محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826060425
گزيده سرمقاله برخی از روزنامههای صبح امروز
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
برخی روزنامه های صبح امروز سرمقاله های خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. * رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان شبح ديكتاتور مخملي در دانشگاه به قلم محمدكاظم انبارلويي آورده است: دوشنبه گذشته به هنگام بازگشايي دروس دانشگاهي در برخي دانشگاهها همان طور كه پيش بيني مي شد ، جنبش موسوم به سبز با دستوري كه از سوي فرماندهي جنگ نرم به آنها رسيده بود با شعارهاي موهن و تركاندن بادكنك هاي سبز حضور خود را اعلام كردند! دوشنبه گذشته به هنگام بازگشايي دروس دانشگاهي در برخي دانشگاهها همان طور كه پيش بيني مي شد ، جنبش موسوم به سبز با دستوري كه از سوي فرماندهي جنگ نرم به آنها رسيده بود با شعارهاي موهن و تركاندن بادكنك هاي سبز حضور خود را اعلام كردند! دوم خرداديها كه فصل پاييز را هميشه فصل سربازگيري در دانشگاه مي دانستند امسال پرگاز در اين مورد عمل كردند و همه ظرفيت خود را به ميدان آوردند تا يك اجتماع200 نفري را در دانشگاه تهران براي وفاداري خود به جنبش مخملي سبز و شعار عليه برخي مسئولان نظام تدارك ببينند.كروبي و موسوي هنوز در اندوه ادبار مردم در انتخابات، بيانيه پراكني را در بستري از دروغ ، تشويش اذهان ، اهانت و افترا به مسئولان نظام ادامه مي دهند و از اردوكشي خياباني به اردوكشي دانشگاهي روي آورده اند. شخصيت فرهنگي و فرهيخته اي چون دكتر حداد عادل دوشنبه گذشته در دانشگاه تهران از اهانت تعرض و شعار ميليشياي موسوي و كروبي مصون نماند. نكته جالب در واكنش به چنين حركتي عكس العمل دانشجويان نسبت به اين پديده است.شمار زيادي از دانشجويان در پاسخ به شعار مرگ برديكتاتور ميليشاي موسوي، شعار مرگ بر ديكتاتور مخملي را مطرح كردند. دانشجويان معتقد بودند آنهايي روي به ديكتاتوري آورده اند كه راي اكثريت را برنمي تابند و مي خواهند از طريق پشتيباني آتش تهيه رسانه هاي ماهواره اي دشمن، فضا را همچنان ملتهب نگه دارند و پروژه كودتاي مخملي را رمق تازه اي بدهند. دانشجويان آگاه شعارهايي دادند كه حكايت از هوشمندي آنها جهت حضور در ميدان نبرد نرم به عنوان يك افسر شجاع دارد. دانشجويان فرياد مي زدند؛ « توهين به راي ملت، خيانت خيانت» « قبول اكثريت، نشان آدميت» آنها ناديده گرفتن راي ملت و حقوق اكثريت را خيانت مي دانستند و هشدار دادند صداي پاي ديكتاتوري را با نفي راي مردم در دانشگاه تحمل نمي كنند. آنها شعار مي دادند؛ «آمريكا حيا كن، موسوي را رها كن» «انگليس حيا كن، كروبي را رها كن» دانشجويان معتقدند كروبي و موسوي اسير سرويسهاي جاسوسي دشمن و نامحرمان در داخل هستند كه بايد آنها را رها كنند . آنها دروغگويي باند موسوي و كروبي را با شعار «دروغگو دروغگو72 كشته ات كو» پاسخ دادند . با تامل در شعارهاي دانشجويان ، آمادگي يك حركت جدي در دانشگاهها را در برخورد با مزدوران ماهواره اي به خوبي مي توان حس كرد.دانشجويان از حريم دانشگاه ، دانشجو و استاد به عنوان يك حريم مقدس دفاع كردند و برخوردهايي از جنس برخورد با دكتر حداد عادل را از باب پاسداشت حرمت استاد محكوم كردند.پديده هايي اين چنين ولو اندك ، در اندازه يك شبح، باعث تاسف است . زيرا در حالي كه دانشجويان و اساتيد در يك رقابت جدي به منظور پيشرفت كشور و پيشبرد ملت در عرصه هاي علم و دانش در مراكز آموزش عالي حضوري شجاعانه يافته اند، عده اي غافل به فرمان غافل تر از خودشان درصدد آفرينش فضايي هستند كه مملكت را همچنان عقب نگه دارند. براي اين دسته از دانشجويان بيداري و براي دسته اي ديگر كه در سنگر علم مراقب شرف و بزرگي ايرانيان هستند ، هوشياري بيشتر آرزومنديم. * كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان "گوياتر از اين ؟! " به قلم حسين شريعتمداري آورده است: در آخرين ساعات روز دوشنبه 6/7/88 آقاي مهندس موسوي بيانيه شماره 13 خود را صادر كرد. متن اين بيانيه تكرار مكررات و طرح چندباره ادعاهاي خلاف و لاف هاي گزافي است كه مهندس موسوي هيچگاه حاضر به پاسخگويي و يا ارائه كمترين شاهد و سندي براي اثبات آن نبوده است. از اين روي در نگاه اول اين پرسش به ذهن خطور مي كند كه انگيزه موسوي و اطرافيانش از صدور اين بيانيه چيست؟ ابراز وجود در شرايط كنوني و بعد از ناكامي در فتنه انگيزي، اگرچه مي تواند بخشي از انگيزه ايشان باشد ولي با دقت بيشتر مي توان انگيزه اصلي تهيه كنندگان اين بيانيه را كشف كرد. اين معما در متن بيانيه نيست، بلكه در حواشي آن نهفته است از جمله اين كه؛ 1- مهندس موسوي در اين بيانيه اعلام مي كند تاريخ تولدش برخلاف آنچه طي دو هفته اخير از سوي هوادارانش مطرح شده است، مهرماه نيست. خب! ممكن است بگوئيد اين كه نيازي به صدور بيانيه نداشت! ولي اشتباه مي كنيد و بايد گفت يكي از اصلي ترين انگيزه ها در صدور بيانيه شماره 13 همين نكته بوده است. چرا؟! طي نزديك به 2 هفته اخير، رسانه هاي بيگانه و سايت هاي وابسته به جريان فتنه، با آب و تاب از هواداران مي خواستند روز 7مهرماه كه مصادف با سالروز تولد مهندس موسوي است در دانشگاه تهران حضور يافته و ضمن برپايي جشن تولد وي، عليه بازگشايي دانشگاهها دست به اعتراض بزنند.اما، حضور تعداد كم شمار آنان در دانشگاه تهران و همزمان با مراسم بازگشايي دانشگاهها كه با بي اعتنايي دانشجويان روبرو شد، براي طراحان داخلي و بيروني اين پروژه كمترين ترديدي باقي نگذاشت كه تير اغتشاش در دانشگاهها به سنگ خورده است. و بعد از اين ناكامي است كه مهندس موسوي با صدور بيانيه اي اعلام مي كند تاريخ تولدش مهرماه نيست! و اين در حالي است كه اعلام مهرماه به عنوان تاريخ تولد مهندس موسوي طي روزهاي اخير به تيتر اول برخي از روزنامه هاي زنجيره اي، رسانه هاي بيگانه و سايت هاي همسو با وي تبديل شده بود و موسوي مي توانست و بايد همان وقت اعلام مي كرد، كه تاريخ تولدش مهرماه نيست ولي چرا چنين نكرد؟ تنها به اين علت كه آقايان «راستگو»! اوائل مهرماه را كه همزمان با مراسم بازگشايي دانشگاههاست به عنوان روز تولد او انتخاب كرده بودند تا به اصطلاح و به زعم خود، توجيه و بهانه اي براي اغتشاش در آغاز سال تحصيلي دانشگاهها داشته باشند. و البته اين احتمال خوش بينانه را هم نبايد از نظر دور داشت كه آقاي مهندس موسوي تازه متوجه شده تاريخ تولدش مهرماه نيست! 2- موسوي در اين بيانيه به گونه اي ناشيانه- كه شايد به زعم تهيه كنندگان بيانيه نوعي زرنگي! تلقي شود- به حمايت از كينه توزي قدرت هاي بيگانه عليه مردم ايران برخاسته است. او در بخشي از بيانيه ياد شده، تحريم ايران اسلامي از سوي آمريكا و متحدانش را به ملت هاي آمريكا و اروپا نسبت داده! و انگيزه آنها را حمايت از آشوبگران قلمداد كرده و مي نويسد: «با سپاسگزاري از حمايت ملت هاي ديگر ظرف اين چندماه از آنها مي خواهم ديگر در هيچ تحريمي عليه ايران شركت نكنند.»! در اين باره گفتني است؛ الف: آمريكا، اروپا و اسرائيل اگرچه بارها حمايت گسترده مالي، تداركاتي و تبليغاتي خود از فتنه انگيزان اخير را به صراحت اعلام داشته و عملياتي نيز كرده اند ولي تحريم ها عليه جمهوري اسلامي ايران از چند سال قبل شروع گرديده و هدف اعلام شده آن نيز وادار كردن جمهوري اسلامي ايران به دست كشيدن از حق مسلم و قانوني خود در فعاليت ها و دستاوردهاي هسته اي است و حمايت آمريكا و متحدانش از موسوي و ساير فتنه انگيزان نيز به علت همسويي اين جريان با خواست و اهداف دشمنان است. به بيان ديگر، سران فتنه از ميانه راه به آمريكا و اسرائيل پيوسته اند، نه اين كه آنها در حمايت از سران فتنه، دست به تحريم ايران اسلامي زده باشند. ب: موسوي مي داند- و همه مي دانند- كه تحريم ها عليه ايران اسلامي از سوي دولت هاي آمريكا و اروپا اعمال شده است و ربطي به ملت هاي آنها ندارد، بنابراين چرا اصرار دارد كه تحريم ها را ناشي از خواست و تصميم ملت هاي آمريكا و اروپا قلمداد كند؟ در اين باره تنها يك انگيزه قابل ذكر است و آن، اين كه سران فتنه براي خوش خدمتي به آمريكا، اروپا و اسرائيل، در مقابل كمك هاي مالي و تبليغاتي آنها، تلاش كرده اند افرادي مثل باراك اوباما، ساركوزي، آنگلا مركل، براون، هيلاري كلينتون و بسياري ديگر از سران كينه توز آمريكا و اروپا را، مردمي جلوه داده و خواست آنان را خواست ملت هايشان قلمداد كنند! ج: سران فتنه در اين بيانيه به گونه اي تلويحي- كه بارها از تصريح گوياتر است- به حمايت آمريكا و متحدانش از فتنه انگيزان اعتراف كرده اند. دقت كنيد! سران فتنه مي دانند كه تحريم ها از سوي دولت هاي آمريكا و اروپا بوده است ولي ابتدا آن را به «ملت ها» نسبت مي دهند و سپس انگيزه تحريم ها را حمايت از فتنه و آشوب اخير، معرفي مي كنند و سپس مي نويسند «با سپاسگزاري از حمايت ملت ها- بخوانيد همان دولت هاي آمريكا و اروپا- از آنها مي خواهيم ديگر در هيچ تحريمي عليه ايران شركت نكنند.» د: و اين نكته نيز گفتني است كه بيانيه ياد شده، با شرحي كه گذشت، حمايت آشكار و ابراز خشنودي سران فتنه از تحريم هاي خارجي عليه ملت مظلوم ايران است كه البته در مقابل ضربه محكمي كه سران فتنه و حاميان بيروني آنها از ملت شريف ايران دريافت كرده اند، چندان هم دور از انتظار نبوده و نيست. 3- و بالاخره در هيچ جاي اين بيانيه كه ظاهراً به بهانه روز قدس صادر شده است- البته 10 روز بعد از روز قدس!- رژيم اشغالگر و خونريز اسرائيل محكوم نشده است و حال آن كه سران فتنه بعد از رسوايي حمايت هوادارانشان از اسرائيل در روز قدس، براي حفظ ظاهر هم كه شده مي بايستي ميان خود و آنها مرزبندي كنند ولي چنين نكردند، چرا؟!... به نطق هاي انتخاباتي موسوي مراجعه كنيد، شعارهايي كه طرفداران سران فتنه در روز قدس به حمايت از اسرائيل سر داده بودند، دقيقاً ترجمان ديدگاه اعلام شده مهندس موسوي است، و اما، طي ده روز گذشته- از روز قدس تاكنون- اقدام رسواي شماري از هواداران فتنه اخير، در حمايت از اسرائيل با اعلام نفرت و انزجار ملت و بسياري از هواداران قبلي سران فتنه روبرو شده و جريان فتنه در تنگناي شديد هويتي قرار گرفته بود. از اين روي وقتي موسوي به بهانه روز قدس بيانيه مي دهد و در آن نه فقط اسرائيل را محكوم نمي كند بلكه به شعار هواداران خود در آن روز هم كمترين اعتراضي نمي كند، آيا برداشت و تصوري جز اين مي توان داشت، كه بيانيه ياد شده اعلام حمايت از كساني بوده است كه روز قدس به نفع اسرائيل شعار داده اند؟! * جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "سياست شفاف براي حمايت از مظلومان يمن " آورده است: خبر گرچه كوتاه و در حد يك بند از بيانيه نشستي بود كه در نيويورك به رهبري آمريكا برگزار مي شد ولي ديدن و شنيدن آن شنونده را بي اختيار به ياد بيانيه هاي مشترك و حمايتگرانه ابتداي جنگ تحميلي مي انداخت كه محركين اصلي اين جنگ و آتش بياران معركه همانهايي كه ميلياردها دلار هزينه جنگ افروزي خنياگر بغداد و سگ زنجيره اي آمريكا در منطقه را تامين كرده و از هيچ نوكري و خوشخدمتي براي ضربه زدن به انقلاب اسلامي ايران دريغ نداشتند پي در پي عليه جمهوري اسلامي ايران صادر مي كردند. در خبرها آمده است در پايان نشست هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا با وزراي خارجه كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس كه در نيويورك برگزار شد بيانيه اي صادر گرديد كه در آن كاخ سفيد و شيوخ منطقه از علي عبدالله صالح رئيس جمهور يمن در جنگ عليه شيعيان حمايت كرده اند. در اين بيانيه حمايتهاي سياسي و اقتصادي اين كشورها از روند تحولات حوادث شمال يمن به رئيس جمهور اين كشور ابلاغ شده است . ماجرا اينست كه اين روزها يمن شاهد حوادث ناگواري است كه بوي خون و جنايت از آن به مشام مي رسد و مركز ثقل اين رويدادها شمال اين كشور و در جايي است كه گروهي از شيعيان زيديه به عنوان مخالفان دولت مركزي قتل عام مي شوند. دولت علي عبدالله صالح ساكنان استان « صعده » و منطقه « حرف سفيان » را كه خواهان پايان دادن به تبعيض