محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832939676
شگفتی انتخابات دهم: خانم کدیور مدافع حقوق شهروندی بهاییون!
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سال گذشته بعد از انفجاري كه توسط عوامل استكبار در حسينيه رهپويان وصال شيراز اتفاق افتاد و منجر به شهادت عده ای از مؤمنان گردید، خانم كديور انگشت اتهام را به سوي این تشكيلات دراز نمود وليكن حال مشخض نیست در طي گذشت زمان يك سال، چه اتفاقي افتاده كه ايشان به يك باره از نظر قبلي خود برگشته و براي تشكيلات بهائيت، حق شهروندي قائل شده است شایعه شده بود در زمان انتخابات رفع القلم است ولی نه اینقدر. سخنراني انتخاباتي خانم جميله كديور كه در روز پنجشنبه مورخ 25/2/1388 در تالار آيينه اراك صورت گرفته؛ مبني بر اين بود که بهائيان در ايران داراي حقوق شهروندي هستند.مشخص نیست چه شده که خانم كديور، به يك باره تغيير عقيده داده است. سال گذشته بعد از انفجاري كه توسط عوامل استكبار در حسينيه رهپويان وصال شيراز اتفاق افتاد و تعدادي از عزيزانمان را - كه در بين آنها چند نفري هم كودك بودند- مجروح و يا شهيد كرد (همان حسينيهاي كه سخنرانان، شنبه شبها در خصوص اقدامات خصمانهاي كه تشكيلات بهائيت در طول دوسده اخير به ايران و ايراني روا داشته است به شفافسازي مبادرت ميورزيدند) خانم كديور انگشت اتهام را به سوي این تشكيلات دراز نمود وليكن حال مشخض نیست در طي گذشت زمان يك سال، چه اتفاقي افتاده كه ايشان به يك باره از نظر قبلي خود برگشته و براي تشكيلات بهائيت، حق شهروندي قائل شده است. اینکه آیا می توان برای کسب رأی کاسه گدایی دست گرفت بستگی به شخصیت هر فرددارد ، ولی برای اطلاعات عموم مردم باید چند نکته را یاد آور شد: به وجود آمدن بهائیت ایجاد ادیان و فرق ساختگی یکی از ترفندهای مرسوم دول استعمارگر برای به انحراف کشیدن جریان صحیح دینداری بوده است. در حقیقت هدف کلی این بوده که فرق دست ساز در نهایت جایگزین ادیان الهی شده ویا حداقل چهره ادیان الهی را مشوش سازند. در حوزه یهودیت و مسیحیت این امر تا حد زیادی موفقیت آمیز بوده و ما امروز شاهد گروهها و فرقه های مختلفی هستیم که با آدابی عجیب و مناسکی غریب تر، عده ای را به گرد خویش جمع کرده و ادعای سعادت و رستگاری برای آنان دارند. در مقوله مهدویت نیز قریب یکصدو پنجاه سال پیش با کمک و هدایت استعمار انگلیس، گروه دست سازی با نام و عنوان بابیت و آیین بهایی در کشور ما شکل گرفت و طبق بررسی های به عمل آمده و اعلام محققان و صاحبنظران تاریخی، جهت گیری کلی بهائیت جداسازی ملت ایران از مراجع تقلید (که در عقاید شیعه، نواب عام امام زمان علیه السلام تلقی می شوند) و مشغول کردن آنان به مکتبی ساخته بشربود. مکتبی که جنبه های غیر عقلانی آن بر جنبه های عقلانیش فزونی داشت و بتدریج از صحنه های زندگی اجتماعی و سیاسی خارج می شد و در نهایت گرایش به این ایدئولوژی موجب جدا شدن مردم از دین و دینداری گردید و پیوستن به مکاتب غیر دینی را تسهیل می نمود. با ذکر این مقدمات وارد بحث اصلی شده و با تاریخچه شکل گیری این فرقه ساختگی بیشتر آشنا می شویم: پیدایش فرقه بابیه: سید علی محمد شیرازی، ملقب به باب از آغاز جوانی به عبادت طولانی و رازونیازهای غیرعادی که با قرائت ادعیه و زیارات مذهبی همراه بود مشغول بود. او در ابتدای نوجوانی، به فراگیری علوم ابتدایی مشغول گردید، ادبیات فارسی و عربی را در سطح بسیار پایینی فرا گرفت و در سلک طلاب علوم دینی درآمد. ریاضت و گوشه گیری و چله نشینی رَویه او بود. اندکی بعد درس و بحث را رها کرد و به دایی اش در بوشهر پیوست تا به امور تجارت و منشیگری بپردازد.