محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853149292
- بايدها و نبايدهاي موسيقي در صنعت سينما
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون : در اين نشست تخصصي علي منتظري كارشناس خبره آهنگسازي و موسيقي در دو بخش مجزا به بيان كاربردهاي موسيقي در سينما و بررسي موسيقي فيلم در سينماي ايران پرداخت. به گزارش خبرگزاري فارس از اصفهان، در بخش ديگري از اين مراسم با عنوان "رسيتال فلوت و پيانو "ُ حامد يونسي و محمد غلامي در دو قسمت مجزا به اجراي آثار موسيقي برگزيده سينماي جهان و ايران پرداختند، در بخش سينماي جهان آثاري چون "بي قيد وبند " اثر الكس نورث و "افسانه " اثر انيو موريكونه و در بخش سينماي ايران نيز برگزيده آثار مجيد انتظامي و كامبيز روشنروان اجرا شد كه مورد استقبال ويژه حضار قرار گرفت. * مهمترين كاربرد موسيقي در سينما معرفي شخصيتهاست يك كارشناس موسيقي با اشاره به كاربردهاي فراوان موسيقي در سينما اظهار داشت: مهمترين كاربرد موسيقي در سينما معرفي شخصيتها و القاي روحيات دروني او به تماشاگر است. علي منتظري افزود: موسيقي ميتواند احساسات، مشكلات روحي و بحرانهاي دروني فرد را به خوبي نشان دهد، بدون اينكه لازم باشد اين حالات مستقيما به كمك رفتار وحركات بازيگر به بيننده القا شود. وي با بيان اينكه اين نوع استفاده از موسيقي سطوح ارزشي متفاوتي ايجاد ميكند، گفت: موسيقي در اينجا ميتواند تنها آنچه از فيلم ميبينيم را تاكيد كند و يا اينكه به لايههاي عميقتري از فيلم نفوذ كند و بخشهاي ناپيداتري از حادثه رخ داده در فيلم را بيان كند. اين استاد دانشگاه تصريح كرد: موسيقي فيلم همچنين ميتواند در بيان هويت يك اقليم يا منطقه جغرافيايي خاص كه حوادث فيلم در آن اتفاق ميافتد نقش داشته باشد. وي به سه حالت كلي استفاده از موسيقي اقليمي اشاره كرد و افزود: نوع اول استفاده از موسيقي نوازندگان همان منطقه جغرافيايي به شكل اصلي است و نوع دوم عبارت است از نوشتن قطعاتي اختصاصي براي فيلم با استفاده از سازها و ساختارهاي موسيقيايي همان منطقه. منتظري ادامه داد: نوع سوم اين است كه آهنگساز فقط تمهاي خاصي را از موسيقي آن منطقه بگيرد و در تركيببندي موسيقيش از سازهاي ديگري استفاده كند. وي فيلمهاي ناخدا خورشيد و خونبس را از جمله فيلمهايي دانست كه از اين نوع موسيقي در آن استفاده مناسبي شده و خاطرنشان كرد: در فيلم ناخدا خورشيد آهنگساز از ساز نواخته شده توسط نوازندگان همان منطقه استفاده ميكند، ولي در خونبس بر اساس المانهاي موسيقي منطقه كار جديدي را مي نويسد. استاد دانشكده موسيقي تهران درباره استفاده از موسيقي براي معرفي يك دوره تاريخي خاص بيان داشت: از ساختارها و سازهاي موسيقي يك دوره تاريخي مشخص ميتوان براي القاي آن دوره تاريخي در فيلمها استفاده بهينه كرد، البته اين امر صرفاً مربوط به گذشتههاي دور نيست و دورههاي نزديك به زمان حال را هم در برميگيرد. منتظري پيش آگاهي دادن به تماشاگر توسط موسيقي درباره وقوع حوادث تعيين كننده در پيشبرد داستان را