تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833270063
گزيده سرمقاله برخی از روزنامههای صبح امروز كشور
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
برخی روزنامه های صبح امروز سرمقاله های خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان منطق دموكراسي به قلم محمد كاظم انبارلويي آورده است: شنبه 30 خرداد براي مردمي كه در خيابانهاي مركزي شهر تهران شاهد شرارت عدهاي از اراذل و اوباش سياسي بودند روز تلخي بود. همه ميپرسند صورت مسئله چيست و حل آن كدام است؟ ديروز برادر عزيزم مازيار بيژني كاريكاتوريست كيهان صورت مسئله را در يك تصوير مختصر و مفيد به خوبي تشريح كرده بود. يك فرد بالاي يك برج عاج ايستاده و يك پرچم گرفته و ميگويد 13 بزرگتر از 24 است . وقتي او انبوه 40 ميليون مردمي را كه در پاي برج عاج با در دست داشتن پرچم جمهوري اسلامي به نفع نظام شعار ميدهند ، نگاه ميكند و ميگويد: «ريز ميبينمتون» صورت مسئله دعوا اين است كه يك جريان به شرط پيروزي وارد انتخابات شد و قبل از شمارش آرا ، خود را پيروز ميدانست و اصلا كاري ندارد مردم به چه كسي راي دادهاند، او فقط راي خود را حق ميداند و راي اكثريت را باطل. اين يك قرائت جديد از جمهوريت است.كثيري از كساني كه به همين فرد راي دادهاند منطق او را قبول ندارند و به لوازم جمهوريت و راي اكثريت التزام دارند اما او و دوستانش ميخواهند از طرق غيرقانوني از جمله اغتشاش در خيابانها و فشار خارجي، يك انتخابات قانوني و افتخارآميز را ابطال كنند .ما دوستانه به آقاي مهندس موسوي ميگوييم برادر چرا 24 ميليون رايي كه به آقاي دكتر محمود احمدينژاد داده شده را ريز ميبيني ؟ آيا اينها جزء ملت ايران نيستند؟ گفتند احمدينژاد قول داده پول نفت را روي سفره مردم ببرد اما نبرده است و به همين دليل شلاق نقد را بر او فرود آوردند. اين بنده خدا دليلي جز چند نمودار اقتصادي نداشت و به خدا واگذار كرد، خدا هم تفضلي كرد و با نتايج درخشان و راي 24/5 ميليوني مردم ثابت شد به هر حال يك نمكي از درآمد نفت روي سفره محرومين و مستضعفين آمده است. آقايان نبايد بروند بر سر برجها فرياد بر سر محرومين و مستضعفين آورند كه چرا به نامزدي غير از ما راي دادهايد! احمدي نژاد 60 سفر استاني داشته، بيش از 10 ميليون نامه مردم فقير وبيچاره و مضطر را پاسخ داده است. او تنها به تهران آن هم به خيابانهاي شمال شهر سفر نكرد كه صدق خود را اثبات كند. منحني راي او در استانها و شهرستانها و تهران اين حقيقت را با عدد و رقم بازگو ميكند.چرا بايد عدهاي با ناديده گرفتن اين حقيقت بر راي اكثريت بشورند و به جاي تسليم در برابر صندوقهاي راي و قانون ، كف خيابانها را براي تعيين نتيجه انتخابات انتخاب كنند.آقاي موسوي و كروبي به شوراي نگهبان براي طرح شكايت و ارائه مستندات خود نرفتند وترجيح دادند به فشار در خيابانها ادامه دهند.مقام معظم رهبري در خطبههاي نماز جمعه گذشته هر چه لب به نصيحت گشود و آغوش نظام و مردم را براي اين جماعت باز گشود، ظاهرا نتيجه نداده است . بدون شك مردمي كه 24/5 ميليون راي به احمدينژاد دادندو 13 ميليون راي به موسوي ، التزام به قانون و نظام و مردمسالاري ديني دارند، راهحلهاي مسالمتآميز براي حل مسئله دارند.بايد با اعيان و اشرافي كه اين روزها با زبان تهديد با مردم محروم و مستضعف و با انتشار بيانيههاي موهن صحبت ميكنند ، با زبان نرم سخن گفت و آنها را به عقلانيت و حكم وجدان فراخواند.