بر اساس پژوهشهای صورت گرفته پیوندهای اولیّه علی محمد باب و پیروان او با کانونهای معینی، تأکید دارد که شبکه ای از خاندان قدرتمند و ثروتمند یهودی در زمره شرکای اصلی آن بودند. پس ازحضور پنج ساله علی محمد باب در تجارتخانه دایی اش در بوشهر و ارتباط با کمپانی های یهودی و انگلیسی مستقر در این بندر .وی در سال 1260ق دعوی خود را اعلام کرد و با حمایت کانونهای متنفذ و مرموزی به سرعت شهرت یافت. دوران اقامت باب در بوشهر مقارن است با سالهای اولیه کمپانیهای ساسون (متعلق به سران یهودیان بغداد) در بوشهر و بمبئی. (ساسون ها در دهه های بعد به امپراطوران تجاری شرق تبدیل شدند و در زمره دوستان خاندان سلطنتی بریتانیا جای گرفتند).پس از کشف ادعای باب در بوشهر، نزدیکان او این وضعیت را ناشی از هوای گرم بوشهر دانستند که ذهن باب را پریشان ساخته. از اینرو برای تغییر روحیه او را به عتبات عالیات در عراق فرستادند ولی در آنجا در مسلک شاگردان سید کاظم رشتی (جانشین شیخ محمد احسایی، رئیس فرقه شیخیه) درآمد و تحت تأثیر او بود. البته بعدها طرفداران باب بر این اصرار می کردند که او در محضر کسی درس نیاموخته و علم او لدنی و الهامی است و خود او امی بوده و بدین وسیله سعی داشتند به لاطائلات او رنگ و حیاتی ببخشند. خود باب به شاگردی سید رشتی اعتراف کرده و در مدت اقامت نزد وی به شدت تحت تأثیر سخنان او بوده . در اینجا لازم است نکته ای را متذکر شویم و آن دانش مذهبی بسیار سطحی و ابتدایی علی محمد باب است. این واقعیت را با مطالعه کتاب «بیان» او به درستی می توان یافت. اقوال و آثار منتسب به علی محمد باب مونتاژی است از الفاظ و ادعیه شیعه امامیه و برخی اصطلاحات عرفانی شیخیه که بر آنها پسوند و پیشوندهای الف و لام دار افزوده شده. در کتاب بیان و یا دیگر ادعیه و متون منتسب به او حتی یک جمله عربی سالم و صحیح که با ادبیات کلاسیک و متون درسی یا عقیدتی حوزه های علمیه شیعه فراهم آمده باشد نمی توان یافت.باب در حدود سن 24 سالگی ادعای بابیت کرد. و اندکی بعد مدعی مهدویت شد. بر اثر غائله او و فشار علما به حاکم فارس او دستگیر و به شیراز گسیل شد. پس از مدتی وی به تهران اعزام شد. محمدشاه قاجار که از وجود او در تهران بیمناک بود او را از تهران به ماکو فرستاد تا در قلعه ای زندانی گردد. پس از به سلطنت رسیدن ناصر الدین شاه در سال 1266ق علماء تبریز باب را به حضور پذیرفتند تا بدانند این بچه طلبه کیست و چه می گوید. ابهت علمی علما و هیبت و جلالشان باب را سخت به وحشت انداخت و از پاسخ به سئوالات ابتدایی صرف و نحو آنان عاجز ماند و شروع به توبه و استغفار نمود. پس از آن باب در قلعه چهریق زندانی شدو پیروان او در گوشه و کنار با نیروهای دولتی درگیر بودند. نهایتاً تصمیم بر این شد که علی محمد باب، به دلیل ادعاهای دروغین خود و نیز آشوبهایی که پیروان او در نقاط مختلف بر پا می داشتند اعدام شود و بدینسان وی در 27 شعبان 1266 در میدان عمومی تبریز به فرمان امیرکبیر تیرباران شد و پرونده حیات این مدعی دروغین بسته شد...... حرف های بهائیت به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از ایرنا ، سايت اينترنتي "نگاه تازه به بهائيت" که از سوي رهبران فرقه ضاله بهائيت اداره مي شود با انتشار مقاله اي به قلم فردي به نام "شاهين ايقانيان" ، به ساحت مقدس حضرت محمد مصطفي(صلی الله) ،پيامبر اعظم مسلمانان جهان جسارت نمود.