تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بپرهيز از كارى كه موجب عذرخواهى می ‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820964557




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

محمدعلي نجفيدر گفت وگو با «اعتماد» ارائه كرد طرح انتخاباتي براي اصلاح طلبان


واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: محمدعلي نجفيدر گفت وگو با «اعتماد» ارائه كرد طرح انتخاباتي براي اصلاح طلبان
دانش آموخته دانشگاه مشهور MIT و استاد دانشگاه صنعتي شريف هنگام ديدار از روزنامه اعتماد با خود يك «بسته پيشنهادي» به همراه داشت؛ يك مكانيسم براي رسيدن جناح اصلاح طلب به كانديداي واحد...گروه سياسي، حامد طبيبي؛ مديرمسوول، سردبير و اعضاي تحريريه «اعتماد» در بعداز ظهر گرم يكي از روزهاي خردادماه از شخصيت سياسي به مدت چهار ساعت پذيرايي كردند كه بسياري او را يكي از كانديداهاي تكنوكرات اصلاح طلب مي دانند. حضور دكتر محمدعلي نجفي عضو شاخص اصلاح طلب شوراي شهر تهران در شرايطي كه اردوگاه سياسي- انتخاباتي جناح تحول خواه نظام و حتي عموم جامعه به تدريج درگير مباحث مربوط به انتخابات رياست جمهوري دهم مي شوند فرصتي مغتنم بود. عضو 5 كابينه مختلف نظام- از دولت شهيد رجايي تا سيدمحمد خاتمي- اگرچه هنوز سعي در حفظ فاصله قانوني و سياسي با موضوع كانديداتوري خود در انتخابات «بهار آينده» دارد اما در مواجهه با هر يك از گروه هاي تحريريه اعتماد، سوالات و دغدغه هايي از جنس مطالبات از يك كانديداي رياست جمهوري را شنيد. در گروه سياسي با كنايه هاي معنادار خود تصميمات يك طرفه امروز مديريت اجرايي كشور را به نقد كشيد و در گروه اجتماعي به گلايه هاي مطرح شده درباره مشكلات حوزه هاي شهري، زنان، آموزش و پرورش و دانشگاه گوش فرا داد. در گروه بين الملل با ادبياتي ديپلماتيك از تنزل جايگاه ايران در جهان و سختي كاري «رجل سياسي» كه قرار است پس از دولت نهم بر كرسي رياست جمهوري تكيه بزند سخن گفت. مهمان گروه حوادث شد تا از سرنوشت «سميه لاهيجي» جويا شود كه او نيز در كنار ده ها تن ديگر از شهروندان براي بهبود وضعيتش تلاش كرده بود و دست آخر به ديدار مديرمسوول و سردبير اعتماد رفت تا به رصد كردن انتخابات مجلس هشتم و فضاي مبهم سياسي آينده بنشينند. دانش آموخته دانشگاه مشهور MIT و استاد دانشگاه صنعتي شريف اما با خود يك «بسته پيشنهادي» به همراه داشت؛ يك مكانيسم براي رسيدن جناح اصلاح طلب نظام به كانديداي واحد. اگر مهدي كروبي و سيدمحمد خاتمي به هر دليلي وارد انتخابات نشوند آنگاه محتمل است شخصيتي مانند نجفي به طور خودكار حمايت آيت الله هاشمي رفسنجاني و احزاب شاخصي مانند كارگزاران، مشاركت، مجاهدين انقلاب و اعتماد ملي را به دست آورد. ظاهراً اصلاح طلبان چاره يي ندارند مگر اينكه به اجماع برسند و كانديداي واحد معرفي كنند چه اينكه آنها يك تجربه نه چندان خوشايند را در انتخابات رياست جمهوري نهم از سر گذراندند و به دليل تفرق كانديداها، كرسي رياست جمهوري را به رقيب واگذار كردند. آنها تنها پس از چشيدن تلخي آن شكست بود كه اعلام كردند حاضر بودند روي اين مدير كاريزماي توسعه گرا به اجماع برسند. بخش نخست گفت وگو با نجفي در پي مي آيد.-مباحث مرتبط با انتخابات رياست جمهوري سال آينده به فاصله كوتاهي پس از انتخابات پرحرف و حديث مجلس هشتم كليد خورد. برخي رسانه ها و حتي برخي احزاب و فعالان سياسي دو جناح گزينه هايي را نيز مطرح كردند. به عنوان يك چهره شاخص اصلاح طلب، نحوه ورود به اين مساله در زمان فعلي را تا چه حد مناسب مي دانيد؟