بسيار مهم دانست و گفت: زماني كه شما در لحظات حساس روايت قرار ميگيريد و سرنوشت شخصيتها براي شما اهميت پيدا ميكند، موسيقي ميتواند نوعي پيش آگاهي درباره شخصيت داستان را براي شما ايجاد كند. وي برداشت جديد از تصوير را جزو كاربردهاي موسيقي فيلم برشمرد كه كه كمتر به آن پرداخته شده است وافزود: زماني كه تصوير به خودي خود نميتواند مفهومي را القا كند، موسيقي كمك ميكند بيننده برداشت جديدي از تصوير داشته باشد، به گونهاي كه گاه به نظر ميرسد موسيقي با تصوير در تضاد است. وي به عنوان نمونه به فيلم گمشدگان با آهنگسازي بابك بيات اشاره كرد و بيان داشت: در فيلم يك صحنه درگيري بين دو شخصيت اصلي وجود دارد در حالي كه موسيقي متن آن آرام، شيرين و دلنشين است، زيرا در وراي دعواي بين شخصيتها در آينده دوستي عميقي بين دو شخصيت شكل ميگيرد. وي در پايان اين بخش از سخنان خود تاكيد كرد: موسيقي در صحنههايي كه لحظات اوج درام هستند و لحظات حساس فيلم كه بيشترين درگيري ذهني تماشاگر با روايت ايجاد ميشود نيز كاركردهايي موثر دارد و در صحنههايي تنشزا در تشديد هيجان مخاطب نقش موثري ايفا ميكند. * نخستين اصل براي كارگردان تشخيص لزوم استفاده از موسيقي در فيلم است كارشناس فيلم و و موسيقي در بخش دوم سخنان خود درباره چگونگي استفاده از موسيقي در فيلم اظهار داشت: وقتي قرار است براي فيلم موسيقي ساخته يا انتخاب شود، نخستن اصل مهم تشخيص كارگردان درباره لزوم استفاده از موسيقي در فيلمش است. علي منتظري افزود: همانطور كه فيلمساز از ساختار تصويري فيلم تصوري در ذهن دارد، بايد از ساختار صوتي اثرش هم تصوري روشن در ذهن داشته باشد، يعني بداند از صداهاي مختلف شامل گفتگوها، صداهاي زمينه وافكتها وموسيقي چگونه كمك بگيرد. وي درباره انواع صدا در فيلم بيان داشت: يك نمونه صدا نوع طبيعي آن است، به عنوان مثال اگر صحنهاي از فيلم در خيابان اتفاق ميافتد صداهاي خيابان به طور طبيعي در فيلم وجود دارد و نمونه ديگر صدا در فيلم، موسيقي آن است كه از صداهاي طبيعي صحنه جداست. اين استاد دانشگاه هنر افزود: فيلمسازها به استفاده از موسيقي تمايل دارند ولي در فيلم هايي خاص موسيقي به طور كامل حذف شده يا بسيار كم استفاده شده و به جاي آن از صداهاي ديگر استفاده كاربردي شده است. وي مستندنمايي در فيلم را از عللي دانست كه ميتواند سبب حذف موسيقي فيلم شود و خاطرنشان كرد: نمونه آن دو فيلم اخير اصغر فرهادي "درباره الي و "جدايي نادر از سيمين " است كه موسيقي در آنها تقريبا حذف شده است. منتظري تصريح كرد: در اين فيلمها و فيلمهايي مانند گزارش كيارستمي آن قدر درام داستان قوي است كه نياز به استفاده از موسيقي نيست، زيرا برخورد شخصيتها به اندازه كافي گوياي اين موضوع است. وي تاكيد كرد: مطلب ديگري كه در چگونگي استفاده از موسيقي در فيلم بايد مورد توجه قرار گيرد تعيين نقش موسيقي در فيلم است. در اين مرحله فيلمساز ايده اصلي را مطرح ميكند، در غير اينصورت آهنگساز يا مشاور موسيقي اين كار را برعهده دارند. اين استاد دانشگاه همچنين