تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834985039
بازخوانی پروژه شهيد سازی در غائله 18 تير 78
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
جريان ليبرال پس از غائله کوي دانشگاه در پي آن بود که با دامن زدن به شايعه کشتار دانشجويان, افکار عمومي جامعه را به چالش فراخوانده تا زمينه استمرار تنازعات اجتماعي را با تکيه بر توهم خونخواهي فراهم آورد. اشاره پس از غائله کوي دانشگاه تهران و آشوبهاي خياباني پس از آن, تحليلها و ارزيابي هاي فراواني از سوي جريانهاي فکري و سياسي جامعه انتشار يافت که هر يک از منظري ويژه به اين برهه زماني نگريستند، اما در اين بين انتشار شماره 55 ماهنامه « ايران فردا » , که مجموعه کاملي از آرا و نظرات جريان متمايل به نهضت آزادي را در بر داشته, به ابعاد پنهان و ناگفته هايي از واقعه کوي دانشگاه مي پردازد که در آن مقطع زماني مبناي تحليل وبررسي جديدي قرار گرفت. پيش از پرداختن به ماهيت و محتواي شماره 55 ماهنامه « ايران فردا » ذکر نکته اي لازم به نظر مي رسد وآن اينست که جريان ليبراليسم به عنوان پايگاه داخلي آمريکا از حساسيت ويژه امپرياليسم در خصوص فتح دانشگاهها آگاهي کامل داشته و از همان ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي تا کنون با جريان سازي حساب شده درصدد برآمد که دانشگاه را از اهداف وآرمانهاي انقلاب منحرف سازد. اين حرکت در سال 58 وبه شکلي رسمي با ارائه طرح « استقلال دانشگاهها » دنبال شد که به صورت مرموز و موذيانه هدف جدا کردن دانشگاه را از پيکره نظام در دستور کار خود داشت. جريان ليبرال پس از آنکه در سال 60 ضربات جدي از مردم انقلابيمان دريافت داشت به گوشه انزوا خزيد و در اين مدت به بازسازي نيروها و کادر خويش پرداخت و از سال 68 و پس از گشايش نسبي در فضاي فرهنگي سياسي جامعه, ارتباطي منسجم و ارگانيک را با بدنه دانشجويي برقرار و تزريق آرمانهاي ضدانقلابي را به دانشگاه به طور جدي آغاز کرد که اين بار, استحاله دروني دانشگاه و انفکاک ميان دانشجويان و ارکان نظام را دنبال مي کرد. با اين مقدمه به تحليل و بررسي شماره پنجاه و پنجم ماهنامه « ايران فردا » پرداخته تا بتوان به نقش پيدا و پنهان جريان ليبراليسم در پروژه "شهيد سازي" در غائله کوي دانشگاه تهران وقوف يافت. پيش گويي « ايران فردا » پيش از غائله کوي دانشگاه آنچه که احتمال ايفاي نقش جريان ليبرال و هواداران « نهضت آزادي » را در حوادث کوي دانشگاه افزايش مي دهد پيش گويي هاي خرداد ماه 78 « ايران فردا » و اطلاعاتي است که درخصوص « عزت ابراهيم نژاد » در شماره 55 اين نشريه منتشر شده بود . موضوع « ابراهيم نژاد » را در سومين بند مقاله پي مي گيريم و در اينجا به دو مورد از پيش گويي هاي ايران فردا مي پردازيم ; مورد اول: در شماره 54 « ايران فردا » که خرداد ماه 78 انتشار يافت مي خوانيم: « تماميت خواهان در فصل تابستان در انديشه هستند که با تعطيل شدن دانشگاهها از شر مطبوعات مزاحم خلاص شوند و آنگاه در رکود فعاليت مطبوعاتي, با گروههاي فشار حرکت دانشجويان را سرکوب کنند. حمله به دانشجويان و جنجال بر سر نفوذ نيروهاي ملي مذهبي در ميان اين تشکلات زمينه سازي رواني هجوم بر اين تشکلات را فراهم مي کند. » (1 ) مورد دوم : در همان شماره ماهنامه ايران فردا, تحليلي از وضعيت دانشگاهها ارائه مي شود که معتقد است: « ساختار فعلي قشر دانشجو که اکثر آنها را متولدين سال 54 55 به بعد تشکيل مي دهند و با وقايع اتفاق افتاده در جنگ و شرايط حاکم بر آن زمان آشنايي چنداني ندارند و نيز عده دانشجويان سهميه (از قبيل رزمنده و.. . ) در دانشگاهها رو به کاهش است. . و با توجه به اين که دانشجويان از قشر جوان هستند و از طرف کميته هاي انضباطي, حراست دانشگاه و. . . تحت انواع فشارهاي اجتماعي, فرهنگي , سياسي و.. . حتي بر سر جزيي ترين مسايل مي باشند در شرايط کنوني کاملا معترض و حتي آماده برخوردند. بنابر اين هر نوع برخورد خشن در صورت تعدد و تکرار با پاسخ احتمالا خشن روبرو خواهد شد و تاثيري در جهت هدف خود نخواهد داشت. اگرچه دانشجويان هميشه سعي داشته اند تا در فضاي گفتگو و به دور از هرگونه برخورد خشن با جريانات برخورد کنند ولي تضميني براي ادامه اين وضع وجود ندارد. . . کنترل دانشگاهها از طريق برخورد فيزيکي و اعمال زور.. . نه تنها در راستاي هدف خود راه به جايي نبرده است بلکه در صورت استمرار با ايجاد درگيري و تشنج باعث ايجاد فضاي خشونت در دانشگاه و سپس در جامعه مي شود. » ( 2 ) آيا موارد فوق بدين معنا نيستند که تحليلگران « ايران فردا » از واقعه اي خشونت بار در دانشگاه و سپس در جامعه خبر مي دهند که قرار است در پي برخورد با مطبوعات و در تابستان به وقوع بپيوندد و با اين حساب آيا نمي توان تصور کرد که جريان ليبرال در يک هم پيماني با عناصر نفوذي در ميان مهاجمين به کوي دانشگاه اين غائله را طراحي و اجرا کرده است . براي اين تحليل شواهد ديگري نيز مي توان ارائه کرد و آن اينکه جريان ليبرال داخلي, فضاي پس از دوم خرداد 76 را همچون فضاي شوروي سابق در آستانه فروپاشي محاسبه و ارزيابي کرده است و در پي آن با قرار دادن محمد خاتمي در مسير گورباچف ، درصدد برآمده اند که پس از يک آشوب اجتماعي همچون « يلتسين » در صحنه حاضر شده و قدرت را قبضه کنند. همواره نگرش جريان ليبرال به گروههاي افراطي دوم خردادي نيز مانند نگرش آنها به کمونيستهاي افراطي شوروي بوده که راه را براي حاکميت جريان ليبرال و سازشکار يلتسين هموار کردند. نقش « عزت ابراهيم نژاد » در حوادث کوي دانشگاه با نام « عزت ابراهيم نژاد » اولين بار در اطلاعيه شوراي عالي امنيت ملي و به عنوان تنها مقتول واقعه حمله به کوي دانشگاه, آشنا شديم. همه اطلاعاتي که از « ابراهيم نژاد » منتشر شد محدود به خدمت وظيفه وي در سپاه و گذراندن ايام تعطيل در کوي دانشگاه بود. تا اينجا مساله غيرعادي بنظر نمي رسيد, اما ماهنامه « ايران فردا » جزئيات بيشتري را از خاستگاه فکري و نحوه عمل سياسي وي منتشر کرد که تامل برانگيز بوده و لازم است به طور جدي در محاسبات حادثه کوي دانشگاه مورد توجه قرار گيرد. به گفته ايران فردا « عزت متولد 1353 بود. سال 71 در رشته حقوق قضايي وارد دانشگاه اهواز شد. بعد از فارغ التحصيلي اش به خدمت سربازي رفت . حدود 