واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: اشتراكات رسانهها
انبوه برنامههايي كهاين روزها در تلويزيون وراديو توليد مي شوند و مانند مجلههاي تخصصي عمل مي كنند.
آزاده سهرابي:رسانهها در بخشهايي از كليتي كه شامل ميشوند ساختاري شبيه به هم دارند.صدا و سيما نيز در آن بخشهايي كه به قول معروف رسانهاي عمل ميكند، مجبور به رعايت پارامترهاي حرفهاي رسانهاي است. نمونه واضح آن توليد و پخش اخبار است؛ چه آن بخش خبري شنيداري باشد چه تصويري، چه تحليلي باشد و چه گزارشي، چه كلاسيك باشد و چه ساختارشكن، در ارائه و خوانش خبر، در هر حال دارد از اصولي حرفهاي پيروي ميكند كه خاص رسانههاست و با كمي تغيير در تمام عرصههاي مكتوب و غيرمكتوب رعايت مي شود.
بهاينها بايد اضافه كنيم انبوه برنامههايي كهاين روزها در تلويزيون وراديو توليد مي شوند و مانند مجلههاي تخصصي عمل مي كنند. مانند بخشهايي از برنامههاي خانواده كه در ارائه اطلاعات پزشكي، اجتماعي، خانوادگي و تغذيه مانند مجلههايي عمل ميكنند كه هر كدام گزارش،گفتوگو و تحليل و نقدي تخصصي در زمينههاي ياد شده دارند. مجلههاي تخصصيتر اقتصادي،سياسي، مذهبي و...را نيز ميتوانيم به آنها بيفزاييم. اين نوشته، نگاهي به برنامه رسانه اي داردكه اين روزها موردتوجه عمومي قرار گرفته است.
ساخت برنامههايي در عرصه فرهنگ و هنر در رسانه ملي عموما ساختار نقد و بررسي دارد و يا بخشهايي از اخبار را شامل مي شود. در حاليكه در بخش رسانههاي مكتوب، عالم فرهنگ و هنر در بين مخاطبان و صاحبان نشريات از حيث جذابيتهايي كه دارد، طرفداران زيادي دارد. نگاه كنيد به انبوه عكسهاي رنگ و وارنگ هنرپيشهها روي جلد نشريات مختلف در يك توقف كوتاه مقابل گيشه مطبوعاتي.
رشيد پور كه حالا ديگر چهره شناخته شدهاي براي مخاطبان سيماست در برنامه شب شيشهاي كه سال گذشته از سيما پخش شد سعي كرد با آوردن چهرههاي آشناي سينما، تئاتر و تلويزيون، موسيقي و... بهعنوان سوژههايي براي مصاحبه، راه متفاوتي را روي آنتن در اين حوزه تجربه كند.هرچند در آن برنامه، آوردن چند چهره محدود سياسي و اجتماعي منحصر بودن اين برنامه به عرصه فرهنگ و هنر را شكست اما غالب برنامه در همين حال و هوا بود. چند ماهي است رشيد پور با برنامه مثلثشيشهاي و چهرهها دوباره به آنتن برگشته است. با نگاهي به ساختار گفتوگو در رسانه و تجربه اخير رشيد پور، نكات چندي از اشتباهات وي بهعنوان خبرنگاري كه رو در روي چهرهها مينشيند در ادامه قابل ذكر است. در رسانههاي مكتوب ما با سه نوع گفتوگو روبهرو هستيم؛گفتوگوهايي بهاصطلاح زرد كه عموما نشريات تخصصي سراغ آن نميروند. اين گفتوگوها با محور قرار دادن سؤالاتي غيرتخصصي كه فاقد محتواي ارزشمندي است و با نگاه به جذابيتهاي صرفا عامه پسند و گاه با ورود به بحثهاي حاشيهاي زندگي چهرهها و گاه ايجاد جنجالهايي كه يا از شايعهها ميآيد و يا از حاشيهها، سعي در اقبال در گيشه دارند.
در كنار اين نوع گفتوگوها دو شيوه ديگر وجود دارند؛ كه از ارزش رسانهاي برخوردارند؛ مصاحبههاي تخصصي و مصاحبههاي آزاد اما نه زرد و نه تخصصي. در مصاحبههاي تخصصي كه تكليف معلوم است، ما با يك متخصص بهعنوان مصاحبهگر طرف هستيم و مصاحبه شوندهاي كه حرفه او سوژه مورد بحث است. در مصاحبههاي آزاد اما حرفه سوژه چندان مورد توجه نيست و ذات چهره بودن فرد كافي است تا سؤالات با توجه به سليقه مصاحبهگر و رسانه مورد نظر مطرح شود. در اين گفتوگو سؤالها اگرچه آزاد است اما از بار ارزشي برخوردار است و گاه تم مشخصي دارد.