درباره انتخاب موسيقي براي فيلم تاكيد كرد: اگر فيلمساز بخواهد خودش قطعاتي را براي فيلم انتخاب كند، لازم است شناخت كاملي از انواع موسيقي داشته باشد و گونهها وسبكهاي مختلف موسيقايي را بشناسد واز ويژگيهايي كه ميتواند در مخاطب القا كندآگاهي كافي داشته باشد. وي ادامه داد: مورد رايجتر سفارش موسيقي توسط فيلمساز به آهنگساز است كه مرحله مهمي است، زيرا فيلمساز بايد بتواند ايدههاي مورد نظرش را به آهنگساز انتقال دهد. منتظري يكي از مشكلات مهم در اين مرحله را انتقال ايدهها دانست وگفت: گاه فيلمسازان به دليل نداشتن شناخت كافي از موسيقي در بيان منظورشان به زبان موسيقايي دچار مشكل شده و نميتوانند آنچنان كه لازم است به طور كامل و شايسته آن را به آهنگساز انتقال دهند ؛به همين دليل يك نزديكي فكري بين فيلمساز آهنگساز در اين مرحله ضروري است. *جداسازي موسيقي منبع و متن مهم است منتظري در بخش ديگري از سخنان خود به دو نوع موسيقي منبع و متن اشاره و اظهار داشت: جداسازي موسيقي منبع از متن بسيار مهم است. وي افزود: گاه در فيلم، منبع پخش موسيقي ديده ميشود، موسيقي از دستگاه پخش صوت پخش ميشود؛ اين نوع موسيقي را در فيلم موسيقي منبع مينامند. اين كارشناس موسيقي با اشاره اينكه موسيقي منبع ميتواند انتخابي باشد يا به آهنگساز سفارش داده شود، تصريح كرد: نكته مهم اين است كه گاه موسيقي منبع نقشي مهمتري در روايت داستان نسبت به تصوير پيدا ميكند. وي درباره موسيقي متن نيز گفت: موسيقي متني كه براي صحنههاي مختلف فيلم در نظر گرفته ميشود از اهميت خاصي برخوردار است و فيلمساز بايد بداند در كجا از چه موسيقي بايد استفاده كند شود و اين موضوع را به مشاور موسيقي يا موسيقيدان اطلاع دهد. منتظري در ادامه به توضيح موسيقي پسزمينه پرداخت و گفت: اين نوع موسيقي ميتواند بيان جديدي به تصوير اضافه و موارد خاصي را كه تصوير بيان نميكند به تماشاچي القا يا سبب تاكيد بيشتر بر موضوع خاصي شود. وي با بيان اينكه اين نوع موسيقي در ارزشگذاري فيلم نقشي ندارد، گفت: موسيقي پس زمينه شكلي ابتدايي در استفاده از موسيقي در سينما است و زماني اتفاق ميافتد كه فيلمساز مجبور باشد از يك ملودي گوشنواز در فيلم استفاده كند تا توجه بيننده را به موسيقي جلب و از اشكالات ساختاري فيلم منحرف كند. * آهنگساز بايد در استفاده از موسيقي براي فيلم انعطاف داشته باشد منتظري درباره چگونگي استفاده از موسيقي در فيلم گفت: گرچه هر آهنگساز ممكن است سبك خاصي در موسيقي داشته باشد، ولي بايد بتواند انعطاف لازم را در بكارگيري شكلهاي مختلف موسيقي در انواع فيلمها داشته باشد. وي افزود: از موارد مهمي كه در موسيقي فيلم مورد توجه است تعيين گونه موسيقي با توجه به فرم ساختار و نوع روايت است كه با همفكري فيلمساز وآهنگساز شكل ميگيرد. اين كارشناس موسيقي تصريح كرد: آهنگساز براي اينكه تشخيص دهد چه موسيقي براي فيلم متناسب است دو نوع شناخت اوليه، يكي شناخت از گونههاي مختلف موسيقايي است و ديگري شناخت سبكها ساختارهاي مختلف فيلم و از اين نظر