به نظر مي رسد اهميت انتخابات رياست جمهوري دهم و تاثير آن بر وضعيت حال و آينده كشور و مردم امري كاملاً روشن و بديهي است. در واقع چيزي حدود يك سال تا انتخابات مذكور زمان باقي مانده و اين مدت زيادي براي مشخص شدن گرايش جامعه و احزاب و گروه هاي سياسي به كانديداي مورد نظر خود به حساب نمي آيد. لذا من جزء افرادي هستم كه ورود به اين بحث را ضروري دانسته و آن را نه تنها زودهنگام نمي دانم بلكه معتقدم از بعضي جهات با تاخير وارد مباحث آن شده ايم. اگر نگاهي به كشورهاي غربي اعم از ايالات متحده يا ساير كشورها داشته باشيم با نكات قابل تاملي درخصوص شيوه هاي رقابت هاي انتخاباتي - مخصوصاً انتخابات رياست جمهوري كه هم اكنون هم در امريكا در حال پيگيري است- برخورد مي كنيم. اينكه به رغم وجود احزاب بسيار قدرتمند با ساختارهاي چندوجهي و ريشه دوانده در سطح جامعه در كشوري مانند ايالات متحده امريكا و تنظيم ساز و كار چگونگي انتخاب كانديداي يك حزب از سال ها قبل، دوره يي بيش از يك سال را براي مهيا كردن فضاي عمومي كشور و رقابت هاي درون حزبي با جاذبه هاي خاص و مخارج هنگفت در نظر مي گيرند. لذا اعتقاد دارم كه گروه هاي سياسي و خصوصاً اردوگاه سياسي اصلاح طلبان از هم اكنون بايد درخصوص چند و چون ورود به اين ميدان ابتدا به بحث هاي دروني پرداخته و پس از رسيدن به يك جمع بندي همه جانبه، براساس آن استراتژي و تاكتيك هاي خود را تدوين كنند اما اين بدين معنا نيست كه اصلاح طلبان از هم اكنون شخص يا اشخاصي را به عنوان كانديدا به جامعه معرفي كنند.حامد طبيبيبه بيان ديگر در حال حاضر اولويت اصلي ما بايد بحث و تحليل خط به خط روي يك مساله مقدماتي و اساسي باشد. مساله اين است كه آيا با توجه به شرايط عمومي مديريت كشور و سپهر سياسي پيش رو، آيا اصلاح طلبان بايد به طور جدي كانديدايي را وارد ميدان رقابت هاي رياست جمهوري بكنند يا خير؟ اين سوال مقدماتي خواهد بود كه حتماً بايد به طور دقيق موشكافي شده و پس از يافتن پاسخ آن مي توان مراحل بعدي را مورد بحث قرار داده و به تبع آن سوالات تازه يي را نيز مطرح كرد.- وخامت شرايط اجرايي كشور بر عموم جامعه نيز روشن شده و نيازي به تحليل نيست. اما به نظر مي رسد هنر يك رجل يا حزب سياسي بازگرداندن وضع وخيم به وضع مطلوب البته به اندازه توان و اختياراتي است كه مجموعه حاكميت به آنها مي دهد. به نظر شما به صرف سختي شرايط، اصلاح طلبان با تجربيات هشت ساله خود در دوران اصلاحات، حتي بايد به عدم معرفي كانديدا فكر كنند؟مقايسه شرايط فعلي كشور با شرايطي كه قبل از پيروزي اصلاح طلبان در دوم خرداد 76 در كشور وجود داشت، قياسي مع الفارق است. در واقع بدي وضعيت كنوني چه در مسائل سياست خارجي و بين المللي و چه در حوزه داخلي اعم از سياسي، اقتصادي و فرهنگي به اندازه يي است كه در هيچ يك از ادوار 30ساله انقلاب نمونه مشابهي ندارد. به عنوان مثال در سال پاياني دولت سازندگي آيت الله هاشمي رفسنجاني اگرچه روابط ايران با برخي كشورهاي اروپايي دچار تنش شده بود اما رئيس جمهوري بر مسند امور نشسته بود كه در سطح بين الملل مورد قبول و احترام بود. به ياد دارم امير عبدالله پس از نخستين ملاقاتي كه به عنوان وليعهد اما اداره كننده رسمي عربستان سعودي با آقاي هاشمي در كشور مالزي داشت، در برخي محافل نقل كرد كه درس هاي زيادي از ديدار با آقاي هاشمي آموخته است بنابراين مواضع ايشان در سطح منطقه و حتي جهان داراي تاثيرات غيرقابل انكاري به سود ايران بوده و هست و اين از ويژگي هاي مرد سرد و گرم چشيده انقلاب است.در حال حاضر اما متاسفانه شرايط كاملاً متفاوت است. در ارتباط با تشريح مسائل داخلي هم در يك گفت وگو با شما و ساير رسانه هاي كشور توضيحاتي را ارائه كردم اما شرايط وخيم چند ماه اخير به فرصتي جداگانه جهت واكاوي نياز دارد كه موضوع گفت وگوي امروز ما نيست. بنابراين شرايط فعلي اگر نام «بحراني» را روي آن نگذاريم بسيار حساس و وخيم است. در چنين شرايطي اصلاح طلبان بايد به دو نكته درخصوص ورود يا عدم ورود به انتخابات توجه كافي را مبذول دارند؛ نخست آنكه آيا مجموعه نهادهاي تصميم گير، برقرار شدن يك رقابت انتخاباتي تقريباً عادلانه را خواهند پذيرفت يا خير؟ به اين صورت كه اگر يك كانديدا از سوي اصلاح طلبان وارد رقابت هاي انتخاباتي شود از حداقل شرايط براي بيان ديدگاه ها، شعارها، برنامه ها و رساندن آن به گوش همه مردم ايران در شهرها و روستاهاي دور و نزديك كشور برخوردار خواهد بود؟ اگر پاسخ به اين سوال مثبت باشد آن گاه سوال دوم مطرح مي شود. به احتمال زياد در چنين شرايطي و در صورت حضور يك كانديداي واحد واجد شرايط از طرف اصلاح طلبان، احتمال پيروزي اين كانديدا بسيار قريب به يقين خواهد بود. سوال دوم اين است كه در صورت پيروزي در انتخابات رياست جمهوري سال آينده، اصلاح طلبان مي توانند اين اوضاع درهم ريخته و شرايط حاكم بر ساختارهاي شكننده دولتي و غيردولتي را سامان بدهند يا خير؟به نظر من هر دو اين سوالات نيز در جاي خود بسيار مهم بوده و نيازمند بررسي هاي همه جانبه است.-اگر شرايط مورد نظر اصلاح طلبان تا حدودي تامين شود- يعني پاسخ مثبت به سوال اول شما- در مورد سوال دوم چه نظري داريد؟اگر اين اتفاق رخ دهد در آن صورت مي توان گفت كه مي توان به مثبت بودن پاسخ سوال دوم نيز اميدوار بود. به هر حال اگر يك رئيس جمهور قوي و قاطع اصلاح طلب و يك تيم متخصص منسجم در كنار وي مسووليت اداره كشور را برعهده بگيرند، به نظر مي رسد بتوان در يك زمان معقول اوضاع كشور را سر و سامان داد. دكارت معتقد است هر آنچه كه تصور آن ممكن است امكان پذير هم خواهد بود. در واقع تصور اينكه كشور از مشكلات و مسائل توان فرساي روزمره كنوني نجات پيدا كرده و به اتكاي قابليت و پتانسيل هاي سرشار مادي و فني خود، يك حركت شتابان را به سمت توسعه واقعي آغاز كند امكان پذير است. پس زماني كه چنين تصوري امكان دارد مي توان به تحقق اصل آن نيز اميدوار بود.- فرضاً اگر از سد برخي نهادهاي نظارتي و اجرايي و محدوديت هاي ناعادلانه تبليغاتي گذر شود، پيش شرط هاي دستيابي به پيروزي از سوي خود اصلاح طلبان چه بايد باشد؟نكته مهم اين است؛ اصلاح طلبان نبايد بپذيرند كه براي شكست وارد انتخابات رياست جمهوري شوند. اگر چنين تحليلي در ميان اصلاح طلبان فراگير شود و پالس هايي كه از سوي برخي نهادها و محافل قدرتمند دريافت مي شود اين باشد كه اصلاح طلبان مي توانند براي پيروزي يا شكست قدم به عرصه رقابت بگذارند آن گاه چگونه وارد شدن ما نيازمند رعايت مولفه هاي غيرقابل تغيير و راهبردهاي «همه جانبه نگر» است.-گفته مي شود پس از برگزاري انتخابات شوراهاي سوم و پيروزي نسبي اصلاح طلبان، برخي محافل از بازگشت اقبال مردم به آنها نگران شده و مكانيسم هايي را براي عدم قدرت گرفتن مجدد آنها به كار گرفتند. چه استراتژي بايد اتخاذ شود تا اين محافل ناگزير از پذيرش اصلاح طلبان باشند؟بله، معمولاً پس از به قدرت رسيدن يك دولت، حزب يا حاميان آن دولت تا چندين انتخابات بعد امكان پيروزي دارند و اينگونه نيست كه در صورت ضعف عملكرد آن دولت، اقبال عمومي بلافاصله از آنها سلب شود، اما تنها يك سال و چند ماه پس از روي كار آمدن دولت نهم، گروه هايي كه با نام و لوگوي حاميان دولت وارد انتخابات شوراهاي اسلامي سوم شدند شكست سختي را تجربه كرده و براساس آمار حدود چهار درصد از آراي كل كشور را در حوزه هاي انتخابيه مختلف كسب كردند. در مقابل مردم بار ديگر به اصلاح طلبان گرايش نسبي نشان دادند و بسياري از فعالان سياسي اصلاح طلب، نتيجه انتخابات را بسيار بيشتر از آنچه اعلام شد به سود كانديداهاي ائتلاف اصلاح طلبان و حزب اعتماد ملي مي دانستند. به هر حال هنوز از ارائه پرينت تفكيكي آراي صندوق هاي شوراهاي سوم همانند آنچه در انتخابات مجلس هشتم رخ داد امتناع مي ورزند. اين امر به خودي خود برخي را نگران اين مساله كرد كه در صورت اجازه ورود به عرصه انتخابات به كانديداهاي اصلاح طلب- به رغم همه حمايت هاي پيدا و پنهان از جناح مقابل و عرصه رقابت نابرابر مالي، تبليغاتي و رسانه يي عليه اصلاح طلبان- اين جناح بار ديگر به عرصه قدرت باز خواهند گشت. محدوديت ها عليه اصلاح طلبان از آن روز شدت يافته و در انتخابات مجلس هشتم به اوج خود رسيد.