محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831639408
- معرفت شناسي كار و كارگر در انديشههاي مقام معظم رهبري
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون : با توجه به فرمايشات مقام معظم رهبري، كار و كارگري تعيين كنندگي خاصي در تعالي جامعه داشته و برخلاف تبليغات موجود اين طبقه دلبسته ترين افراد جامعه به انقلاب و نظام اسلامياند. به گزارش راسخون به نقل از فارس، با توجه به فرمايشات مقام معظم رهبري، كار و كارگري تعيين كنندگي خاصي در تعالي جامعه داشته و برخلاف تبليغات موجود اين طبقه دلبسته ترين افراد جامعه به انقلاب و نظام اسلامياند.در متن ذيل گوشه اي از بيانات مقام معظم رهبري در اين زمينه را به مرور مينشينيم: ساحت معنوي كار در اسلام از جنبه معنوي كارگر بايد احساس كند كه بار سنگيني را بر دوش دارد. مسئولان و مردم بايد شأن و اهميت نقش او را درك كنند و بدانند كه كارگر شأن معنوي و انساني بالايي در جامعه دارد. در نظام ارزشي اسلام ، پولدار بودن اصلاً ارزش نيست؛ حتي بسياري از خصوصيات نفساني ، جزو ارزشها به حساب نمي آيد؛ اما كارگر بودن - ولو براي خودش كار كند - يك ارزش است ، و اگر كار ، انجام شده، در پيشبرد زندگي جامعه مؤثر باشد، ارزش آن مضاعف خواهد شد؛ به همين خاطر ، رسول اكرم ( ص ) دست كارگر را بوسيد. دست كارگر بوسيدن ، امتياز مادي براي كارگر محسوب نمي شود ؛ اما براي او يك امتياز معنوي است ؛ زيرا شأن كارگر را در جامعه بالا مي برد. كارگر؛ ركن اساسي كار امروز هم اگر ما دنبال توسعه ي اقتصادي هستيم ، بايد كار را تقويت كنيم؛ بدون كار نمي شود. مرتب صحبت از سرمايه گذاري است. بنده نقش سرمايه گذاري را قبول دارم؛ بدون سرمايه گذاري هم كاري صورت نمي گيرد؛ اما سرمايه گذاري يك ركن كار است؛ ركن اساسي كار كارگر است. كاري كه از روي دلسوزي، از روي كارداني، با پيگيري و با قبول شرايط دشوار همراه نباشد ، نمي تواند كشو ررا نجات دهد. اهتمام به كارگر شرط بي نيازي از پول نفت ما امروز دنبال استقلال اقتصادي هستيم ؛ دنبال رها شدن كشور از وابستگي به نفت هستيم . امروز مي خواهيم در وضع اقتصادي كشور ترتيبي داده شود كه پائين آمدن فلان مقدار از قيمت يك بشكه ي نفت، نتواند در كشور ما اين همه تأثير بگذارد. اين كارها چگونه ممكن است ؟ اگر ما بخواهيم خودمان را از نفت بي نياز كنيم، غيراين است كه بايد به محيط كار، به جامعه ي كارگري، به مسأله ي كارگاهها و به مسأله ي آموزش كارگران ،اهتمام ويژه اي بشود؟ توسعه ي اقتصادي ، بدون تقويت مسائل كار و نگاه به كار، امكان پذير نيست. اين انساني كه خودش را صرف اين كار مي كند، بايد بداند كه نظام پشتيبان اوست. نسبت كار وكسالت .... كارگران عزيز! كشور به شما احتياج دارد. بدانيد كه ممكن است هزاران نفر از شما با نام و نشان شناخته نشويد؛ اما تأثير يكايكتان در آينده ي اين كشور - نه آينده ي دور ؛ بلكه همين ده سال و بيست سال ديگر - تأثير نماياني خواهد بود. همه ي شما تأثير خواهيد داشت ؛ بنابراين كار كنيد. نبي مكرم صلوات الله و سلامه عليه به اميرالمؤمنين عليه الصلاه و السلام فرمودند : " اياك و الكسل و الضجر "؛از دو چيز پرهيزكن : يكي از ملالت و يكي از كسالت . ملامت ، يعني اين كه انسان حوصله ي كار نداشته باشد ؛ كسالت هم يعني تنبلي. روابط كارگر وكارفرما درنگاه اسلام نگاه اسلام اين نيست. نگاه اسلام، نگاه همكارى است. اينها [كارگر وكارفرما ] دو تا عنصرند؛ وقتى كه با هم تركيب شدند، كار به وجود مىآيد. برخلاف نگاه چپ و ماركسيستى كه همه چيز را بر اساس تضاد ميدانست - كه بحمداللَّه از صفحهى تفكرات فلسفى دنيا