و رفع فقر و محروميت هستند متهم به جدايي طلبي و اخلال در امنيت ملي كرده و رسما قسم ياد كرده آنها را براي هميشه از بين خواهد برد! در چارچوب اين سياست سبعانه دور جديد حملات ارتش يمن به مناطق شيعه نشين شمال اين كشور آغاز شده و روزانه دهها نفر از مردم بي دفاع شيعه از زن و كودك در امتداد توطئه اي استكباري صهيونيستي قرباني نسل كشي آشكار مي شوند و در اين ميان دولت صنعا به عنوان پاداش اين خوشخدمتي از كمكهاي نظامي و مالي عربستان و ديگر اعراب مرتجع نيز بهره مي گيرد. هفته گذشته مناطق مرزي يمن با عربستان و مراكز شيعه نشين صعده هدف حملات بمب افكن هاي سعودي قرار گرفت و مساجد و مناطق مسكوني بسياري ويران شد . همچنين 22 مفتي وهابي سعودي در بيانيه اي اعلام كردند شيعيان به دنبال اجراي سياست تشكيل هلال شيعي در خاورميانه هستند و شيعيان يمن نيز قصد سيطره بر يمن را دارند و از اين رو بايد با آنها مقابله كرد! علي عبدالله صالح رئيس جمهور يمن نيز در تكميل زنجيره توطئه تبليغاتي عليه شيعيان اين كشور رسما مدعي شد جمهوري اسلامي ايران حزب الله لبنان و مقتدي صدر از شيعيان يمن حمايت مي كنند. اين اظهارات غيرواقعي كه براي توجيه جنايات ارتش و دستگاههاي امنيتي يمن عليه شيعيان و سرپوشي براي تداوم اقدامات هولناك در استانهاي شمالي اين كشور صور گرفت هدف اصلي تري را دنبال مي كند و قصد دارد كمكهاي سياسي و نظامي خارجي و بين المللي را براي اجراي سياست نسل كشي شيعيان يمن جلب نمايد. از اين رو آمريكا و كشورهاي مرتجع عرب در حاشيه اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل در نيويورك طي نشست ويژه اي با اعلام حمايت از علي عبدالله صالح رسما براي كشتار شيعيان يمن چراغ سبز نشان دادند كه طبعا از اين پس بايد شاهد اوجگيري جنايت و نسل كشي شيعيان يمن بود ولي به دلايل مختلف اين توطئه ناكام خواهد ماند. اولا شيعيان يمن يك گروه كوچك نيستند بلكه اكثريتي از ملت مسلمان يمن و از اقوام ريشه دار منطقه هستند كه بيش از 14 قرن در اين منطقه قدمت دارند. مردم يمن اين افتخار را داشته اند كه به دست با كفايت حضرت اميرالمومنين علي (علیه السلام ) مسلمان شده و شيعيان ريشه در تاريخ و فرهنگ يمن دارند و هيچ قدرتي توان ريشه كن كردن و جدا نمودن آنها از پيكره اين كشور را ندارد هر چند موفق شوند براي مدتي ساختار سياسي و اجتماعي آنها را مختل نمايند. ثانيا جنگ در شمال يمن كه اينك با حمايتهاي بين المللي همراه شده برخلاف آنكه وانمود مي شود يك درگيري قومي براي تصرف سرزمين و يا حركتي جدايي طلبانه و اقدامي شورشگرانه عليه دولت مركزي نيست بلكه جنگ اسلام آمريكايي عليه شيعيان براي از بين بردن مخالفان اسلام آمريكائي است كه اكنون صف آرايي و جبهه گيريهاي آن كاملا نمايان شده است ولي تجربه سالهاي اخير نشان داده هرچه آمريكائيها دست و پاي بيشتري عليه اسلام انقلابي زده اند در باتلاقي كه خود ايجاد كرده اند بيشتر فرو رفته و اين اقدام هيچ دستاوردي براي آنها نداشته است . ثالثا از قديم گفته اند آدم عاقل هيچگاه راه رفته و شكست خورده قبلي را دوباره گز نمي كند. قطعا آمريكائيها به عنوان سردمدار توطئه هاي منطقه اي و بين المللي عليه انقلاب اسلامي و شيوخ مرتجع و نوكران منطقه اي آنها اگر خوب بينديشند به اين نتيجه خواهند رسيد كه همانگونه كه در اجماع خود در جنگ تحميلي و حمايت از صدام به جايي نرسيدند اجماع كنوني آنها نيز عليه شيعيان راه به جايي نخواهد برد و چيزي جز رسوايي و بي آبرويي نصيب آنها نمي شود. رابعا روند تحركات ضد شيعي نشان مي دهد سران مرتجع عرب چيزي جز خفت و خاري در پيروي از سياستهاي آمريكا براي ملتهاي مسلمان به دست نياورده و ماموريتي جز ضربه زدن به اسلام و مسلمانان براي خود تعريف نكرده اند. در اين ميان علماي مسلمان و كشورهايي كه داعيه دار حمايت از مسلمانان جهان هستند نيز در آزمايشي دشوار قرار گرفته اند. در اين ميان وزارت امور خارجه كشورمان بايد در اين زمينه تحرك قابل ملاحظه اي نشان دهد و به صدور بيانيه