- آن راهبردها يا اصول مورد اشاره شما كدامند؟اصل اول اين است كه همه احزاب اصلاح طلب با اراده پيروزي و در اختيار گرفتن مسووليت اجرايي كشور فعاليت هاي خود را آغاز كنند.برخي دوستان در انتخابات گذشته معتقد بودند كه بايد تحت هر شرايطي به عنوان يك جريان سياسي در انتخابات حاضر شد حتي اگر از حذف چهره هاي شاخص و شكست در انتخابات مطمئن باشيم. توجيه آنها اين بود كه در صورت عدم حضور در انتخاباتي مانند مجلس يا رياست جمهوري، اصلاح طلبان به عنوان يك جناح سياسي فراموش شده و از معادلات كنار گذاشته مي شوند، من با اين استدلال موافق نيستم. اعتقاد دارم كه يك جريان سياسي براي ورود در هر رقابتي، از همان ابتدا بايد با نيت پيروزي، برنامه ها و تاكتيك هاي خود را تنظيم كند. اگر اين احساس وجود داشته باشد كه طرف مقابل به آنها به چشم «زينت المجالس» يا «بازنده حتمي» نگاه مي كند، وظيفه آن جريان سياسي خواهد بود تا با تدبير عقلايي به چنين مساله يي تن در ندهد.اصل دوم كه منتج شده از اصل اول است بر اين مساله تاكيد دارد كه اصلاح طلبان بدون هيچ شبهه و اما و اگري بايد با يك كانديداي واحد شايسته و به صورت ائتلافي صد درصدي وارد اين رقابت ها شوند.- حضور با چند كانديدا به جز شكسته شدن آرا چه مضراتي دارد؟نكته يي كه معمولاً در تحليل ها مورد توجه قرار نمي گيرد اين است كه اعلام آمادگي و ثبت نام چند كانديدا از سوي اصلاح طلبان در انتخابات رياست جمهوري آينده قبل از آنكه سبب تشتت، تفرقه و مخمصه يي شود كه در انتخابات رياست جمهوري نهم شاهد آن بوديم، امكان ردصلاحيت ساده تر كانديداهاي راي آور را در اختيار طرف مقابل قرار خواهد داد. بدون شك پس از اين اتفاق اينگونه تبليغ خواهد شد كه اصلاح طلبان نيز داراي كانديدا هستند اما اتفاقي كه افتاده اين است كه كانديداي راي آور آنها حذف شده است.پس ضربه اصلي اينجا است و البته در مرحله انتخابات نيز شانس اصلاح طلبان را به شدت كاهش داده و موجب پراكندگي آرا خواهد شد. اصل سوم مورد نظر من هم اين است كه پيش از آغاز مراحل بررسي صلاحيت ها از سوي نهادهاي ذي ربط، تمامي احزاب و گروه هاي اصلاح طلب- كه در يك ائتلاف هم قرار گرفته اند- اعلام كنند تنها كانديداي اصلاح طلبان، فرد معرفي شده و ثبت نام شده در انتخابات بوده و اگر اين كانديدا به دليل فشارهاي آشكار و پنهان برخي محافل يا ردصلاحيت، امكان حضور در انتخابات را نيابد اصلاح طلبان هيچ كانديداي ديگري را به عنوان جايگزين نداشته و از حضور در انتخابات معذور خواهند بود. به اين ترتيب يك حاشيه امن نسبي اطراف آن كانديدا و اصلاح طلبان ايجاد مي شود تا با دلايل واهي و از ترس موفقيت جناح تحول خواه نظام، جناح مقابل كانديداي اصلاح طلبان را رد نكند. اين سه اصلي است كه پذيرش آن از سوي همه احزاب و جريانات اصلاح طلب پيش از ورود به پروسه انتخابات داراي اهميت بسيار زيادي است چرا كه از دل تجربيات سال هاي گذشته برآمده است. حال اينكه اين كانديداي واحد چگونه انتخاب شود امري است كه من براي آن يك ساز و كار پيشنهادي دارم كه در ادامه مباحث آن را مطرح خواهم كرد.- اين اصول شما به معني قرار دادن نوعي خط قرمز از سوي اصلاح طلبان است. عده يي معتقد هستند كه اصلاح طلبان بايد به عنوان يك جريان سياسي داراي ديدگاه ها و اعتقاداتي باشند كه البته در شرايط فعلي بايد كف مطالبات باشد اما از آن به هيچ قيمتي عدول نكنند. شما تا چه حد با اين كار موافق هستيد؟