تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):زيد بن خالد جُهَنى: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از هيچ نمازى به نماز ديگر مشغول...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821126517




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جادوگر واژگان سبز


واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: جادوگر واژگان سبز
كامل نوروزي

نقد و بررسى نمايش: رودكي، جادوگر واژگان سبز

نويسنده: ايوب آقاخاني

كارگردان: على پويان

بازيگران: ايرج راد، الهام پاوه‌نژاد، اصغر همت،‌حسين محب اهري، خسرو بامداد و ...

ايوب آقا خانى گزينه مناسبى را براى خلق يك اثر دراماتيك برگزيده و با پنداره‌ها و گمانه‌هاى عاطفى و رويكردى توامان با رئال و سوررئال و برون شد از نمايه‌هاى سطحى و بيرونى رودكي، موقعيت‌هاى گوناگون زندگى اين شاعر نامدار ژرف‌انديش را، موشكافانه و روانشناسانه، آناليز كرده است.

بديهى است كه بدون پشتوانه عميق تحقيقى و پژوهشى مناسب، نمى‌توان در چنين عرصه‌هايى گام نهاد و چه نيكوست كه نويسنده از منابع و ماخذى چون تاريخ سامانيان، ديوان رودكى سمرقندي، ياد يار مهربان و خزانه پرگنج، در خلق نمايش “رودكي، جادوگر واژگان سبز” سود جسته است.

واقعيت اين است كه نگارش نمايشنامه‌اى براساس زندگى شخصيت‌هاى نام‌آور كارى بس دشوار و طاقت‌فرسات و اگر در خلق چنين آثار سترگي، شتابزدگى مشهود باشد و يا در مورد شخصيت‌ها،‌ پردازش‌ منطقى صورت نپذيرد و از نشانه‌ها و المان‌هاى خاص به درستى بهره‌گيرى نشود، به طور حتم و يقين، رخنه‌هاى بسيارى در فوندانسيون اثر پديدار خواهد بود كه ضربه مهلكى بر شكل و فرم درام وارد خواهد ساخت.

آغازين و واپسين صحنه‌هاى نمايش رودكى اثر ايوب آقاخاني، چنان پيوندى عميق دارند كه توگويى در خوانش متن، هرگز گذشت زمان را حس نمى‌كنى و چنان مجذوب در كلام وزين و شاعرانه درام مى‌شوى كه جرات رها كردن و بستن چشم‌ها را نداري.

اجراى صحنه‌اى چنين نمايشى كه در برگيرنده فرهنگ و اعتقادات خاصى است و تجسم تضادهاى اجتماعى و رنج ها و تلخ‌كامى‌هاست و بيش از همه بيان رويداد و رخدادى است كه به سمت و سوى تراژدى سوق مى‌يابد، نياز به انديشه‌اى عميق و همسو با نويسنده اثر دارد، كه اگر چنين همدلى و همسويى ميان كارگردان و نويسنده، حاكميت نداشته باشد و كارگردان با تمهيدات و ترفندهاى خاص خويش، يكه تازى نمايد، اجرايى در معرض ديد دريافتگران به منصه ظهور خواهد رسيد كه نه مورد رضايت عموم قرار خواهد گرفت و نه نويسنده از اين اجرا راضى و خشنود خواهد شد.

نگارنده مى‌كوشد،‌ نقد و بررسى نمايش “رودكى جادوگر واژگان سبز” را از دو منظر متن و اجرا مورد تجزيه و تحليل قرار دهد.

تابلوى اول متن، نزديك روستاى پنج رودك، كنار درياچه، همراه با فرياد و فغان زنان و مردانى است كه به صورتى چكشى و توامان با التهاب درونى كلام‌هايى را ميان يكديگر رد و بدل مى‌كنند. كششى كه در اين بخش وجود دارد آنچنان نافذ و گيراست كه بيش از هرچيز، فضاى كار و هراسانى و التهاب‌هاى درونى رخ عيان مى‌نمايد، ديالوگ‌هايى كه اگرچه در مواردى به تكرار مى‌انجامد اما شيوايى و فصاحت كلام چنين نقيصه‌اى را مى‌پوشاند و حضور شخصيتى همچون قطران كه زائيده تخيل نويسنده است، روايت اصلى را، از دل ديگر راويان، بيان مى‌دارد، و در كلامى چنين مى‌گويد: (شمايانى كه خود زبان گوياى تاريخ مى‌شويد و ميان اوراق نبشتگان آينده، به كلام و رفتارتان شهادت مى‌دهند)

پرده اول متن آنچنان غافلگير كننده است و روح و روان آدمى را مسخر مى‌سازد كه لحظاتى گذر عمر را به باد فراموشى مى‌سپاري، آدم‌هاى ظاهر شده، اعم از زن و مرد و پيرمرد و سرانجام حضور قطران كه رويتگر اصلى است تمام وجود را احاطه مى‌سازد و انگار كلام به سحر و افسون مى‌پردازد.