در اين مقاله توهين آميز ، پيامبر اسلام (صلی الله) به عنوان فردي معرفي شده است که "هزارو چهاصدسال پيش با دلمشغوليهاي ديگري در دل صحرا ميزيست و جز چارپايان همدمي نداشت. "(العياذ بالله) نويسنده اين مقاله توهين آميز سپس آموزه هاي پيامبر اسلام(صلی الله)را عامل ترويج تروريسم دانست و مدعي شد:"مسلمانان خود را با تسليم در برابر خواست خدا و شمشير کشيدن بر ظالم و دفاع از مظلوم تصوير ميکنند. علت اينکه اکثر گروه هاي تروريستي جهان مسلمانانندرا این می داند که روح آنچه که از آيين محمدي باقي مانده بستر مساعد تري نسبت به ساير ايدئولوژي ها براي رشد تفکرات تروريستي ميسازد."اين بهائي هتاک سپس يهوديان را برتر از مسلمانان دانست و مدعي شد:"همانطور که سرنوشت مشابه فرزندان يک خانواده اتفاقي نيست، به همين منوال اينکه اکثر مسلمانان به کشورهاي جهان سومي تعلق دارند و اينکه يهوديان با شمار کم مهمترين اهرم هاي اقتصادي و سياسي دنيا را در اختيار دارند اتفاقي نيست. "وي در ادامه مسلمان را تروريست خواند و از يهوديان چهره اي سختکوش و انساني ترسيم کرد.در پايان مسلمانان را کساني دانست که صرفا در پي "دستورالعمل هاي شک بين رکعت هاي نماز يوميه و احکام مستحبات و مکروهات و نجاسات وغسل هاي مختلف و فرق آب کُر و جاري و آداب خلا رفتن " هستند.در همين رابطه آيت الله قربانعلي دري نجف آبادي طي نامه اي خطاب به وزير اطلاعات نوشت :داشتن يک عقيده و مرام،آزاد، ولي اعلان و ابراز آن به منظور تحريف افکار ديگران،جريان سازي و يا تبليغ و تظاهر به قصد اغواگري و تشويش اذهان ديگران و عناوين مشابه مجاز نخواهد بود ". http://www.shia-news.com/fa/pages/?cid=12779 نقش بهائیت درتخریب قبور ائمه هرگاه شخصي پس از سفر حج به ميان هموطنان مراجعت مي نمايد از بغضي عميق پرده برمي دارد ، كه دل همه را به درد مي آورد و آن چيزي نيست جز حكايت غربت ائمه بقيع . براساس گزارش حسين پيرنظر از سفارت وقت ايران در مصر، اگر دولت ايران براى يكى دو سال ديگر، رفتن به حج را منع مى كرد، حتماً حكومت حجاز حاضر به قبول شرايط پيشنهادى ايران مى شد و درنتيجه،هم براى زائران ايرانى رفع مزاحمت مى گرديد و هم نسبت به تعمير قبورو خرابی هاى به عمل آمده امتيازاتى به دست مى آمد.ليكن متأسفانه اين كار صورت نمى پذيرد و در خرداد 1308 هـ . ش. اولين مراوده رسمى ديپلماتيك ميان ايران و حكومت عبدالعزيز صورت گرفته و درشهريور همين سال، معاهده مودّت ميان ايران و حجاز امضا و در فروردين سال 1309 هـ . ش. حبيب الله هويدا با عنوان نماينده ايران و با سمت كارداروارد جدّه مى شود.تأسيس سفارت ايران در عربستان، كه به نوعى تقويت حكومت عبدالعزيز را در پى داشت، به حدّى براى عبدالعزيز مهم بود كه هويدا پس از ملاقات با وى،از قول كفيل وزارت خارجه در گزارش خود مى نويسد:«... و ذكر كرد كه هيچ وقت اعلى حضرت را تا اين درجه شاد و مسرور نديده بوديم كه امروزه از ملاقات شما و وصول ناصر همايون شاهنشاهى اظهار شادىو سرور علنى مى فرمودند... .»