البته من اين مجموعه پيشنهادي را نه به عنوان پيش شرط كه به معني برنامه پيشنهاد مي دهم. در واقع اصلاح طلبان پس از توافق روي يك كانديداي واحد بر مبناي اصل دوم، براي جلوگيري از وارد نشدن هرگونه خدشه يي به حيثيت كانديداي خود در مرحله بررسي صلاحيت ها، بايد پيشاپيش او را اولين و آخرين كانديداي خود معرفي كنند. دليل اين امر نيز كاملاً مشخص است. جناح مقابل به دليل ضعف آشكار اداره كشور كه طبقات مختلف جامعه را در ابعاد اقتصادي، سياسي، علمي و دانشگاهي و سياست خارجي به ستوه آورده از هم اكنون خود را بازنده يك انتخابات برابر با حضور كانديداي واحد اصلاح طلبان مي داند و اين موضوعي كاملاً واقعي است. آنها به اين مساله دل مي بندند كه اصلاح طلبان با چند كانديدا در انتخابات ثبت نام كنند و بر همين اساس جناح مقابل همه تلاش خود را براي مطرح كردن اسم هاي مختلف و تهييج اين چهره ها براي ثبت نام به كار مي گيرد. پس از آن كانديداهايي كه احتمال موفقيت بالايي دارند را ردصلاحيت مي كنند تا اصلاح طلبان ناگزير از حمايت از كانديداهاي لايه هاي سوم به بعد خود شوند كه در اين صورت درصد پيروزي آنها به نزديك عدد صفر خواهد رسيد. اين اتفاقي بود كه در انتخابات مجلس هشتم در بسياري از حوزه هاي انتخابيه رخ داد و در تهران هم بدنه هوادار اصلاحات براي حضور در پاي صندوق هاي راي مجاب نشدند. اصلاح طلبان نبايد زير بار چنين تبعيضي رفته و در دام رقيب بيفتند. بنابراين به عنوان يك استراتژي بايد بر اصل سوم يعني داشتن تنها يك كانديدا تاكيد كنند. در كنار آن نيز اعلام مي كنند كه در صورت فراهم نشدن شرايط و ايجاد مانع براي كانديداي واحد آنها، نه قصد قهر با نظام را داشته و نه مردم را براي شركت در انتخابات دلسرد مي كنند اما اعلام مي كنند كه در انتخابات به عنوان يك جناح سياسي به دليل نداشتن كانديدا حاضر نخواهند شد. به هر حال در صورت روشن شدن موضع اصلاح طلبان و حمايت قطعي هواداران «تغيير وضع موجود» در سطح جامعه، هزينه ردصلاحيت كانديداي اصلاح طلبان به حدي بالا خواهد رفت كه اين احتمال را به پايين ترين ميزان خود خواهد رساند.البته اگر آن كانديدا هم با يك مكانيسم صحيح انتخاب شده باشد و چهره يي باشد كه نتوانند هيچ دليل منطقي براي ردصلاحيت او عنوان كنند در اين صورت امكان عبور او از فيلتر نهادهاي نظارتي وجود خواهد داشت. -اصلاح طلبان معتقدند كه جناح رقيب، يك جنگ رواني فرسايشي را براي آنها تدارك ديده تا با طرح نام برخي چهره هاي غيرواجد شرايط و معرفي آنها به عنوان كانديداي اصلاح طلبان، چالش هاي فراواني را براي آنها ايجاد كند. شما با توجه به وقايع بي سابقه انتخابات مجلس هشتم و ابهامات پيرامون ورود يا عدم ورود به انتخابات رياست جمهوري، تا چه اندازه با معرفي مصداق ها به جاي معيارها موافق هستيد؟پاسخ به سوال شما چند بخش دارد. اينكه افرادي بدون مشورت با احزاب اصلاح طلب و پيش از شكل گيري ائتلاف صددرصدي، خود را به عنوان كانديداي انتخابات آينده مطرح كرده و از توانايي هاي داشته يا نداشته خود تعريف و تمجيد كنند، به نظر من چندان اشكالي ندارد. اينكه مردم حدود يك سال قبل از انتخاب بزرگي كه قصد انجام آن را دارند به نوعي درگير اين مساله شده و روي گزينه هاي مختلف فكر كنند. اما مساله يي كه اصلاح طلبان را نگران كرده با آنچه گفتم متفاوت است. سران احزاب اصلي اصلاح طلبان نگران تلاش هايي هستند كه براي ايجاد اختلاف و شكاف ميان جريان اصلاح طلب در حال صورت گرفتن است. نكته قابل تامل در اين بين طرح نام افرادي است كه هيچ زمينه يي را براي مورد اجماع قرار گرفتن و كسب حداقل ميزان آراي بدنه اجتماعي اصلاح طلبان ندارند. اين مساله هوشياري و احساس مسووليت همه احزاب، چهره ها و هواداران اصلاح طلبان را مي طلبد كه به صرف اعلام اسامي برخي افراد از طرف رسانه هاي متعلق به جناح مخالف اصلاحات- كه در اختلاف افكني شهره عام و خاص هستند- فريب نقشه ها و برنامه هاي دامنه دار آنها را نخورند. نكته سوم اما به تحليل اين مساله باز مي گردد كه اكنون زمان مناسبي براي اعلام اسامي كانديداهاي بالقوه اصلاح طلبان به عنوان يكي از دو جناح اصلي كشور فرا نرسيده و به نظر مي رسد كه اكنون براي اين كار موقعيت مناسبي نيست.