آنها بايد بدانند آن زن روستايي فقير كه در نقطهاي از سرزمين مقدس ايران زندگي ميكند و به احمدينژاد راي داده است همان قدر حق دارد كه يك خانم با آرايش غليظ و با ماشين آخرين مدل به تظاهرات خياباني ميآيد! آن خانم نبايد آن زن روستايي را حقير و ريز ببيند . آن خانم روستايي هم حق دارد كه آن خانم را خيلي درشت نبيند. دموكراسي اين حق را به او داده است . ارزش و قدر دموكراسي در پديداري اين واقعيت است و الا بايد فاتحه دموكراسي را خواند. بيانيه ديروز ميرحسين موسوي كه سراسر بيمهري به مردم و نظام و انقلاب بود نشان داد كه ايشان نه تنها آن 24 ميليوني را كه به احمدينژاد راي دادند ريز ميبيند بلكه حتي آن 13 ميليوني را كه به خود او نيز راي دادهاند ريز ميبيند. منطق دموكراسي به ما ميگويد هيچ يك از مردمي كه براي تحكيم مردمسالاري به پاي صندوقها آمدهاند ريز نيستند. اگر به خرد جمعي و منطق دموكراسي احترام نگذارند مردم در انتخابات بعدي اهانت كنندگان به راي مردم را «ريز» خواهند ديد. كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان "روزي كه فتنه ها خوابيده باشد ... " به قلم مهدي محمدي آورده است: حديثي است از اميرالمومنين(ع) كه توصيه مي كند «در كاري وارد نشويد الا اينكه پيش تر به راه خروج از آن انديشيده باشيد». اين نصيحتي است به كساني كه ابتدا كاري مي كنند و بعد به فكر مي افتند كه درست وغلط چه بوده است؛ آنها كه نه قبل و نه پس از انجام كار اساساً فكر نمي كنند، البته قابل نصيحت نيستند. آنچه اين روزها در تهران مي گذرد داراي پيام ها و معاني بسياري است. آقاي موسوي انتخاباتي را كه 24 ساعت قبل از برگزاري، خود و همسرش با قاطعيت مي گفتند در آن پيروزند با 12 ميليون فاصله راي باخته است. بلافاصله پس از اعلام نتايج، در يك مصاحبه مطبوعاتي كه عمداً تعداد خبرنگاران خارجي در آن بيش از داخلي ها بودند، اعلام كرد در انتخابات تقلب شده و او رئيس جمهور واقعي ايران است(؟!) و از حاميان خود خواست به خيابان ها بيايند. ديدن اين صحنه ها براي كساني كه درباره موسوي براساس سابقه اش قضاوت مي كردند حيرت آور بود. چگونه كسي كه بيش از 40000 نماينده، پاي صندوق هاي راي داشته و نام و مشخصات و محل هاي استقرار همه آنها نفر به نفر مشخص است ادعا مي كند تقلب ميليوني در انتخابات صورت گرفته اما حتي يك برگ سند براي عرضه كردن ندارد؟! موسوي چند روز تمام از مواجه شدن با اين سوال ساده گريخت تا اينكه بالاخره همسر محترم ايشان به زبان آمد به همه فهماند كه عمق استدلال كساني كه ادعاهايي چنين بزرگ مي كنند تا كجاست. خانم رهنورد كه عمداً بي بي سي را براي درد دل كردن انتخاب كرده بود به 4 دليل محكم استناد كرد تا ثابت كند موسوي پيروز انتخابات 22 خرداد بوده و اگر اسم كسي جز او را به عنوان برنده خوانده اند، لابد تقلب شده است. ملاحظه بفرماييد: 1- ما خودمان ديديم چقدر آدم داشتند به موسوي راي مي دادند! (منظورشان همان چند حوزه اي است كه ايشان و آقاي موسوي روز راي گيري به آنها سر زدند اما طوري حرف مي زنند كه گويي جام جهان بين دارند و كل ايران جلوي چشمشان بوده است) 2-كارشناسان ما مي گويند آقاي موسوي خيلي راي داشت! 3- من بچه فلان جا هستم و آقاي موسوي هم مي شود داماد آنجا، چطور مي شود كساني به داماد خود راي ندهند! (قابل توجه خانم رهنورد كه آقاي كروبي فرزند شناخته شده و اصيل همان جايي است كه آقاي موسوي داماد آنجا هستند پس قاعدتاً فضل تقدم با اوست!) بسياري با شنيدن اين سخنان، تصور كرده بودند خانم پروفسور رهنورد! در حال شوخي با مخاطبان خود هستند و لذا منتظر