باتوجه به اينكه حبيب الله هويدا يكى از دو نماينده ايران براى بررسى وضعيت حجاز در اثر حمله وهابى ها و تخريب اماكن مقدسه بوده و از سوى ديگر، وى براساس اسناد، داراى مسلك بهائيّت و از بهائيان شناخته شده بوده است،همه گوياى آن است كه متأسفانه نماينده ايران به صورت پنهانى نقشى مؤثر در ناديده گرفتن اين مسأله مهم داشته است. اين نكته زمانى تقويت مى شودكه ملك عبدالعزيز به هويدا مى گويد: «... ما شما را از خود مى دانيم (كه البته درست هم مي گفته چون وي از سران وهابيت و عين الملك از پيروان بهائيت بوده است )، شما نيز خود را مثل ساير نمايندگان اجانب ندانيد، هيچ وقت لزوم به تحصيل اجازه نيست، هروقت كه ميل داريد، بدون هيچ ملاحظه، به ديدن مابياييد، چه در مكه چه در اين جا، ما هميشه آماده ملاقات شما هستيم... .»حبيب الله هويدا در مأموريتش به مدينه، براى كسب اطلاع از ميزان خرابى ها،تلاش جدى كرده تا اين حادثه مهم را بسيار كمرنگ تلقى نموده، وهابيان را به نوعى، تبرئه نمايد. در گزارش وى چنين آمده است:... بالاى مناره، قبه مطهّر صعود كرديم، يكصد و سى پله بالا رفتيم و از آن جاقبه مطهر را زيارت نموديم (زيرا صعود بالاى قبه غيرممكن است). از آن جا مشاهده نموديم كه فقط پنج گلوله تفنگ به قبه مطهر اصابت نموده و اندکی سوراخ كرده است و ابداً خرابى وارد نيامده است! اولاً نمى شود حتم كرد كه اين گلوله ها از طرف وهابى ها بوده است! ثانياً برفرض اينكه از طرف آن هابوده باشد، واضح است عمدى نبوده است! و در اثناى تيراندازى به همديگرخطاءً به قبه مطهر اصابت كرده است! و دليل صحت اين نظريه اين است كه قبه مرقد مطهر خيلى عظيم و بزرگ است و وهابى ها هم در پشت دروازه وقلعه شهر بوده اند و تعدادشان بيش از سه ـ چهار هزار بوده است; اگر قصداصابت مى داشتند، اقلاً دو سه هزارگلوله به قبه مطهر مى رسيد! به هرحال فقط آثار پنج گلوله تفنگ در روى قبه مطهر بود و همچنين آثار چهار ـ پنج گلوله بر قبه اهل بيت بود، خادم باشىِ حرم مقدس نيز سه ـ چهار عدد گلوله آورده و به بنده داد و گفت كه اين ها را روى بام حرم يافته و تصور مى كند كه از گلوله هايى است كه به قبه مقدس رسيده است. فدوى آن هارا تقديم خواهم نمود كه در موزه وزارت معارف محفوظ بماند... .» منبع خبر : وبلاگ سياست بهايي - http://www.politic-bahaee.blogfa.com/post-36.aspx همكاري بين فراماسونري و بهائيت به عنوان نمونه اي از همكاري بين فراماسونري و بهائيت مي توان به سفر سالهاي 1911 تا 1913 عباس افندي (عبدالبها) به اروپا و آمريكا اشاره كرد كه به عنوان نقطه عطف در تاريخ اين فرقه از آن ياد مي شود. در طول اين سفر كوشش مي شد تا «اين پيغمبر نو ظهور شرقي» را به عنوان نماد پيدايش مذهب جديد انساني و آرمان فراماسونري معرفي كنند. بررسي جريان اين سفر و مَجامعي كه عباس افندي (عبدالبها) در آن حضور مي يافت، ثابت مي كند كه كارگردان اصلي اين نمايش «انجمن جهاني تئوسوفيستي» يكي از محافل عالي فراماسونري غرب بود. او به ويژه در امريكا در مجامع متعدد فراماسونري حضور يافت و سخنراني كرد. يكي از زمينه هاي پيوند بهائيت با زرسالاري يهود، سازمان صهيونيستي و نيمه مخفي فراماسونري است. تعليمات بهائيت انطباق زيادي با تعليمات فراماسونري دارد كه از جمله آنها مي توان به جدايي دين از سياست، تسامح و تساهل، تشكيل حكومت واحد جهاني، تطابق دين با عقل و علوم تجربي و... اشاره كرد.