تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بدبخت‏ترين مردم پادشاهانند و خوشبخت‏ترين مردم كسى است كه با مردم بزرگوار معاشرت...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798717687




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فرار به ناکجا آباد زندگی !


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > تهرانی، مهدی  - سومین فیلم کلود سوته با عنوان اصلی خطر بزرگ ، به نوعی یکی از یادگارهای او برای سینمای فرانسه و حتی اروپای آن زمان ( ابتدای دهه ی 60 ) به حساب می آید. فیلم که محصول مشترک سینمای فرانسه و ایتالیا است از رمان یک نویسنده ی شناخته شده به نام ژوزه جیووانی توسط سوته اقتباس گردیده و از آن یک فیلم حادثه ای خوش ساخت 108 دقیقه ای تولید شده است. داستان فیلم بازگشت پرخطر ؛ یک قهرمان دارد که به قولی میتواند یک ضد قهرمان نیز جلوه گری کند: خطر بزرگ ( یا عنوانی که سینما چهاری ها برایش گذاشته اند :بازگشت بی خطر ) یک درام حادثه ای سیاه وسفید است که به زندگی چهار نفر می پردازد ، که اوضاع و احوال زندگی ؛ اگرچه آنها نمیدانند ، اما بردوستی هایشان تردید و سایه های شک را کشانیده، با ابن هم تمامی آنها  آبل داوس ،لیلیان ،اریک استارک ،آرتور گبلین و یکی دونفر دیگر تصمیم می گیرند یکبار برای همیشه دست به کاری بزنند که اگرچه پرمخاطره است اما می تواند آنها را از این زندگی پر از ملال رهایی بخشد : نقشه ی آنها سرقت ، گروگان گیری و یا یک جنایت هولناک خواهد بود؟ یا فقط یک فرار ساده ؟ و نقش هریک چیست ؟ اگر برخی به قصد شکار دیگری وارد میدان شده باشد ، داستان به کجا ختم خواهد شد... آبل داوس گنگستر شناخته شده و معتبری است که علیرغم سالها فعالیت در زمینه های مختلف تبهکاری در فرانسه و ایتالیا ؛ حالی چند سالی است که باید در خفا روزگار می گذراند ، ضمن اینکه تجربه زندانی که از سر گذرانید باعث شد که دیگران جای او را در دنیای مافیایی و تبهکاری بگیرند و به نوعی داوس به گوشه رانده شده است. ابتدای امر داوس تلاش می کند راهی بیابد تا از دست پلیس ایتالیا  رها شده طریق پاریس به بندر مارسی و از آنجا به پاریس برود و در این راه او از کمک یک دوست مورد اطمینان به نام اریک استارک برخوردار است . این دو همه چیز را فراهم می کنند و تمام نقشه ها علی الظاهر آماده هست اما چیزی که داوس نمیداند اینست که او مدتها است که هدف اول و شکار نخست پلیس فرانسه و ایتالیا نام گرفته و هر حرکت او زیر ذره بین است . ضمن اینکه این وسط دوستانی نیز هستند که به او پشت کرده و مدتها جایزه بگیر پلیس شده اند تا اخبار و اطلاعات دست اول درباره داوس را به آنها بفروشند... سکانس افتتاحیه بازگشت بی خطر داوس را در حالی نشان می دهد که او توسط پلیس ایتالیا دستگیر شده ، وضع او به گونه ای است که هیچ راه نجاتی نمیشود برایش متصور شد اما با شروع سکانس دوم آنقدر انرژی به داستان تزریق می شود که بیننده مشتاق می شود ببیند سرانجام این گنگستر دربند چه خواهد شد؟ جدای از این داستانک های فرعی و کاراکترها همه را به این مهم خوشبین می سازد که داوس شانس پیروزی دارد. آنها پس از فرار مرحله اول به سمت مارسی می روند جایی که قرار ترزا همسر داوس را ببینند و چیزی که داوس بیش از هرچیز از آن بی خبر است پسری است که هرگز ندیده است. تمام این قصه های فرعی که به گونه ای منطقی وارد داستان شده اند ، سبب این مهم می شوند که داوس تمام همتش را مصروف موفق شدن نماید. او می خواهد با طرح یک نقشه ی سرقت پول کلانی به چنگ بیاورد و با همسر و فرزندش برای همیشه به یک گوشه ای بخزد . چیزی