ماندند تا آقاي مهندس خود به زبان بيايد. چند روز بعد وقتي ايشان دلايل خود بر لزوم ابطال انتخابات را مطرح كرد، ديگر كاملاً آشكار شد كه داستان اساساً چيز ديگري است. موسوي در بيانيه اي تاكيد كرده است كه انتخابات 22 خرداد معيوب و واجب الابطال است چون آقاي احمدي نژاد قبل از آن 4 سال به سفرهاي استاني رفته، ميان محرومان طبقات فرودست سهام عدالت توزيع كرده و در مناظره ها با حرف هايش آقايان را آزار داده است! در ميان هياهوي هر روزه حاميان خيابانگرد آقاي موسوي- كه نمي دانم آيا هيچ كدام از آنها از خود پرسيده اند اساساً به چه چيز و چرا معترضند؟- اين سوال مخفي و مكتوم ماند كه واقعاً اگر آقاي موسوي انتخابات را برده بود و امثال راقم اين سطور با استدلال هايي از اين دست سروصدا راه مي انداختند كه انتخابات باطل بايد گردد، چه حالي به خود او دست مي داد؟! چند روز پيش موسوي را به شوراي نگهبان دعوت كردند تا درباره ادعاي خود توضيح بدهد و اسناد آن را ارائه كند. او به شورا نرفت معلوم بود نمي رود و فقط به هواداران خود گفت به خيابان ها بيايند. معناي اين رفتار چيست؟ آقاي موسوي واقعاً عقيده دارد انتخابات مخدوش بوده است؟ بسيار خوب، اسناد خود را ارائه كنند. ايشان مي گويد به شوراي نگهبان اعتماد ندارد. اولا بايد پرسيد اگر به شوراي نگهبان و وزارت كشور اعتماد ندارد اساساً چرا كانديدا شد؟! ثانياً اگر واقعاً اسنادي وجود دارد و نمي خواهند آن را به شوراي نگهبان ارائه كنند، لااقل آنها را در رسانه هاي خود منتشر كنند تا معلوم شود علاوه بر كلي بافي حرف ديگري هم براي زدن دارند. وقتي فردي نه سند دارد، نه از ادعا دست برمي دارد و نه تحريك اوباش و انتساب نسبت هاي ناروا به نظام را متوقف مي كند درباره او چگونه بايد انديشيد؟ موسوي حتي از بيانيه شوراي نگهبان درباره بازشماري تصادفي 10 درصد صندوق ها هم حمايت نكرد و حال آنكه اگر به راستي به ادعاي خود در مورد تقلب در انتخابات باور داشت قاعدتاً بايد از آن استقبال مي كرد. وقتي هيچكدام از اين اتفاق ها نمي افتد فقط يك نتيجه مي توان گرفت: آقاي موسوي مي خواهد به نظام و مردم زور بگويد؛ و اينجا آخر كار است، هيچ كس را ياراي درشتي با اين نظام نيست، اين را بزرگترهاي دنيا فهميده اند آقاي موسوي كه جاي خود دارد و خواهد فهميد. مجموعه آنچه اين روزها در تهران ديده مي شود برخلاف آنچه آقاي موسوي همراه و هم صدا با طيف عظيمي از رسانه هاي بيگانه پي درپي ادعا مي كنند يك حركت كاملاً سازمان يافته است و صفت «مردمي» به آن دادن توهين به خيل عظيم مردم مومني است كه اين روزها همه مطالبه آنها برخورد با اوباش و برقراري امنيت است. دوشنبه هفته گذشته چند ده هزار نفر به دعوت موسوي به ميدان آزادي آمدند چون تصور مي كردند او به واقع حرفي براي گفتن و سندي براي اثبات آن دارد. وقتي معلوم شد خبري از منطق و قانون نيست و اين تجمعات صرفاً مجالي براي تعرض اوباش به جان و مال مردم فراهم مي كند، ريزش ها آغاز شد. پنجشنبه گذشته در ميدان امام خميني(ره) بيش از چند هزار نفر گرد موسوي در تهران جمع نشدند. روز شنبه مجموعه حاضران در حد فاصل خيابان انقلاب و آزادي فقط چند صد نفر آشوبگر سازمان يافته بود كه بخش بزرگي از آنها اكنون در چنگال قانون گرفتارند. مطالعه شيب تند نمودار نزولي حمايت از مدعيان متوهم و روز به روز محدودتر شدن آنها در مناطقي خاص از تهران و همچنين وجود آرامش كامل در شهرستان ها و مناطق جنوبي تهران - كه بخش مهمي از راي دهندگان به موسوي در آنها قرار دارند- نشان