اصولاً در ميان نخبگان فراماسونري ايران نسبت بالايي از بهائيان وجود دارند كه افرادي همچون «عليقلي نبيل الدوله»، «ميرزا آقاخان كرماني»، «ابراهيم حكيمي»، «سيد جمال واعظ»، «ذبيح الله قربان»، «احسان يارشاطر»، «اميرعباس هويدا»، «پري اباصلتي» و... از اين دسته اند . فاشيسم ،زيربناي انديشه سياسي بهائيت فرانچسکو فيچيکيا که قبلاً خودش بهايي بوده، معتقد است عقايد سياسي افراطي رهبريت تشکيلات جهاني بهاييت متاثر از گرايشات فاشيستي است. اعضاي تشکيلات در برابر هرگونه تفکر انتقادي، نوآوري، آزادي بيان، انتقاد از مقررات سخت و سانسور با طرد فوري از سوي تشکيلات روبرو ميشوند. فرانچسکو فيچيکيا Francesco Ficicchia متولد سال 1946، در سال 1971به عضويت محفل بهائي سوئيس درآمد . از نوامبر سال 1973 در زوريخ به عنوان مددکار اجتماعي استخدام شد. بعد از مطالعه کتاب "هرمان زيمر " Hermann Zimmer فيچيکيا در آگوست سال 1974 نظرات تشکيلات بهائيت را مورد انتقاد قرار داد و به پيروي از نظريه زيمر الواح وصاياي عبدالبهاء را که همراه کتاب اقدس بهاءالله در نزد بهائيان منشور نظم اداري تشکيلات بهائيت محسوب مي شود، جعلي دانست و موسسه ولايت امرالله را که در الواح وصايا تعيين شده غاصب خوانده و معتقد است که آن توسط شوقي افندي غصب شده است. فيچيکيا پس از مکاتبه با مرکز جهاني بهائيت در حيفا و بحث و گفتگوهاي بسيار با نمايندگان انتصابي تشکيلات بهائي سرانجام در اواخر نوامبر سال 1974 انصراف خود را از عضويت در تشکيلات بهائيت اعلام کرد .بعد از مدت کوتاهي تشکيلات بهائيت طرد روحاني او را اعلام کرد. در اوايل سال 1975 ،فيچيکيا مطلبي تحت عنوان نامه يک خواننده به يک روزنامه روزانه زوريخ der zurcher obelander يازدهم فوريه سال 1975 در سطحي گسترده انتقادات خود را به تشکيلات بهائيت مطرح کرد.پس از مدت کوتاهي در ماه اوت سال 1975 مقاله خود را تحت عنوان : بهائي گري - يک آينده نا معلوم براي "دين آينده " Der Bahaismus - Ungewisse Zukunft der" Zukunfts Religion" را در نشريه ادواري دفتر مرکزي کليساي پروتستان موسوم به Materialdienst 1516 شماره 38 (1975)منتشر کرد.و اين مقاله مقدمه اي شد براي انتشار کتابش در سال 1981 تحت عنوان : " آيا بهائيت دين جهاني در آينده است؟ پژوهشي نقادانه درتعاليم ، تاريخ و تشکيلات آن " Der Bahaismus -Religion der Zukunft?Geschichte ,leher und organization in kritischer Anfrage (Bahaism - Religion of the Future? History ,Doctotrine and organization :A critical Inquiry). اين کتاب مورد اقبال محققاني همچون "ميشل ميلدن برگر Micheal Mildenberger "، "جوزف هنينگر Joseph Henninger "، "هانس يوآخيم کليمکات Hans Joachim Klimkeit "، "اولاف شومان Olaf Schumann " ، "هانس والد نفلس Hans Waldenfels " ، " گونتر لانتسکووسکي Gunter Lanczkowski " و "کريستين کانوير Christian Cannuyer " قرار گرفت. http://ghalampress.ir/View.aspx?ID=870801036 قرآن وبها ئیت شيطنت اين قوم ضاله تمامي ندارد سوره هود آيه 7 : و هو الذي خلق السماوات و الارض في سته ايام و كان عرشه علي الماء ليبلوكم ايكم احسن