واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > دیپلماسی - دوشنبه آینده نتانیاهو برای نخستینبار پس از تصدی مجدد مقام نخستوزیری، با رئیسجمهور جدید آمریکا دیدار خواهد کرد. رضا دانشمندی با توجه به اختلافات عمیق دو دولت جدید ِ اسرائیل و آمریکا بر سر مسائل گوناگون، طی روزهای اخیر رسانهها به گمانهزنی در مورد این دیدار و نتایج آن پرداختهاند. این دومین باری است که نتانیاهو به سمت نخستوزیری رژیم صهیونیستی انتخاب میشود. در دوره اول نخستوزیریاش، یعنی بین سالهای 1996 تا 1999 نیز نتانیاهو با دولتی دمکرات در آمریکا به ریاست بیل کلینتون مواجه شد و روابط مطلوبی با کلینتون نداشت. نتایج دیدار هفته آینده او با باراک اوباما مشخص خواهد کرد که آیا بازگشت نتانیاهو، حدوداً یک دهه پس از ترک پست نخستوزیری، دیگر بار او را به منازعه و درگیری با دولت ایالات متحده سوق خواهد داد، همانگونه که در نخستین دوره نخستوزیری او رخ داد، یا نتانیاهوی با وجههای تازه مهمانی مطلوب و خوش آیند در کاخ سفید خواهد بود؟ اختلافات اسرائیل و آمریکاسردبیر سیاست خارجی روزنامه صهیونیستی هاآرتص اخیراً در گزارشی به عنوان «آیا واقعاً نتانیاهو به سوی رویارویی با اوباما پیش میرود؟»، نوشت: نتانیاهو از تصور بسیاری درباره مواضعش آگاه است؛ یعنی نپذیرفتن ایده یک دولت فلسطینی و مخالفت با عقب نشینی از کرانه باختری و بلندیهای جولان. همین مسائل منجر به بحرانی اجتنابناپذیر در روابط با اوباما و انزوای سیاسی اسرائیل خواهد شد. نتانیاهو ترجیح میدهد به جای اینکه با سازش و امتیازات وارد گفتوگو شود، با مواضع حداکثری بر سر میز مذاکره بنشیند. به باور نویسنده این مطلب هرگونه امتیاز دهی در مذاکرات ممکن است «تأیید بینالمللی را به همراه آورد، اما طرف اسرائیلی را راضی نخواهد ساخت». در این گزارش آمده که نتانیاهو پیش از سفر به واشنگتن رسانههای جهانی را با دو مسئله پر کرده است؛ این اشارات که اسرائیل آماده است تا حمله پیشگیرانهای علیه ایران به راه اندازد و این خواست که فلسطینیها اسرائیل را به عنوان وطن ملی ملت یهود به رسمیت بشناسند. به همین علت خواستهای نتانیاهو در بیشتر زمینهها منعکسکننده این توافق است: «محافظت از اسرائیل در برابر هولوکاستی که ایران در حال طراحی آن است، و وادار کردن فلسطینیان به شناسایی اسرائیل به عنوان وطن ملی ملت یهود». نتانیاهو و توهم چرچیل بودنسردبیر سیاست خارجی روزنامه اسرائیلی هاآرتص مینویسد نتانیاهو «وینستن چرچیل» را سرمشق خود میداند، کسی که در دهه 1930 در مورد قدرت گرفتن آلمان هشدار داد و پیش از آنکه پیشگویی او در مورد روز محشر درست از آب در آید، به عنوان یک نظامیگرای دست راستی نامتعارف درنظر گرفته میشد». نتانیاهو نیز مانند او «خود را رسولی بر دروازه تلقی میکند، که به خطر خشونت و اسلام افراطی پیش از سایرین پی برده است و اکنون فرصتی دوباره یافته تا حقانیت مدعایش را اثبات کند و تهدیدات را از اسرائیل و قوم یهود برطرف کند». به نظر نویسنده «شخصی که واجد چنین تصوراتی از تاریخ است، درباره خطرات گسترده، هولوکاست و نابودی صرفاً کلماتی توخالی بیان نمیکند. این واژگان او را وادار میکنند تا اقدامی انجام دهد. اظهارات نتانیاهو آنقدر افراطی بوده است که او برای عقب نشینی از آنها با مشکل مواجه خواهد شد». اهمیت بیشتر این مذاکرات برای نتانیاهوپایگاه اینترنتی «والستریت ژورنال» 19 اردیبهشت در مطلبی به قلم الیوت آبرامز به گمانهزنی در مورد دیدار اوباما و نتانیاهو پرداخت. به نظر نویسنده این مطلب نخستین نکته قابل یادآوری این است که «اهمیت این ملاقات برای نتانیاهو بسیار بیشتر است تا برای اوباما؛ نخستوزیر اسرائیل چیزهای بسیاری برای از دست دادن دارد. برای نخستوزیر رژیم اسرائیل، این رابطه موضوع بقاست، بقای سیاسی؛ چرا که در صورت هرگونه شکاف مشهود در رابطه با واشنگتن، رقبای داخلیاش به سرعت انتقادات شدید از او خواهند کرد، و بقای رژیم اسرائیل چرا که برنامه هستهای ایران در رأس برنامههای نتانیاهو قرار دارد. موضوع اصلی، ایران خواهد بودنویسنده والستریت ژورنال معتقد است که «اوباما و نتانیاهو» حرفهای زیادی برای گفتن دارند، از فلسطینیها، سوریه تا سازمان ملل، اما برای نتانیاهو (مانند حسنی مبارک که او نیز بزودی به ملاقات اوباما خواهد رفت) موضوع اصلی ایران است. به دو دلیل؛ نخست اینکه، اسرائیلیها بمب ایرانی را به عنوان تهدیدی بالفعل تلقی میکنند. ثانیاً، حتی اگر آنها فرض کنند که ایران به اسرائیل حملهای اتمی نخواهد کرد، باز هم اسرائیلیها از این وحشت دارند که دستیابی ایران به بمب اتمی بر مسائل روانی جامعه آنها تحت تأثیر خواهد داشت. با وجود چنین شرایطی آیا اسرائیل میتواند مهاجران را به خود جذب کند و یا مانع فرار مغزها شود؟ نتانیاهو به اوباما خواهد گفت که پاسخ منفی است؛ ایران نباید مجاز باشد که بمب در اختیار داشته باشد. او به اوباما فشار خواهد آورد تا برنامه تحریم اقتصادی بسیار شدیدی را برگزیند و به عنوان آخرین راه حل کاربرد نیروی نظامی را بپذیرد. نتایج روانشناختی یک دیدارنخستین تأثیرات با اهمیت هستند. نویسنده والاستریت ژورنال به نقل از متخصصان میگوید انسانها «افراد جدید را بین 30 ثانیه تا دو دقیقه ارزیابی میکنند. بنابراین وقتی که در هجدهم ماه جاری میلادی اوباما و نتانیاهو در کنار هم مینشینند، 30 ثانیه اول و مابقی ملاقات، چگونه خواهد بود؟» این ملاقات سرنوشتساز خواهد بود. در ژوئن 1961، هنگامی که دو ماه پس از آبروریزی خلیج خوکها، جان اِف. کندی و نیکیتا خروشچف در وین با یکدیگر ملاقات کردند، رهبر شوروی به این جمعبندی رسیدکه کِندی آدمی ضعیف و هالو است. تنها طی دو ماه بعد خروشچف اجازه ساخت دیوار برلین را صادر کرد، و تنها ظرف یک سال بعد او موشکها را در کوبا مستقر کرد. خروشچف به این نتیجه رسیده بود که کندی «بسیار زیرک و بسیار ضعیف» است. اگر نتانیاهو به چنین ارزیابیای برسد، یعنی اوباما را فرد بسیار با هوش بیابد که هرگز خطر رویارویی با ایران را نخواهد پذیرفت، نتانیاهو ممکن است تصمیم بگیرد که حمله اسرائیل به ایران اجتنابناپذیر خواهد بود». فقدان اطلاعات دست اول و خبرچینی دیپلماتهای اروپاییمشکل دیگر دولت تندروی اسرائیل پیش از دیدار نخستوزیر اسرائیل و اوباما، بیاطلاعی مقامات اسرائیل نسبت به تصمیمات دولت اوباماست. دولت اوباما بر خلاف دولت بوش، سیاستهایش در مورد ایران یا خاورمیانه بزرگ را با اسرائیل هماهنگ نمیکند و دولت یهودی را از برنامههایش یا دستاوردهایش در منطقه همچنین مذاکرات با فلسطینیها آگاه نمیسازد. یکشنبه 20 اردیبهشت پایگاه اینترنتی «ورلدنتـدیلی» به نقل از برخی منابع در دفتر نخستوزیری رژیم صهیونیستی نوشت : «اسرائیل از طریق اشخاص ثالث که بیشتر دیپلماتهای اروپایی هستند، درباره برنامههای آمریکا در خاورمیانه اطلاع کسب میکند». از نظر این منابع ناشناس، این امر در تضاد کامل با دوره هشت ساله ریاست جمهوری بوش است که طی آن کاخ سفید و وزارت خارجه مرتباً همتایان اسرائیلی خود را در جریان امور خاورمیانه قرار میدادند تا حدی که بیشتر اظهارات رسمی اسرائیل و ایالات متحده درباره موضوعات متفاوت کاملاًهماهنگ بود. آگاهی رژیم صهیونیستی از تنظیم ماه اکتبر [مهر ماه] به عنوان ضربالاجل برای ایران توسط دنیس راس، از جمله آخرین اطلاعات با واسطهای است که دولت اوباما مستقیماً اسرائیل را از آن مطلع نساخته است. اطلاعات درباره ضربالاجل ایران که ابتدا روزنامه اسرائیلی هاآرتص آن را فاش کرد و بعد «ورلدنتدیلی» آن را تأیید کرد، در اسرائیل نه از طریق منابع آمریکایی که از سوی دیپلماتهای اروپایی که درجریان امور قرار گرفته بودند، کشف شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 304]