- عربستان به ارتباط اسرائيل با شبكه‌هاي جاسوسي در لبنان كمك كرد

واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

راسخون: لبنان به مكان امني براي ماموران اطلاعاتي و عملياتي آمريكا، اتحاديه اروپا، اسرائيل، اردن و عربستان سعودي تبديل شده است. هدف آنها مقابله و از بين بردن حزب الله و ائتلاف آن است. به گزارش راسخون به نقل از فارس، پايگاه تحليلي "گلوبال ريسرچ " در تحليلي با عنوان "جنگ بعدي آمريكا: سوريه يا لبنان؟ جنگ آمريكا عليه بلوك مقاومت " مي‌نويسد: واشنگتن و متحدانش يعني اسرائيل و سعودي ها از قيام‌هاي رخ داده در جهان عرب سود برده‌اند. آنها اكنون در حال انجام اقداماتي براي از بين بردن بلوك مقاومت و تضعيف هرگونه انگيزه براي ايجاد دموكراسي در جهان عرب هستند. صفحه شطرنج ژئوپولتيك اكنون آماده رويارويي گسترده تري است كه تهران را نشانه رفته و شامل سوريه، لبنان، عراق و فلسطينيان مي‌شود. * بان كي‌مون دستورات خود را از واشنگتن دريافت مي‌كند شوراي امنيت سازمان ملل و چندين سازمان ديگر وابسته به اين سازمان همگي از سوي آمريكا و اتحاديه اروپا براي فشار بر لبنان استفاده مي‌شوند. بان كي-مون، دبير كل سازمان ملل دستورات خود را از واشنگتن دريافت مي‌كند. وي به مشروعيت بخشيدن جنگ‌هاي آمريكا و ناتو كمك كرده است. مسكو به طور علني بان كي-مون را به دليل تعاملات سال 2008 مخفيانه اش با ناتو به خيانت متهم كرده است. در چنين شرايطي است كه سازمان ملل به عنوان ابزاري براي تلاش‌هاي دسيسه آميز براي جهاني كردن تسليحات تحت اختيار مقاومت لبنان براي خلع سلاح آن استفاده مي‌شود. برغم اين حقيقت كه قطعنامه 1559 سازمان ملل اعتبار خود را از دست داده است اما ترجه رود-لارسن، نماينده ويژه براي اجراي آن هنوز فعال است و گزارشاتي را عليه حزب الله صادر مي‌كند. فرستاده‌هاي سازمان ملل به لبنان تداعي كننده شخصيت‌هاي استعماري هستند كه احكامي غيرمردمي در بيروت صادر و به عنوان عاملان واشنگتن، بروكسل و تل آويو عمل مي‌كنند. دادگاه ويژه لبنان كه بخش مستقلي در وزارت خارجه آمريكا به آن اختصاص داده شده است نيز ابزار سياسي قوي است كه واشنگتن قصد استفاده از آن را عليه لبنان و سوريه دارد. * دادگاه بين المللي به جاي قتل حريري به پيگيري ترور هزاران لبناني بپردازد يك دادگاه بين المللي نيز براي پيگيري پرونده ترور رفيق حريري تشكيل شد. حريري در زمان قتلش هيچ پست دولتي نداشت اما يك دادگاه بين المللي تنها براي پيگيري مسائل مربوط به ترورش تشكيل شده است. به عبارت ديگر جامعه به اصطلاح بين المللي هيچ علاقه اي نسبت به تشكيل چنين دادگاهي براي پيگيري ترور هزاران لبناني ديگر ندارد. نيروهاي حافظ صلح سازمان ملل در لبنان نيز در تجاوزهاي اسرائيل به لبنان دست دارند. حتي آژانس كار و امداد سازمان ملل براي آوارگان فلسطيني در خاور نزديك نيز تحت نفوذ مقاماتي قرار گرفته است كه از جنايات اسرائيل عليه فلسطينيان و لبناني‌ها حمايت مي‌كنند. اين مسئله در مصاحبه 15 ماه مه كريستوفر گونس، سخنگوي آژانس كار و امداد سازمان ملل براي آوارگان فلسطيني در خاور نزديك با ارتش اسرائيل اعلام شد. در حالي كه وزارت دفاع اسرائيل روز نكبت 2011 به سوي تظاهركنندگان غيرنظامي و غيرمسلح تيراندازي كرد، گونس تاييد كرد كه آژانس كار و امداد سازمان ملل در جهت منافع ملي اسرائيل فعاليت مي‌كند و فلسطينيان را به انجام اقدامات تروريستي عليه اسرائيل محكوم مي‌كند. حتي محاصره غزه توسط اسرائيل از سوي سخنگوي اين آژانس توجيه شد. فقدان كابينه در لبنان نيز به سعد حريري و جريان 14 مارس فرصت داد تا بتوانند در اداره امور اين كشور دخالت كنند. اين مسئله همچنين به دادگاه ويژه لبنان فرصت مي‌دهد تا بدون به چالش كشيده شدن از سوي دولت لبناني بيروت به اقدامات خود ادامه دهد. دولت جديد لبنان در اين زمينه قطعا مشروعيت اين دادگاه را زير سوال خواهد برد. * نيروهاي امنيت داخلي لبنان در اختيار خانواده حريري هستند به علاوه، نيروهاي امنيت داخلي لبنان نيز از سوي سعد حريري عليه حزب الله و مخالفان سياسي خانواده حريري استفاده مي‌شوند. اين نيروها در انجام اقداماتي عليه حزب الله و كمك به ايجاد خشونت در سوريه نيز دست دارند و دستورات خود را مستقيما از خانواده حريري دريافت مي‌كنند. به دليل آزادي‌هايي كه به سعد حريري و يارانش (بيشتر به خاطر فقدان كابينه كارآمد در لبنان) داده شده، زياد بارود، سرپرست وزارت كشور لبنان از امضاي هرگونه اوراق مربوط به وزارتخانه اش سر باز مي‌زند. بارود معتقد است كه نيروهاي امنيت داخلي لبنان به طور مخفيانه و بدون نظارت يا تاييد وي عمل مي‌كنند. در اين زمينه نيروهاي امنيت داخلي لبنان از انجام دستوراتي كه توسط زياد بارود براي بازرسي شربل النحاس، سرپرست وزارت مخابرات لبنان از اين نيروها صادر شد، سرپيچي كردند. نيروهاي امنيت داخلي لبنان به طور آشكاري تلاش دارند كه عمليات‌هاي خود را مخفي كرده و از ورود النحاس و گروهش به مقر اين نيروها جلوگيري كنند. * لبنان مكاني امن براي جاسوسان آمريكايي، اروپايي، اسرائيلي، اردني و سعودي است همچنين بر كسي پوشيده نيست كه لبنان به مكان امني براي ماموران اطلاعاتي و عملياتي آمريكا، اتحاديه اروپا، اسرائيل، اردن و عربستان سعودي تبديل شده است. هدف آنها مقابله و از بين بردن حزب الله و ائتلاف آن است. در سال 2006 در جريان بمباران لبنان توسط اسرائيل، تاكيد اعضاي اتحاديه اروپا بر جمع آوري اطلاعات عليه حزب الله متمركز بود. سعودي ها به ايجاد ارتباط ميان اسرائيل و شبكه‌هاي جاسوسي در لبنان كمك كردند. اين مسئله با ارتباطات آشكار شيخ محمد علي حسين، روحاني كه براي اسرائيل و سعودي ها كار مي‌كرد، روشن شد. همچنين حزب‌الله به تبديل شدن به ابزار ايران متهم مي‌شود. اخيرا حزب الله به همراه ايران در كمك به افزايش اعتراضات كشورهاي حاشيه خليج فارس به ويژه در بحرين و بخش‌هاي شيعه نشين عرببستان متهم شده است. در اين زمينه، شهروندان لبناني در بسياري موارد بدون توجه به مذهبشان از سوي حكومت‌هاي خليج فارس شناسايي شده و از اين كشورها اخراج شده اند. اين بخشي از توطئه قوميتي است كه خواستار ايجاد اختلافات منطقه اي و تنفر است. اين مسئله در لبنان از سوي سعد حريري براي هدف قرار دادن حزب الله و متحدانش استفاده مي‌شود. حريري به صورت طعنه آميزي ايران را به دخالت در بحرين متهم كرد و اين در حالي است كه اين اتهامات درست در زماني مطرح شد كه ارتش عربستان سعودي براي حفظ قدرت آل خليفه در اين كشور وارد عمل شد. پنج شيخ نشين حاشيه خليج فارس اكنون به طور سيستماتيك از ورود اتباع لبناني، سوري، عراقي، ايراني و پاكستاني به خاك خود جلوگيري مي‌كنند. كويت اين مسئله را اينگونه توجيه كرده است كه بي ثباتي سياسي در اين كشورها مي‌تواند مشكلاتي را در كويت ايجاد كند. * بي ثبات كردن سوريه با هدف كنترل سياست خارجي دمشق دمشق براي اجراي فرامين واشنگتن و اتحاديه اروپا تحت فشار بوده است. اين بخشي از يك پروژه درازمدت است. تغيير رژيم و يا فرمانبرداري