شبیه کاری که تمام گنگستر های به آخر خط رسیده انجام می دهد . داوس خودش را یم اصلاح شده می داند و مردی که می خواهد از نو شروع کند و همسر و پدر خوبی باشد . چیزی که او نمیداند و یا اینکه نمی خواهد بداند اینست که هرکس باید تاوان کارها و خسارت هایی زا که به ناحق به مردم زده بپردازد . اینجا است که داوس به مخاطره می افتد ، نقشه های او بی نقص به نظر می رسد تا اینکه در سر مرز ایتالیا آنچه اتفاق می افتد که داوس هرگز بدان فکر نکرده بود... بازگشت بی مخاطره نسبت به دیگر فیلم هایی جنایی و پلیسی حداقل نسبت به زمان خودش اثر خوش ساخت و قابلی است . اما یک ایراد اساسی به فیلم همانا درگیر شدن غیر منطقی احساسات و عواطف اشخاص به دیگران است. بیننده هرگز دلیل عشق داوس بعنوان یک تبهکار و جنایتکار به همسرش را نمی فهمد چنانکه خودش هم اذعان دارد که هرگز کاری برای همسرش نکرده . حتی داوس نمی دانسته که یک پسر هم دارد و از آن سو همسرش نیز اینگونه هست . آنها که سالها از هم دور بوده اند و حتی بواسطه نامه نیز از هم بی خبر بوده اند معلوم نیست چگونه همه مشکلات را زیرپا گذاشته اند ؟ چنین داستانک هایی البته فقط بواسطه نوع بازیگری بی نقص کاراکترهای فیلم ، ممکن است قابل اغماض باشد. لینو ونتورا به عنوان یک هنرپیشه تثبیت شده ی آن زمان به واقع یکی از بهترین پروفرمانس هایش را به نمایش می گذارد و در نقش یک جنایتکار سابقه دار عالی کار می کند و مهمتر از آن غلیرغم اینکه این نوع نقش ها را پیش از این بارها کارکرده بوده و بعد ها نیز بازی کرد حتی در نقش پلیس و کارآگاه( فیلم پروانه روی شانه را از او به یاد بیاورید که دست برقضا عالی ترین کار اوست) اما در بازگشت بی خطر به نوعی متفاوت تر به چشم میاید. در کنار او ژان پل بلموندو که آن زمان تقریبا بازیگر تازه کاری بوده قرار دارد که پیش از این با از نفس افتاده به سینمای فرانسه معرفی شده بود. او نیز در نقش مکمل خود بازی گیرا و درخوری به نمایش گذارده است.   در بین کارگردانان موسس سینمای موج نوی فرانسه و فیلمسازان و دست اندرکاران هنرهفتم که در این برهه به جریان سازی موج نو دامن زدند و به گسترش مفاهیم آن کمک کردند همیشه نام کلود سوته یک اسم سرگردان بین موسسین و مروجین جلوه گری می کرده است. بنظرم کلود سوته بیش از هرچیز مروج موج نو بود تا جزو موسسین آن و به روایتی جزو مروجینی بود که چاره ای نداشت برای ادامه کار و یا تثبیت شدن به عنوان یک کارگردان تازه کار که اتفاقا حوزه فعالیت اش هم اصلا سینما نبوده و به نقاشی و مجمسه سازی می پرداخته بیاید و موج نویی شود. این یک روی سکه ، از سوی دیگر کلود سوته با بیان کمیکی که فیلم هایش داشتند توانست قدر و ارج بسیار سریعی نسبت به دیگر هم سن و سال هایش میان طبقه متوسط پیدا کند. او نه مانند تروفو شاعر بود و نه مثل شابرول همه فن حریف. او فیلمسازی بود که علیرغم تیزهوشی و هنر زیاد آنچه ساخت اگر هم اثری روشنفکر پسندانه نبود به هر حال گیشه پسند بود. البته همین روال نیز از سوی او دنبال نشد و سوته از دهه پنجم زندگی حرفه ای اش به سمت و سوی پاکیزه ساختن پیش رفت. یک مطلب مهم و غیر قابل انکار در مورد کلود سوته یادگاری هایی است که او به سینمای فرانسه هدیه کرد. قدرت او در استعداد یابی بازیگران سینما بینظیر بود. او حتی برخی از سرخورده ها را علیرغم جوانی شان دوباره به سینما برگرداند . آنهایی که مثل میشل پیکولی و حتی مانند ژرارد دی پاردیو بعدها خود شناسنامه سینمای فرانسه شدند.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 652]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن