محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826099978
٢/ حسين پارسايي: انتقادها از درون هم تئاتريها را متحول كند آيا تئاتري كه حيات آن به چهار راه وليعصر وابسته است محكوم به فنا نيست؟
واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: ٢/ حسين پارسايي: انتقادها از درون هم تئاتريها را متحول كند آيا تئاتري كه حيات آن به چهار راه وليعصر وابسته است محكوم به فنا نيست؟
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و هنر - تئاتر
حسين پارسايي، مدير مركز هنرهاي نمايشي در نشست خبري خود، يك متن ٩ صفحهاي را به عنوان پاسخ اين مركز به سئوالات مطرح رسانهها و مطبوعات كه در بهار سپري شده ، منتشر شده است در اختيار خبرنگاران گذاشت. در عين حال تاكيد داشت بر اينكه، اين مطالب جوابيهي اظهارات هنرمندان نيست.
به گزارش خبرنگار تئاتر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، سر تيتر و توضيحات برخي از اين خبرهاي و گزارشات بدين شرح است:
*** نامههاي سرگشاده
در مراسم ارديبهشت تئاتر استان خراسان رضوي (مشهد)، رضا صابري يكي از چهرههاي شاخص و موفق شهرستاني در اعتراض به اغراق سياهنمايي برخي در قالب مصاحبه و يا بيانيهها و همچنين پرداخت هزينههاي هنگفت توليدي تئاتر در پايتخت از خواندن پيام روز جهاني تئاتر امتناع كرد و در نوشته خود، خواهان عدالت و توجه بيشتر به تئاتر شهرستان شد. اين نامه خطاب به من به عنوان رييس مركز بود و ارتباطي به ديگران نداشت. در پايان مراسم هم يك نسخه آن را در اختيار قرار دادند تا به صلاحديد من انتشار پيدا كند و من چون پاسخي براي اين اعتراض بر حق نداشتم، با انتشار آن موافقت كردم.
بعدها خواندم كه به رضا صابري پاسخي داده شده است كه جاي تشكر دارد. به هر صورت رضا صابري از دوستان قديمي من است و من با شروع فعاليتهاي حرفهايم، به عنوان بازيگر و كارگردان در چند دوره جشنواره تئاتر فجر شركت داشتم و از نزديك شاهد آثار درخشان او بودم. آنزمان حدود ٢٠ سالم بود.
*** رويكرد انتقادي جشنهاي بزرگداشت روز جهاني تئاتر
به نظرم چند موضوع در گفتوگوي اين عزيزان و بيانيههاي اصناف وجود داشت كه از مناظر مختلف قابل بررسي است و صرفا نميتوان آن را نقد و به طور فراگير قلمداد كرد. حتما تصديق ميكنيد كه همه هنرمندان تهراني عضو اين اصناف نيستند و عده ديگري به صورت مستقل در حال فعاليت هستند. از طرفي تئاتر تهران، نماينده همه تئاتر ايران نيست. عدم توجه به گسترهي تئاتر در سراسر كشور به دهها هزار هنرمند، گاه موجب ميشود اتفاقات نماديني بيفتد كه تأملبرانگيز است.
به عنوان مثال در زمان ٥ ماهه بازسازي تئاترشهر كه امر بسيار ضروري و بديهي بود، همزمان با ساير تالارها نمايشي تهران بيش از ٧٠ اجراي نمايش در تهران و ٤٠٠٠ اجراي عمومي در سراسر كشور بر صحنههاي نمايش بودند. آيا به نظر شما چندماه بازسازي و به طبع تعطيلي تئاترشهر احتياج به سوگواري داشت؟ آيا تئاتري كه حيات آن به چهارراه وليعصر بستگي دارد محكوم به فنا نيست؟
سانسور؟!
نمونه ديگر اقتصاد تئاتر: مادامي كه گروههاي نمايشي نتوانند در رشد، توسعه و سرنوشت اقتصادي خود حداقل شركت را داشته باشند، چهطور ميتوان انتظار داشت كه دولت ضمن پرداخت هزينههاي توليدي، بدون كوچكترين بازگشت اقتصادي هرسال دستمزدها را افزايش دهد؟
يا تعطيلي كارگاههاي ساختوساز دكور كه افراد برپايه حدس و گمان اظهارنظر ميكنند، درحالي كه صرفا طرح مسايلي از اين دست به عنوان يك بحران حرفهاي و تعميم آن به كليت تئاتر، بدون در نظرگرفتن توفيقات و دستآوردهاي نمايشي ساير افراد و مراكز در تهران و شهرستانها، همراه با اغراق و نااميدي، ثمرهاي جز سلب اعتماد نزد مديران فرهنگي و سرخوردگي هنرمندان و يأس براي نسل جوان نخواهد داشت.