داوطلبانه حكومت سوريه از اهداف اين پروژه است. اين شامل تحت تسلط گرفتن سياست خارجي سوريه، قطع ارتباط آن با متحد راهبرديش ايران و قطع عضويت آن در بلوك مقاومت مي‌شود. * تلاش آمريكا و غرب براي فشار و ترساندن رهبران سوريه سوريه از سوي تعدادي ثروتمندان قدرت طلب اداره مي‌شود كه رفتار خشونت آميزي را با شهروندان خود داشته‌اند. در عين حال درگيريهاي خياباني در سوريه پيچيده هستند و نمي‌توان از آنها به عنوان درخواست مردم براي آزادي و دموكراسي ياد كرد. آمريكا و اتحاديه اروپا تلاش كرده‌اند از اين درگيريها براي فشار و ترساندن رهبران سوريه استفاده كنند. عربستان سعودي، اسرائيل، اردن و جريان 14 مارس همگي در حمايت از شورش‌هاي مسلحانه در سوريه دست داشته اند. سعودي ها نيز در محو هرگونه درخواست واقعي براي ايجاد اصلاحات دموكراتيك در سوريه دست داشته و تلاش كرده اند عناصر دموكراسي خواه مخالف لبنان را در جريان تظاهرات‌ها و اعتراضات حاشيه نشين كنند. سعودي ها در اين زمينه از گروههاي قوميت گرا و عناصر تروريستي كه پايه‌هاي شكيبايي مذهبي در سوريه را متزلزل مي‌كنند، حمايت كرده اند. اين عناصر اغلب از تندروهاي سلفي مانند فتح الاسلام و جنبش‌هاي سياسي تندروي جديدي هستند كه در مصر سازماندهي مي‌شوند. آنها همچنين عليه علوي‌ها، دروزي ها و مسيحيان سوريه به مخالفت برخاسته‌اند. خشونت در سوريه از سوي خارج از اين كشور با هدف استفاده از تنش‌ها و خشم داخلي در اين كشور حمايت مي‌شود. علاوه بر برخورد خشونت‌بار ارتش سوريه، مطبوعات اين كشور نيز بدين منظور استفاده شده اند. پول و تسليحات نيز از سوي آمريكا، اتحاديه اروپا، جريان 14 مارس، اردن و كشورهاي حاشيه خليج فارس به دست عناصر مخالف سوري رسيده است. در حالي كه تسليحات از طريق اردن و لبنان به سوريه قاچاق مي‌شود، بودجه اي نيز براي عناصر غيرمردمي مخالف سوري كه درخارج از اين كشور زندگي مي‌كنند، در نظر گرفته شده است. حوادث سوريه همچنين به ايران وابسته است كه متحد راهبردي درازمدت دمشق محسوب مي‌شود. اين نكته تصادفي نيست كه سناتور ليبرمن خواستار حمله دولت اوباما و ناتو به سوريه و ايران مانند ليبي مي‌شود. دستان ارتش و دولت سوريه اكنون از نظر داخلي بسته است زيرا يك تهاجم جديد و گسترده تر در حال آماده شدن براي هدف قرار دادن سوريه و ايران است. * سوريه و ميادين گازي موجود در شرق مديترانه سوريه در ميانه دو كريدور مهم انرژي قرار دارد. اولين كريدور تركيه و سواحل درياي خزر ر ا به اسرائيل و درياي سرخ متصل كرده و دومي عراق را به مديترانه وصل مي‌كند. تسليم شدن سوريه بدان معناست كه واشنگتن و متحدانش كنترل اين راههاي انرژي را در اختيار مي‌گيرند. اين مسئله همچنين بدان معناست كه ميادين بزرگ گاز طبيعي در سواحل سوريه و لبنان در شرق مديترانه براي چين غيرقابل دسترس شده و در عوض به اتحاديه اروپا، اسرائيل و آمريكا مي‌رود. ميادين گازي شرق مديترانه موضوع مذكرات ميان اتحاديه اروپا، ايران، سوريه و لبنان بوده است. علاوه بر خط لوله باكو-تفليس-جيحان، وجود اين ميادين گاز طبيعي نيز دليلي براي كرملين در يافتن جاي پاي نظامي در سوريه است. اين مسئله با به روز كردن تاسيسات دريايي دوران شوروي سابق در سوريه مشخص شد. علاوه بر اين اين ايران بود كه با كمك به توسعه و اكتشاف اين ميادين گازي در سواحل بيروت و دمشق موافقت كرد. * توافق فتح و حماس و صحبت از كشور فلسطيني براي كاهش فشارهاي جهان عرب استفاده مي‌شود رابطه قوي ميان جنگ در جنوب