- اكنون تنها سه يا چهار كانديداي واجد شرايط داراي پتانسيل كسب راي در ميان اصلاح طلبان مورد بحث قرار گرفته اند كه يكي از آنها شما هستيد. حتي در انتخابات رياست جمهوري نهم هم احزاب اصلاح طلب پس از شكست اعلام كردند كه امكان اجماع روي شما وجود داشت. با وجود اين كانديداهاي شاخص بالقوه، مكانيسم پيشنهادي شما براي عدم تكرار اشتباه انتخابات سال 84 چيست؟اصلاح طلبان همواره از يك سازوكار كاملاً دموكراتيك براي اداره جامعه كه در آن همه تصميم گيري ها براساس آرا و افكار عمومي باشد دفاع كرده و آن را مورد ستايش قرار داده اند. اين نسخه همواره از سوي ما تجويز شده كه يك مشاركت و عقل جمعي در تصميم گيري ها حاكم شود. اكنون زمان آن فرا رسيده كه نشان داده شود اصلاح طلبان براي انتخاب يك كانديداي مورد اجماع و نهايي جهت انتخابات رياست جمهوري به برخي اصول دموكراتيك و استفاده از خرد جمعي براي تصميم گيري هاي مهم پايبند هستند. به اعتقاد من با ابزارها و روش هاي غيردموكراتيك نمي توان ادعاي دستيابي و تلاش براي رسيدن به دموكراسي داشت.از سوي ديگر شرايط امروز جامعه ايران اين اجازه را نمي دهد كه در آن مانند كشورهاي پيشرفته يك مدل دموكراتيك كامل در ميان احزاب مختلف اصلاح طلب براي رقابت هاي درون حزبي تعريف شود. به بيان ديگر ساختارها و ساز و كارهاي لازم براي رقابتي مانند آنچه در ايالات متحده شاهد آن هستيم مهيا نيست. بر اين اساس پيشنهاد اعمال يك مدل نيمه دموكراتيك يا شبه دموكراتيك را دارم، به اين معنا كه با مشاركت و همفكري سران اصلاحات به هر يك از احزاب و گروه هاي درون اردوگاه اصلاح طلبان تعداد مشخصي سهميه تعلق بگيرد كه آنها هم مي توانند اين سهميه ها را به اعضاي شوراي مركزي و سرپرستان دفاتر استاني خود بدهند. پس از آن در اواخر شهريورماه يا مهرماه يا هر تاريخي نزديك به آن كه مورد توافق همه گروه هاي اصلاح طلب قرار داشته باشد يك نشست سراسري با حضور همه احزاب و گروه هايي كه خود را پيرو آرمان اصلاحات مي دانند - بدون هيچ استثنايي- برگزار شود. در كنگره يا نشست سراسري مذكور نيز هر حزب، گروه يا تشكل اصلاح طلب با ميزان سهميه يي كه به آنها اختصاص داده شده بايد حضور يافته و همچنين چند كانديدايي كه اعلام آمادگي كرده يا بالقوه داراي شرايط كانديداتوري هستند هم حاضر شوند. در واقع در طول اين برنامه فشرده دو يا سه روزه با تشكيل كارگروه هاي مختلف و انجام مذاكرات پرحجم و مجموعه بحث ها و گفت وگوهايي كه براي انتخاب كانديداي نهايي مورد نياز است، كانديداي مورد اجماع با راي گيري با ورقه انتخاب خواهد شد. البته همه احزاب و تشكل هاي تحول خواه حاضر در نشست بايد متعهد شوند كه به نتايج آن پايبند باشند. در واقع مي توان پس از چند روز گفت وگو، ارائه برنامه هاي كانديداها و تاكتيك هاي اصلاح طلبان به شيوه يي كه شرح داده شد كانديداي اصلاح طلبان را برگزيد. پس از اين انتخاب و براساس اصل سوم مورد اشاره در اين گفت وگو، جبهه اصلاحات و بزرگان آن بايد اعلام كنند كه كانديداي ما فردي است كه از درون نشست انتخاب شده و اگر شخص مورد نظر به هر دليل و خصوصاً بحث ردصلاحيت نتواند وارد ميدان انتخابات شود، كانديداي ديگري وجود نخواهد داشت. من حتي معتقدم اگر قرار است جناب آقاي خاتمي هم وارد ميدان انتخابات در دور بعد شوند، هيچ اشكالي نخواهد داشت اگر ايشان هم درون اين پروسه دموكراتيك و از طريق سهميه احزاب و افراد شركت كننده در آن نشست برگزيده شوند.- فكر مي كنيد همه احزاب و گروه هاي اصلاح طلب اين مساله را بپذيرند؟ سهميه هاي مورد اشاره به چه ترتيبي به آنها اختصاص مي يابد؟