اميدوارم اين رويكردها، انتقادي يكجانبه نباشد و از درون هم خانواده تئاتر را متحول كند و هر روز شاهد بالندگي بيشتر آن باشيم.
*** نامه سرگشاده جمعي از هنرمندان به وزير ارشاد:
اين نامه در خصوص تسريع و افزايش در پرداختها به وزير محترم نگاشته شد و اميدوارم موجب توجه بيشتر ايشان و وزارت متبوع به تئاتر شود. اما ضمن احترام به تقاضاي اين افراد و تأييد و تأكيد بر افزايش و اصلاح امور در پرداختها مواردي جهت اطلاع عرض ميكنم.
١- اين نامه توسط ١٥٤ نفر از افراد به امضاء رسيده است كه تعدادي از آنان پس از انتشار از وجود و امضاي چنين نامههاي، اظهار بياطللاعي ميكردند و برخي ديگر اذعان ميداشتند كه اين تقاضا شكل اعتراض نداشته و بيشتر يك درخواست صنفي براي تسريع در پرداختها و قبل از سال جديد بوده و اين در شرايطي است كه برخلاف محتواي نامه و همراهي اين ١٥٤ نفر، طراح و بانيان اين حركت مقصود ديگري داشتند و چند روزنامه هم تيتر دلخواه خودشان را زدند و به آن شكل اعتراض دادند كه هر دو وجه براي من قابل پيشبيني بود.
٢- همانطور كه مستحضريد اعتبار تئاتر از سال ١٣٨٣ از رقم ٨٠٠/٢ ميليارد تومان به ٦٠٠/٧ ميلياد تومان در سال ١٣٨٦ رسيده است و تا پايان سال ١٣٨٦ و به تناسب اعتبار تئاتر تهران به ترتيب از سال ١٣٨٣ از مبلغ ٤٥٠ ميليون تومان) به ٨٠٠/١ ميلياد تومان در سال ١٣٨٦ افزايش يافته كه به همين نسبت، دستمزدها تا ٣ برابر افزايش داشته است. براي اثبات اين ادعا در صورت لزوم ميتوان مبلغ قراردادهاي افراد شاخص در اين فهرست (البته تعداد آنها زياد نيست) را با افزايش ٣ برابري از ٨٣ تا ٨٦ منتشر كرد. ساير اسامي يا از فعالان تئاتر نبودند يا من نميشناختم.
به هر صورت با انتشار اين ارقام متوجه خواهيد شد كه همچنان كفهاي ترازوي توليدات تئاتر تهران با افزايش ٣٠٠ درصدي سنگينتر از همه شهرستانهاي ايران است. اين درحالي است كه هزينه توليد يك گروه متوسط در تهران برابر بودجه تئاتر يكسال در يك استان است، اما تعويق در پرداختها پذيرفتني است و اين تأخير ذاتي، همچنان ما را هم آزرده كرده است.
*** آيا اولويت با نمايشنامههاي ايراني است؟
اين هم يكي ديگر از سوءتفاهمهايي است كه بدون پيشفرضهاي لازم به عنوان يك فرضيه و در چند مصاحبه اعلام شده است. اين در حالي است كه آمار سال ٨٦ با احتساب نمايشهاي اجراشده در جشنواره بينالمللي نشان ميدهد كه بالغ بر ٨٦ درصد آثار، نمايشنامههاي ايراني بودهاند و اين سياست در سال ٨٧ نيز اعمال خواهد شد.
نمايشنامههاي ايراني نه تنها اميدوار به اجرا هستند، بلكه در اولويت انتخاب تالارهاست.
در شهرستان به ندرت نمايشنامههاي خارجي اجرا ميشوند و تالارهاي نمايشي تهران به جز تالار سايه و چند نمايش در تالار اصلي تا پايان سالجاري نمايشهاي ايراني را در جدول اجراي خود قرار دادهاند.