محو شد - نظر اسلام، نظر التيام است؛ نظر همكارى است. دو عنصر به جاى اينكه با هم ضد باشند تا توليد يك موجود سومى را بكنند، با هم التيام پيدا ميكنند تا موجود سومى به وجود بيايد. اين، نگاه اسلام است؛ نگاه طبيعت، نگاه سنت الهى و قوانين آفرينش. در همهى قضاياى عالم همين جور است؛ از قضاياى طبيعى، تا قضاياى سياسى، تا قضاياى تاريخى، اقتصادى و غيراقتصادى. نظريهى اسلام در مقابل نظريهى تضاد ماركسيستى، نظريهى التيام و ائتلاف و ازدواج و همراهى و همسوئى است. در مورد مسئلهى كارگر و كارفرما هم همين است؛ دو تا عنصرند، اينها بايد دستها را در دست هم بگذارند تا كار به وجود بيايد، تا توليد به وجود بيايد. كارگر بدون كارفرما كارى از او ساخته نيست، كارفرما هم بدون كارگر هيچ كارى نميتواند بكند. اين دو تا كنار هم كه قرار گرفتند، يك رابطهى سالم، اخلاقى و انسانى بين خودشان تعريف كردند، آن وقت فضا ميشود فضاى گسترش توليد. علاوه بر پيشرفت مادى، معنويت هم به وجود مىآيد. اين، نگاه ماست. ما نه كارفرما را مثل آن جريان چپ، ملعون و مطرود ميدانيم؛ نه مثل آن جريان راست، سلطان و صاحباختيار ميدانيم؛ نه، كارفرما ميتواند عنصر شريفى باشد - وقتى حقيقتاً همكارى بكند، واقعاً شريف است - عنصر شريف ديگرى در كنار عنصر شريف كارگر؛ با همديگر، دست در دست هم، با روابط تعريف شدهى انسانى و اسلامى حركت كنند. اين، آن پايهى كار است. همه بايد در اين جهت كار كنند. طراحان، سياستسازان، سياستمداران، كسانى كه در مرحلهى اجرا قرار دادند، بايد در اين جهت كار كنند. آن وقت خود كارگر و خود كارفرما هم بايد با اخلاصِ كامل سعى كنند محصول كارشان كشور را جلو ببرد. نسبت كارگري و روشنفكري كارگرها در جامعه، يك قشر آگاه محسوب مي شوند. من اين قشر را جزو گروه هاي روشنفكر- به معناي عام آن - مي دانم . در ابتداي پيروزي انقلاب ، ماركسيست هاي آمريكاي (!) سرمايه گذاري روي اين قشر را شروع كرده ند. قصد آنها اين بود كه اين دست كارآمد و بازوي قوي را از انقلاب بگيرند، و اگر بتوانند، آن را عليه نظام به كار بندند؛ خيلي هم تبليغات مي كردند. اگر قرار بود اين تبليغات مؤثر واقع شود، مي بايد حداقل يك دو سال اول انقلاب ، در واحدهاي صنعتي كشور بيكاري مزمن مي داشتيم. وفاداري كم نظير كارگران به جمهوري اسلامي در پاسخ به زمينه هاي تبليغاتي آن روزها ، مشت طبقه ي كارگر، چنان به دهان دشمنان اسلام و انقلاب خورد ه آنها را مأيوس و گيج كرد و تا مدتي به سراغ اين قشر نيامدند. اين روحيه در دنيا كم نظير است. حتي در نظام هاي كارگري كه صرفاً به اسم كارگر توجه مي شود، وفاداري به انقلاب ، مثل وفاداري كارگران به جمهوري اسلامي نيست . بنابراين ، نقش كارگران در كشور ايران، برجسته و ممتاز است. مبارزه و مقابله كارگران با تعطيل نمودن كارخانه ها ... همچنين كارگران، هم قبل از انقلاب، هم بعد از پيروزي انقلاب، در دوران جنگ تحميلي و در ميدانهاي مختلف امتحان خود را دادند. آنها در صحنه حضور پيدا كردند و به كم ساختند و نگذاشتند كارخانه ها تعطيل شود ، تا ما توانستيم اين راه پر گردنه ي صعب العبور بيست و يكساله را طي كنيم و به اين جا برسيم. بنابراين ، اين قشر امتحان خوبي داد. يكي از كارهاي مهم اين قشر، مبارزه با كساني بود كه مي خواستند كارخانه ها و كارگاه ها را به تعطيلي بكشانند. يقيناً بعضي از شما مي دانيد كه بسيار سعي و تلاش شد كه جمهوري اسلامي با اعتصابهاي كارگري مواجه شود. چه كساني در مقابل اينها ايستادند؟ خود كارگران ، ... اينها پيش خدا بسيار اجر و قيمت دارد . امروز هم همين طور است. امروز هم انسان زمزمه هايي را مي شنود كه به مناسبت فلان مساله ، فلان قانون، فلانه بهانه ، عده اي سعي مي كنند، يا بعضي از مراكز تلاش سازمان يافته مي كنند، شايد بتوانند به نحوي بدنه ي كارگري كشور را فلج كنند! مي دانيد چه بر سر كشور مي آيد؟ آنها اين را مي خواهند . آنها حقوق كارگر را دنبال نمي كنند. سعي آنها اين است كه اين راه سختي را كه امروز دولت و مسئولان در پيش دارند و عرق ريزان و تلاش كنان و با توكل به خدا در مقابل اين همه توطئه ي متراكم - محاصره هاي اقتصادي ، خباثتهاي استكبار جهاني ، كارشكني ها ، مانع تراشي ها - پيش مي روند، متوقف كنند. چگونه ؟ نگذارند كار در كشور باقي بماند و بدنه ي كارگري را از كار منفك كنند تا فلج شود. اگر درجامعه رونق اقتصادي نباشد ، اگر توليد كار و توليد ثروت نباشد از جمله كساني كه در درجه ي اول بيشترين صدمه را خواهند ديد، باز هم همين قشرهاي مستضعف و محروم و بخصوص قشرهاي كارگري هستند. دشمن اين را مي خواهد. امروز عده اي ساده لوحانه سعي مي كنند چشمهاي خودشان را ببندند و دشمن را نبينند. ليكن واقعيت اين است كه دشمن دست به كار است و مي خواهد حركت جمهوري اسلامي را هر طور بتواند؛ با تبليغات، با جنجالهاي سياسي ، با هياهو، با ادعاي طرفداري از اين قشر متوقف كند. همتّشان اين است كه در جمهوري اسلامي كارها فلج شود و كاري پيش نرود. نسبت وجدان كاري و فرهنگ عمومي اين كه من عرض كردم " وجدان كاري " يك تعارف نيست . بايد برنامه ريزي كنند. "وجدان كاري " بايد فرهنگ عمومي مردم شود. بايد اگر كسي كاري انجام مي دهد، فكر كند كه يك نفر بالاي سرش ايستاده است؛ حتي اگر تنها، در اتاقي خلوت باشد. كار بايد كامل، محكم، قوي، ابتكاري و همراه با نياز انجام گيرد. كاري كنيم كه كار و عمل سازنده؛ چه عمل فرهنگي و چه عمل اقتصادي و چه عمل اجتماعي و چه عمل سياسي ، براي كسي كه كننده ي آن است يك عمل مقدس به حساب آيد. همه احساس كنند اين كاري كه انجام مي دهند يك عبادت و يك عمل خير وصالح است. همه بايد كارشان را با جديت و به نيكي انجام دهند. از نبي اكرم صلوات الله و سلامه عليه نقل شده است كه فرمود : " رحم الله امرء عمل عملا فاتفنه " ؛ رحمت خدا بر انساني كه كاري راانجام دهد و آن را نيكو و محكم و متقن و صحيح انجام دهد. اين مربوط به وجدان كاري است. در مورد انضباط اجتماعي نيز همين است كه همه حد اجتماعي صحيحي را كه قانون معني مي كند و مقررات و حدود الهي معين مي نمايد، با دقت رعايت كنند تا زندگي يك زندگي صحيح و سالمي باشد . رابطة دقت عمل و بهبود دركار وقتي همه ي كنندگان كار، با احساس وجدان كاري به كار پرداختند و فهميدند در حالي كه كار را مي كنند، اگر صاحب كار هم نيست ، اما خداوند متعال حاضر و ناظر است ، كرام الكاتبين حاضرند و ملائكه ي مقرب الهي نگاه مي كنند؛ هر دقتي كه براي بهبود كار بشود، مورد تحسين كرام الكاتبين خواهد بود و در پرونده ي عمل كننده ي كار ثبت خواهد شد. اين چيزها، در محاسبات بشري ما به حساب نمي آيد و غالباً نمي بينيم ، غفلت مي كنيم و بدان توجه نداريم؛ اما در حساب خدا كه اين حرفها نيست . اگر شما آن يك دقيقه ي آخر را هم كه سر كلاس بوديد، درس داديد و نگذاشتيد ضايع شود؛ يا با آن شاگرد بدآموز، حقيقتاً صرف وقت كرديد و كوششتان را به كار ، يا در كارخانه ، يا در مزرعه، يا در خانه كه مشغول كار هستيد و يا هر جاي ديگر، دقت به خرج داديد؛ آن سوزني را كه با دقت در پارچه فرو برديد و... همين دقت و اهتمام ، در پرونده ي عملتان ثبت خواهد شد. اين ثبت در پرونده الهي ، فايده اش فقط مربوط به قيامت نيست؛ در همين دنيا هم اثر مي كند. يعني محكم كاري و دقت در كار دنيا، يك جامعه ي