واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > خاورمیانه - خبر در گفتوگو با دکتر کیهان برزگر کارشناس مسائل خاورمیانه تحولات عراق و نگاه اوباما به این کشور را مورد بررسی قرار داد. رضا علوی: همزمانی نخستین دیدار باراک اوباما از عراق، با ششمین سالگرد اشغال این کشور، شاید تصادفی بوده باشد ولی از نگاه برخی کارشناسان میتواند نشانگر آغاز دور جدیدی از حیات سیاسی عراق و تعامل آن با کشور اشغالگر باشد. دورهای که انتظار میرود بر اساس وعدههای اوباما، روند خروج نیروهای آمریکایی از عراق شکل گرفته و تا سال 2011 به اتمام برسد. با این حال برخی دیگر از صاحبنظران حوزه خاورمیانه معتقدند وعدههای اوباما بیش از آنکه به سود ملت عراق باشد در راستای برون رفت آمریکا از معضل عراق بوده است. خبر در گفتگو با دکتر کیهان برزگر استاد دانشگاه و کارشناس مسائل خاورمیانه تحولات عراق و نگاه اوباما به این کشور را مورد بحث و بررسی قرار داده است. آیا مجموع دیدگاههای اوباما درخصوص عراق توانسته دکترین جدید آمریکا در قبال این کشور را نشان دهد؟به نظر من یکی از متغیرهای اصلی که باعث پیروزی اوباما در مقابل خانم کلینتون در رقابتهای درون حزبی دموکراتها و سپس شکستدادن مککین در مرحله نهایی انتخابات ریاست جمهوری شد، تمرکز او بر حوزه سیاست خارجی و بهخصوص اتخاذ استراتژی جدید در قبال عراق بود. اوباما از همان ابتدا سعی داشت راه متفاوتی را در مواجهه با مسئله عراق نشان دهد. وی حتی زمانی که به عنوان سناتور در کنگره آمریکا حضور داشت به عملیات نظامی در عراق رأی نداده بود این در حالی است که در همان زمان خانم کلینتون به این عملیات رأی موافق داده بود. بدین ترتیب باید گفت بین سیاستهای اوباما و بوش تفاوتهای اساسی وجود دارد. اوباما معتقد به همکاری منطقهای و ادغام کشورها و بازیگران منطقهای در مسئله عراق است، ولی بوش اعتقاد به این امر نداشت و در عمل انزوای کشورها و قدرتهای منطقهای را پیگیری میکرد. از سوی دیگر اوباما راهحل مذاکره سیاسی را به عنوان بهترین راه میداند ولی بوش همواره از روشهای نظامی برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکرد. اوباما در راستای افزایش همکاری با بازیگران منطقهای قدم هایی نیز برداشته است. سفر او به ترکیه و از سوی دیگر تلاش آمریکا برای باز تعریف روابط خود با ایران را در همین راستا میتوان تعریف کرد. دولت اوباما معتقد است قدرتهایی مانند ایران میتوانند نقش مهمتر و جدیتری را در حل مسئله عراق ایفا کنند. این درحالی است که در دوره بوش ایران و سوریه به عنوان دو همسایه قدرتمند عراق حلقه مفقوده در تحولات عراق به شمار میرفتند. نتیجهگیری اینکه؛ از آنجا که اوباما استراتژی خروج از عراق را به عنوان تمرکز اصلی سیاست خارجی خود برگزیده حتماً باید این بحران را به یک نتیجه مشخص برساند. بنابراین همانطور که خود نیز گفته است تا سال 2010 قسمت اعظم نیروهای نظامی آمریکا را خارج کرده و مابقی نیز تا سال 2011 از عراق خارج خواهند شد. قاعدتاً خروج نیروهای نظامی آمریکا از عراق به معنای پایان نقش آفرینی آمریکا در آن کشور نیست، آمریکا منافع خود در عراق آینده را چگونه پیگیری خواهد کرد؟آمریکاییها هیچ کجای دنیا بدون توجه به منافع خود هزینه نکرده اند و خروج آنها از عراق نیز قطعاً با منطق و در نظر گرفتن منافع ملی آمریکا خواهد بود. آنها تلاش کردند زیرساختهایی را برای تأمین منافع خود در آینده ایجاد کنند، از آن جمله جذب نخبگان شیعی بود که در مرحله اول با تمرکز بر شیعیان سکولار انجام گرفت اما بعد از ناموفقبودن این طرح به سمت نخبگان شیعی عملگرا گرایش یافت که اصلیترین این جریان دولت مالکی به شمار میرود. یکی دیگر از اقدامات آمریکا قرارداد سیاسی- امنیتی عراق و آمریکا بود. شکل اولیه این قرارداد حضور درازمدت آمریکا در عراق را تضمین میکرد. اما پس از مخالفت همسایگان عراق و مقاومتهای داخلی در این کشور در نهایت آمریکا در جهت خواست همسایگان عراق و احترام به حفظ استقلال این کشور مقداری عقبنشینی کرد. بدین ترتیب آمریکا در دوره اوباما استراتژی حفظ منافع خود در عراق را نه از طریق نظامی بلکه از طریق سیاسی پیگیری خواهد کرد. بدین ترتیب دولت مالکی از متحدان آمریکا در عراق به شمار میرود؟