بله، معتقدم در صورت بحث و گفت وگوي منطقي با جناب آقاي كروبي و حزب اعتماد ملي و شرح دادن همه اجزاي اين مكانيسم، ايشان نيز به دليل علاقه به كار تشكيلاتي اين پروسه را پذيرفته و از آن حمايت خواهند كرد. البته ساز و كارهاي دقيق تر اين پيشنهاد بايد تدوين شده و توافق بر سر سهميه همه گروه ها و احزاب از طريق مذاكرات و بحث هايي كه صورت خواهد گرفت قابل دستيابي خواهد بود.البته در وهله نخست اين امكان وجود دارد كه برخي احزاب يا تشكل ها تقاضاي سهميه راي بيشتري داشته باشند، اما اگر منافع كشور، مردم و حساسيت انتخابات رياست جمهوري دهم براي آينده جامعه ايران در سطح داخلي و خصوصاً بين المللي در نظر گرفته شود رسيدن به يك توافق چندان مشكل نيست.من درخصوص جزئيات اين پروسه پيشنهادي نيز تحقيقات و بررسي هاي لازم را انجام داده ام. به نظر مي رسد جمعيتي بين 250 تا 300 نفر كه بخشي از استان ها و بخشي نيز از مسوولان ارشد و اعضاي شوراي مركزي احزاب هستند براي اين فرآيند كافي بوده و جمع بندي حاصل از آن بدون شك بهتر از جمع بندي هاي سه يا چهار نفره خواهد بود. اين مكانيسم در عين حال داراي پيام هاي كاملاً روشن به جامعه بوده و چهره يي دموكراتيك به آنها معرفي خواهد كرد. همچنين بحث ها و برخي اظهارنظرهاي ناخوشايند برخي چهره هاي اصلاح طلب از خبرگزاري ها و سايت هاي جناح مقابل جمع شده و همه نيروها در يك نقطه كانوني متمركز خواهند شد. آن نقطه كانوني نيز حمايت همه جانبه از آرمان اصلاحات و شخص كانديدا و برنامه هاي آن خواهد بود.اين كار نوعي آموزش سياسي نيز براي كل جامعه به شمار مي رود چرا كه متاسفانه برخوردهاي پدرسالارانه در درون احزاب و حتي برخي مناسبات اجتماعي، بدآموزي سياسي براي كل جامعه خواهد داشت. به نظر من اين مكانيسم منشأ و مبداء يك تولد سياسي و حركت دموكراتيك براي آينده جامعه خواهد بود.- انتقادات زيادي به مدل انتخابات كانديدا به شيوه «بالا به پايين» وجود دارد؛ اينكه احزاب و گروه هاي اصلاح طلب در جلسات دروني و بدون نظرخواهي از هواداران اصلاحات در جامعه، كانديداي خود را انتخاب و به مردم معرفي كنند. مدل شما برعكس آن مدل، پايين به بالاست. آيا مي توان در آن نشست به كانون صنفي معلمان، دفتر تحكيم وحدت (طيف علامه)، يكي از تشكل هاي محوري زنان، كارگران و نماينده NGOها هم سهم داد؟كارگران جامعه از طريق خانه كارگر و حزب اسلامي كار كه در جبهه اصلاحات حضور دارند نماينده دارند اما از دو طريق مي توان ساير تشكل هاي مورد اشاره شما را هم در اين انتخاب سهيم كرد. ابتدا اينكه به آنها هم سهميه هايي داده شود تا در كنگره انتخاباتي مذكور شركت كنند. راه دوم نيز واگذاري جلب نظر اين تشكل ها به خود احزاب است. آنها بايد به نظر نهادهاي مدني، جريانات دانشجويي و عموم جامعه درخصوص مقبوليت يكي از اين كانديداها توجه كنند. اگر اين پيشنهاد كنگره از سوي احزاب و گروه هاي اصلاح طلب پذيرفته شود مي توان از ماه آينده نام اشخاصي كه به احتمال زياد جزء كانديداهاي اصلي اصلاح طلبان هستند را در رسانه ها و سايت هاي اينترنتي اصلاح طلبان منتشر كرد و از عموم مردم، خصوصاً هواداران و دانشجويان طرفدار اصلاحات خواسته شود درخصوص آنها نظر بدهند. جمع بندي كه از اين نظرات صورت خواهد گرفت و حتي برآيند نظرات جريانات خارج از اردوگاه اصلاح طلبان مي تواند در نظر اعضاي كنگره تاثيرگذار باشد. بدون شك برخي بزرگان اصلاح طلب مي توانند تغيير زيادي را در جهت گيري آرا ايجاد كنند اما بايد توجه داشت اين تاثيرگذاري نبايد به اين معني باشد كه يك شخصيت والامقام و قابل احترام بر اين امر اصرار كند كه فقط يك شخص خاص بايد كانديدا شود و بس. به عنوان مثال بايد از بزرگاني مانند آقايان هاشمي رفسنجاني، خاتمي و كروبي درخواست شود با حضور در اين كنگره، نظر خود را درخصوص شرايط مطلوب اداره جامعه مطرح كنند.