مي دهد مردم خصوصاً خيل كثير مومناني كه به آقاي موسوي راي داده اند برخلاف خود او صف خويش را از آشوبگران سوا كرده اند و متحيرانه به رفتارهاي مردي مي نگرند كه قبل از انتخابات فغان و فرياد مي كرد كه قانون از دست رفته و حالا نمي توان به او دست يافت و پرسيد منظورش كدام قانون بوده است؟! و كارهايي كه او امروز مي كند اگر «بي قانوني» نيست پس چيست؟! بيانيه پريروز موسوي خطاب به مردم پر است از دعوت به امام و انقلاب و اهل بيت(ع)، ظاهراً آقاي موسوي صداي هلهله دشمن را كه ايشان را «رهبر انقلاب ضد رژيم» ! و «پيشتاز مقابله با آموزه هاي امام» مي نامد و دست افشاني مي كند نمي شنود. ممكن است آقاي موسوي بگويد آنها بي ربط مي گويند ولي بايد بالاخره به اين سؤال جوابي بدهند كه چرا دشمن در ايشان طمع كرده است و امام اگر بود در مقابل بي قانوني مفرط ايشان و رفتارهاي دشمن شادكن اين روزها چه مي گفت؟ آيا آنچه اين روزها در تهران به تحريك و كارگرداني آقاي موسوي رخ مي دهد جز آن است كه دشمن مي خواهد؟ هر روز به نام آقاي موسوي به مردم بي گناه حمله مي شود، يك روز دو زن بي گناه پناه گرفته در مهدكودكي در تهران را به شهادت رساندند و روز ديگر به نمازگزاران مسجدي در تهران حمله بردند و چند تن از حاضران در آن را به آتش كينه سوزاندند. گناه اين كارها به گردن كيست؟ بازهم آقاي موسوي ممكن است بگويد اينها آشوبگرند و به من ربطي ندارند اما آيا جز اين است كه اين آشوبگران در حاشيه تجمعات شكل گرفته توسط ايشان و بلكه در متن آن دست به جنايت مي زنند و اگر آقاي موسوي به قانون تن مي داد و به جاي قشون كشي به خيابان ها راه معقول را در پيش مي گرفت زمينه و فرصت لازم براي اين جنايات فراهم مي شد؟ صدور بيانيه و اطلاعيه چيزي از مسئوليت مستقيم آقاي موسوي در اين حوادث نخواهد كاست. آنچه تا امروز اتفاق افتاده پاك شدني نيست اما اگر موسوي مي خواهد كارنامه اش آلوده تر از اين نشود بهتر است تا دير نشده به راه عقل و قانون بازگردد. نظام جمهوري اسلامي در بن بست قليلي آشوبگر نخواهد ماند ديگران بايد حساب آتيه خود را بكنند، روزي كه فتنه ها خوابيده باشد.. جمهوری اسلامی روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "اهم واجبات " آورده است: يكي از مهمترين نكاتي كه از امام خميني رضوان الله تعالي عليه درباره اهميت حفظ نظام جمهوري اسلامي به يادگار مانده است اينست كه فرمودند : « حفظ نظام جمهوري اسلامي اهم واجبات است » . اين روزها توجه به اين بيان بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي براي همه كساني كه دل داده آن پيشواي بزرگ بوده و هستند لازم است . امام نفرموده اند حفظ نظام جمهوري اسلامي از اهم واجبات است بلكه اين جمله را بدون كلمه « از » فرموده اند و تعبير اينست كه « اهم واجبات » است . اين تعبير به معناي اينست كه اين امر بالاترين واجب است و چيزي واجب تر از آن وجود ندارد. به عبارت روشن تر مفهوم جمله اي كه امام خميني درباره وجوب حفظ نظام جمهوري اسلامي فرموده اند اينست كه حفظ اين نظام از نماز كه ركن دين است و از جهاد كه به تعبير اميرالمومنين عليه السلام « باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اوليائه » و از روزه و ساير واجبات مهم تر است . دليل اين مطلب نيز روشن است زيرا نظام جمهوري اسلامي براي برپائي احكام دين و ترويج و حفظ اعتقادات ديني تاسيس شده و شكست آن موجب شكست دين است درحالي كه حفظ و تقويت آن موجب ترويج دين تقويت اعتقادات و اجراي احكام آن خواهد