذارد، در واقع به همه فلسفهبافیهای ما میخندد و شاید این خنده شفایی برایش باشد. به نظرم خدایان کارتونی خیلی خدایان خوبی هستند.» یکی سئوالات بامزه نشست درباره دوبله کارگردان بهجای سگ سخنگوی کاظم بود، و البته جواب استرگی بامزهتر از سئوال: «از آنجایی که من سر صحنه پاچه همه را میگرفتم، وقتی به داستان سگ رسیدیم، ترجیح دادم از صدای خودم استفاده کنم تا مستندتر رفتار کنیم!» و بعد در جواب اینکه «فکر میکنید سگ نامزد دریافت سیمرغ میشود؟» گفت: «بستگی به میزان حیواندوستی اعضای هیأت داوران دارد!»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 401]