- برخي احزاب محوري در جريان اصلاحات مانند مشاركت، مجاهدين انقلاب، كارگزاران و اعتماد ملي به طور معمول در شهريور يا مهرماه كنگره هاي خود را داشته و به احتمال زياد در آنجا راهبرد خود براي انتخابات رياست جمهوري را اعلام مي كنند. كنگره مورد نظر شما بهتر است قبل يا بعد از كنگره احزاب باشد؟كنگره پيشنهادي من نبايد ديرتر از مهرماه برگزار شود چرا كه فرصت كافي براي برنامه ريزي هاي انتخاباتي را از دست خواهيم داد. از سوي ديگر معتقدم احزاب و گروه هاي سياسي اصلاح طلب بهتر است نظرات و جمع بندي هاي خود درخصوص انتخابات را قبل از كنگره سراسري مورد نظر مطرح كرده و به نتيجه برسند. لذا پيشنهاد مي كنم در صورت پذيرفته شدن مدل پيشنهادي، احزاب اصلاح طلب كنگره هاي خود را كمي به جلو بيندازند. احزاب به طور حتم دستور كارهاي معمول خود را براي كنگره هاي اختصاصي خود دارند اما پيشنهاد مي كنم از كانديداهاي مدنظر خود براي بحث و تبادل نظر دعوت كرده و به يك جمع بندي قبل از كنگره نهايي و سراسري اصلاح طلبان دست يابند.- امكان برگزاري چنين نشستي در تهران با توجه به محدوديت هاي روزافزون فعلي براي اصلاح طلبان وجود دارد؟بله، خوشبختانه هنوز انسداد سياسي به حدي نرسيده كه مسوولان و كارگزاران سابق و حتي فعلي نظام كه در احزاب اصلاح طلب حضور دارند براي برگزاري يك كنگره 300 نفره مشكل داشته باشند. قطعاً اين امكان وجود داشته و در صورت پذيرش اين مدل از سوي همه اصلاح طلبان، از هم اكنون امكان برنامه ريزي براي هر چه مطلوب تر و كارآمد تر برگزار شدن آن وجود خواهد داشت. - يكي از بزرگان اصلاحات در مصاحبه اخير خود با اعتماد تاكيد كرده در انتخابات رياست جمهوري نهم نيز به اصلاح طلبان توصيه كرده به سراغ شما و مهندس موسوي بيايند. اكنون هم گفته مي شود احزابي مانند كارگزاران، مشاركت و مجاهدين انقلاب نسبت به شما تمايل داشته و حتي آيت الله هاشمي رفسنجاني و آقاي خاتمي هم حمايت هاي ضمني را داشته اند. در صورت اجماع جبهه اصلاحات روي شما، تا چه اندازه آماده ورود به عرصه انتخابات هستيد ؟ اينكه برخي از بزرگان و احزاب جبهه اصلاحات نسبت به من حسن نظر و لطف دارند مايه افتخار و دلگرمي بسيار است. حقيقت اين است كه من هنوز به جمع بندي روشن نرسيده ام، به اين معنا كه آيا اصلاح طلبان بايد در انتخابات آينده كانديدايي را به طور جدي معرفي كنند يا خير؟ همان سوالي كه در ابتداي عرايضم به آن اشاره داشتم و به همين دليل پس از مشورت با دوستان اصلاح طلب و شنيدن تحليل ها و ارزيابي روزانه شرايط بعداً مي توان پاسخ دقيق تري به اين سوال داد. - اگر همه احزاب و چهره هاي اصلاح طلب روي شما اتفاق نظر پيدا كرده و در آن كنگره اين را اعلام كنند، خلاف مكانيسم پيشنهادي خود عمل مي كنيد ؟ اگر بنا بر اين باشد كه من كانديداي اصلاح طلبان در انتخابات رياست جمهوري آينده باشم به طور حتم بايد سه اصل مورد اشاره در اين گفت وگو از سوي اين جناح سياسي پذيرفته شود. در واقع اين را به خود گوشزد كرده ام كه هيچ يك از ما نبايد براي شكست يا داغ كردن تنور انتخاباتي كه در آن انسجام لازم ميان خود ما وجود ندارد وارد عرصه شويم.براساس اصل اول، اصلاح طلبان بايد براي پيروزي قدم در ميدان انتخابات بگذارند و به تبع آن همه تمهيدات و مقدمات مربوط به پيروزي در چنين مبارزه يي - كه علي القاعده مبارزه عادلانه و آساني هم نخواهد بود- را مدنظر داشته باشند. همه پيش نيازها بايد به طور دقيق مورد ارزيابي قرار گيرد و براي هر حركت محافل خاص و جناح مقابل برنامه مشخص وجود داشته باشد تا غافلگير نشويم.بخش پاياني اين گفت و گو را فردا در اعتماد بخوانيد.
 شنبه 25 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: هموطن سلام]
[مشاهده در: www.hamvatansalam.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 337]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن