واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون: در هتل استقلال که محل استقرار برخی مهمانان سمینار بود، نکات جالب توجهی را دیدم. فردی آمده بود که به دنبال زمین خود در سعادتآباد بود. به او گفتم تو برای سمینار آمدهای یا زمین، گفت برای زمین سعادتآباد آمدهام. سالهاست که جستوجوی خبری در خصوص مذاکره احتمالی ایران و آمریکا به نام هوشنگ امیراحمدی میرسد. بنیانگذار و رئیس شورای آمریکاییان- ایرانیان که از سالها پیش قصد دارد زمینه روابط سیاسی دو کشور را فراهم کند، استاد دانشگاه راتگرز است. هر چند وقت یک بار خبری از روابط امیراحمدی با برخی مسوولان ایرانی، آمریکایی منتشر میشود که اعتراض مخالفان برقررای روابط میان دو کشور را به همراه دارد. امیراحمدی همزمان با همایش ایرانیان مهاجر در مرکز اجلاس سران تهران، در هتل استقلال حضور داشت. جایی که مهمانان این سمینار بخش مهمی از اوقات خود را در آن میگذراندند. او ارزیابی مثبتی از این همایش ندارد با این حال روزنامه کیهان با انتشار دعوتنامه حضور امیراحمدی در همایش، اسفندیار رحیممشائی رئیس دفتر رئیسجمهور را به دلیل روابط پنهان با این فعال سیاست خارجی مورد انتقاد قرار دارد. هوشنگ امیراحمدی اهل پردهپوشی نیست و از آنچه در شورای آمریکاییان- ایرانیان رخ میدهد، با صراحت سخن گفته و دفاع میکند؛ تا جایی که میگوید از بنیاد راکفلر برای فعالیتهای خود کمک مالی گرفتهایم و اگر باز هم کمک کنند، دریافت میکنیم. بخشهایی از گفتگوی همشهری ماه شماره 59 با امیراحمدی در ادامه میآید: • آمریکاییها مشکوک بودند که با نظام جمهوری اسلامی همکاری میکنیم. از سوی دیگر روزنامه کیهان هم ما را جاسوس آمریکا خطاب میکرد. البته هدف بسیار بالا و بزرگی که دنبال میکردیم، مانع آن شد که با این مسائل از راه خود کنارهگیری کنیم. برای یک کار بزرگ باید هزینه هم داد. همانطور که در رفت و روب خانه، گرد و خاک هم بلند میشود. ما سختی کار را به خوبی پیشبینی میکردیم ولی چون به راستی حرکت خود و درستی خود اعتماد داشتیم؛ نگران سنگپرانیها و اذیتها نبودیم. پی آزار و اذیت برای این کار بزرگ و دشوار را پیشاپیش به آن خود مالیده بودیم. من بابت ناراحتیهایی که در این مسیر دیدم، ناراحت نیستم، چون معتقدم کار خوبی برای کشورم انجام دادم. برای راه طیشده تاسف نمیخورم و اگر دوباره متولد شوم، باز هم حرکت 25 سال اخیر را تکرار میکنم. • آمریکاییها یک ضربالمثل دارند که میگویند: «برای اینکه ثابت کنی این فالوده است، باید آن را بخوری.» چرا شما حرف این افراد را تکرار میکنید؟ آنها حسود، هستند یا اینکه درک درستی از مسائل ندارند. شاید برخی افراد که مخالف برقراری روابط دو کشور هستند، خیال میکنند با بیان این حرفها در مورد من میتوانند وضع موجود را برای همیشه حفظ کنند. فرض کنید که امیراحمدی دلال و واسط برقراری روابط است؛ اگر با اصل رابطه مشکل نداشته باشیم، چه ایرادی دارد که افرادی در این زمینه پیشقدم شوند؟ • افرادی که این حرفها را میزنند؛ با اصل رابطه مشکل دارند وگرنه اگر بدانم فرد دیگری میتواند کار امیراحمدی را ادامه دهد، بیدرنگ و با کمال میل کنارهگیری میکنم. افرادی هستند که طرفدار سرسخت دشمن دائمی ایران و آمریکا هستند. شرایط رسانه ای دو طرف نشان میدهد که مشکل آنها با من نیست بلکه با مذاکره ایران و آمریکاست، چون اگر مدرکی در خصوص دلالی و پورسانت گرفتن من در اختیار داشتند تا به حال صدها بار آن را منتشر میکردند. من در این زمینه حتی یک شاهی برای خودم پول نگرفتهام. البته شورای آمریکاییان - ایرانیان کمکهایی دریافت میکند. این شورا در آمریکا ثبت شده است و مطابق مقررات قانونی این کشور، از سازمانهای غیردولتی، بنیادها و کمپانیها پول میگیرد. کسانی که در آمریکا زندگی میکنند، میدانند تمام نهادهای غیردولتی آمریکا به سه منبع دولت، کمپانیها یا بنیادها وابستگی مالی دارند. خوشبختانه شورا، آمریکاییان - ایرانیان حتی یک سنت از دولت آمریکا پول نگرفته است. • طبیعی است کسانی حاضرند به شورا کمک مالی کنند که از رابطه دو کشور سود میبرند. از بنیاد راکفلر پول گرفتهایم و باز هم اگر کمک کنند؛ دریافت میکنیم تا بتوانیم با استفاده از آن، اهداف خودمان را دنبال کنیم. متاسفانه از سالها قبل فرهنگ ضدکمپانی و ضد ثروت در ایران وجود دارد و به همین دلیل برخی افراد نمیتوانند مادی بودن این کمکهای مالی را درک کنند.