هاي بي پشتوانه و ابراز نگراني هاي بي خاصيت اكتفا نكند. دولت جمهوري اسلامي ايران بايد هرچه سريعتر اقدامي قاطع در جهت جلوگيري از نسل كشي شيعيان مظلوم بعمل آورد و مانع ادامه ظلم به اين بي گناهان شود. واقعيت اينست كه دولت جمهوري اسلامي ايران درعين حال كه تلاش هائي براي ايجاد آرامش در يمن و جلوگيري از كشتار شيعيان اين كشور بعمل آورده هنوز به صورت جدي وارد اين صحنه نشده است . قانون اساسي جمهوري اسلامي دولت را موظف به « تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمايت بي دريغ از مستضعفان » كرده (اصل سوم ) و تصريح مي نمايد « درعين حال خودداري كامل از دخالت در امور داخلي ملت هاي ديگر از مبارزه حق طلبانه مستضعفين در برابر مستكبرين در هر نقطه از جهان حمايت مي نمايد (154 ) . دولت جمهوري اسلامي ايران براي عمل كردن به اين اصول قانون اساسي بايد در زمينه حمايت از مظلومان يمن با شفافيت عمل كند. * مردمسالاري روزنامه مردمسالاري در يادداشت روز خود با عنوان "يك طرح دولتي و واقعيات آن "به قلم شهرام صدوقي آورده است: مسكن مهر طرحي است كه دولتمردان كابينه اول احمدي نژاد براي پاسخ به نيازهاي تامين مسكن كشور طراحي و آغاز كردند. هدف گذاري طرح فوق براي ساخت و تحويل حداقل يك ميليون واحد مسكوني در سراسر كشور بود. اين ميزان هدف گذاري شده براساس نياز ساليانه كشور بوده است و طبق اعلام سازمان هاي درگير ساخت و ساز در كشور براي افرادي كه تشكيل خانواده دادند ساليانه ساخت 1/5 ميليون واحد مسكوني لازم است. از آنجائيكه ركود حاكم بر بازار مسكن و نهايتا افت شديد ساخت و ساز طي چند ماه گذشته ميزان عرضه مسكن در كشور را با اخلال مواجه كرده است، لزوم توجه جدي دولتمردان به طرح فوق براي جبران كمبود عرضه مسكن برجسته تر مي شود. مطالبي كه نگارش شد واقعياتي از ميزان تقاضا در حوزه مسكن، حوزه اي كه در دين و عرف ما هم روي آن تاكيد فراوان شده، بود. حال، با مختصات نيازهاي مربوط به مسكن در كشور واكاوي عملكرد دولتمردان در طرح مسكن مهر واقعيات ديگري را مشهود مي كند كه باعث مي شود بوي خوشي از آينده اجراي اين طرح به مشام نرسد. از ابتداي اعلا م فراخوان در طرح مسكن مهر حدود 4 ميليون داوطلب فاقد منزل مسكوني در طرح فوق ثبت نام كرده اند. اين افراد در قالب شركت هاي تعاوني اقدام به ثبت نام كرده اند و طبق آخرين اطلا عات صندوق تعاون سرمايه هاي حدود يك ميليون و چهارصد هزار نفر واجد شرايط ثبت نام كنندگان به اميدخانه دار شدن شان در اين صندوق جمعآوري شده است. ميزان نقدينگي كه از اين تعداد ثبت نام كنندگان جمع آوري شده حدود هزار و پانصد ميليارد تومان است كه براي توجيه اقتصادي طرحي با اين ابعاد بايد ميزان خروجي مثمرثمر اين طرح را مورد ارزيابي قرار داد. براساس گزارش هاي رسيده از وزارت تعاون تاكنون تنها نزديك به 49 هزار قرار داد ساخت و ساز با شركت هاي تعاوني منعقد شده است. طي اين گزارش كه به سمع كميسيون عمران مجلس شوراي اسلا مي نيز رسيده تا كنون 42 هزار واحد به مرحله پي سازي، 7 هزار واحد به اسكلت بندي، يك هزار و سي صد و چهارده مورد به پايان سفت كاري و تنها 196 مورد به مرحله پايان نازك كاري در كل كشور رسيده است. كانون انبوه سازان كل كشور و ساير دست اندركاران حوزه مسكن با نگاه به روند اجراي طرح مسكن مهر هيچ آينده روشني را براي چاره ساز بودن اين طرح براي خانه دار كردن مردم نمي بينند. سيدعلي علوي قائم مقام وزارت تعاون در امور استانها در آخرين اظهار نظر خود در خصوص انصرافي هاي طرح مسكن مهر در كشور گفته است كه تاكنون 104 هزار نفر از مجموع ثبت نامي هاي واجد شرايط از اقدام خود انصراف داده اند. وي برون سپاري فعاليت ها، افزايش تعاوني هاي مسكن مهر، به روزرساني آمار نظارتي به جاي عمليات ميداني وقت گير، انتقال سريع اطلا عات به نظارت استاني، ترويج اعتمادسازي در تعاوني ها با رويكرد خود اظهاري و حمايت از طرح هاي در دست اجرا براي تعاوني هاي جديد التاسيس را از جمله ضرورت هاي اجراي نظارت بر تعاوني هاي مسكن مهر برشمرد.