آهنگسازان فيلم كار دشوارتري را نسبت به بقيه آهنگسازان برعهده دارند. وي تاكيد كرد: يكي از مشكلات عمده درباره موسيقي فيلمها اين است كه هر آهنگساز براي هر فيلم سعي ميكند سبك هميشگي خودش را به كار ببرد، در حالي كه هر فيلمي ساختار مشخص خودش را دارد و يك گونه يا نوع خاص موسيقي را ميطلبد، ولي بسياري از آهنگسازان انعطاف لازم را در اين زمينه نداشتهاند. * رعايت تعادل صوتي در فيلم يك اصل است يك كارشناس فيلم و موسيقي اظهار داشت: نكته مهمي كه در مراحل فني آهنگسازي بسار مهم است رعايت تعادل صوتي در فيلم است، يعني آهنگساز با توجه به ساير عوامل صوتي (گفتوگوها، صداهاي زمينه وجلوههاي صوتي) هر كدام را به گونهاي در جاي خود قرار دهد كه تعادل صوتي رعايت شود. منتظري افزود: با وجود پيشرفتهايي كه در زمينه صوتي داشتيم هنوز به اين موضوع توجه كافي نشده است. وي با انتقاد از اينكه در بعضي فيلمها موزيك زير بار صداهاي ديگر قرار ميگيرد يا برعكس وتعادل صوتي به هم ميخورد گفت: يك بخش اين موضوع مربوط به كار آهنگساز ميشود كه بايد در جايي كه ديالوگ اهميت دارند در استفاده از سازها دقت كند به گونهاي كه موسيقي ديالوگها را نپوشاند و مثلا از سازهاي پرحجم مانند ترومپت و مواردي كه صداهاي تيز ونافذ دارد استفاده نكند. * تاريخچه موسيقي سنتي ايران تا نيمه دوم دهه 40 يعني سالهاي 47 و 48 در سينماي ايران چيزي به نام عنوان موسيقي فيلم به طور كاربردي ديده نميشود و موسيقي فيلمها قسمتي از كار آهنگسازان ديگربوده وموسيقي فيلمها بيشتر از نوع پسزمينه است. اما در سالهاي 47 و 48 موج جديدي از فيلمسازان با رويكردي تازهتر وارد عرصه سينما شده و تفكر جديدتري در سينما به وجود ميآورند و در زمينه موسيقي هم آهنگسازان جديدي را معرفي كند. در واقع آهنگسازاني چون اسفنديار منفردزاده و فيلمسازاني چون كيارستمي، مهرجويي و حاتمي در اين سالها موج جديدي را آغاز كردند و موسيقي فيلم جدي گرفته شد. البته در حدود سال 1330 مرتضي حنانه با پشتوانه تحصيلات آهنگسازي آكادميك در ايتاليا موسيقي فيلم عروس دجله را ساخته بود كه به موسيقي كاربردي نزديك بود ولي نتوانست هيچگونه موج جديدي ايجاد كند. در سالهاي 47 و 48 آهنگسازاني جديد برخي به پشتوانه تحصيلات آكادميك و كارهاي سمفونيك خود به عرصه سينما وارد شدند مانند چكواريان، احمد پژمان، كامبيز روشنروان و برخي هم با پشتوانه موسيقي پاپ مانند واروژان و بابك بيات. اين روند روبه رشد تا تا اواخر دهه 60 واوايل 70 ادامه دارد، ولي به تدريج به رغم پيشرفتهاي فني، كيفيت زيبايي شناسي موسيقي كاهش مييايد. * مهمترين مشكل آهنگ سازان ايراني عدم همراهي موسيقي با تصوير است كارشناس موسيقي در بخش ديگري از سخنان خود تحت عنوان بررسي موسيقي فيلمهاي ايراني گفت: مهمترين مشكل آهنگ سازان ايراني توجه به خود موسيقي است و نه همراهي موسيقي با تصوير. علي منتظري افزود: اين امر به اين معناست كه عمده تلاش آهنگساز اين است كه موسيقي فيلم شنيدني و جذاب باشد. وي با بيان اينكه اين نوع موسيقي سبب ايحاد