چنين پرده‌اى كه با اتكاء به تمام اصول و فنون نگارشى و پايبندى به كنش‌‌ها و واكنش‌هاى درونى و بيرونى به عنوان پرده اول نمايشى قلمداد گرديده و در حقيقت، استارت نمايش محسوب مى‌شود، بايد در اجرا چگونه تجلى يابد؟ بديهى است كه يك كارگردان توانمند و آگاه، بالطبع از چنين پرده اى كه بر روى كاغذ نگاشته شده، فضايى قوى‌تر و كوبنده‌تر و تاثيرگذارتر از متن، بايد ارائه دهد اما متاسفانه، آغازين صحنه اين نمايش، بسيار مضحك از آب درآمده، زنان و مردانى كه بدون شناخت دقيق كلمات، فقط فرياد مى‌زنند و عدم هماهنگى لباس‌ها و نيز تصوير پلى‌بك كه به صورت نقاشى ارائه مى‌شود و عدم شناخت عناصر ديگر صحنه‌اى و شلوغى و ازدحام بى‌مورد و بى منطق و عدم هدايت بازيگران، همه وهمه چنين پرده‌اى را كه مطلع آغازين كار است، به هرز مى‌برد و از همين مرحله است كه ارتباط دريافتگران با صحنه قطع مى‌شود و حضور قطران نامانوس جلو‌ه‌گر مى‌گردد. زنان و مردانى كه در اين پرده حضور مى‌يابند، هريك در قالب مترسك‌هايى لرزان كه فقط حركت‌هايى ناموزون را تجلى مى‌دهند بعضا نيز به دليل عدم نارسايى بيان و عدم تسلط به شيوه‌هاى بازيگرى حرفه‌اي، از اجراى درست بازى‌ها غافل مى‌شوند و از ميزانسن‌هايى در هم و برهم و گنگ و نامفهوم برخوردار مى‌گردند. كارگردان در اين فراز كار، از بازيگرانى سود جسته كه تاكنون شاهد بازى‌هاى درخشانى از آنان نبوده‌ايم، (منظور بازيگرانى است كه در هيبت مردان و زنان ظاهر شده‌اند) و رهنمودى نيز به آنان ارائه نشده تا تغييراتى در شيوه بازى و نوع بيان ايجاد نمايند. اين گروه از بازيگران همچون مجسمه‌هايى بى‌روح همراه با بيان‌هايى الكن و حركاتى تصنع‌آميز ظاهر مى‌شوند و مطلع آغازين اجرا را به مضحكه، مى‌كشانند.

پرده دوم در متن حضور رودكى در جايگاه عدل و داد است، در دادگاهى كه با پرسش‌هايى واهي، اتهام‌هايى كذب را بر او وارد مى‌سازند تا دلسوختگى و رنجورى اين شاعر نام‌آور از جفاى زمانه، بيشتر رخ عيان ‌نمايد آغازين كلام رودكى در اين دادگاهى كه شباهت زيادى به بيدادگاه دارد چنين است: (هرگز مرگ را به گريه‌اى شاد نخواهم كرد) و قاضى پاسخ مى‌دهد: (هنوز كسى از مرگ سخنى نرانده، ابوعبدالله جعفر بن محمد) رودكى در همان لحظات اوليه در مى‌يابد كه با چه بيدادگاهى مواجه است و بر همين اساس سخنان وزين خود را آنگونه كه بايد، بيان مى‌كند و قاضى القضات و “جيهاني” وزير جديد دربار سامانى و هر آن كس را كه در اين محكمه حضور دارد، باكلام آتشين خود، مى‌سوزاند و خشم و غضب آنان را افزون‌تر مى‌سازد، اگرچه جيهانى با ترفندهايى سياست‌مدارانه، مى‌كوشد فضاى دادگاه را به سمت و سوى آرامش نسبى سوق دهد، چرا كه از نتيجه نهايى راى دادگاه كاملا مطلع است، اما رودكى هرگز آرام نمى‌نشيند و آنجا كه قاضي، محضر دادگاه را محضر عقل قلمداد مى‌سازد، فرياد بر مى‌آ‌ورد: “عقلى كه چنين شتابزده محضرى بيارايد، بوزينگان را سزد نه عادلان عاقل را”.