7 8 ماهي مي شد که در سپاه خدمت مي کرد. افسر وظيفه بود. شبهاي پنجشنبه و جمعه پيش دوستانش در کوي دانشگاه بود. شب حادثه هم آنجا بوده. . . عزت در گردهماييهاو تحصنهاي دانشجويي هم شرکت مي کرد. . . آن شب هم به خاطر اين که بچه ها در کوي دانشگاه تجمع کرده بودند, عزت هم آنجا رفته بود.» ( 3 ) « ايران فردا » در ادامه و به نقل از دوست ابراهيم نژاد مي نويسد: « (عزت) از وقتي به تهران آمد در تجمعها و راهپيماييها خيلي فعالانه شرکت مي کرد.. . در تجمعها و راهپيماييها خيلي فعال و هميشه جلوي همه بود. هم من به او مي گفتم و هم اکثر دوستاني هم که با او آشنا مي شدند مي گفتند تو بالاخره با اين تحرک و جسارتت کار دست خودت مي دهي. در تجمع دانشگاه, پارک لاله يا هر تجمع ديگري در هر جاي تهران مثل مراسم مرحوم بازرگان, مرحوم شريعتي, مرحوم طالقاني در همه اينها خيلي فعالانه شرکت مي کرد. عزت در درگيريها با گروه فشار هميشه خط مقدم بود. . . آن شب که به کوي آمده بود, به اتاق دوستش رفته بود. فرادي آن روز او را ديدم که با بچه ها آن جلو سنگ مي انداخت, شعار مي داد.. . با اينکه صورتش را پوشانده بود اما کاملا صورتش را مستتر نکرده بود. عکس روزنامه همشهري روز شنبه 19 تير هم کاملا نشان مي دهد که عزت در خط مقدم دارد با انصار و نيروهاي انتظامي برخورد مي کند.» ( 4 ) « ايران فردا » به نقل از دوست ديگر « ابراهيم نژاد » يادآوري مي کند که وي ظهر روز جمعه « ماياکوفسکي وار » ! براي دانشجويان شعر خوانده و به تهييج آنان مي پردازد. « اينجا گورستان است » عنوان شعري است که ابراهيم نژاد براي دانشجويان قرائت مي کند.» ( 5 ) نکته ديگري که در يادواره ايران فردا جلب نظر مي کند بخشهاي ديگري از اظهارات دوست « ابراهيم نژاد » است که مي گويد: « عقيده و فعاليت سياسي عزت آنقدر براي او مهم و جدي بود که تمام زندگي شخصي اش را هم در اين راه گذاشت. , مي گفت نامزدم مي گويد بالاخره تو بايد بين من يا کار سياسي يکي را انتخاب کني. من در زندگي دنبال « آرامش » و « امنيت » هستم و (عزت) صريحا گفته بود سياست, حرکت, مبارزه تمام زندگي من است. (عزت) اصلا ترس نداشت, نه تنها خودش هميشه جلو بود, بلکه به همه بچه ها آگاهي و اميدواري مي داد و مي گفت ما بايد بالاخره راه خودمان را انتخاب کنيم. . . نگاهش هم به ادبيات همين ادبيات شورشي بود. از کازانتزاکيس خيلي خوشش مي آمد و از شعرهاي تند شاملو نيز. او روحيه شورشي داشت . »( 6 ) با توجه به مطالب فوق اين سوال به طور جدي مطرح است که « عزت ابراهيم نژاد » کدامين شيوه را براي حضور در عرصه سياست انتخاب کرده بود که هزينه هاي آن « امنيت » زندگي خانوادگيش را به مخاطره افکنده و نامزدش را با نگراني از آينده روبرو ساخته بود منظور ابراهيم نژاد از « سياست, » « حرکت » و « مبارزه » چيست اگر وي با نيت مبارزه و شورش در عرصه سياست حاضر شده و اگر تحليلگران, حادثه فجيع کوي دانشگاه تهران را توطئه اي بر عليه نظام و انقلاب ارزيابي مي کنند و نيز با توجه به اظهارات دوست « ابراهيم نژاد » , آيا متصور نيست که وي و دوستان هم پيمان و هم مسلکش, حلقه اي از زنجيره اين توطئه شوم بوده اند. ( 7 ) مطالب مطروحه در دو بند قبل يعني « پيشگويي ايران فردا پيش از غائله کوي دانشگاه » و « نقش عزت ابراهيم نژاد در حوادث کوي دانشگاه » و بررسي گذراي گزارش کميته تحقيق حوادث کوي دانشگاه نشان مي دهد که گمانه زني ها در خصوص نقش آفريني جريان ليبرال در غائله کوي دانشگاه تهران, مقرون به صحت بوده و جا دارد که دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي ما پاسخي درخور براي اين قبيل پرسشها بيابند, باشد که زواياي تاريک و ابعاد پنهان ديگري از عوامل موثر در شکل گيري فاجعه کوي دانشگاه آشکار گردد. الف: گمانه زني در خصوص هم پيماني نفوذيها در صفوف دانشجويان و مهاجمين به کوي دانشگاه بر اساس گزارش کميته تحقيق در گزارش کميته تحقيق مي خوانيم: « بررسيها نشان مي دهد وجود برخي از افراد مشکوک و ماجراجو در دوطرف اين حادثه محرز مي باشد.. . کميته معتقد است فضاي قبل از ورود نيروي انتظامي به کوي , فضايي ملتهب, همراه با خستگي و عصبانيت نيروها, بدليل ردوبدل شدن الفاظ رکيک, درگيريهاي فرسايشي و غيره, و اهانت از سوي عده اي از داخل کوي, همراه با فشارها از سوي نيروهاي شخصي غيررسمي, فشار روحي و شرايطي نامناسب, براي تدبير و تصميم گيري را براي نيرو فراهم آورده بود. . . براي اعضاي کميته وجود افرادي با لباس شخصي و غيروابسته به نيروهاي انتظامي در ماجراي کوي دانشگاه و درگيريهاي آن مسلم شده است. . . » ب: گمانه زني در خصوص برنامه ريزي قبلي براي هدف قراردادن چهره هايي مشخص بر اساس گزارش کميته تحقيق در گزارش کميته تحقيق آمده است: . « . . با توجه به اينکه موضوع تيراندازي از جمله موارد ابهام زا و پراهميت براي روشن شدن ابعاد قضيه بودن, کميته بخشي از فعاليتهاي خود را معطوف به شناسايي عوامل و عناصر مرتبط نمود. بررسيها نشان مي دهد در ماجراي کوي, سه بار تيراندازي مشکوک رخ داده است. اما به هر حال در شب حادثه هيچ فردي از دانشجويان کشته نشده است. در يک مورد در حدود ساعت 4 صبح در ماجراي ورود به کوي , 3 تير شليک شده است. و در مورد دوم آقاي.( . . ) از نيروهاي شخصي حاضر در صحنه مورد اصابت گلوله قرار گرفته و در مورد سوم در روز جمعه يک افسر پليس مضروب و ليسانس وظيفه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي مصدوم و پس از انتقال به بيمارستان فوت مي نمايد. در مورد اول در بررسي فيلم هاي واصله به کميته چهره شخصي که يک کلت در دست دارد و سه تير شليک مي نمايد, مشخص گرديد. معاونت اطلاعات ناجا در کميته حاضر شده و فيلم هاي يادشده همراه با درخواست پيگيري به ايشان اعلام مي گردد. بنا به گزارش واصله از ناجا, تصوير فرد يادشده از فيلم استخراج و نهايتا فرد مذکور در ماجراي يک سرقت مسلحانه بازداشت مي گردد. نامبرده فردي است به نام آقاي .( . . ) که به همراه سه نفر بازداشت مي شوند. تحقيقات نشان مي دهد جملگي اين افراد در ماجراي ورود به کوي شرکت داشته اند. گفتني است اين شليک ها منجر به مبهم شدن فضا و تحريک بيشتر دانشجويان شده است نامبرده اکنون براي تحقيقات بيشتر در بازداشت نيروي انتظامي بسر مي برد. در مورد دوم با توجه به اينکه آقاي.( . . ) از نيروهاي شخصي حاضر در صحنه که مضروب شده است فردي را بعنوان ضارب معرفي نموده است و فرد ضارب نيز پس از مدتي متواري شدن, دستگير مي گردد,. . . . . . گفتني است با توجه به سوابق آقاي .( . . ) که در ماجراي درگيري با دو تن از وزراي دولت داراي سابقه بوده و سپس بعنوان عنصر جداشده از يک گروه شناخته شده معروف شده است, در صورت کشته شدن وي قطعا موضوع بسيار پيچيده مي گرديد. در مورد سوم, حادثه اي که روز جمعه رخ داده بود, با مساعدتهاي نيروي انتظامي و با تحقيق از شهود و چهره نگاري به شناسايي فرد ضارب نزديک شده اند نامبرده يک بار در خيابان مشاهده شده که موفق به فرار مي گردد. » با توجه به گزارش کميته تحقيق و بدون هيچ توضيحي تنها به دو سئوال اکتفا مي کنيم: « چگونه است که در حين تيراندازي در حادثه کوي دانشگاه تنها آقاي (ک م,) عنصر جداشده از انصار حزب الله (قبلا نيز توسط روزنامه صبح امروز اعلام شد که وي از سوي مسعود ده نمکي تهديد به قتل شده است) و آقاي عزت ابراهيم نژاد از وابستگان نهضت آزادي مورد اصابت قرار مي گيرند و آيا اين واقعه از يک خودزني سياسي براي بهره برداريهاي آينده حکايت نمي کند. جهت گيري و استراتژي جريان ليبرال پس از واقعه کوي دانشگاه جهت گيري و استراتژي جريان ليبرال را پس از واقعه کوي دانشگاه مي توان در محورهاي زير خلاصه کرد: الف: پيوندزدن روز 18 تير با 16 آذر جريان ليبرال با تحريف تاريخ و سواستفاده از حافظه تاريخي دانشجويان و دانشگاهيان درصدد برآمد که حادثه 18 تير 78 کوي دانشگاه را همطراز و همگون با 16 آذر 32 دانشکده فني معرفي کرده تا بتواند در اين بين, نظام مقدس جمهوري اسلامي را در اذهان دانشجويان با رژيم ستمشاهي تطبيق داده و با زيرسئوال بردن مشروعيت نظام حرکت دانشجويي را به سمت تضاد و برخورد با نظام سوق دهد. اين جهت گيري تبليغاتي در شماره 55 ماهنامه ايران فردا به نحوي چشمگير و پردامنه پي گيري شده بطوريکه در تمامي مقالات مربوط به واقعه کوي دانشگاه, مبنا و اساس تحليل نويسندگان را تشکيل داده است. اما مانع جدي که در اين مسير قرار دارد تناقضي است که « ايران فردا » نسبت به آن تغافل نموده بود. دانشگاه ما بخوبي مي داند که پس از واقعه 16 آذر 32 دانشکده فني مهاجمان به دانشگاه از سوي محمدرضا پهلوي مفتخر به دريافت پاداش و ترفيع شدند و فرمانداري نظامي تهران نيز با « لجام گسيخته » خواندن دانشجويان حمله به دانشکده فني را به مهر تاييد و تکريم مزين کرد، حال آنکه حمله به کوي دانشگاه تهران در 18 تير 78 از سوي رهبر معظم انقلاب به عنوان جنايت معرفي شد و همه ارکان نظام از صدر تا ذيل آنرا محکوم کرده و عاملان آن نيز مجازات شدند. جريان ليبرال, غافل از سطح آگاهي و تعهد دانشگاهيان و دانشجويان, بي شرمانه به حربه « فريب » و « تحريف » متوسل شده است و خوش خيالانه مي پندارد که دانشگاه انقلابي ما با طناب پوسيده ليبراليسم به سياه چال امپرياليسم سقوط خواهد کرد. جريان ليبرال هرگز ارتباط عاطفي عميق ميان دانشجويان آسيب ديده و مقام معظم رهبري را در محاسبات و معادلات خود وارد نکرده و از وجود چنين ارتباطي برآشفته و به دانشجويان سياست « قهر » با ارگان نظام را توصيه مي کند. ( 8 ) ب: به پرواز درآوردن « پرنده ثار » بر فراز جامعه « پرنده ثار بر بالاي کوي دانشگاه » عنوان يکي از مقالات مفصل شماره 55 ماهنامه ايران فرداست. پرنده ثار موجودي افسانه ايست که اعراب جاهلي معتقد بودند هنگامي که فردي از قبيله آنها کشته مي شود « روح او بصورت پرنده اي ضجه کنان شب و روز در پيرامون قبيله و دور سر يکايک جوانهاي قبيله و زن و مرد قبيله مي چرخد و ضجه مي کشد و شکنجه مي بيند و فرياد مي کشد و افراد قبيله اش را به انتقام مي خواند و اين مرغ, اين پرنده, آرام نمي گيرد, تا وقتي انتقامش از دشمن گرفته شود.» ( 9 ) با اين توضيح مختصر, مشخص است که « ايران فردا » کدامين هدف را دنبال مي نمود. جريان ليبرال در پي آن بود که با دامن زدن به شايعه کشتار دانشجويان, افکار عمومي جامعه را به چالش فراخوانده تا زمينه استمرار تنازعات اجتماعي را با تکيه بر توهم خونخواهي فراهم آورد و بتواند دانشگاه را در مهر ماه 78 آبستن تحولات و کانون انفجار مطالبات قلمداد کند. چنانکه مي نويسد: « دانشجوياني که قرار بود با اين حوادث مرعوب و ساکت شوند, فعالتر و شجاعتر شدند. دانشگاهها در مهرماه ,78 دانشگاهي قطعا سياسي تر و فعالتر خواهد شد.» ( 10 ) در اينجا هوشياري دانشجويان مسلمان و انقلابي و آگاهي بخشي نسبت به تحولات جاري کشور اين حربه را نيز بي اثر ساخته و جريان ليبرال را از اهداف خويش دور ساخت. دانشجوي مسلمان ايراني که در عهد خويش با امام و رهبري ترديد ندارد, خواسته ها و مطالبات خويش را در چارچوب نظام اسلامي دنبال کرده و در دام فريب دشمنان گرفتار نمي آيد و خوب مي داند ليبرالهايي که امروز سنگ دانشجو را بر سينه مي کوبند, ديروز و در واقعه تاريخي فتح لانه جاسوسي دانشجو را در خط شيطان و حرکت دانشجويي را ضد ملت مي دانستند. و سر آخر اينکه جريان خروشان انقلاب اسلامي هرگز در برابر کيد و مکر دشمنان توقف و انحراف نمي يابد. و چنين وقايعي جز به تناورشدن نظام اسلامي و روسياهي دشمنانش نمي انجامد. پي نوشتها 1 ماهنامه ايران فردا, شماره ,54 صفحه .41 2 همان , صفحه 53 و.45 3 ماهنامه ايران فردا, شماره ,55 صفحه 8 4 همان , صفحه .9 5 همان , صفحه 11 6 همان , صفحه 10 7 شواهد حاکي از آنست که « ابراهيم نژاد » از فاصله اي نزديک مورد اصابت گلوله (کلت مشکوک) قرار گرفته که نشان مي دهد احتمالا از قبل شناسايي شده است. در اين صورت ضارب وي با يک تير دو نشان زده است هم اطلاعات ابراهيم نژاد از عناصر پشت پرده واقعه کوي از بين رفته و هم يک جنازه براي پروژه « پرنده ثار » توليد شده است! اين مساله احتمال هم پيماني عناصر نفوذي در ميان دانشجويان و مهاجمين به کوي دانشگاه را افزايش مي دهد. 8 روزنامه نشاط, 78,5,14 . 9 ماهنامه ايران فردا, شماره ,55 صفحه .36 10 ماهنامه ايران فردا, شماره ,55 صفحه .36 __________________________________________ *اين مقاله در تاريخ 2/6/1378 در روزنامه جمهوري اسلامي منتشر شده بود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 445]
-
گوناگون
پربازدیدترینها