سرافراز ، آباد، با انسان هاي قوي ، مستحكم ، تسليم نشوي در مقابل دشمن ، بي نياز از لئام خلق خدا و دشمنان جامعه پديد خواهد آورد. نام نيكي هم براي اين جامعه و اين كشور ، در عالم به وجود خواهد آورد . اينها مربوط به اين طرف مرز مر گ است . آن طرف مرز هم كه برزخ و قيامت و ثواب الهي است ، مترتب بر اين كارهاست. اين ، توصيه ي ما به شماست. من ، هم از جامعه ي كارگري كشور هم از جامعه ي تعليم و تربيت كشور ، ضمن تشكر و سپاس عميق قلبي ، اين درخواست را هم دارم. انشاءا... كه بتوانيد روز به روز كار خود را بهبود بخشيد. ملازمة كار واتقان ... هر كه در اين روندكلي، همان كاري را كه انجام مي دهد و به او محول شده است ، بايد خوب و صحيح و دقيق انجام بدهد. "رحم الله امراء عمل عملاً فاتقنه ". روايت است ، خدا رحمت كند آن كسي را كه اگر كاري انجام مي دهد - چه كارهاي يدي و چه كارهاي فكري- محكم و متقن انجام بدهد. مثلاً فرض كنيد، چون فلان كارگر ايران خودرو ، لازم ندانسته كه فلان پيچ را يك نيم پيچ ديگر بچرخاند - كه براي او ، كار خيلي كوچكي است - تأثيرش اين است كه يك چند كيلومتر كه ماشين راه رفت ، ناگهان مي بينند لق لق مي كند؛ چون او "اتقنه " را آن جا انجام نداده است.اين بيچاره صاحب ماشين ، هزاران دردسر را متحمل مي شود، براي خاطر اين كه فلان كارگر مي بايست فقط يك ثانيه حركتي را انجام مي داد و نداد . اتقان ، اين است . تعليم و تربيت، لازمه وجدان كاري يكي از كارهايي كه وجدان كاري لازم دارد ، تعليم وتربيت است. يك يك مردم، كنندگان واقعي كار هستند. عزيزان من ! اين خانه ، خانه ي شماست. اين مملكت ، مملكت شماست .مملكت عظيم ، با بركت و ثروتمندي است . خيلي ثروت در اين خاك نهفته است كه همه اش متعلق به شما و نسلهاي آينده ي اين كشور است. ثروت معنوي زيادي در اين كشور وجود دارد و همه اش متعلق به شماست. اينهمه علم ،استعداد ، آگاهي و اخلاقيات خوب ، به بركت اسلام ، فرهنگ كهن اسلامي و سوابق اين ملت در اين كشور هست كه متعلق به شماست. چه وقت مي توانيد استفاده كنيد؟ وقتي كه اين ملت ، آماده ي كار باشد ؛ كمر بسته باشد ؛ هيچ كس در كارهاي خود كوتاهي نكند و بي كاري را براي خود مغتنم نشمارد. تلازم كار وعبادت اين كاري كه شما براي توسعه و پيشرفت كشور مي كنيد ، يك عبادت قطعي است. به مسؤلان هم سفارش مي كنم كه پاس طبقات كارگر و محروم و مستضعف و اين مردم مؤمن را بدارند ؛ آنها را در قوانين ، در مراجعات اداري و در ساير مراجعات گوناگوني كه با دستگاههاي دولتي دارند ، مورد توجه قرار بدهند. علم ، كار و كارگر علم بدون كار، و علم بي عمل ... شايد در بين روزهايي كه در جمهوري اسلامي نام و عنواني پيدا كرده است ، هيچ روزي مثل اين روز نباشد؛ چون دو عنوان خيلي مهم ، حساس ، كارآمد و خيلي عزيز، با هم در اين روز مجتمع شده است. يكي عنوان علم و ديگري عنوان كار است . هم روز علم است و هم روز كار. واقعاً هم اگر درست نگاه كنيم ، دنيا و آخرت هر امّت ، جمعيت و همچنين هر فردي ، به اين دو چيز بستگي دارد . هر كدام بدون ديگري ، خاصيت كامل خود را ندارد. علم بي كار ، همان علم بي عمل است. "العامل بلا عمل ، كالشجر بلا ثمر. " درختي روييده است ؛ مظهر قدرت الهي است ؛ اين ميوه ندارد. از آن طرف هم "المتعبد بلا علم كحمار الطاحونه . " وقتي كسي بدون علم كار كند، از آن طرف هم عبادت خدا باشد، بازهم فايده اي ندارد. مثل حركت دوراني : كسي بدون پيشرفت ، دور خودش چرخ مي خورد . كشور ، هم به علم و هم به كار احتياج دارد. خداي متعال هم ، هر دوي اينها را حسنه قرار داده و براي آنها اجرا و ثواب معين كرده است . خوب ؛ وقتي كه ما از علم تعريف مي كنيم ، اين در واقع تعريف از معلم است . چرا؟ چون اوست كه علم را به ديگران مي بخشد. اگر معلم نباشد ، علم به دست نمي آيد : "هر كه چيزي ياد گيرد. بايد از استاد گيرد. " علم بدون معلم ، معني ندارد. كار نيز همين طور است. هر كس از كار تعريف كند، از كارگر تعريف كرده است ؛ چون كار بودن كارگر، معني ندارد. درست توجه كنيد، ببينيد اين مفاهيم چقدر به هم مرتبط است! علم و كار براي يك ملت ، دو بال است . ملت بي علم و بي كار ، پيش نخواهد رفت. بنده، بدين خاطر، بارها عرض كرده ام كه ملت ايران بايد از اعماق دل به دو سلسله ي پادشاهي پهلوي و قاجار ، لعنت بفرستد كه اين دو سلسله خبيث ، دو بال مملكت و پيكره ي عظيم اين ملت كهن ، باهوش و با استعداد را بريدند. نه علم و نه كار ، هيچ كدام را براي اين ملت فراهم نكردند. كاري كه بود ، كارهاي بي ارزش يا كم ارزش بود. علمي كه بود ، علم تقليدي و دست دوم بود. آن كاري را كه از دل مي جوشد و حقيقتاً پوشش و حليه ي حيات مي بخشد و كارهاي اساسي در مملكت صورت مي دهد، ترويج نكردند. هر چه توانستند قلع و قمع هم كردند و بساط علمي را كه از دل مي جوشد و در آن ابتكار هست ، برچيدند . آن خاندانها اين جرائم را دارند . نتيجه اين شد كه ملت ايران كه در مسابقه ي علم و پيشرفت تمدن و دانش و تجربه ، يا از ديگران جلوتر بود يا اقلا كسري نداشت ، سالها عقب ماند . حال ما بايد تلاش و كوشش كنيم كه بالاخره گليم خودمان را از آب بيرون بياوريم . انشاء الله به همت شما مردم ، اين كار را خواهيم كرد؛ كه نشانه هايش الان هم پيداست. اول خانواده ي قاجار از ناصر الدين شاه به بعد ، بعدش هم خانواده پهلوي اين پدر و پسر حقيقتاً چوب حراج به موجودي اين ملت و كشور و سرمايه هاي معنوي اش زدند. "تلك امه قدخلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم " آنها رفتند و سر و كارشان با خداست. سزاي اعمالشان را هم مي بينند . حالا نوبت من و شماست. "و لكم ماكسبتم " البته از اول انقلاب تا امروز، حقاً و انصافاً ، در زمينه ي علم و كار ، خيلي تلاش شده است . اگر كسي اين را انكار كند، مثل اين است كه بگويد "الان به چه دليل روز است ؟ " اين قدر واضح است . اگر كسي به سطح كشور نگاه كند، افزايش دانش آموز، معلم ، استاد ، متخصص، دانشجو و كارگاههاي فراوان ، كار كشاورزي ، صنعتي ، كارهاي دقيق و برجسته ، ابتكارها و اختراعهاي زيادي مي بينداما شورشي نمي گذاشت! سيم خاردار ديگر چيست؟! چه وسيله اي ، دفاعي تر از سيم خاردار؟! از خودش هم نخريده بودند كه مثلاً بگويد " نمي فروشم. " بلكه از جاي ديگر خريده بودند. شما ببينيد با جمهوري اسلامي چه كردند! گلوله ي آر.پي . جي . دم دستي كم اهميت را به ما نمي فروختند. اصلاً كسي باور مي كند؟! خوب ؛ اين جمهوري اسلامي ، همان كشوري است كه در آن وقت اين محدوديتها را داشت. مي دانيد نتيجه چه شد؟ نتيجه اين شد كه به فضل پرورگار و به حول و قوه ي الهي ، جوانان مؤمن اين مملكت ، به گوشه ي انبارها و كارگاهها رفتند؛ درها را روي خودشان بستند و مشغول كار شدند. اما امروز برخي از پيچيده ترين ابزارهاي جنگي را كه دشمن به عقلش هم خطور نخواهد كرد ، خودمان در داخل تهيه مي كنيم . البته ما را به ساختن بمب اتمي و شيميايي متهم مي كنند كه اينها دروغ است . خودشان هم مي دانند كه دروغ است . آنچه را كه واقعيت دارد.