درخشان‌ترين و جذاب‌ترى بخش‌هاى نمايش‌، صحنه‌هاى دادگاهى است كه نويسنده با تحمل رنج‌ها و مرارت‌هاى فراوان و با رديف‌ كردن كلماتى جاندار، جملاتى ماندگار را احيا كرده است تا تراژدى حقيقى زندگى رودكى به نمودى درخشان و تابناك برسد و امروزيان به قضاوت گذشتگان بنشينند و تداعى‌گر محاكمه هنرمندان اصيل و راستين خويش باشند و دريابند كه چگونه عده‌اى از خدا بى‌‌خبر با اتهام‌هايى كاذب و واهى هنرمندانى همچون رودكى را به قربانگاه سوق داده‌اند تا به اهداف پليد و شيطانى خويش دست يابند. ظهور شخصيت ماج در دادگاه كه به صورتى ناگهانى صورت مى‌پذيرد اگر در صحنه‌هاى قبلى به طرزى نامحسوس، رويت مى‌شد، مى‌توانست اثرگذارتر و منطقى‌‌تر جلوه‌گر شود و اين امر به نقيصه متن نيز ارتباط دارد، شخصيت ماج كه در حقيقت يكى از ابعاد باطنى شخصيت رودكى است، مى‌توانست در صحنه‌ دادگاه، همسو و همسان رودكى به ياوه‌گويى‌هاى بيدادگاه، پاسخ دهد، اما عدم حضور او در صحنه قبل، چنين باورى را از دريافتگران سلب مى‌سازد و چنين مى‌پندارند كه رودكى قادر به دفاع حقيقى خويش نيست و فرد ديگرى كه مريد آن مراد ا ست، در مقام دفاع بر مى‌آيد، اما آنچه كه در ذهن نويسنده تبلور يافته چنين نبوده و به نوعى بيانگر بعد ديگرى از شخصيت رودكى بوده و قصد داشته به شيوه ديگرى روايتگرى را به راوى اصلى پيوند دهد، كارگردان مى‌توانست، هوشمندانه، از اين امر به نفع اجرا سود جويد. دادگاهى كه كارگردان در صحنه ابداع مى‌كند، دادگاهى است كه بيشتر به سمت و سوى طنز سوق مى‌يابد و از حركات طنزگونه قاضى‌القضات همگان مشعوف مى‌شوند، در حالى كه ظهور و بروز چنين وضعيتى در اين‌گونه فضا، محلى از اعراب ندارد، دادگاهى كه هنرمند و شاعرى اصيل را از دو چشم نابينا مى‌سازد، چگون مى‌تواند طنزگونه برگزار شود؟

مردم بايد خون گريه كنند اما فضا، فضايى حزن‌آلود نيست، بويژه حركات موزونى كه با هدايت فرزانه كابلى در صحنه تبلور مى‌يا بد، به علت تكرارى بودن حركات و زائد بودن بسيارى از حركات، حزن و اندوه صحنه را مى‌كاهد و شعف و سرور را در فضا حاكميت مى‌بخشد و نحوه كور كردن رودكى به شيوه‌اى مضحك صورت مى‌پذيرد كه خنده را بر لبان مخاطبان مى‌نشاند!

حضور بازيگران توانمند و پيشينه‌كارى چون ايرج راد، حسين محب اهري، الهام پاوه‌نژاد، اصغر همت، خسرو بامداد و ... نيز قادر به مرتفع كردن ضعف‌ها و عيوب كارگردانى نشد، چرا كه اين عزيزان از آگاهى‌ها و تكنيك‌هاى بازيگرى خويش تا آنجا كه توانستند، هوشمندانه بهره جستند. عدم اشراف و تسلط بر بازيگران بخشى از كار است و بخش‌هاى ديگرى چون ناتوانى در درك فضا، عدم انتقال عناصر روشن و محرز متن به مخاطب و عدم هماهنگى عناصر ديگرى همچون لباس و موسيقى و دكور وجود دارد كه همگى ناشى از ضعف كارگردانى است.

در خاتمه به همين مقدار بسنده مى‌شود و به حذف صحنه‌هاى اصلى كه در پى ريزى فوندانسيون اصلى درام، نقشى اساسى داشته اشاره نمى‌گردد و اميد است كه كارگردان در خلق چنين آثاري، فردى آگاه به دراماتورژى را در كنار خود داشته باشد، تا متن نوشتارى ايوب آقاخاني، چنين ابتر به اجرا در نيايد.
 يکشنبه 26 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: رسالت]
[مشاهده در: www.resalat-news.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 123]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن