واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > آمریکا - حبیب صدیقی اخیراً نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل از کاخ سفید دیدار کرد اما از تعهد و پایبندی اوباما به راهحل تشکیل دو کشور مستقل اسرائیلی- فلسطینی در خاورمیانه حمایت نکرد. به نظر بسیار بعید میرسد که او در آینده نیز بدون گرفتن ضمانتهای محکم از کاخ سفید مبنی بر داخل شدن در جنگ کثیف اسرائیل علیه ایران به این دیدگاه اوباما احترام بگذارد. نتانیاهو، دنیس راس را در کنار خود دارد؛ مردی که از سوی اوباما برای مسائل ایران منصوب شده است. مناسبات راس با گروههای تندروی طرفدار اسرائیل در آمریکا و خود اسرائیل بر همگان آشکار است. او از سیاست اسرائیل در تنبیه ایران حمایت میکند. او یکی از بنیانگذاران مؤسسه واشنگتن در امور سیاسی خاور نزدیک و رئیس سابق مؤسسه برنامهریزی سیاست مردم یهود در تل آویو است که یک آژانس غیر انتفاعی یهودی است که در اسرائیل بنا شده و هزینههای آن را دولت اسرائیل میپردازد. او در سال 2008 بالغ بر 421 هزار و 775 دلار از راه سخنرانی درآمد داشته است که بیش از نیمی از آن، یعنی 220 هزار دلار آن را از اسرائیل و سازمانهای سیاسی و مذهبی یهودی دریافت کرده که صرفاً 40 هزار دلار آن متعلق به کمیته روابط آمریکا - اسرائیل موسوم به آیپک بوده است. اظهارات تحریکآمیز او درباره ایران و همکاری او با اتاقهای فکر حامی اسرائیل از او شخصیتی نامناسب برای بهبود اختلافات با جهان اسلام ساخته است. اما با وجود کنترل زیادی که طرفداران اسرائیل از همه جهات بر روابط خارجی و سیاست دفاعی آمریکا دارند بعید به نظر میرسد که راس با یک دیپلمات میانهرو جابهجا شود. اسرائیل و همه برطبل جنگ کوبان طرفدار او تاکنون سروصدای زیادی در رسانهها به راه انداختهاند که چگونه ایران در آستانه ترکاندن یک بمب اتم است که میتواند اسرائیل خیره سر را نابود کند. آنچه در این بین به راحتی فراموش شده البته یافتههای سازمان انرژی اتمی است که با چنین ادعاهایی مغایرت دارد. رهبری اسلامی در ایران بارها و بارها اعلام کرده است که استفاده از سلاح اتمی خلاف اسلام است. رهبر آنها آیتالله خامنهای در اکتبر سال 2003 گفت: جمهوری اسلامی ایران بر اساس باورهای ریشهای مذهبیاش و اعتقادات قانونی خود هرگز از سلاحهای کشتار جمعی استفاده نخواهد کرد. او همچنین تأکید کرد: برخلاف تبلیغات دشمنان ما، اساساً ما مخالف تولید سلاحهای کشتار جمعی در هر شکلی هستیم. آیتالله یوسف صانعی یکی از روحانیون بلند پایه ایران نیز در یک مصاحبه گفت: اجماع کاملی در این خصوص وجود دارد. کاملاً مشهود است که در اسلام داشتن بمب اتم حرام است. این یک قانون ابدی است چرا که کاربرد اصلی چنین سلاحهایی کشتن مردم بیگناه است. این چیزی نیست که تغییرپذیر باشد. چنین دیدگاههایی صرفاً نظراتی معدود نیستند که تنها در داخل ایران شنیده شوند. همچنان که صانعی گفته است مقامات روحانی مخالفت خود را با توسعه و تولید سلاحهای کشتار جمعی از سالها قبل اعلام کردهاند. او حتی تشریح کرد به همین دلیل بوده است که ایران از تلافی به مثل در حملات شیمیایی صدامحسین در خلال جنگ 1980 تا 1988 ایران و عراق سر باز زد. پس این همه سروصدا درباره برنامه اتمی ایران برای چیست؟ پاسخ این سؤال را نوح فلدمن یک پروفسور یهودی آمریکایی جوان که کارشناس در امور اسلام و شریعت است به تازگی داده است. او یکی از کسانی بود که در آماده شدن پیشنویس قانون اساسی عراق کمک کرد. در مقاله سال 2006 خود در روزنامه نیویورک تایمز با عنوان اسلام، ترور و عصر دوم اتمی فلدمن مینویسد: اگر ما نمیخواهیم کشورهای مسلمان - و یا هرکس دیگری در این خصوص- توانایی اتمی داشته باشد، صرفاً به خاطر این نیست که نگرانیم خودشان را با استفاده از آن نابود کنند. بلکه بیشتر به این خاطر است که نمیخواهیم برخی از حلقههای قدرت جهانی خود را به آنها واگذار کنیم. ما باید حدس میزدیم که: آمریکا میخواهد انحصار خود بر فنآوری اتمی را حفظ کند والا چنین نگرانی و عقل سلیم زمانی که اسرائیل برای دستیابی به سلاحهای اتمی تلاش میکرد، کجا بود؟ بنابراین، سوای از اینکه آیا ایران در برنامه هستهای خود اهداف صلحطلبانهای دنبال میکند یا خیر، مباحث زیادی درخصوص اینکه چرا آمریکا با برنامه اتمی ایران مخالفت میکند وجود دارد. باردیگر در این خصوص به اظهارات فلدمن رجوع میکنیم که به این سؤال پاسخ داده است. او میگوید: بنابراین ایالات متحده آمریکا دلیلی قوی برای جلوگیری کردن از دستیابی دشمن خود به سلاحهای اتمی دارد- نه صرفاً به خاطر اینکه ایران به دنبال تبدیل شدن به یک قدرت برتر منطقهای است بلکه از این جهت که جمهوری اسلامی ایران هماکنون یک کشور اساساً ضدآمریکایی است. در چنین شرایطی لازم نیست که خطر مستقیمی از ناحیه یک ایران اتمی متوجه اسرائیل و یا ایالات متحده آمریکا شود. یک ایران اتمی میتواند دشمنی مؤثرتر و قویتر در پیگیری گرایشات و سیاستهای ضدآمریکایی خود، تحت لوای اسلام باشد. این موضوع تغییر نخواهدکرد مگر اینکه دولت ایران یا هویت دینی خود را کنار بگذارد و یا ارتباط میان اسلام و ضدآمریکایی بودن خود را. اشیتاق ایران به دستیابی به تواناییهای هستهای لزوماً نتیجه انگیزههای خاص اسلامی آن نیست، اما اگر وقتی که ایران صاحب بمب اتم شود، قدرت و اعتبار افزون شده آن قطعاً به سمت سیاستهایی متمایل خواهد شد که آن را در دستیابی به منافع اسلامیاش یاری میدهد.این موضوع برای ایران کاملاً شفاف است که اگر بخواهد نظر مساعد آمریکا و اسرائیل را با خود داشته باشد چارهای جز واگذاشتن اسلام ندارد، چرا که از نگاه این یهودی استاد دانشگاه که از قضا به دولت بوش در خصوص ایران اینگونه مشاوره داده است که به احتمال بسیار زیاد ضد آمریکایی بودن ایران ریشه در اسلامی بودن آن دارد. از این منظر واگذاری حس ضدآمریکایی، به تنهایی کفایت نمیکند. از سوی دیگر این سؤال مطرح میشود که از آنجا که ایران نمیتواند اسلام را کنار بگذارد، چه انتخاب دیگری فرا روی آن است؟ آیا ما نهایتاً با فشار لابیهای اسرائیلی و طبق برنامه آنها به جنگ دیگری رضایت خواهیم داد. چنین نگرش غیرمسئولانهای از سوی یک کارشناس که به دولت قبلی آمریکا مشاوره میداد به شدت دردسر ساز است و تنها موج جدیدی از نفرت و تردید را در میان مسلمانان جهان پدید میآورد که آمریکا با همه جهان اسلام وارد جنگ شده است. اوباما در سخنرانی روز ششم آوریل خود در پارلمان ترکیه خطاب به مسلمانان اطمینان داد که کشورش نه حالا و نه هیچوقت با اسلام سر جنگ نخواهد داشت. با این همه تنها زمان ثابت خواهد کرد او تا کی میتواند در برابر فشارهای نتانیاهو، این افراطی صهیونیست و کارشناسان طرفدار اسرائیل که در سراسر دولت اوباما پراکندهاند، برای نرفتن به جنگ مقاومت کند. مدیامانیتور پنجم ژوئن 2009/ترجمه: سعید احمدی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 424]