شد. اين جمله بسيار عميق كه از يادگارهاي مهم امام خميني است بايد اين روزها نصب العين آحاد جامعه به ويژه فعالان سياسي و بالاخص مسئولان و نامزدهاي رياست جمهوري باشد و آن را نسخه شفابخشي بدانند كه مشكلات امروز را مي تواند حل كند و به مشاجرات خاتمه دهد. هرچند ممكن است هر يك از اطراف مشاجره حفظ نظام را در گرو همان كاري بدانند كه خود انجام مي دهند و آن ديگري را به ضربه زدن به نظام متهم نمايند ولي برآيند اين تفكر و اين روند اينست كه مقابله ها و مشاجره ها ادامه يابد و سرانجام نظام جمهوري اسلامي دچار آسيب شود. ترديدي نيست كه در اينصورت به توصيه امام خميني كه همه را به تلاش براي حفظ نظام سفارش كرده اند و آن را « اهم واجبات » دانسته اند عمل نمي شود و در نهايت همه بايد انگشت حيرت و حسرت به دندان بگيرند. توجه داشته باشيم كه در چنان شرايطي پشيماني سودي نخواهد داشت و لذا تا دير نشده بايد كاري كرد و بايد جلوي خسران را گرفت . عربده هاي سران استكبار كه اين روزها از اروپا و آمريكا با اظهارات كينه توزانه خود نشان مي دهند براي ملت ايران و براي نظام جمهوري اسلامي دندان تيز كرده اند به گوش مي رسد. رئيس جمهور آمريكا گفته است : « دولت ايران بايد بداند كه دنيا درحال تماشاست . ما براي تك تك كساني كه جان خود را از دست داده اند سوگواري مي كنيم » . چه كسي است كه نداند رئيس جمهور آمريكا و دولت او همين امروز كه اين جملات از زبان وي شنيده مي شود در افغانستان و در عراق درحال كشتار مردم اين دو كشور است و در فلسطين مظلوم از جنايات صهيونيست ها حمايت مي كند كيست كه نداند دولت آمريكا و شخص اوباما نه تنها براي كساني كه در خيابان هاي تهران جان باخته اند سوگوار نيست بلكه از مشاهده اين وقايع شادماني مي كند و جشن مي گيرد رئيس جمهور فرانسه و صدر اعظم آلمان و نخست وزير انگليس نيز اين روزها با اظهاراتشان نشان داده اند كه به آنچه در اينجا جريان دارد دل بسته اند و به خيال خام خودشان در انتظار پايان عمر نظام جمهوري اسلامي هستند. آيا همين عربده هاي مستانه نبايد ما را هوشيار كند و براي پايان دادن به مشاجرات تدبيري بيانديشيم چرا اجازه مي دهيم كار به جائي برسد كه رئيس جمهور آمريكا به ما درس اخلاق بدهد و با نقل جمله مارتين لوتركينگ كه گفته بود « كمان كهكشان اخلاقي طولاني است اما به سمت عدالت خم مي شود » با طعنه و تحقير بگويد : « ما شاهد باور مردم ايران به اين حقيقت هستيم و ما به تماشا ادامه خواهيم داد » مارتين لوتركينگ خود قرباني بداخلاقي تبعيض و ضديت غربي ها با حقوق بشر و معتقدات ديني است و دولت آمريكا در يك قرن اخير سرآمد اين حق كشي ها و ستم ها و بي عدالتي ها و بداخلاقي هاست . بزرگان ما بايد با سرپنجه تدبير كاري كنند كه « باراك اوباما » كه به دروغ خود را پيرو مارتين لوتركينگ معرفي مي كند رسوا شود و همه سران دولت هاي استكباري غربي بفهمند كه ملت ايران نيازي به دلسوزي و درس اخلاق آنها ندارند و مشكلات پيش آمده را با هوشياري و آگاهي و تدبير حل خواهند كرد. مراجع عظام تقليد نيز از اوضاع جاري ابراز نگراني كرده و همگان را به حفظ آرامش توصيه كردند. حضرت آيت الله صافي گلپايگاني فرمودند : « آنچه اهميت دارد حفظ امنيت و آرامش و نظم مملكت و حفظ نظام اسلامي است . اگر اين دعواها ادامه پيدا كند بيم آن مي رود كه اصل نظام تضعيف شود; حتي اگر بشود يكطرف براي حفظ مصالح اسلام از حق خود كوتاه بيايد جا دارد » . حضرت آيت الله جوادي آملي نيز ضمن دعوت همگان به رعايت قانون و محكوم نمودن اغتشاش ها افزودند : « كاري نكنيم كه حضور مردم و اين نظام آسيب ببيند دشمن آماده است آشوبي بشود و او استفاده كند » .