عملا. و لئن قلت انكم لمبعوثون من بعد الموت ليقولن الذين كفرو: ان هذا الا سحر مبين ترجمه آيه: و او خدايي است كه آسمانها و زمين را در مدت 6 روز آفريد و عرش او بر آب بود تا شما را آزمايش كند كه عمل كداميك از شما بهتر است. و اگر بگويي: حتما بعد از مرگ زنده خواهيد شد همانا كافران خواهند گفت: اين سخن جز سحري آشكار نيست. تفسير بهاييت: حسينعلي بها پس از استقرار در عكا از طرف مريدان، باغي عايدش شد كه خود آنرا باغ فردوس ناميده بود و در آنجا نهري روان بود. فرمان داد تختي چوبين بر روي نهر زدند، و مريدان آنرا مفروش گرداندند. وي هر هفته يكي دو روز در آن باغ رفته ناهار بر سر تخت ميخورد و حوله بر سر كشيده خواب قيلوله مينمود. روزي دو برادر و چهار پسر خود را صدا زده آنان را فرمان داد تا اهل بها را خبر دهند كه راز اين آيه كه گفته (و كان عرشه علي الماء) امروز بر ملا شد كه مقصود، اين خدا و اين نهر آب و اين تخت است. سوره اسري آيه 78 : اقم الصلوة لدلوك ااشمس الي غسق الليل. ترجمه: نماز را بر پا دار از زوال آفتاب تا تاريكي كامل شب (اشاره به وقت نمازهاي پنجگانه) تفسير بهاييت: (كتاب بحر العرفان) غسق الليل يعني سال 1260 و معني آيه اين است كه تا سال 1260 نماز بخوان و بعد از آن خود را آزاد بگذار. سوره سجده آيه 5 : يدبر الامر من السماء الي الارض ثم يعرج اليه في يوم كان مقداره الف سنة مما تعدون. ترجمه: اوست كه امر عالم را از آسمان تا زمين تدبير ميكند. سپس در روزي كه مقدارش هزار سال است بسوي او باز ميگردد. بهاييت: (كتاب فرائد نوشته ابوالفضل گلپايگاني) : منظور از امر امر اسلام است كه از آسمان بر زمين آمد و بعد از هزار سال بسوي آسمان ميرود و نسخ ميشود. سوره شوري آيه 21 : ام لهم شركاء شرعو لهم من الدين ما لم يأذن به الله و لولا كلمة الفصل لقضي بينهم. ترجمه: بلكه براي ايشان شريكاني است كه براي ايشان از دين چيزهايي قرار داده اند كه خدا اذن نداده است (مقصود علماي اديان است كه در دينها بدعت ميگذارند). و اگر كلمه فصل نبود بين آنها قضاوت ميشد. بهاييت: (فرايد ابوالفضل گلپايگاني) كسي تشريع شريعت بدون اذن الهي نتواند كرد و هر كس شريعت تازه اي آورد و از بين نرفت پس حق است پس بهاييت حق است. و.... بهائيت فرقه اي خردستيز هرمان رومر، بابيه و بهائيت را ثنويتگرا و داراي ساختاري فرقهاي و خرد ستيز ميداند که از علوم رمزي و تأويلي اسماعيلي، حروفي، کابالا و دراويش بکتاشي متأثر است.هرمان رومر (Hermann Roemer) متکلّم روحاني پروتستان، در هشتم جولاي 1880 در اشتوتگارت آلمان متولد شد. رومر بين سال هاي 1898 تا 1902 در دانشکده الهيات و فلسفه دانشگاه هاي توبينگن و هال به تحصيل پرداخت و از محضر اساتيد به نامي ،چون پروفسور هرينگ، هگلر، هول، کالر، رايشله، اشلاتر و زيبولد بهره برد. پس از پايان تحصيلات در کسوت استاد الهيات، در شهر باسلر به فعاليت هاي دين پژوهي مشغول شد و در سمينارهاي دين شناسي پروتستان در اشتوتگارت به فعاليت پرداخت. در همان دوران به پيشنهاد دانشکده الهيات توبينگن، رياست سمينارهاي تخصصي و پژوهشي انجيلي را نيز بر عهده داشت.