مركز هنرهاي نمايشي بار ديگر اعلام ميكند كه هيچ محدوديت و يا سانسور براي اجراي نمايشهاي ايراني وجود ندارد، مگر آنكه نويسنده نافي ارزشهاي اخلاقي و اجتماعي باشد كه در اين صورت، قبل از اينكه تماشاگر يا مراجع ديگر بخواهند واكنش نشان دهند، ترجيح ميدهيم به وظايف اداري خود عمل كنيم كه البته اين موضوع به ندرت اتفاق ميافتد. نكته اينجاست كه برخي هنرمندان معترض كه گاه دغدغه خود را در مصاحبههايشان اعلام ميكنند همواره با نمايشنامههاي ايراني خود و با ميل باطني و بدون هيچ محدوديت و گلايه و با رضايت خاطر بر صحنه بودهاند. اما در مواجهه با مطبوعات، واقعيت را طور ديگري جلوه ميدهند.
تعبير من اين است كه ايشان بنابر پيشفرضهاي شخصي، قبل از نوشتن و گاه ارايه اثر خود، همهچيز را تمام شده تلقي ميكنند و پاي سانسور مينويسند.
همين هنرمندان با اعتقاد راسخ به قداست صحنههاي نمايش، آثار ماندگاري آفريدند كه محصول نبوغ و خلاقيت نمايشي آنان تلقي ميشود، معدود افرادي هستند كه كمي كار برايشان سخت شده است و موضوعات ديگري را كه بيارتباط به كيفيت اجرا نيست، بهانهي ننوشتن و يا اجراي آثار خارجي قرار ميدهند.
اين درحالي است كه براي اجراي نمايشنامههاي خارجي و بدون هيچ تذكري، اجرا را با شرايط فرهنگي حاكم تطبيق ميدهند.
پس ميتوان همچنان خالق نمايشنامههاي ايراني بود و به ارزشهاي فرهنگي جامعه خود نيز همچون هميشه وفادار بود. اين هم بخشي از رسالت انساني هنر تئاتر است كه خوشبختانه در هنرمندان ما وجود دارد.
*** مديريت در تئاتر كشور؛ روابط؟ ضوابط؟ قبيلهاي؟
آيا به نظر شما اين درست است كه هر فردي كه جواب منفي از سيستم اداري ميشنود با حربهي مطبوعاتي و صرفا به استناد منافع شخصي خود آن سيستم را با واژههاي دلخواه خود نقد كند؟ درحالي كه اگر به درخواست وي، پاسخ مثبت داده شود همهچيز در نهايت، نظم و دقت و يك مديريت سالم صورت پذيرفته است؟
مثل اين است كه فردي كه در كنكور قبول نشده، بگويد وزارت علوم ضعف آموزشي دارد. در حوزه تئاتر چنين صورتي دارد. به عنوان مثال فرد اساسا صلاحيت هنري ندارد و يا در اولويت توليدات اين مركز نيست اما براي درخواست خود ابتدا خواهش ميكند، بعد اصرار و سپس تهديد و در نهايت و به قول خودشان به مصاحبه متوسل ميشوند.
جالب اينجاست كه قبل از مصاحبه تماس ميگيرند و يكبار ديگر به قصد توافق طرح موضوع ميكنند و سر آخر اذعان ميدارند اگر مصاحبه كرديم ناراحت نشويد.
غافل از اينكه مردم، هنرمندان و تاريخ قضاوت خواهند كرد.
اين افراد در تهران چندگروه هستند:
١- دوستان من كه در گذشته در مسند قدرت بودهاند و براي جبران مافات و دلجويي از هنرمندان همه تصميمات و اشتباهات خود را به ديگران نسبت ميدهند و هربار در مصاحبهها و مقالات بلند بالا به تحليل شرايط موجود ميپردازند. من هم قضاوت را به وجدانهاي بيدار شما ميسپرم. ايجاد شرايط كارمندي براي هنرمندان انجمن نمايش و مشكلات بعدي آن يكي از نمونههاي آن است.
٢- افرادي كه خود و گروهشان را، همه موجوديت تئاتر ميدانند و حضور خود را حيات تئاتر و غيبت خود را فقدان يك سيستم مديريتي درست و كارآمد ميدانند به نظر ميرسد بيشتر انتظار واهي دوستان، ناشي از يك تفكر قبيلهاي است تا ساختار اداري تئاتر. بعضا دوستان در مراجعه به من اذعان ميدارند كه ٢ يا ٣ سال است كه نمايش به صحنه نبردهاند و بعد تعدادي از گروههاي مستمر را مثال ميزنند و با ذكر اين نكته كه آيا ديگر نوبت ما نشده است؟ مصرانه براي اجراي خود تلاش ميكنند.