آنها نمي دانند و به عقلشان هم نمي رسد. تركيب علم و كار ، تركيب زيبايي است . شايد بشدو اين را به عنوان يك حركت نمادين تلقي كرد؛ براي اين كه در جمهوري اسلامي ، ما راه خود را بهتر و بيشتر پيدا كنيم . يعني علم ، واقعيتر و با صحنه ي كار نزديكتر پيش برود و كار ، عالمانه تر و از تجارب و اندوخته هاي علمي ، بهره مندتر شود . انشاء الله همت خواهيد كرد و همچنان كه تا امروز ، شما دو قشر، تلاش و مجاهدت كرديد و زحمت كشيديد ، بعد از اين هم با حركت سريعتر و روانتر ، جامعه را نخواهيد ساخت ؛ چون اين كشور متعلق به شماست ملازمةانجام كار و كسب ثواب الهي چرا خداي متعال ياد دادن و كار كردن را براي بشر موجب ثواب قرار داده است ؟ العياذبالله، كارهاي خدا كه گزاف نيست ! اين ، بدين خاطر است كه آن كمالي كه خداي متعال مي خواهد بشر در دوران زندگي به آن نائل شود ، از جمله به علم و كار بستگي دارد..... وبس ، يك دستاورد، ثواب الهي است. سهيم شدن در بناي آينده جامعه يكي ديگر از دستاوردهاي كار و تعليم ، اين است كه شما در بناي آينده ي جامعه تان سهيم مي شويد . اين ، خيلي مهم است . تمام دعواي دنيا در امروز و ديروز ، بر سر يك كلمه است و آن اين كه ، قدرت هاي استكباري مي خواهند سرنوشت ملت ها را در دست گيرند. اين آمريكا كه مي بينيد اين قدر امروز در دنيا جنجال و هياهو و غوغا بر پا مي كند كه غالباً هم بي فايده و بي ثمر و پوچ است براي اين است كه براي خودش حق ابرقدرتي قائل است و مي خواهد اختيار و سرنوشت دنيا در دست او باشد. اگر آن ملتي كه طرف آمريكاست ، داراي عزم و اراده ي سياسي و زنده ، با نشاط ،اهل كار ، تلاش و جديت باشد ، آمريكا نمي تواند. تأثيرات معنويت در انجام كار ... اگر ملت ايران - اعم از كارگر ايراني، جوان ايراني، توليد كننده ايراني و معلم ايراني، با همه ي تلاش و غيرت خود وارد عمل شود و اين كشور را به گونه اي بسازد كه به خاطر صادرات و وادرات و نيازهاي مصرفي ، محتاج فروش نفت خود،آن هم با اين قيمت پايين نباشد ، ببينيد چه خدمت بزرگي به امروز و آينده اين كشور خواهد بود! اين كار چگونه امكانپذير خواهد شد؟ به اين گونه كه كارگر ايراني كار را يك عبادت واقعي بداند، نه عبادت تعارفي . واقعاً براي انجام كار خود " قصد قربت " كند. رابطةكارمفيد وثواب كثير ... جامعه و مردم بيكار ، يا كم در آمد ، بدكار ، بي علم و بي سواد ، نمي توانند آنچنان كه بايد ، خودشان را به مراحل كمال بشري برسانند. زندگي دنيايشان هدر خواهد رفت. در علم كامل و شامل حق متعال عزوجل ، اين معنا روشن لست. لذا گفته است : " اگر كار كنيد ، ثواب مي بريد . "هر چه كار مفيدتر و بهتر باشد ، ثواب آن بيشتر است. جهت دار بودن كار در اسلام در اسلام ، به جهت كار خيلي توجه شده است . مثلاً در عبادات مي گويند : بايد قصد قربت كرد. قصد قربت ، يعني همان جهت گيري و اين كه انسان كار را براي خدا انجام دهد و در جهت رضاي الهي باشد. شايد ظاهر و شكل مادي كار ، خيلي هم فرق نكند. روح كار فرق مي كند. وقتي چنين روحيه اي ، در همه چيز بر انسان مسلمان حاكم باشد ، آن وقت كار حرام از او سرنمي زند ، غذاي حرام نمي خورد ، غذاي با چپاول وزور وظلم به دست آمده را به لب نزديك نمي كند ، حركت دست او حركت ظالمانه نخواهد بود. نقش تعيين كننده "روح " دركار نفس وماده ي كار ، تعيين كننده نيست ، روح كار تعيين كننده است . صرف اين كه بازويي حركت مي كند وچرخي را مي چرخاند اين ارزش آفرين نيست . ارزش معنوي واخلاقي مهم است . بايد ديد اين چرخ براي چه مي گردد ، براي كه مي گردد ودر خدمت چه چيزي است ملازمة كار و وظيفه قشر كارگر كه يكي از قشرهاي مطرح امروز است ، از اين جهت منزلت عظيم اجتماعي والهي دارد كه به وظيفه ي كاركردن - كه يك وظيفه ي انساني از سوي پروردگار است - عمل كند . درست بايد به اين نكته توجه كرد كه نفس كار كردن ، يك وظيفه است . آن كس كه به اين