هرمان رومر، خود در بيان اهداف تحقيقاتي خويش خاطر نشان ميکند که "در سال 1907 شاهد تأسيس انجمن بهائيان اشتوتگارت بودم و همواره نياز به يک پژوهش عملي، جهت پاسخگوئي به تبليغات بهائيت در آلمان را احساس ميکردم." بدين منظور رومر کتاب خودرا تحت عنوان "بابيت و بهائيت، پژوهشي در تاريخ مذاهب اسلامي" تأليف کرد. کتاب او "Die Babi- Behai, Eine studie zur religionsgeschichte des Islams" در واقع، رساله دکتراي او بود که در سال 1911 به دانشکده عالي فلسفه دانشگاه توبينگن ارائه شد. اين کتاب اولين اثر او درباره بابيت و بهائيت نبود؛ وي در سال 1908 مقاله اي در نقد بهائيت و در سال 1910 به دنبال تحقيقاتي در خصوص تاريخ تبليغات مذهبي در آلمان، مقاله اي تحت عنوان "تبليغات مذاهب آسيايي در مغرب زمين" را به رشته تحرير درآورد. گزارش سالانه وزارت امور خارجه آمریکا در مورد آزادی مذهب در ایران ( سال 2008) ، با هدف حمایت کامل از فرقه بهائیت. ....وزارت خارجه آمریکا در پایان گزارش از همه دولتها و سازمانهای غیر دولتی میخواهد که از همه امکانات خود بویژه روابط دو جانبه شان با ایران برای فشار بر دولت ایران استفاده کنند تا بهائیان اجازه فعالیت تبلیغی رسمی داشته باشند و سپس چنین نتیجه گیری می کند : " سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا در موارد و موقعیتهای متعدد نسبت به وضعیت اقلیت بهائی ایران ابراز نگرانی کرده است . دولت آمریکا نیز به طور عمومی و آشکاری نحوه رفتار با بهائیان را در قطعنامه های سازمان ملل متحد بویژه قطعنامه مجمع عمومی مورخ 2007 گنجانیده است . دولت امریکا از همه دولتهای جهان میخواهد که اقدامات مشابهی را به نفع بهائیت علیه جمهوری اسلامی ایران بعمل آورند " البته ان شاءالله خانم کدیور از این حرف ها مبّرا است. بهائیت درمصر پارلمان مصر با اعلام بهائیت به عنوان فرقهای با زمینههای صهیونیستی، پذیرش این فرقه را ممنوع كرد. به گزارش سرویس سیاسی آفتاب، روزنامه ایران در شماره روز سه شنبه خود این خبر را به نقل از كمیسیون شكایات و پیشنهادات مجلس مصر آورده و افزوده است: «پس از نشست مشترك با كمیسیونهای امنیت ملی و امور دینی در مجلسالشعب، این كشور در حال بررسی طرح جرم شمردن خروج از ادیان آسمانی اسلام، مسیحیت و یهودیت است. نمایندگان مجلس مصر از شیخ الازهر و وزیر اوقاف این كشور خواستند برای توقف فعالیت گروه گمراه بهائیت اقدام كرده و آنها را به دست برداشتن از اعتقاداتشان ترغیب كنند». نوشته یک بهائی واقعیت اینست که در صدها آثار باقیمانده از رهبران بهائی از جمله بها الله و عبدالبها وشوقی آفندی بقدری به امامان ،رهبران دینی و مذهبی توهین گردیده که هر فرد مسلمان و شیعه ای از شنیدن آن باید خون گریه کند . به عبارات ذیل که نشانه بغض وکینه رهبران بهائی نسبت به وجود مقدس حضرت ولی عصر علیه السلام است توجه فرمائیدتا بدانید تبلیغ فرقه بهائی آخرش به کجا منجر می گردد.عبدالبها میگوید: ....ای بنده حقّ جمهور ناس منتظر موعودی خونخوارند و وليّ ظالمی غدّار مهديی خواهند که با سهم و سنان و شمشيری برّان سيلی از خون بيچارگان جاری و ساری نمايد و شب و روز مشغول بضرب اعناق گردد و قطع رقاب فرمايد و بروجی از سرها بيارايد ملک الموت باشد و آفت جانها گردد خونريز شود فتنهانگيز گردد بنيان انسان براندازد و مدن و قری بر باد دهد اطفال يتيم کند و زنان بيوه نمايد اين را شروط حقيّت دانند و منتظر چنين موعودند ......( مکاتیب جلد اول صفحه ۴۰۷ ) ....چندی است که در ایران گفتمان حقوق زنان به اوج خود رسیده و نهادها، شخصیت های دولتی و غیردولتی و سازمان های مدنی هر کدام با ارائه مقالات، برپائی همایش ها و نشست های علمی به نوعی در ابعاد مختلف این بحث شرکت نموده و به نقد و بررسی نظرات موافق و مخالف می پردازند.در این میان بهائیت نیز بر آن شده تا در این گفتمان شرکت کرده و با طرح نظرات سران خود، موقعیتی در جامعه و نزد اندیشمندان پیدا نماید. از آن جمله "بیت العدل" بالاترین مقام تصمیم گیری بهائیت مستقر در حیفای اسرائیل در پیام مورخ 20 جون 2008 میلادی به این موضوع پرداخته است.بیت العدل در بخشی از این پیام عنوان می نماید: " بدون شک یکی از اساسی ترین مسائلی که فکر مردم ایران را به خود مشغول کرده است نیاز مبرم به رفع موانع پیشرفت زنان در جامعه می باشد." وخطاب به بهائیان می گوید: "شما عزیزان برای کمک به پیشرفت این اصل مهم، موقعیتی خاص و مناسب دارید!".... خوب است با مروری بر نوشته ها و کتب رهبران بهائیت و احکام و تعالیم ایشان گام به گام از نحوه توان دهی به زنان ایران و روش رفع کلیه موانع موجود!!!! آگاه شده و ببینیم آیا بهائیت در عمل نیز پیرو این شعار ظاهر فریب می باشد و یا برعکس با وضع قوانین و احکام تبعیض آمیز خلاف آنرا اجرا نموده و طرح شعار تساوی حقوق رجال و نساء صرفا محملی برای ضدیت با انقلاب اسلامی ایران باشد...... جالب است بدانید که جناب بهاء الله خود دارای چهار زن بوده و میرزا علی محمد باب، رهبر اول ایشان نیز دو زن داشته است. حال چگونه است که " این حقیقت روحانی و همگانی و جنبه ای ازماهیت نوع انسان" فقط برای پیروان این فرقه باید رعایت شود، ولی جناب باب و بهاء از آن مستثنی هستند؟!..... آیا می دانید از نظر بهائیت، زنان حق شرکت و عضویت در جمع 9 نفره بیت العدل - بالاترین نهاد رهبری در بهائیت - را نداشته و عضویت آنها در آن حرام و غیرممکن می باشد و از ابتدای تشکیل بیت العدل تا کنون حتی یک زن نیز در جمع بیت العدل حضور نداشته است؟ ..... . مصیبت بارتر از همه اینست که چنانچه دوشیزه ای در بهائیت مورد زنا قرار گیرد بایستی مشابه زناکننده هر کدام 9 مثقال طلا به بیت العدل مستقر در اسرائیل بپردازند و در صورت تکرار این عمل، این جریمه ناعادلانه نیز دو برابر می گردد و راهی هم برای احقاق حقوق این دوشیزه بیچاره وجود ندارد. و خنده دارتر این است که جریمه ناراحت کردن دیگران 19 مثقال طلا است!!!! در حالی که جریمه از بین بردن حیثیت و ناموس یک زن فقط 9 مثقال طلا است و مرد زناکار نیز با پرداخت این جریمه آزاد می گردد.!!!!! http://www.sarabbahai.blogfa.com/post-38.aspx آیا اینکه مسئول امور زنان یکی از نامزهای انتخاباتی برای یک چنین فرقه ضاله ای حق شهروندی قائل می شود ازباب آزادی بیان است،ویاجلب توجه،ویاجهل به موضوع مشخص نیست اما قدر مسلم برخورد مسئولان با اینگونه رفتار های ناشیست است.البته وقتی خود نامزد انتخاباتی استفاده از شعار هایی به معنی تسریع در ظهور امام زمان را ترویج خرافه پرستی می داند ومی گوید باید مثل آنانی که ادعای نایب بودن امام را می کنند با آن برخورد کرد نمی توان این تصور را داشت که این حرف ها از روی جهل به قضیه است بلکه یا از روی خصم است ویا دفاع کردن ازباطل و به تبع آن شیطان پرستی. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 615]
-
گوناگون
پربازدیدترینها