شما باشيد حداكثر ١٢٠ فرصت اجرا در سال را چگونه مديريت ميكنيد؟ اين در شرايطي است كه همه خود را بهترين و در اولويت انتخاب ميدانند.
البته انتخاب نمايشها براساس تعاريف و از سوي شوراي انتخاب تالار، بهترين شيوه ممكن درحال حاضر است و بر همين اساس گروههاي واجد شرايط و حرفهاي امكان حضور پيدا خواهند كرد.
٣- گروه سوم، منتقدان و هنرمندان هستند كه شرايط ايدهآل براي اجراي آنان فراهم نميشود. نمايشنامه و يا تالار دلخواه، حقالزحمه موردنظرشان و پرداخت به موقع دستمزدها و مواردي از اين است كه بايد گفت: فارغ از همه قواعد، بضاعت ما همين است.
٤- تعدادي از بازيگران كه قصد دارند كارگرداني را تجربه كنند و يا گروههايي كه انشعاب پيدا ميكنند و چند گروه ميشوند و گروههاي جوان كه مدعي حضور در عرصه حرفهاي هستند، آنها هم خواهان توجه و امكانات حمايت مالي بيشتر و حضور در تالارهاي حرفهاي هستند كه نتيجه از پيش معلوم است.
البته بخشي از ظرفيت تالارهاي محراب، سنگلج، هنر و كارگاه نمايش به همين گروهها تعلق پيدا كرده است؛ اما آيا پاسخگوي اين همه تقاضا و توقعات آنان هست؟
شفافسازي بودجه، عقد قرارداد، پرداخت معوقهها و تسويهحساب:
ما هميشه در امر بودجه در مركز شفاف بوديم و ابتداي هرسال، برنامههاي پيشنهادشده و اعتبارات درخواستي خود را آشكار اعلام كرديم. ما گويا باز عدهاي سوال دارند – من در مجموع نظرات اين عزيزان را مطالعه و مواردي را براي روشنشدن افكار عمومي مطرح ميكنم:
١- اعتبارات تئاتر در سال ٨٦ حدود ٦٠٠/٧ (ميليارد تومان) ابلاغ شد كه بابت فعاليتهاي تئاتر كشور و نه فقط توليد در تهران در نظر گرفته شد و بارها گزارش آن و به تناسب هر فصل همراه با برنامههاي انجامشده دراختيار همگان قرار گرفت. اين مبلغ ٦٠٠/٢ (ميليارد تومان) مربوط به هزينههاي جاري، خريد، تعميرات و حقوق پرسنل ستادي و تالارها است كه بيشتر در جهت توليدات نمايشي بوده است.
٢- در پايان هرسال ٧ تا ١٠ درصد كاهش به اعتبارات ابلاغي وارد است كه بر همين مبنا، پرداخت تعدادي از اسناد نمايشي كه سال مالي آنها ٨٧-86 است و در قرارداد آنها قيد شده است از محل اعتبارات سال جديد و به تدريج پرداخت خواهد شد.
بنابراين دستمزدهاي معوقه و قراردادهاي فصل اول (تا پايان خرداد) از اولين تخصيص ديرهنگام تسويه ميشود.
٣- چند استثناء در پرداخت معوقهها وجود دارد كه پس از بررسي و رفع شبه و اختلاف، قرارداد جديد آنان تنظيم و در فهرست پرداختهاست. قراداد اكبر عبدي و پري صابري يكي از همين موارد است كه از صبوري و مساعدت ايشان كمال تشكر را دارم و انشاءا... به زودي با ايشان تسويه خواهد شد.
٤- رقم بودجه در كتاب قانون براي سال ٨٧ حدود ٦٠٠/١٤ (ميليارد تومان) در نظر گرفته شده است كه در شرايط حاضر اين اعتبار برابر ابلاغ بودجه از سوي دولت محترم ٨٠ درصد در نظر گرفته شده است كه با درنظرگرفتن هزينههاي پشتيباني (خدمات، پرسنل، خريد، تعميرات و ...) امسال افزايش چشمگيري نخواهيم داشت. مركز هم به تناسب اين ابلاغ برنامهها و اعتبارات هر بخش را كاهش خواهد داد. به طور طبيعي هر مبلغي براي يكسال تئاتر ايران در نظر گرفته شود، ٥٠ درصد آن براي توليدات تهران و شهرستانهاي كشور و به طور مساوي هزينه خواهد شد و باقي مانده آن صرف فعاليتهاي بينالمللي، انتشارات و پژوهش، دفاتر نمايشي و جشنوارهها خواهد شد كه در پايان هر فصل، گزارش فعاليتها با اولويت توجه به تئاتر شهرستان منتشر خواهد شد.