بله، حزب مالکی در سال گذشته دچار تغییر و تحول جدی شده است. آنها با شعارهایی همچون تمرکز بر حکومت مرکزی قوی، ناسیونالیسم متعادل و همچنین در نظرگرفتن خواست دولتهای منطقهای توانستند علاوه بر پیروزی در انتخابات شوراهای محلی حمایت همزمان آمریکا و ایران را نیز به سمت خود جلب کنند. ولی این دولت مخالفان جدی نیز در بین کردها، اهل تسنن و حتی برخی جریانات شیعی مانند صدریها داشته است که در برخی مواقع از مالکی به عنوان صدام جدید عراق نام بردهاند. آیا به نظر شما مالکی قدم در جای پای صدام گذاشته است؟مالکی مسئول دولت عراق است و باید با تحولات واقع گرایانه برخورد کند تا به موفقیت برسد. وی از زمان انتخابش به نوعی درگیر مسائل جناحی بود ولی به نظر میرسد به این نتیجه رسیده که برای ایجاد ثبات و امنیت باید نگاه فراگیرتری داشته باشد. ساخت قدرت در عراق به شدت شکننده بود و هست. به همین دلیل مالکی در این مدت سعی کرده است دولت قوی عراقی را بازسازی کند تا با تکیه بر اقتدار این دولت بتواند ثبات و امنیت را در عراق برقرار کند. هر دولت موفق دیگری نیز باید چنین رویهای را در پیش میگرفت. پس به طور تلویحی تایید میکنید که موفقیت دولت عراق در پیگیری راه صدام است؟نه، اصلاً این طور نیست. ساخت قدرت در عراق به طور کامل تغییر کرده است. اکنون دیگر امکان بروز رفتارهای افراطی حزب بعث از سوی هیچ دولتی وجود ندارد. دولتهای حاکم بر عراق جدید ناگزیرند برای سازگاری با ساخت قدرت رفتارهای متعادل و فراجناحی داشته باشند ولی در عین حال برای حفظ منافع کشور اقتدار دولت مرکزی گریزناپذیر است. یکی از بازیگران جدی عرصه دولتسازی در عراق جدید مرجعیت به خصوص آیتاللهسیستانی بوده است. نقش او در تحولات آتی عراق را چگونه پیشبینی میکنید؟در دولتهای شیعی نقش مرجعیت همواره پررنگ بوده و خواهد بود. همانطور که در سالهای گذشته شاهد بودیم آیتالله سیستانی همواره در شرایط بحرانی و بیثباتی و ناامنی و وجود شکافهای مذهبی شیعی و سنی نقش مؤثری داشته است، ولی از آنجا که پیش بینی میشود عراق به سوی ثبات و امنیت برود احتمالاً حضور او در عرصه سیاسی نسبت به گذشته کمرنگتر خواهد شد. از دیگر بازیگران داخلی عراق که طی سالهای گذشته نیز عامل بسیاری از اقدامات تروریستی و ناامنیها بودهاند اعضای حزب بعث هستند. در حالی که مالکی خواستار مشارکت این افراد در قدرت است برخی چون آیتالله سیستانی با این رویه مخالفت میکنند، به نظر شما با بعثیها چه باید کرد؟مردم عراق از ناامنی و بیثباتی خسته شدهاند. لذا اقدامات افراطی از سوی آنها حمایت نمیشود. از سوی دیگر ساخت قدرت در عراق و منافع بازیگران منطقهای و همچنین آمریکاییها اجازه عرضاندام بیشتر به جریانات افراطی نمیدهد به این ترتیب بعثیهای افراطی در آینده عراق هیچ جایگاهی نخواهند داشت ولی ممکن است بعثیهای معتدل در روند سیاسی عراق ادغام شوند. به هر حال حقیقت این است که صدام امکانات اساسی همچون کسب ثروت و تحصیل را فقط در اختیار بعثیها میگذاشت از این رو هماکنون لایهای عظیم از بعثیهای تحصیلکرده و ثروتمند و ذی نفوذ به عنوان واقعیت اجتناب ناپذیر در جامعه عراق وجود دارند. به همین دلیل است که دولت مالکی خواستار مشارکت این افراد در روند سیاسی عراق شده است. با این اوصاف اگر صدریها را نیز جریانی تندروی شیعی در نظر بگیریم آنها نیز در آینده عراق از روند قدرت دور خواهند ماند ؟اگر ثبات در عراق حاکم شود صدریها با شعارهای فعلیشان نمیتوانند دوام بیاورند، ولی چنانچه با مسائل واقعگرایانه برخورد و در برنامهها و اهداف خود تجدید نظر کنند میتوانند در آینده سیاسی عراق در قالب بلوکهای سیاسی متنوع تأثیرگذار باشند. دکتر برزگر استاد دانشگاه و کارشناس مسائل خاورمیانه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 230]