غرب آسيا و افزايش گفت‌وگوهاي رسمي درباره تشكيل كشور فلسطيني وجود دارد. اميدواري براي ايجاد كشور فلسطيني دو بار براي كاهش فشارهاي جهان عرب در دوران جنگ عراق استفاده شد. اولين بار جرج بوش پدر چنين اقدامي را انجام داد و بار دوم نيز اين جرج دابليو بوش بود كه به خاطر صحبت‌هاي جديش از تشكيل يك كشور فلسطيني به عنوان اولين رئيس جمهوري آمريكا مورد تشويق قرار گرفت. اوباما نيز برغم تزلزل در مواضعش اكنون درباره تشكيل كشور فلسطيني صحبت مي‌كند. علاوه بر اين، آشتي ميان حماس و فتح در حالي انجام شده كه شمارش معكوس براي به رسميت شناخته شدن كشور فلسطيني از سوي سازمان ملل آغاز شده است. اسرائيلي‌ها نيز بودجه‌هاي بلوكه شده را به فلسطينيان داده اند، اقدامي كه پيش از اين انجام نمي‌شد. آشتي ميان فتح و حماس همچنين منجر به بسته شدن دستان حماس شده است. حماس بايد مراقبت باشد تا در اداره فلسطين تحت اشغال اسرائيل به شريك كوچكتر تبديل نشود. حماس بايد اكنون موضع خود را در مشاركتش در تشكيل دولت اتحاد ملي به طور موثري تعديل كند. به احتمال بسيار زياد، تل آويو و واشنگتن خواستار دردست گرفتن قدرت عمده در دولت جديد فلسطين از سوي جريان فتح هستند. * سه هدف آمريكا از بي ثبات كردن پاكستان اعلام كشته شدن اسامه بن لادن از سوي نيروهاي آمريكايي به روند بي ثبات سازي سياسي پاكستان كمك كرده است. يك تلاش حساب شده براي معرفي كردن بن لادن به عنوان شخصيتي محبوب براي مسلمانان انجام شده است. اين مسئله با نظر به حمايت از نظريه برخورد تمدنها انجام شد. در عين حال دولت آمريكا در حال انجام يك جنگ رسانه اي عليه پاكستان است. اسلام آباد به عنوان كشوري به تصوير كشيده شده كه به اسامه بن لادن و شبكه القاعده پناه داده است. در واقع هرگونه دستور براي تماس پاكستان با تروريستها مستقيما از سوي واشنگتن صادر شده است. مسائل پيچيده تري در پس پرده قرار دارد اما آنچه در واقعيت رخ مي‌دهد اين است كه پاكستان هدف نابودي قرار گرفته است. نابودي و بي ثباتي پاكستان با سه هدف انجام مي‌شود: 1.كمك به سناريوي جنگ عليه ايران: پاكستان تحت تهديد دراختيار گرفتن قدرت از سوي انقلابيون نزديك به ايران و متحدانشان قرار نمي‌گيرد. 2.هدف قرار دادن منافع چين در پاكستان از جمله كريدور انرژي كه از ايران آغاز شده و از طريق پاكستان به چين مي‌رسد. 3.ايجاد بي ثباتي منطقه اي در يكي از مناطق مهم اوراسيا كه در آن جنوب غرب آسيا و شبه قاره هند تلاقي مي‌كنند. اين منطقه از ايران و افغانستان تا پاكستان، هند و غرب چين كشيده مي‌شود. در عين حال واشنگتن همچنين خواستار خنثي كردن برنامه هسته اي پاكستان است. آمريكا همچنين اعلام كرده است كه حق ورود به مرزهاي ملي كشورهايي را دارد كه به تروريستها پناه مي‌دهند و نيروهاي خود را به عنوان بخشي از جنگ عليه تروريسم به اين كشورها اعزام مي‌كند. هيلاري كلينتون اين موضع واشنگتن را با اعلام اينكه نيروهاي آمريكايي تروريستها را ترور مي‌كنند، توجيه كرد. اين تنها دريچه اي براي ايجاد بهانه به منظور دخالت نظامي در كشورهايي مانند ايران است و يا سوريه كه گروههاي متعدد فلسطيني حاضر در آن از سوي واشنگتن به عنوان سازمان‌هاي تروريستي شناخته مي‌شوند. شما مي توانيد آخرين اخبارايران و جهان رادر"واحداخبارواطلاع رساني راسخون"مشاهده نماييد. 998

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]

[مشاهده در: www.rasekhoon.net]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 464]