تالارههاي نمايش براي گروههاي نمايشي تهران و سايرين براي اجراي عمومي در شهرستان موظفند برگزيدگان جشنوارههاي مختلف را كه با هماهنگي مركز معرفي ميشوند، در فهرست برنامههاي خود قرار دهند به همين منظور بخش چشمانداز در تئاتر فجر، برگزيدگان آئيني و سنتي، رضوي، كودك و عاشورايي و حتا آثار دانشجويي به عنوان تعهدات تالارها به حساب ميآيند و ساير كارگردانان متقاضي ميبايست از طريق شوراي انتخاب تالارها اقدام كنند كه خوشبختانه از اسفندماه سال گذشته اين نمايشها و به تدريج تاكنون اجرا شده و يا خواهند شد.
متأسفانه گاه در مطبوعات با مصاحبههايي مواجه ميشويم كه افراد اذعان ميكنند ماههاست در بلاتكليفي به سر ميبرند و سرنوشت اجراي آنان مشخص نيست.
شايان ذكر است مركز هنرهاي نمايشي هيچ تقاضايي را به طور مستقيم دريافت نميكند و كليه مراحل اداري توليد و اجرا از سوي مديران تالارهاي نمايشي صورت ميپذيرد. بنابراين هرگونه مصاحبه مبني بر تعهد و يا قول اينجانب يا مركز صحت ندارد.
*** ادامه بازسازي تئاترشهر:
اتمام پروژه بازسازي در تئاترشهر به دليل گستردگي و همزماني با اجراي نمايشها با سرعت كمتري درحال انجام است و بهرهبرداري از سيستمهاي خنككننده و تكميل تأسيسات برقي در اولويتكاري آنان است. خوشبختانه دفتر طرح عمراني براي تسريع در كار از ابتداي خردادماه مشاركت بسيار موثري داشته است.
*** انجمنهاي نمايش قديم و جديد:
بارها گفتهام و باز هم تأكيد ميكنم كه وزارت ارشاد بنابر بخشنامههاي ابلاغي و دلايل بسيار كه بارزترين آن جذب نيروي انساني، اعم از كارمند يا هنرمند، خريدها، تعميرات و ... در ساليان گذشته بوده و از محل يارانههاي فصل ٥ بوده است، از شهريورماه سال ١٣٨٤ اين كمكها قطع شده و در شرايط حاضر رسيدگي به وضعيت هنرمندان اين انجمن در دستور كار دفتر حقوقي قرار دارد و مركز هنرهاي نمايشي قادر به همكاري با اين انجمن نيست؛ اما انجمن ديگر با عنوان هنرهاي نمايشي در قالب موسسات فرهنگي و هنري و صرفا با نيت توسعه هنرهاي نمايشي در سراسر كشور تأسيس شده است كه از ١٥ تيرماه با افتتاح شعب خود در مراكز استانها رسما كار خود را آغاز ميكند. اين موسسه در قالب يك تفاهمنامه و با مشاركت هنرمندان مجري كليه طرحهاي نمايشي كشور خواهد بود. كه مديران مسوول آن گزارش كامل آن را تقديم حضور خواهند كرد.
*** فقدان تئاتر اجتماعي – انديشهگري در تئاتر و جاي خالي برخي هنرمندان:
شما هنرمندان شاخصي را سراغ نخواهيد داشت كه در طول اين چندسال، با احترام و افتخار از ايشان براي كار دعوت نشده باشد و اگر تعداد اندكي از آنها حضور پيدا نكردند، تمايلي به اجرا نداشتند.
دوم اينكه انديشهگري در تئاتر با همه تنگنظريها و گاه مصالح موجود، دغدغه جريان حرفهاي در تئاتر است و طرح اين موضوع در ارتباط با آثار نازل و غيرفرهنگي نبايد به كليت تئاتر نسبت داده شود. بازهم عرض ميكنم آثار ماندگار و پرمخاطب سالهاي اخير از همين خصيصه برخوردار بودند و دست بر قضا، مشكلي جدي ما در اين حوزهها يا برخورد سطحي و سليقهاي است يا برخي آثار در مقام نقد اجتماعي بدون هيچ پشتوانه فكري، باورهاي مخاطب خود را نشانه ميروند كه فاقد هرگونه دورانديشي و ايجاد تفكر در مخاطب است و آن را تئاتر تفنني يا گيشهاي نام ميبرند، اين دسته از آثار با تأمل بيشتري بررسي خواهند شد.
اما تئاتر اجتماعي؟! برخلاف نظر برخي من همچنان معتقدم ما از تئاتر اجتماعي در اشكال مختلف بهره ميبريم و فقدان آن بيمعني است. اين موضوع را ميشود در نويسندگان و حاميان مالي و يا دستگاههاي نظارتي بررسي كرد. آنگاه متوجه خواهيد شد اين ما هستيم كه از ظرفيتهاي اجتماعي مضامين با قابليتهاي نمايشي محروميم. بنابر اين تئاتر اجتماعي داريم؛ اما بيشتر انتزاعي و يا آرمانخواهانه حلقه اتصال مخاطب است كه معمولا ناديده گرفته ميشود. در همين خصوص كارگردانان
به نامي هستند كه بارها مركز، مشوق حضور آنها با مضامين اجتماعي حتا با رويكردهاي انتقادي بوده است، اما استقبال نشده است.
*** اجراي نمايشهاي خارجي در تهران و شرايط اعزام گروهها به خارج:
چند نمايش را در نظر داريم كه تا پايان سال در مجموعه تئاترشهر اجرا ميشود. يك كار از لهستان و ديگري از اسپانيا است. يك نمايش خياباني هم تدارك ديديم با عنوان «كشتي نوح» كه احتمالا اجراي عمومي آن همزمان با جشنواره تئاترفجر باشد.
اعزام گروههاي نمايش به دو شكل صورت ميپذيرد.
الف- گروههايي كه از سوي مركز و در قالب تفاهمنامه دو كشور اعزام ميشوند.
ب- گروههايي كه دعوتنامه مستقل دارند و درخواست آنان در شوراي اعزام با حضور مدير بخش بينالملل، رييس اداره ارزشيابي، دو هنرمند و كارشناس و اينجانب تشكيل ميشود و با اولويت متون و اجراي ايراني مورد حمايت قرار ميگيرند.
مواردي نيز هست كه مركز صرفا در بخش اداري جهت معرفي و صدور ويزا همكاري ميكند.
*** قراردادهاي نمايشي:
در فاصله زماني هر دو هفته تا برگزاري جلسه شوراي ساخت، گاها با توافق كارگردان و مديريت تالار اجراي نمايش آغاز ميشود و بعد از صورت جلسه ساخت، بلافاصله عقد قرارداد انجام ميشود.
اين قراردادها تا سال گذشته در موسسه توسعه هنرهاي معاصر و از سال جديد در انجمن هنرهاي نمايشي ايران منعقد ميشود.
روال به اين شكل است كه هر كارگردان برآورد اوليه خود را به مدير تالار ميدهد و مدير تالار، ضمن توافق نسبي با كارگردان، مصوبه آن را در شوراي ساخت اخذ ميكند. در صورتجلسه براي عقد قرارداد به انجمن هنرهاي نمايشي ايران ارسال ميشود و يك ماه قبل از اجراي عمومي با دريافت قسط اول كه بيشتر بابت آمادهسازي اجرا ميباشد، مقدمات كار فراهم ميشود. اما در چند مصاحبه خواندم كه گروه ـ البته به اصرار خبرنگار محترم ـ (!) گفته است كه من توافق كردم؛ اما قرارداد كتبي ندارم و جالب توجه اين است كه بلافاصله با ما تماس ميگيرند و ميگويند من اينطور نگفتهام. من خواهش ميكنم كارگردانان محترم، حداقل دوماه قبل از اجرا با ارايه برآورد و اطمينان از مبلغ قرارداد و عقد كتبي آن، تمرينات و به ضرورت اجراي خود را آغاز كنند كه به دليل ضيق وقت بدون قرارداد مجبور به اجرا نشوند تا در مصاحبههاي خود اظهار نگراني كنند. هرچند كه تا امروز توافق با شوراي ساخت به منزله قرارداد بوده و من از اين اعتماد متقابل هنرمندان سپاسگزارم.
انتهاي پيام
سه شنبه 28 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 153]
-
گوناگون
پربازدیدترینها