کمپانیهای آمریکایی، بنیادهای وسیعی برای چنین حمایتهای مالی در اختیار دارند. مگر ایرادی در فعالیتهای خیریه وجود دارد که بخواهیم به رفتار مشابه کمپانیهای آمریکایی ایراد بگیریم؟ این نوع بحثها را باید کنار گذاشت و روش جدیدی در مواجهه با این پدیده در پیش گرفت. روشنفکران و روزنامهنگاران ایرانی نباید خود را درگیر این بحثهای مبتذل کنند. باید مدرنتر به قضایا نگاه کرد و مقایسههای بینالمللی داشت. • فرض کنید که امیراحمدی واسطه است. مگر واسطهگری بد است؟ وال استریت همهاش واسطهگری است. خوشبختانه در این واسطهگریها پولی برای خودم برنداشتهام. همان زندگی معمولی خود را با حقوق استاد دانشگاهی اداره میکنم. اگر کسی مدرکی دارد که نشان میدهد من پولی برای خودم برداشتهام، آن را به شما بدهد تا چاپ کنید. یک ضربالمثل آمریکایی میگوید: «یا نشان بده یا ساکت شو» اگر با رابطه مخالفت دارند، به آنها توصیه میکنم حرفشان را صریح بزنند نه اینکه علیه امیراحمدی صحبت کنند. من هم مثل بقیه ایرانیها حق دارم راه زندگی خودم را انتخاب کنم. یکی تجارت را انتخاب میکند، یکی دزدی، یکی مثل من برای برقراری رابطه ایران و آمریکا تلاش میکند. • شاهدوستها و فراریها نهتنها حاضر به کمک نبودند بلکه میخواستند، سر به تن امیراحمدی و شورا نباشد. آنها تمام تلویزیونها و پول خود را علیه ما بسیج کردند. استدلال آنها هم این است که امیراحمدی میخواهد طول عمر جمهوری اسلامی را از طریق برقراری رابطه زیاد کند.حدود ده نفر از دانشگاهیان به ما کمک شایان توجهی کردند. آنها معتقد بودند این رابطه به نفع ایرانیان است. بیست و چند سال پیش در نشستهایی که با این افراد داشتیم، جریانهای نامطلوبی مانند تحریمها و اوجگیری دعواها را پیشبینی کرده بودیم که دردسر آن نصیب ملت ایران و ملت آمریکا میشود. برای همین به فکر تاسیس شورا افتادیم. • ما که نمیگوییم ایران و آمریکا دوست شوند، بلکه گفتهایم باید رابطهشان منطقی شود. مثال مناسب برای درک این مساله، روابط شوروی و آمریکا در جنگ سرد است. در آن سالها بزرگترین سفارت شوروی در واشنگتن و بزرگترین سفارت ایالات متحده نیز در مسکو بود. روابط دیپلماتیک جزو دستاوردهای تاریخی بشر است و به همین دلیل حتی در زمان جنگها هم آن را حفظ میکنند. رابطه دیپلماتیک جدای از نقش پیشگیرانهای که در قبال جنگها دارد؛ میتواند از عمیقتر شدن جنگها هم جلوگیری کند. من معتقدم ایران و آمریکا میتوانند مانند شوروی و آمریکا دشمن هم باشند ولی در عین حال روابط دیپلماتیک داشته باشند. این مساله میتواند مانع از سوءاستفاده دشمنان مشترک ایران و آمریکا شود. همین مساله است که برخی مسوولان آمریکایی و ایرانی را به فکر مذاکره میاندازد. • هاشمی رفسنجانی وقتی رئیسجمهور بود، به کمپانیهای آمریکایی بهویژه در صنعت نفت، قراردادها و پروژههای بزرگی را واگذار کرد. خاتمی هم سعی کرد این راه را ادامه دهد. احمدینژاد الان سعی دارد گامهایی را بردارد. • ایرانیهای خارج از کشور ملیگرا به معنای قدیمی آن نیستند. نه اینکه وطن خود را دوست نداشته باشند بلکه ملیگرایی آنها بیشتر جنبه غصه خوردن برای از دست دادن است. فرهنگ ایران برای آنها جذاب است. غذاهای خوشمزه و مردمان مهربان برای آنها خاطرههای خوشی به جای گذاشته است. صرفا با تقویت حس ملیگرایی نمیتوان آنها را بازگرداند. البته استثناهایی هم وجود دارد ولی در مجموع توسل به ملیگرایی برای بازگرداندن آنها یک کار بینتیجه است. • من در زمان برگزاری سمینارایرانیان خارج از کشور به هزینه خودم در هتل استقلال بودم و هرگز در کنفرانس شرکت نکردم. در هتل استقلال که محل استقرار برخی مهمانان سمینار بود، نکات جالب توجهی را دیدم. فردی آمده بود که به دنبال زمین خود در سعادتآباد بود. به او گفتم تو برای سمینار آمدهای یا زمین، گفت برای زمین سعادتآباد آمدهام. مراوده با ایرانیان خارج از کشور خیلی خوب است ولی هر کاری باید با حساب و کتاب انجام شود.باید برنامه اساسی برای توسعه کشور داشته باشیم. در این برنامه نقش ایرانیان داخل کشور و مهاجران مشخص شود. امتیاز بازگشت به کشور را باید به کسی بدهند که اگر صد دلار برای او خرج کردند، هزار دلار سود داشته باشد؛ نه اینکه صد دلار را بگیرد و یک دلار هم پس ندهد. 999 منتظر اخبار ، انتقاد وپیشنهاد شما هستیم:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 190]