وظيفه عمل مي كند وبه كار مي پردازد ، محترم وعزيز وپيش خدا مأجور است . انتفاع واستغناء از بيگانگان درگروكار حال بعد از آن كه دانستيم نفس كار يك وظيفه است وبيكاري ممنوع وخلاف وظيفه شمرده ميشود بايد توجه داشته باشيم كه امروز كارگر ايراني با كار خودش ، دو طريق ديگر براي جلب رضاي پروردگار دارد : يكي اين است كه با اين كار او ،مردم ، هم ميهمان ، كشور ، ملت ومسلمان بهره مند مي شوند . اين يك عنوان براي ثواب وقصد تقرب الي الله است . عنوان ديگر اين است كه اين كاري كه شما مي كنيد ، كشور را از بيگانگان - كه بسياري از آن بيگانگان ، فقط بيگانه وغريبه نيستند ، بلكه دشمن هم هستند - بي نياز مي كند . ضرورت ابتكار ومهارت دركارگاهها ... با توجه به اين استعداد بالا ما هم در زمينه ي مسائل كاري ، بايد كارگر ماهر داشته باشيم ؛ بايد ابتكار در مسأله ي كار داشته باشيم ؛ بايد محيطهاي كارگري ما مجموعه اي از نيروهاي فعال و توانا و كاردان باشد؛ نه كارگري كه نمي داند چه كار مي كند. مسئولان بايستي زمينه ي ابتكار و خلاقيت را فراهم كنند و روز به روز پيش ببرند. البته كارهاي زيادي هم شده است - نه اين كه بخواهيم بگوييم نشده - ولي بايد بيشتر بكنند و در اين جهت سريعتر پيش بروند. ضرورت بازنگري دررشته هاي تحصيلي براي گسترش مهارت و تنوع شغلي درمحيط آموزش و پروش بايد كاري بشود كه حتي يك استعداد ، از ميان اين ميليون ها نوجوان وجوان ايراني هدر نرود. يعني تا اين حدي كه تعليمات متوسطه ي ماست - اين دوازده سالي كه آن ممكن است بعضي به دانشگاه بروند، بعضي به رشته هاي فني بروند؛ عيبي هم ندارد و همه اش هم خوب است ؛ اما در اين مدت بايد همه ي استعدادها شكوفا شود. بايد كاري بكنند كه اين كار انجام گيرد. و الّا روال عادي را حفظ كردن ، يا پرداختن به كمّيتها ، كاراساسي اين دو بخش نيست. در زمينه ي كار ، مثلاً اشتغالها را تعدّد و تنوّع ببخشند و پيشرفت بدهند. اين ، توقع ما از مسئولان اين دو بخش است . آنچه كه ما در اين زمينه ها سفارش مي كنيم . فقط مربوط به اين دو بخش هم نيست ؛ مربوط به كل كشور است و فايده ي آن به كل كشور بر مي گردد. استواري بناي مدنيت بر استفاده مكمل از منابع طبيعي و انساني جلسه ي امروز شما كه تركيبي از قشر معلم و كارگر است ، هر سال براي من يك مجلس مغتنم به حساب مي آيد . تركيب هم تركيب متناسبي است ؛ ممكن است در نگاه اول به چشم نيايد، اما اين دو عنصر كاملاً با هم ارتباط دارند. بناي مدنيت و زندگي انسان بر استفاده از منابع طبيعي و انساني است. اگر منابع طبيعي باشد، اما منابع انساني نباشد و يا رشد نيافته باشد، مثل اين است كه چيزي در دست نيست. به كشورهاي عقب افتاده ي آسيا و آفريقا در دوران تسلط استعمار نگاه كنيد! اينها منابع طبيعي داشتند؛ اما فرصت تربيت منابع انساني پيدا نكرده بودند. از آن طرف مرزهايشان ، از راه هاي دور ، آدمها زرنگ، حيله گر و بي انصاف سر اينها ريختند و منابع طبيعي شان را غارت كردند و آنها را به كار زندگي خودشان زدند و قدرت خود را روز به روز افزايش دادند. اگر منابع انساني باشد ، اما منابع طبيعي نباشد، با زهم يك جاي كار لنگ است. كشوري كه توليد ندارد، خودش سازند و پرورنده نيست ؛ دسترنج خود را مصرف نمي كند و هميشه متكي به ديگران ، تابع ديگران و در نتيجه مطيع ديگران خواهد بود . اين هم بلاي ديگري است كه مستبدان و حاميان بين المللي شان بر سر كشورهاي استبداد زدة دوره ي قبل و امروز در برخي از نقاط عالم آورده اند. چشم به دروازه ها بدوزند تا از آن طرف مرزها براي آنها همه چيز بياورند؛ افتخار هم بكنند كه پول مي دهند و خارجي ها براي آنها