كارشناسان اقتصادي معتقدند طرح مسكن مهر نه تنها جوابگوي نياز جامعه به مسكن نيست بلكه با ايجاد توقع در جامعه و عدم تحقق هدف هاي انگاشته شده و همچنين جذب و تعليق نقدينگي سرمايه هاي مردم باعث اخلا ل در نظام 25 هزار ميليارد توماني بازار مسكن و صنايع وابسته به آن خواهد شد. حال، اميد است دولتمردان دولت دهم و وزير مسكن جديد دولت احمدي نژاد با تاملي بيشتر به پروژه طرح مسكن مهر انديشيده و راهكارهاي جانشين كاربردي تري را براي حل معضل تهيه مسكن در جامعه بيابند. *جام جم روزنامه جام جم در يادداشت امروز خود با عنوان "زنگ تجزيه ناتو " به قلم قاسم غفوري آورده است: پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) كه در دهه 50 به بهانه مقابله با پيمان ورشو و تحركات جهاني شوروي سابق تشكيل شد،اكنون با 28 عضو از بزرگترين پيمانهاي نظامي جهان است. اين پيمان به چنان قدرت و موقعيتي دست يافته كه خود را جايگزين نيروهاي حافظ صلح سازمان ملل دانسته و خواستار دخالت در همهي تحولات عرصه جهاني است. ناتو با همين طرز تفكر 8 سال پيش تحت لواي نيروهاي جهاني براي مبارزه با تروريسم وارد افغانستان شد تا از اولين ماموريت خارج از اروپا بتواند به عنوان سكوي پرتابي براي حضور در تمام معادلات جهاني بهره برداري كند. نكته اساسي در تحولات ناتو به ويژه در زمينه افغانستان، رويكرد بسياري از اين كشورها به ايجاد تغييرات اساسي در ساختار ناتو بر اساس كاهش اختيارات و نحوه رفتار آمريكا است. هرچند كه آمريكا در چند دهه گذشته به عنوان برترين قدرت نظامي جهان توانسته از اعضاي اين پيمان براي رسيدن به اهداف خود بهره برداري كند اما اكنون بسياري از كشورها خواستار تبيين جايگاه خود در اين پيمان شدهاند. در اين چارچوب راسموسن دبيركل ناتو در گزارشي رسما اعلام كرده است كه اعضاي ناتوي حاضر در افغانستان از سياستهاي يك جانبه گرايانه و استعماري آمريكا در استفاده از ناتو به ويژه در قبال افغانستان ناراضي بوده و خواستار بيان جايگاه واقعي خود در جنگ افغانستان شدهاند. آنها تاكيد دارند كه آمريكا بايداز تبليغات يك جانبه مبني بر برجسته سازي نقش خود در جنگ افغانستان و مبارزه با تروريسم دست برداشته و بپذيرد كه ساير كشورها نيز در اين جنگ حضور داشته و هزينه مالي و انساني ميپردازند.راسمون حتي از عدم تمايل بسياري از كشورهاي اروپايي براي حضور در افغانستان خبر داده است. اين اظهارات دبير كل از زبان ساير اعضاء هرچند در وهله نخست درباره جنگ افغانستان است اما در اصل بيانگر چند نكته اساسي است اولا اين امر نشان ميدهد كه كشورهاي اروپايي در كنار مسائل سياسي و اقتصادي به دنبال احياي جايگاه و استقلال نظامي ميباشند. هرچند كه طرح ارتش واحد اروپا با شكست مواجه شده اما اين كشور همچنان تلاش دارند تا به اين مهم دست يابند چنانكه بارها بر لزوم بيان جايگاه خود در معادلات نظامي جهان تاكيد كردهاند. ثانيا عملكرد كشورهاي مذكور نشان ميدهد كه آنها بر تغيير در ساختار كلي ناتو به ويژه كاهش اختيارات آمريكا و تقسيم قدرت واقعي ميان اعضاء تاكيد دارند. تاكيد راسموسن بر لزوم گرايش آمريكا به پذيرش نقش ساير اعضاء در جنگ افغانستان و احتمال خروج آنها از اين كشور در صورت عدم تحقق اين مهم را ميتوان تهديد به فروپاشي پيمان ناتو درصورت عدم كاهش اختيارات آمريكا دانست. اين رويكرد در مرحله نخست موجب تقسيم فرماندهي ناتو ميان آمريكا و فرانسه در رده بالايي اين پيمان شده كه ميتواند در آينده در ساير بخشها نيز اجرايي شود در حالي كه نتيجه نهايي آن كاهش بخش هاي ديگري از يك جانبه گرايي نظامي آمريكا است هرچند كه اين كشور همچنان به دنبال تاسيس پايگاههاي نظامي در اقصي نقاط جهان است. * قدس روزنامه قدس در سرمقاله روز خود با عنوان "عنصر زمان و علل هتاكي به مسجدالاقصي "به قلم مهدي شكيبايي آورده است:پيش از بازگشت بنيامين نتانياهو نخست وزير اسراييل از نشست سه جانبه نيويورك به سرزمينهاي اشغالي فلسطين، نظاميان اين رژيم در اقدامي