واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به گزارش ايرنا، اين جا شهر در هياهوي افكار بانوي سرفراز به پيشو از نيلوفرها مي رود تا آسمان بهاريش باري ديگر عطرآگين شود. سخن، كلمه اي مقدس است كه متعال والا بر اشرف مخلوقات منت نهاد.حال سوگند بر سخن كاري شگرف است كه آن ديگر ازلطايف خلقت است كه بزرگ پروردگار درون صندوق جان پنهان مي دارد و گه گاهي از آن رونمايي مي كند. سرم را نيست سامان جز تو ، اي سامان من بنشين/حريم جان مصفا كرده ام،در جان من بنشين اين سخني است از نمايه هاي سپيده كاشاني كه شهرستان كاشان را اين روزها ميزبان عاشقان شعر و هنر كرده است. بانو سرور اعظم با كوچي (سپيده كاشاني) در سال 1315 در كاشان متولد مي شود و زندگي را در سايه ي عفاف و پاكدامني و در قالب شعر بيان مي دارد. ابن بانوي سخنور گفته است:من از همان كودكي با اشعار حافظ و سعدي و مولانا آشنا شدم اما اشعارحافظ بيش از همه مرا تحت تاثير قرار داد و هر بار كه در بحر آثار حافظ غرق مي شدم صدفي يا گوهري تازه به دست مي آوردم. او افزوده است:بايد بگويم كه شعر و ادبيات،نيمي از زندگي من شد و در تنهايي پناگاه من گرديد. اين بانوي كاشاني،بعنوان سرباز حماسه، اسطوره و فرياد از انقلاب و ارزشهاي آن نيز سخن مي گويد و شعر را محدود به درون نمي كند و فراتر مي رود و پنجه بر شانه ي آفتاب مي زند و با ستاره ها همخانه مي شود. معبود تويي از تو امان مي خواهم/زان چشمه سرمدي نشان مي خواهم گفتي كه شهيد ، زنده جاويد است/يارب زتو عمر جاودان مي خواهم بانوي ادب، جلوه ي معاصر را لباسي از جنس ياسمن مي پوشاند و برحس كوير زمزمه ي شترهاي كاروان را از نوع تشنگي و آتش نمي داند بلكه كوير را به لذت سايه ي بوته هاي خشكش پاس مي دارد تا شايد پروانه ي زير آن آرام گيرد همانند نخستين مجموعه ي شعري او به نام پروانه هاي شب كه در سال 1352 به چاپ مي رسد. اين چهره ي ماندگار معاصر ،سخن از درون مايه گي ها را افسانه نمي پندارد. اگر اندكي در ژرف نگاه او غرق شويم باوري از زن ايراني نمايان مي شود. بانو اعظم باكوچي در اشعار و آثارش درون مايه گي از سايه هاي تاريخ ايران را در آن زمان روشن مي كند. او سخن نمي گويد،تصوير هم نمي سازد،اما آهنگ قدمهايش در سوزش آفتاب كوير بر روي شنزار روان ماندگار مي ماند تا كتاب پروانه هاي شب او خيزش افكارش را در تكاپوي سياهي ها لرزان كند. دو چشمم باز اما غير تاريكي نمي بينم/شب تاريك من بشكاف و در چشمان من بنشين. اين سروده به بهار كاشان روح مي بخشد و ميزبان همايش بزرگداشت سپيده كاشاني مي شود تا در چشمان او بنشيند و شكاف شب تاريك انديشه ي اين بانوي سخنور را در يكي از سالن هاي دانشگاه آزاد كاشان به روشني، شفاف سازد. مشاور اجرايي و برنامه ريزي مدير كل فرهنگ و ارشاد استان اصفهان، نامگذاري يكي از سالنهاي دانشگاه آزاد كاشان به نام سپيده كاشاني را يكي از محفل هاي ارزشمند اين همايش مي داند و مي گويد:بين نسل گذشته و جوان امروز زمان زيادي نگذشته اما فاصله بسيار است اگر به زندگي اين بزرگان پرداخته نشود. عباسعلي جهان باني معتقد است كه كاشان از جمله شهرهايي است كه مي تواند در عرصه كم كردن فاصله بين نسلي ، حرفي براي گفتن داشته باشد. به گفته وي، معرفي شاعران بزرگ اما گمنام مي تواند براي نسل جوان امروز الگويي براي ساختن باشد و به اين منظور پيش بيني شده كه در برنامه ي همايش در هنرستان دخترانه ي شهيد آويني كاشان كه در همسايه گي خانه ي سپيده كاشاني است، بطور نمادين زنگ سپيده كاشاني به صدا درآيد. وي، انتخاب اين مدرسه را براي اين نماد، جنبه ي هنري بودن آن بيان داشت و افزود: دختران ايران بخصوص كاشان بايد افتخار خود بدانند كه مي توانند آنها هم روزي يكي از اين بزرگان باشند و زنجيره ي هنر را دست به دست يگديگر به حركت درآورند. گويي تحليل و نمادسازي از هنرمندان ، تاريخ و زمان نمي شناسد و هميشه تازه و باطراوت مي ماند. اما كاشان، سرزمين عشق و فرياد، امروز و فردا در همايش بزرگداشت سپيده كاشاني پيامهاي اين نامدار بزرگ را جشن مي گيرد. سرور اعظم باكوچي متخلص به سپيده كاشاني در اول مرداد ماه سال 1315در شهر كاشان در خانواده اي مذهبي و اهل ادب و عرفان به دنيا آمد و در بيست و يكم بهمن سال 1371در شهر لندن انگلستان به دليل بيماري، دار فاني را وداع گفت. گزارش از: زهرا جلوداريان 1724
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 329]