كار مي كنند و اجناسشان را براي آنها مي فرستند! اين افتخار كردن را من از يكي از متنفذان رژيم طاغوت شنيدم. منطق را ببينيد؛ چقدر كودكانه و ابلهانه است! همين مي شود كه يك كشور براي نان و گوشت و اوّليات زندگي و لباس و مصارف زندگي بايد به توليد كننده ي خارجي چشم بدوزد؛ چون خود در صدد تربيت نيروي انساني ماهر برنيامده است؛ به تن خود زحمت نداده است و كارگر و معلم را قدر ندانسته است. رابطة منابع انساني و سرمايه هاي اجتماعي بنابراين منابع طبيعي و منابع انساني دو سرمايه ي اصلي انسان هستند. كارگر منابع طبيعي را مورد بهره وري قرار مي دهد و قابل استفاده مي كند؛ معلم هم منابع انساني را استخراج مي كند، رشد مي دهد و مورد بهره برداري جامعه قرار مي دهد. اين دو ، ركن اساسي جامعه اند. مهم هم اين است كه هم قشر معلم و كارگر ، هم بخصوص مسئولان دولتي و هم آحاد مردم اين ارزش والا را بشناسند و به آن به چشم تكريم نگاه كنند و بفهمند كارگر توليد كننده يعني چه ؛ بفهمند كسي كه آهن پاره را تبديل به يك كالاي زيبا و مورد استفاده مي كند، چه ارزشي دارد. معلم را بشناسند و بدانند كسي كه كودك ساده ي هيچ ندان را به يك انسان آگاه و يك چشمه ي جوشان ابتكار، استعداد نقشه و طرح در همه ي مسائل زندگي تبديل مي كند و اين ماده ي خام را به اين جا رسانده است ، اجر و قربش كجاست؛ اين را همه بفهمند. انشاء الله اين جامعه بر اثر تلاش مسئولان به آن جايي برسد كه حق اوست ؛ آن جايي كه خدا براي او معين كرده است ؛ يعني انشاء الله اوج رستگاري ؛ هم دنيايي ومادي و هم معنوي والهي . اميدواريم خداوند ما را به وظايفمان آشنا كند؛ در راه انجام آن وظايف ما را كمك كند؛ دست ما را بگيرد و از انحراف و كجروي باز بدارد. ضرورت پيوند رونق اقتصادي وعدالت اجتماعي ... عدالت اجتماعي ، اساس است . اگر رونق اقتصادي در كشور باشد، اما عدل اجتماعي نباشد، اين رونق اقتصادي به درد فقرا و مستضعفان نخواهد خورد و محروميت را برطرف نخواهد كرد؛ همچنان كه امروز در بسياري از كشورها شما ملاحظه مي كنيد كه توليد بالاست ، كارخانه هاي بزرگ مشغول كارند، ثروت توليد مي شود، اما محروميت در آن كشورها هست؛ از جمله ، همين كشورهاي پيشرفته ي اروپايي و غربي . آنچه كه از اين كشورها در تلويزيونها و از پشت دوربينها به من و شما نشان مي دهند، جاهاي خوبش است . محلات فقيرنشين و زندگي هاي تلخ و گرسنگيها باغهاي بزرگ و امثال اينها را نشان مي دهند! اگر پيشرفت صنعتي و رونق اقتصادي باشد، اما عدالت اجتماعي نباشد، مي شود همين وضعيت و وضعيت بعضي از كشورهايي كه از آنها هم بدترند. ما كه اين را نمي خواهيم . ما درجامعه فقط رونق اقتصادي را نمي خواهيم . ما رونق اقتصادي همراه با عدالت اجتماعي را مي خواهيم. البته نمي گوييم عدالت اجتماعي باشد ، اما رونق اقتصادي نباشد؛ چون در آن جايي كه هيچ رونق اقتصادي نيست، عدالت اجتماعي عامل چندان مهمي نيست و در عين حال جامعه به رفاه و به برخورداري لازم نخواهد رسيد. حرمت هزينه كردن درامورغير ضروري ملّت هزينه كردن اعتبارات وپولهاي كشور در جاهاي غير لازم وتشريفاتي وزيادي ، حرام است . امروز پرداختن به كارهايي كه به جنبه هاي عملي زندگي مردم ارتباطي ندارد ، يك كارمسرفانه است . اين كه بعضاً فضاي كشور را آن قدرسياسي كنند كه مسائل اصلي كشور تحت الشعاع قرار گيرد . يك غفلت بزرگ است . منابع : برگرفته از مجموعه بيانات مقام معظم رهبري از سال 1368 تا سال 1385 بيانات مقام معظم رهبري در سال 1387 در ديدار با كارگران وكارآفرينان 997
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 342]
-
گوناگون
پربازدیدترینها