قاعدتا رسانه ملي از چندين حيث نميتواند وارد فضاي زرد و حتي پشت پردههاي زندگي چهرهها شود. اول ازاين جهت كه خط قرمزهاي اين رسانه بيشتر از مطبوعات است، ديگراينكه در ايران چهرهها معمولا بهاين حاشيهها روي خوش نشان نمي دهند و حريم خصوصي محدوده بسيار وسيعي دارد و به هيچ وجه قابلقياس با كشورهاي ديگر نيست( نگاه كنيد به چاپ گزارشي از دستمزد بازيگرانايران در يكي از نشريات همشهري و خيل اعتراضها به آن) و از همه اينها مهمتراينكه با وجود جذابيتهاي رسانهاي،اينگونه نگاه به چهرهها در ميان خواص جايگاه بالايي ندارد. رشيد پور هم با همين تفاصيل از آغاز وارد اين فاز نشده است.
پس با منتفي دانستناين نوع گفتوگو سراغ دو نوع ديگر ميرويم؛مصاحبههاي تخصصي و مصاحبههاي آزاد. هر دوي اين شيوهها ميتواند در نوع خود براي ساخت برنامهاي با چهرههاي معروف جامعه(علمي، فرهنگي، هنري، سياسي و...) انتخاب شود اما هر كدام باز هم اصول خاص خود را دارند.
مثلاينكه يك مجله تخصصي در وهله اول بايد تكليف خودش را از حوزه تخصصياش روشن كند و اگر داراي بخشهاي مجزايي باشد حتما در هر بخش كارشناس مخصوص و مصاحبه گر مخصوص بهخود را داشته باشد.
مثلث شيشهاي بهنظر مي رسد به كشاندن بحث به دنياي تخصصي حرفه چهرهها علاقه دارد و انتخاب و چينش مهمانها نشان ازاين دارد كه نمي خواهد از يك عالم حرف بزند، براي همين، هم سراغ پژمان بازغي مي رود و هم وزير سابق اقتصاد. اما از آنجا كه همواره مصاحبهگر يك نفر است و منطقي نيست كه او را كارشناس همه حوزهها بناميم، لاجرم ازاين هم بايد بگذريم و تنها از خود سؤال كنيم چه اصراري است به كشاندن بحث به حوزههاي تخصصي در حاليكه در تعريف مجله ما نيست. پس مي ماند همان گفتوگوهاي آزاد. دراين نوع گفتوگوها كه نه آن پيامد زرد بودن را دارد و نه آفت گير كردن در بحثهاي تخصصي را اما يك نكته بسيار حائز اهميت است. رسانهاي كه در شمارههاي متوالي خوداين نوع گفتوگو را دنبال مي كند بايد در هدفگذاري، چينش سؤالها و مهمانها، ما را به يك وحدت رويه برساند. معمولا براياين كار كه اتفاقا به يك مصاحبه گر در تمام حوزهها نياز دارد، لحن و سؤالهاي مشابه كه قابليت پرسيدهشدن از هر چهرهاي را دارد يا هدفي مشخص در تم اصلي مصاحبهها، ميتواند از جايگاه ثابت مصاحبهها در ميان انبوه گفتوگوهاي موجود حفاظت كند. نمونهاين نوع مصاحبهها در سابقه مطبوعات ما گرچه كم هستند اما قابل يادآورياند.
اما رشيد پور دراين برنامه از چند جنبه آسيب ميبيند؛ يكي در انتخاب و چينش چهرهها و عدمتوازن در انتخاب آنها.بهطور مثال چه ارتباطي ميان وزير سابق اقتصاد و پزشك جراحي زيبايي و ستاره پسياني و پژمان بازغي است؟ اگر قصد ما نقد مسائل اجتماعي روز در يك گفتوگوي آزاد با چهرههاست پس به عالم فرهنگ و هنر كه ميرسيم نيز بايد رعايت اين اصل را بكنيم و چهرهاي را پاي گفتوگو بياوريم كه بتوان با او به نقدي روز و اجتماعي دست يافت.
اما بهنظر ميرسد مثلث شيشهاي هدفگذاري واحدي در انتخاب مهمانها و بحثها ندارد و از سوي ديگر تمي واحد را نيز دنبال نميكند؛گرچه هدفگذاري مشخص و انتخاب تمي واحد ميتوانست بزرگترين برگ برنده او بهعنوان مصاحبه گر در انتخاب چهرههاي متفاوت و جذابيت برنامه باشد. شما تصور كنيد اگر اين برنامه با محور قرار دادن يك تم واحد مثل زندگي، سلامت، فراغت و يا همان هدفگذاري نقد رفتار اجتماعي جامعه امروز، به سراغ چهرههاي حرفههاي مختلف ميرفت، تا چه حد ميتوانست موفقتر باشد! اما در آخر ميماند تبحر مصاحبه گر در چينش سؤالها و پيش برد مصاحبه. در گفتوگوهاي آزاد اگر نتوانيم ريتم پرسش و پاسخ را حفظ كنيم و از هر سؤال بهطور منطقي به سؤال ديگر نرسيم و به قول معروف فهرستي از سؤالها را داشته باشيم كه بيمنطق به جانب سوژه پرتاب ميكنيم، مصاحبه را باختهايم؛ اتفاقي كه در بسياري دقايق براي فضاي گفتوگوهاي رشيدپور ميافتد. اما مشكل اصلي همان است كه اساسا لحن و نوع رويكرد رشيد پور دراين برنامه چندان مشخص نيست. همين مي شود كه مخاطب آن نخ تسبيح را براي پيگيري برنامه دنبال نخواهد كرد.
يکشنبه 26 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 258]