دوگانگي بين تصوير و موسيقي ميشود، تصريح كرد: البته نمونههايي هست كه بين آهنگساز و فيلمساز همفكري خوبي وجود داشته و توانستهاند شكلهاي جديدتري از موسيقي را خلق كنند. استاد دانشگاه هنر تهران تصريح كرد: البته در اين نوع موسيقي آهنگساز سعي كرده آهنگي خلق كند كه متكي بر ملوديهاي زيبا و گوشنواز نباشد، مانند فيلم شايد وقتي ديگر با آهنگ سازي بابك بيات است. وي ادامه داد: اين نوع موسيقي نه تنها در دهه 60 در فيلمهاي ايران خيلي رايج نبود، بلكه در اين دوره سعي آهنگسازان بر اين بود كه ملوديهاي طولاني براي فيلمها بنويسند تا توجه بيننده بيشتر به موسيقي جلب شود. *بررسي چند نمونه موسيقي فيلمهاي ايراني از زبان علي منتظري - شايد وقتي ديگر؛ آهنگساز بابك بيات در داستان اين فيلم دو موضوع مطرح است، يكي سوءظن شخصيت اصلي داستان نسبت نسبت به زنش وديگري بحرانهاي روحي كه شخصيت زن داستان با آن درگير است و كابوسهاي او. در اين نوع داستان ملوديهاي گوش نواز نميتواند كارايي داشته باشد و موسيقي مورد نياز است كه متكي بر ايدههاي كوتاه و فضاسازي بوده و انعطاف لازم را در برخورد با تصاوير داشته باشد. بنابراين آهنگساز نيز از موسيقي استفاده ميكند كه ملودي مشخصي ندارد و داراي فاصلهگذاري است و اين نوع موسيقي در سالهاي 65 و66 تجربه جديدي در ايران بوده است. تنها نكته منفي آهنگ اين فيلم استفاده زياد از موسيقي است كه سبب ميشود موسيقي در نيمههاي فيلم تاثير اوليه خود را از دست ميدهد. - پرنده كوچك خوشبختي؛ آهنگساز :كامبيز روشن روان در داستان اين فيلم با دختر كر و لالي روبرو هستيم كه بحرانهاي شخصيتي دارد، عنوانبندي اين فيلم با پرهيز از ملودي و با فضاسازي، پيش زمينه لازم درباره داستان فيلم را براي تماشاگر ايجاد ميكند. - فيلمهايي با آهنگ كاملا ايراني در دهه 60اين تفكر رايج اين بود كه موسيقي ايران قابليت بيان همه حالات را ندارد و نمونههايي كه در فيلمهاي ايراني به طور كامل از ساز موسيقي وساختارهاي موسيقي ايراني استفاده شده در اين دوره كمتر به چشم ميخورد. در ذيل به چند نمونه از فيلمهاي شاخص اين دهه كه آهنگهاي ايراني دارند اشاره ميشود: *آپارتمان شماره 13؛ آهنگساز: فرهاد فخرالديني در اين فيلم به طور كامل از سازهاي ايراني استفاده شده و از نمونههاي كميابي است كه از ساز نمايشي در آن استفاده و آهنگساز با استفاده از فواصل خاصي كه براي ساز ايراني نوشته شده فضاي طنز ايجاد كرده است. هامون؛ آهنگساز: كامبيز روشن روان كاربرد خاص موسيقي ايراني در اين فيلم قابل مشاهده است و فيلم با آواز آغاز ميشود. اين آواز در عين اينكه كاركرد القاي احساسات را دارد به نوعي موسيقي منبع هم محسوب ميشود. سپس آواز به موسيقي متن كه بر اساس همان موتيفهاي آواز نوشته شده وصل ميشود و فضاي پرتنشي را القا ميكند. * دلشدگان؛ آهنگساز: حسين عليزاده اين فيلم نمونه خوب استفاده از سازها وساختارهاي موسيقي ايراني براي بيان درماتيك است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 135]
-
گوناگون
پربازدیدترینها