هماهنگ با يورش به غزه و مسجدالاقصي ضمن آنكه بر شكست مذاكرات سه جانبه ميان ابومازن، نتانياهو و اوباما صحه گذاشتند از تشديد تحركات نظامي جديد در سرزمينهاي اشغالي فلسطين نيز رونمايي كردند. تحركات نظامي كه اگرچه ممكن است به اندازه و حجم اتفاقات جنگ 22 روزه نباشد اما باصطلاح مي تواند دست كم با «برهم زدن بازي موجود» شرايط جديدي را پيش پاي تل آويو قرار دهد تا فرصتي براي خروج از وضعيت موجود خلق شود. حمله يهوديان افراطي به مسجدالاقصي يك روز مانده به نهمين سالروز انتفاضه الاقصي و چند روز پس از پايان نشست سه جانبه اي صورت گرفت كه آمريكا تبليغات و سرمايه گذاري فراواني بر روي آن كرده بودند. اين اقدام، نشان از يك واقعيت انكارناپذير دارد؛ اينكه طرف اسراييلي هيچگاه حاضر به برقراري صلح نيست. چه اينكه نفس اقدامات تحريك آميز همواره در روند صلح ايجاد اختلال مي كند و اين همان چيزي است كه اسراييل براي عدم متهم شدن به اخلال در روند صلح همواره بطور غيرمستقيم به آن دامن مي زند. ادامه سياست شهرك سازي و مخالفت با توقف آن نيز يكي ديگر از محورهاي كاربردي اسراييل براي عدم برقراري هرگونه صلحي است كه در آن فلسطينيها به حقوق خود دست يابند. از اين روست كه هرگاه فشاري جهاني براسراييل براي حركت در مسير صلح آغاز مي شود اين رژيم با طرح مسايل جديد اقدام به انحراف مسير ياد شده به مسيري ديگر مي كند. حمله متعصبانه برخي صهيونيستها به مسجدالاقصي جايي كه غرور ملي و ديني مسلمانان نسبت به آن حتي با كوچكترين اقدام اهانت آميزي جريحه دار مي شود و همچنين آغاز دور جديد تجاوزات نظامي به نوارغزه به بهانه تعقيب مبارزان فلسطيني و انهدام تونلهاي جديد از اين جنس اقدامات اسراييلي است. اين اقدام صهيونيستها اگرچه حكايت از دور جديدي از تحولات در سرزمين هاي فلسطيني مي تواند داشته باشد اما در درون خود نكته ظريفي را به اثبات رسانده است. اينكه 9 ماه تلاش دولت اوباما براي آنچه كه خود دستيابي به توافقي ريشه اي ميان طرف فلسطيني و اسراييلي ناميده بود به سرانجام مثبتي نرسيده است. به اين معني كه آمريكا با چراغ سبز به اسراييل براي دور جديدي از حملات به فلسطيني ها و اعراب پيام مي دهد كه براي متوقف كردن ماشين جنگي اسراييل بايد دست نياز به سوي آمريكا دراز كنند. در اين فضا آمريكا مي تواند با گرفتن امتيازاتي از طرف فلسطيني و عربي باصطلاح اسراييل را وادار به صرفنظر حملات خود نمايد. جنگ 22 روزه غزه نيز با اين هدف از سوي دولت جرج بوش صورت گرفت. زماني كه جرج بوش در آخرين سفر خود به خاورميانه موفق نشد موافقت سران عرب را براي تحقق توصيه هاي كنفرانس آناپوليس به دست آورد اسراييل را روانه نوارغزه كرد تا بلكه در آخرين روزهاي عمر دولت خود دستاوردي را كسب نمايد. اگرچه اين دو اقدام نژادپرستانه تابع دلايلي سياسي است اما نفس هتك حرمت به مسجدالاقصي را نبايد دست كم گرفت. اين تعرض آشكار، با هدف آزمايش و ارزيابي انعكاس جهاني و اسلامي اين حادثه و صدمه به مسجدالاقصي طراحي شده است. * آفتاب يزد روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله خود با عنوان "غيرتعجبآور اما هزينهساز ! " آورده است: چـنـد روز قـبـل برخي از سايتها، اظهارات سيد پرويز فتاح وزير نيرو در دولت نهم را منتشر نمودند كه نشان ميداد مـحـمـود احمدينژاد هنگام پرواز به نيويورك از داخل كابين هواپيما با او به صورت تلفني مذاكره كرده است. به گفته فتاح خواسته احمدينژاد در اين گفتگوي 15 دقيقهاي، تداوم همكاري وزير سابق با دولت دهم بوده كه ظاهرا مورد موافقت فتاح قرار نگرفته است. البته پايبندي رئيس دولت دهم به مسائل عاطفي، مسبوق به سابقه است. او در گفتگوي تلويزيوني كه قبل از معرفي رسمي وزيران به مجلس انجام شد علاقه خود به وزير بهداشت دولت نهم را در قالب توصيف او به عنوان <هلو> به نمايش گذاشت و دومين وزير حذف شده از كابينه را نيز با گفتگوي15 دقيقهاي از كابين خلبان، مورد تفقد قرار داد تا نشان دهد اين دو يار چهار ساله خود را تا چه حد دوست دارد. قاعدتا هر كس اين خبرها را بشنود پيوند عاطفي رئيس دولت با همكاران خود را ميستايد اما آنچه كه ميتواند مورد سوال قرار گيرد آن است كه اگر ادامه همكاري بعضي مديران– كه در طول چهار سال گذشته به عنوان الگوهاي موفقيت دولت نهم معرفي ميشدند– تا اين حد براي رئيس دولت اهميت دارد چرا تلاش براي قانع كردن آنها براي ادامه همكاري، به مذاكره ناموفق از داخل كابين هواپيما موكول مــيشــود؟ آيـا ايـن مـسـئلـه، نـشـانـگـر بـرخـي تصميمگيريهاي عجولانه قبلي نيست كه جبران آنها نيز يك تلاش عجولانه ديگر را ضروري ميسازد؟ در موضوع معرفي كابينه، مردم نشانه ديگر از اقدامات شتابزده را زماني ملاحظه كردند كه به فاصله يك روز بعد از معرفي سه نامزد براي تصدي پستهاي خالي كابينه، رئيس دولت نامهاي به مجلس نوشت و خواستار توقف پروسه بررسي صلاحيت وزيران پيشنهادي شد. در آن زمان، اين ادعا وجود داشت كه پس گرفتن نامه معرفي وزيران، به دليل در پيش بودن ليالي قدر صورت گرفته است. البته هيچ گاه مشخص نشد كه بين اين دو موضوع، چه ارتباطي وجود دارد ؟ امـا گـذشـت سه هفته از دو مكاتبه احمدينژادبا مجلس و بلاتكليفي معرفي وزيران باقيمانده، نشان ميدهد كه احتمالاً نوعي تعجيل در طي پروسه اوليه براي معرفي وزيران وجود داشته است كه نوعي <توجيه تراشي> براي جبران آن و سپس توقف سه هفتهاي – و احتمالاً طولانيتر – پروسه را موجب شده است. در همين مدت، يك تصميم مهم اقتصادي نيز در دولت صورت گرفت كه نشانههاي تعجيل و پشيماني در آن هويدا بود. روز17 شهريور در حالي كه تنها يك روز تا سومين زمان اعلام شده قبلي براي برگزاري مزايده فروش سهام مخابرات باقيمانده بود به صورت ناگهاني اعلام شد كه اين معامله به تعويق افتاده و پس از چند روز، يكي از اصليترين شانسهاي خريد اين سهام، سلب صلاحيت و كـنـسـرسـيـوم جـديـدي جـايـگـزين آن شد. اين معامله بزرگترين گام دولت احمدينژاددر راستاي اجراي اصل 44 بود و لذا ميتوان آن را يكي از مهمترين تصميمگيريهاي اقتصادي دولت دانست كه قطعاً بر سرنوشت امروز و آينده كشور تأثير غيرقابل انكار دارد. نحوه مواجهه با اين تصميم بزرگ اقتصادي، دو تعجيل در پروسه تصميمگيري دولت را به نمايش گذاشت. تعجيل نخست، تاييد صلاحيت يك شركت بزرگ براي ورود به معامله 8 ميليارد دلاري كه منجربه تعويق معامله در فاصله كمتر از 24 ساعت به برگزاري مزايده شد و تعجيل دوم، اتمام عمليات واگذاري در مدت نيم ساعت و فروش 50 درصد مخابرات واگذاري مخابرات به كنسرسيومي بود كه بسياري از صاحبنظران و نمايندگان مجلس، نسبت به خصوصي بودن و اهليت آن براي برخورداري از تسهيلات اصـل 44 قـانـون اساسي ترديد دارند. در چهار سال گذشته، تصميمات فراوان ديگري نيز توسط دولت اتخاذ شده كه در خوشبينانهترين شرايط، بايد آن را ناشي از تعجيلهاي پشيمانيساز در مكـانيزم تصميم سازي و تصميمگيري دولت دانست. افزايش ناگهاني تعرفه واردات موبايل كه موجب تنش فراوان در بازار و ايجاد رانت گسترده اقتصادي براي عدهاي خاص شد و كاهش تعجيلي و يكبـاره آن، يكـي از نخستين نشانههاي مكانيزم تعجيلي در تصميمگيريهاي اقتصادي دولت نهم بود بود كه با بعضي اقدامات ديگر طي چهار سال گذشته، تداوم يافت. اگر از اين زاويه به بعضي تصميمسازيها و تصميمگيريهاي دولتهاي نهم و دهم نگاه شود آنگاه كسي تعجب نخواهد كرد كه تلاش برايجلب همكاري يك مدير موفق، به گفتگوي كابيني و در حين انجام سفري مهم به نيويورك موكول شود. الـبـته تعجبآور نبودن اين روند نميتواند مانع هزينهساز بودن اين رويه باشد. امروز اصلاح بسياري از تصميمات دولت نهم، به راحتي امكانپذير نيست اما دولت دهم فرصت دارد با تن دادن به توصيههاي صاحبنظران مستقل شرايطي فراهم آورد كه ارزيابي كنندگان عملكرد دولت دهم در نيمه سال 92، قضاوتي متفاوت نسبت به اين دولت داشته باشند و تلاشهاي كابيني منتسب به سران دولت را تنها به همين مذاكره 15 دقيقهاي محدود بدانند. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 380]
-
گوناگون
پربازدیدترینها