اينها انتظارات مردم نيز هست . اين انتظارات متوجه مسئولان فعالان سياسي نامزدهاي رياست جمهوري رسانه ملي و نيروهاي امنيتي است . همه بايد براي برقرار شدن آرامش نقش ايفا كنند. مسئولان با برخورد اخلاقي و قانونمندانه و خويشتن دارانه فعالان سياسي با توصيه هاي منطقي نامزدهاي رياست جمهوري با ترجيح دادن مصالح جامعه بر مطالبات خود نيروهاي امنيتي با انجام وظيفه قانوني همراه با مدارا و رسانه ملي با رعايت انصاف در بيان مطالب و انتشار شفاف اخبار و نقطه نظرات . در اين ميان شايد نقش رسانه ملي در آرام ساختن جامعه اهميت بيشتري داشته باشد. رسانه ملي بايد علاوه بر انتشار دقيق و شفاف اخبار از لحن ملايم استفاده كند و حساب اغتشاش گران را از طرفداران نامزدها و خود نامزدها جدا نمايد. خودداري از خبررساني دقيق و شفاف مردم را به مراجعه به رسانه هاي بيگانه تشويق مي كند و اين بهيچوجه به صلاح جامعه نيست . استفاده از لحن تند و پرخاشگرانه نسبت به نامزدها و طرفداران آنها و نسبت دادن اغتشاش ها به آنها نيز اقدامي خطرناك و تحريك آميز است كه رسانه ملي و ساير رسانه هاي دولتي و حامي دولت بايد از آن پرهيز نمايند. منظور اين نيست كه اغتشاش ها را ناديده بگيريم و اغتشاش گران را از تعقيب و مجازات معاف نمائيم . بلكه منظور اينست كه بپذيريم از شرايط پيش آمده عده اي فرصت طلب كه قطعا از بدخواهان و دشمنان نظام هستند سواستفاده مي كنند و قطعا حساب آنها از مردم معترض جداست . ايكاش عملكردها بگونه اي بود كه زمينه اي براي اعتراض پيش نمي آمد و ايكاش نامزدها رفتاري داشتند كه براي پيگيري مطالباتشان مرتكب اقداماتي كه زمينه را براي سواستفاده فرصت طلبان فراهم سازد نمي شدند. هنوز فرصت باقي است و بر همه واجب است تدبير را جايگزين روش هاي ديگر نمايند و براي حفظ نظام مقدس جمهوري اسلامي كه به فرموده امام « اهم واجبات » است با هرچه در توان دارند به صحنه بيايند. مردمسالاری روزنامه مردمسالاري در يادداشت روز خود با عنوان " راي دهندگان به ميرحسين اغتشاش گر نيستند "به قلم كيان راد آورده است: روزنامه ايران به عنوان ارگان رسمي دولت نهم كه به منبع مالي بي پايان دولت دسترسي دارد و در شرايطي كه اغلب روزنامه ها با مشكلات مالي فراواني دست و پنجه نرم مي كنند، با صفحات گلاسه منتشر مي شود و با قيمت ارزان توزيع مي شود، تافته جدا بافته اي است كه گويا هيچ كس را توان رويارويي با آن نيست. روزنامه ايران مي تواند هر تيتري كه خواست بزند، هر خبري كه خواست چاپ كند، اما با اعتراض مواجه نشود. لكه دار كردن حيثيت افراد حقيقي و حقوقي، توهين و تهمت و افترا به مخالفان فكري و تبليغات انتخاباتي به نفع يكي از كانديداها در شرايطي كه قانون، روزنامه هاي دولتي را از تبليغ به نفع كانديداها ممنوع كرده است، ميزان پايبندي آنان را به قانون نشان مي دهد . البته روزنامه ايران در اين كارزار تنها نيست. روزنامه وطن امروز به مديريت مدير عامل سايپا كه در دوران تبليغات انتخاباتي رسالت اطلاع رساني خود را تعطيل كرده بود و با حذف صفحات غير سياسي خود، تيراژ خود را افزايش داده و به تخريب رقيبان انتخاباتي آقاي احمدي نژاد مي پرداخت و البته با تيراژ بالا به طور رايگان در ميادين شهر توزيع مي شد، در همان مسيري گام بر مي دارد كه روزنامه ايران به آن مسير مي رود. مواضع روزنامه كيهان نيز اظهر من الشمس است. خبرگزاري هاي ايرنا و فارس هم با پشتوانه مالي وسيع دائما خوراك خبري- تبليغاتي و تخريبي- به اين روزنامه ها و روزنامه هاي دست چندم هوادار دولت مي دهند. صدا و سيما هم كه جانبداري خويش را به اثبات رسانده است در تازه ترين اقدام اين رسانه هاي دولتي و شبه دولتي، آنها حاميان موسوي را هم رديف اراذل واوباش دانسته و به صراحت نوشته اند كه روز شنبه، حاميان موسوي به سوي مردم سنگ پرتاب مي كردند و به كتك زدن مردم مي پرداختند. من نمي دانم آيا كساني كه اين خبرها راتنظيم كرده اند خودشان اين صحنه ها را ديده اند يا بنا به دستور مديرانشان اين خبرها را از ذهن خود نوشته اند؟ من فقط يك پرسش از اين افراد دارم و آن اينكه چرا، به چه دليلي حاميان موسوي بايد به مردم سنگ بيندازند و مردم را كتك بزنند؟ شما يك دليل قانع كننده بياوريد تا ما حرفتان را بپذيريم. مگر حاميان موسوي، مردم نيستند؟ مگر 13 ميليون نفري را كه به گفته خودتان به موسوي راي داده اند مي توانيد اراذل و اوباش بناميد؟ گويا شما كه خود را ذوب در ولايت مي دانيد فرمايش مقام معظم رهبري را هم فراموش كرده ايد كه حساب اراذل و اوباش را از 40 ميليون نفري كه راي داده اند جدا مي دانستند. شما به چه دليلي حاميان موسوي را اراذل و اوباش مي دانيد؟ مشكلي نيست هر گونه كه بخواهيد مي تازيد. مردم روز به روز آگاه تر مي شوند و به اطلاع رساني شما وابسته نمي مانند تا شما همه چيز را وارونه نشان دهيد. صدای عدالت روزنامه صداي عدالت در سخن روز خود با عنوان " حداد عادل از لاريجاني بياموزد:انصاف به عدالت نزديك تر است! "به قلم جواد كارگزاري آورده است: سخنان حداد عادل درباره نتيجه انتخابات اگر آتش اختلافات را بيشتر نكرده باشد بيترديد نتوانسته است آبي بر آتش اختلافها باشد. حداد عادل كه پيش از انتخابات به طور عمومي و آشكار احمدينژاد را نامزد برتر معرفي نمود، اكنون تلاش دارد در نقش يك فرد ميانهرو و بيطرف نقشآفريني نمايد. با اين حال، موضعگيريهاي يكسويه و جانبدارانه وي نفوذ اندك كلام وي را نيز بياثر ساخت. حداد عادل به اين نكته توجه نداشت كه وي به دليل طرفداري از احمدينژاد در انتخابات رياستجمهوري نميتواند شخص مناسبي براي نقشآفريني بيطرفانه و منصفانه باشد چه برسد به اين كه بخواهد انتظار داشته باشد ارزيابي غير واقعبينانه وي از انتخابات و رويدادهاي پس از آن مورد پذيرش قرار بگيرد! حداد عادل، روشن نيست از چه جايگاهي، موسوي را دعوت به گفتگو درباره نتيجه انتخابات نمود در حالي كه آداب گفتگو را رعايت نكرد و به صورت يكطرفه بر موسوي تاخت و هر آنچه خواست گفت. حال سخنان حداد عادل را با سخنان لاريجاني مقايسه كنيد. لاريجاني موسوي را دعوت به گفتگو نكرد چون جايگاه خودش را ميدانست. لاريجاني به عنوان يك سياستمدار چشم خود را بر واقعيتها نبست و آگاهانه براي عبور از بحران به جاي پافشاري نادرست و يك سويه بر تكليف موسوي و طرفداران وي از حقوق آنها نيز سخن گفت. لاريجاني به جاي داوري در مورد نتيجه انتخابات به درستي به داوري درباره داور-شوراي نگهبان- پرداخت و با روشني تمام اندوه و افسوس خويش را از عدم بيطرفي اعضاي شوراي نگهبان و حمايت آشكار آنها از احمدينژاد اعلام نمود! به راستي آقاي حداد عادل و ديگر كساني كه پيوسته شوراي نگهبان را به عنوان مرجع قانوني رسيدگي به شكايتها اعلام ميدارند از عدم بيطرفي بيشتر اعضاي شوراي مزبور آگاه نيستند؟ آيا آنها نميدانند شرط لازم، و نه كافي، داوري بيطرفي داور است؟ لاريجاني در سخنان خود به طور دقيق تلاش نمود جانب انصاف را نگاه دارد. او با نقد شفاف عملكرد يكسويه صدا و سيما به درستي بر نقش نادرست صدا و سيما در تحريك احساسات مردم اشاره نمود. او نيك ميداند در دنياي امروز امكان دسترسي به منابع خبري بيش از گذشته است و اگر صدا و سيما بخواهد همچنان بر طبل بيانصافي خبري بكوبد، اعتماد مردم را از دست خواهد داد و چه چيزي براي يك رسانه به اصطلاح ملي بالاتر و ارزشمندتر از گوهر اعتماد است؟ اگر لاريجاني در سخنان خود، برخلاف سخنان يكسويه حداد عادل، از مقامهاي مسوول ميخواهد امكان قانوني ابراز عقيده و گردهمايي طرفدارهاي نامزدها را فراهم نمايد به اين دليل است كه ميداند توسل مقامهاي عمومي به قانون براي زير پا گذاشتن حقوق و آزاديهاي اساسي شهروندان ناپسندتر از زير پا گذاشتن قانون از سوي شهروندان براي اجراي حقوق و آزاديهاي اساسياشان است. لاريجاني بيترديد به اين نكته توجه داشته است كه قانون و اجراي آن نميتواند نقضكننده حقوق و آزاديهاي اساسي شهروندان باشد و به همين دليل خواستار اجراي قانون با رويكرد پايبندي به حقوق شهروندي شده است. به ويژه آن كه به اين نكته توجه شود كه در زمينه حق گردهمايي و راهپيمايي اصل بيست و هفتم قانون اساسي مقرر داشته است: "تشكيل اجتماعات و راهپيماييها، بدون حمل سلاح، به شرط آن كه مخل به مباني اسلام نباشد آزاد است ". آنچه كه از اين اصل قانون اساسي برداشت ميشود آزاد بودن تشكيل اجتماعات و راهپيماييها به عنوان يك اصل ميباشد كه عدول از آن نيازمند ارايه دليل ميباشد و نه اجراي آن اصل! توجه به اين نكته ضروري است كه اصل بيست و هفتم قانون اساسي، صرفنظر از شرط عدم حمل سلاح، تنها قيد "عدم اخلال در مباني اسلام " را به عنوان مانع برگزاري آزاد تجمعات و راهپيماييها اعلام نموده است كه نشاندهنده يك رويكرد حداكثري در پذيرش اصل آزادي تجمعات و راهپيماييها است. تجربه تلخ دوران ظلم و جور پيش از انقلاب و سركوب تجمعات و راهپيماييهاي مسالمتآميز مردم از سوي رژيم ظالم و جائر شاهنشاهي به دليل غير قانوني بودن، خبرگان قانون اساسي را به تدوين و تصويب اصل بيست و هفت قانون اساسي با رويكردي آزاديخواهانه و مردمگرايانه سوق داد به نحوي كه برگزاري تجمع و راهپيمايي با رعايت شرايط پيشبيني شده در اصل مزبور نيازي به اجازه مقامهاي دولتي نداشته باشد. اشاره لاريجاني به تدارك امكان تجمع و راهپيمايي قانوني براي نامزدها و طرفدارهايشان ناشي از درك درست از حقوق شهروندي و رويكرد آزاديخواهانه و مردمگرايانه اصل بيست و هفتم قانون اساسي بود. لاريجاني، برخلاف حداد عادل، همچنين از صدا و سيما خواست صداي مردم را گزينشي پخش نكند و اجازه دهد كه نامزدهاي انتخاباتي حرفهاي خودشان را در يك فضاي منطقي و دور از تنش بيان نمايند. اين كه صدا و سيما به افرادي مانند حداد عادل، علي مطهري، احمد توكلي و ... اجازه ميدهد تحليل و برداشت خودشان را، اغلب يكسويه، به مردم ارايه نمايند جز برخورد گزينشي با صداي مردم چيست؟ اين كه صدا و سيما با وجود اعلام آمادگي ميرحسين موسوي- كسي كه بنا بر آمارهاي رسمي بيش از سيزده ميليون رأي آورده است- با لجبازي تمام اجازه حضور در برنامههاي راديو و تلويزيوني را به او نميدهد چگونه قابل توجيه است؟ آقاي حداد عادل نميتوانست در سخنان خود اندكي به حقوق طرف مقابل خود احترام بگذارد و دستكم اشارهاي به آن داشته باشد؟ آقاي حداد عادل چنين نكرد و لاريجاني چنين كرد و به همه آموخت: "انصاف به عدالت نزديكتر است! " /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 505]
-
گوناگون
پربازدیدترینها