محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1852518329
احمدینژاد میدانمین دروغو خشونت غرب را پاکسازی کرد
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سفر 39 ساعته رئیسجمهور و هیئت همراهش به ژنو آنقدر فشرده بوده که علیالقاعده خود و همراهانش حداقل یک روز به استراحت نیاز داشته باشند؛ ديدار با رييس جمهوري سوييس، ديدار با دبير كل سازمان كنفرانس اسلامي، ديدار با رؤساى نهادهاى مختلف سازمان ملل متحد، ناهار كاري با صاحبان صنايع و سرمايه گذاران سوييس، ديدار با دبيركل سازمان ملل متحد، سخنرانی در اجلاس ضد نژادپرستي دوربان2، كنفرانس خبري در مقر سازمان ملل متحد در ژنو، ديدار با رمزي كلارك، و دیدار ايرانيان مقيم سوييس، برنامههای این سفر یکونیم روزه بود. با این حال، سخنرانی حماسی احمدینژاد در اجلاس دوربان2، آنقدر با اهمیت بود که سخنگوی دولت را که با رئیسجمهور در این سفر همراه بود، شامگاه همان روز بازگشت تا 15 دقیقه پس از نیمه شب برای این مصاحبهی 2 ساعته بیدار نگه دارد. دکتر غلامحسین الهام اما ترجیح داد بیش از آنکه به حاشیهها و روایت دیداری خود از این اجلاس بپردازد، باب گفتوگویی مبنای درباره این اجلاس را باز کند و به سؤالات متنوعی درباره هزینه- فایده این سفرها، ویژگیهای دیپلماسی مؤثر، علت ایجاد خشونت در سخنرانی رئیسجمهور، بهانهتراشیهای مخالفان داخلی و نوع نگاه دکتر احمدینژاد به حرکت و تعالی بپردازد: شرکت ما در مجامع بین المللی چه آثاری دارد؟ اینها فایده است یا هزینه که میپردازیم. همهی استدلال مخالفین داخلی این است که به ما توهین کردند، پس نباید شرکت میکردیم. به نظرم، حضور مؤثر باید توأم با یکسری فعالیتهای ویژه باشد که ممکن است از قالبهای عادی دیپلماسی خارج شود. دیپلماسی مؤثر چیست؟ ما چه وقت میگوییم این حضور مؤثر بوده است؟ حضور مؤثر را به 2 شکل میشود، دید. یکی اینکه منشأ حرکتی در جوامع شود، در مقابل حضوری که با یک تعارف دیپلماتیک بگذرد. مثلاً ما یک حضور با عنوان "گفتگوی تمدنها" داشتیم که استقبال کردند و مجمع عمومی سازمان ملل تصویب کرد و یک سال هم به این نام اعلام شد. بعد بگوییم چون پیشنهاد ما به تصویب رسید، این یک حضور مؤثر بود؟ ولی ورای قضیه این است که ما از این مسئله چه چیزی در ارتباط دولتها و ملتها به دست آوردیم؟ ثمره آن چه بود؟ جز اینکه بهعنوان گفتوگو دیکته کردند که نظام جمهوری اسلامی باید تغییر کند؟ حضور مؤثر ممکن است مخالفتهایی را هم دربرداشته باشد. امام(ره) به پاریس رفتند، در واقع هجرت کردند. یک انتخاب اولیه هم نبود. شرایط اینگونه پیش آمد که تصمیم گرفتند، به آن نقطه بروند. همانجا امریکاییها در آن کنفرانس گوادلوپ فشار آوردند. بالاخره فرانسه به مهد لیبرالیسم معروف است. خواستند امام را اخراج کنند، امام هم فرمودند هرجایی بروم، دست برنمیدارم. ولی این برای فرانسه مدعی "مهد لیبرالیسم" بسیار بد بود که تابع فشارهای امریکا بخواهد جلوی اقامت یک فردی را در کشورش بگیرد. این، یک پرسش بزرگ جلوی لیبرالیسم گذاشت. در عین حال، امام(ره) پیامش را به عالم رساند و تصویر روشن مطالبات خود و ملت بزرگ ایران را در معرض اندیشههای آزاد قرار داد. این، یک حرکت مؤثر است. امروز هم حضور احمدینژاد در اجلاس سازمان ملل در اروپا که مرکزی برای مشارکت جهانیان برای تأمین صلح و امنیت و حقوق بشر بهعنوان اصول مشترک مورد قبول جوامع با رویکرد تأمین صلح و امنیت و رفاه و توسعه هم جوامع است، همینطور است. اجلاس هم در اروپا بود که میگویند کانون آزادی و لیبرالیسم است. موضوع نشست، ضدیت با تبعیض است. در هرجایی اختلاف باشد، در مسئله تبعیض نژادی، طبع اولیه همه انسانها موافق برخورد است. اما در این نشست، امریکا و برخی کشورهای اروپایی اعلام کردند که شرکت نمیکنند. چرا؟ این پرسشی است که آنهایی که مبارزه با نژادپرستی را پایه میدانند و بعد هم پیگیری مسائل را از طریق مجامع بینالمللی تجویز میکنند تا سازمانیافته و نظاممند تصمیمگیری شود، باید پاسخ دهند، این پرسشی است که غرب باید به آن پاسخ دهد. سازمان ملل جایگاه همین حرفهاست. این عدم حضور در حقیقت بهخاطر دفاع از رژیم صهیونیستی بود. چون در دوربان یک، فضا کاملاً علیه رژیم صهیونیستی بود. امروز هم، شرایط بینالمللی و افکارعمومی، کاملاً متوجه فضاحت رژیم صهیونیستی است. فضای اجلاس هم ضد صهیونیستی بود. اینها پیشاپیش یک چنین استنباطی را داشتند لذا نشست را تحریم کردند و تشکیک نمودند. خصوصاً میدانستند که دکتر احمدینژاد میخواهد حضور پیدا کند. خب، مگر این تریبون برای گفتگو نیست، مگر برای بیان عقاید نیست. آیا هرکس هرچه میخواهد، بگوید حتماً باید در یک مدار خاصی باشد؟ این، آزاد اندیشه و گردش اطلاعات است؟ چه سنخیتی با اصول آزادی بیان دارد؟ آیا حضور دکتر احمدینژاد در تصمیم آنها برای تحریم نشست مؤثر بود؟ چون وقتی که احمدینژاد قصد داشت، به این اجلاس برود، یک تحلیل در داخل کشور مطرح شد که این یک دام است. اما به نظرمیرسد برعکس، حضور احمدینژاد یک دام برای آنها بود که نیامدند و حتی با اینکه نیامدند در اثر خطای برنامهریزی، خودشان به سخنان رئیسجمهور ایران ضریب اهمیت و دیده شدن دادند.حضور آقای احمدینژاد برای مخالفت آنها با حضور در اجلاس، یک پایه بود. چون بحث منطقی و پاسخ به پرسشهای اصولی و منطقی که احمدینژاد دارد، حتماً منجر به محکومیت آنهاست. این پرسشها را اگر بخواهند پاسخ شفاف دهند، دوگانگی را در مبانی آنها نشان میدهد و مسائلی که مقولههای فکری و اندیشهای و نظام حقوقی موجب میشود، نشان میدهد که رنگ سیاسی بر همه آنها حاکم و غالب است و جایگاه و ساحت سازمان ملل نه یک ساحت حقوقی که جایگاهی سیاسی است که تابع گرایشات قدرتها، متغیر و متنوع است؛ بنابراین، نمیتواند تأمینکننده صلح و عدالت باشد و نقص ساختار را نشان میدهد. برای چه در نشست و بلافاصله در آغاز سخنرانی رئیسجمهور، خشونت ایجاد کردند؟ به هر حال، اگر نخواهند پاسخ دهند، چگونه میتوانند جز با ایجاد خشونت، مانع ایجاد کنند؟ این نظاممندترین خشونتی است که برای جلوگیری از آزادی اندیشه و بیان دارند، اعمال میکنند. آقای احمدینژاد هنوز صحبتی نکرده بود که حمله کردند. آیا اظهار و ابراز و حضور در مجامع که حق همهی کشورها است و اصلاً برای همین هم سازمان ملل تأسیس شده است، برای نماینده ایران صرفاً به جرم اینکه دارای یک تفکر و عقیدهای اصولی است، مجاز نیست. چه پاسخی دارند؟ آیا باید گزینش کرد؟ پس سازمان ملل متعلق به همه بشریت نیست؟ متعلق به طیفهای خاص، آنهم با جهتگیری حمایت از صهیونیسم است. دبیرکل سازمان ملل میگفت که مجمع عمومی تصویب کرده است که صهیونیسم نژادپرست نیست. این در حالی است که یک خاخام سرشناس یهود که در امریکا هست و در این اجلاس هم شرکت کرده بود، صریحاً اعلان میکند که "ذات صهیونیست نژادپرستی است و من به عنوان کسی که با آئین یهود آشنا هستم و با آن تربیت شدهام و از کودکی تا امروز تمام عقاید، تفکر و مبانی یهود در دست من است، اعلام میکنم یهود از اسرائیل بیزار است و اندیشه یهود هیچ سنخیتی با اسرائیل ندارد. اینها تباین و تضاد ذاتی دارند. آقای احمدینژاد اولین کسی است که جرأت کرده این مسائل را بیان کند. صهیونیسم اندیشه نژادپرستانه منحطی است که باید تلاش کرد آئین یهود را از آن مبرا کرد." اما میخواهند با معادل کردن یهود و صهیونیسم، احمدینژاد را یهودستیز جلوه دهند. به هرحال، تفکری که از آن خاخام عرض کردم، یک جریان فکری است که کم هم طرفدار ندارد. احمدینژاد هم در سخنرانیهایش در سازمان ملل و همینطور سخنرانی اخیرش، با اشاره به آئین همه انبیا و از جمله حضرت موسی(ع) سخن خود را آغاز میکند و همیشه با اشاره به ادیان توحیدی، آئین یهود را جدا از آئین صهیونیستی میخواند و امکان تعامل با ادیان الهی را چه در جامعه ما و چه در جامعه بشری تجویز میکند. ما این تساهل و تلورانس را در تعامل ادیان بسیار ارزنده میدانیم. در گفتگوی ادیان در نیویورک هم یکی از سخنرانیهای مؤثر رئیسجمهور همین بحث بود. احمدینژاد صریحاً اعلام کرده است که صهیونیسم یک حزب سیاسی است. مخالفت با یک حزب سیاسی به خاطر کارکرد و آثاری که از نظر جنایات بر وجدان بشری داشته، مورد اتفاق همه حقوقدانان است. در ژنو، برخی از مقامات اروپایی میخواستند که آقای احمدینژاد راجع به رژیم اشغالگر چیزی نگوید اما وقتی دکتر احمدینژاد میپرسید که آیا شما تجویز میکنید که در مقابل جنایات به کودکان در غزه سکوت شود، خود آنها بلافاصله حرف تمام نشده بود و اینقدر قبح مسئله بیّن بود که اعلان انزجار میکردند. دبیرکل سازمان ملل هم همین را میگفت و نقطه قوتش را این میدانست که یک گروه حقیقتیاب فرستاده تا اصل قضایا را در وقایع غزه جستجو و پیگری کند. یعنی باز مجبورند که به نحوی دفاع کنند اما اصلاً نمیتوانند توجیهگر جنایات رژیم اشغالگر در غزه باشند. وجدان بشری این جنایات را محکوم میکند، حقوقدانان محکوم میکنند، سیاسیون محکوم میکنند، یعنی اجماع مرکب جهانی وجود دارد که اسرائیل در این قضایا یک جنایتکار جنگی است. اما واکنشی در برابرش نیست و برای پاک کردن آن، حتی در حد طرح یک پرسش برای محاکمه در وجدان بینالمللی در یک نشست معمول و طبیعی سازمان ملل مخالفت میکنند. در میان صحبت رئیسجمهور هم نمایندگان چند کشور، نشست را ترک کردند. اینها از قبل فشار آوردند که احمدینژاد شرکت نکند، بعد برخی از آنها، به طور صریح و قاطع تحریم کردند و فشار هم آوردند که احمدینژاد صحبت نکند. بعد درست وقتی که آقای احمدینژاد از یک معیار مورد اتفاق یعنی علیه تبعیض بینالمللی صحبت میکند، بعضی از سران کشورهای اروپایی، اجلاس را ترک میکنند. پیام این چیست؟ یعنی شما با یک نظام بدون تبعیض در جهان مخالفید؟ در حد شنیدن یک حرف هم تحمل ند ارید. ذات این رفتار نژادپرستانه است؛ یعنی خود را اندیشه برتر و نژاد برتر دانستن که حتی تحمل شنیدن افکار دیگران را نداشته باشند. اینها پرسشهایی است که وجود دارد. به نظرم، اینجا نقاب از چهره غرب آنهم با این خشونت و برخوردهایی که شد، افتاد. غرب که میگویم حتی افکار عمومی خود غربیها اینگونه نیست. یعنی نظام فکری که به هرحال بر نظامهای سیاسی و حکومتیاشان سیطره انداخته است، وگرنه وجدان عمومی و مردم در خود آنجا هم فطرتاً حس میکنند که این حرفها، حرفهای مشترک آنهاست. چون بعضاً کسانی که در NGOها شرکت کردند، مسلمان نبودند. یهودیانی که آنجا بودند، از احمدینژاد به عنوان بهترین سخنران یاد کردند و سخنانش را شجاعانه، صریح و منطقی میدانستند. فکر میکنید این متفاوت بودن و شکستن ساختارهای ظالمانه، احمدینژاد را برای دنیا متفاوت و قابل توجه کرده است؟ یکی ازنمایندگان مجلس که همراه ما بود، نکتهای را یادآوری کرد که قابل توجه است. ایشان میگفت مقام معظم رهبری چندین سال پیش، روز اول فروردین در مشهد فرمودند که انقلاب ما با 2 نکته محوری در عالم رشد خواهد کرد؛ یکی منطق و دیگری عدالت. رفتار عادلانه و منطق در بیان. احمدینژاد این 2 خصلت را در همین اجلاس و در اجلاسهای قبلی داشته است. منطق در گفتگو دارد، این منطق، چارچوب قابل قبولی از نظر معیارهای گفتگوی منطقی دارد و روشن است. در عین حال، صریح و شفاف است. آنها حرف صریح و شفاف را ولو منطقی باشد، نمیخواهند بشنوند، بیشتر دنبال کتمان حقایق هستند. این را باید پردازش کرد. اصل قضیه این است. برخی فکر میکنند احمدینژاد هزینه است، اما دقیقاً برعکس است، یعنی سرمایه ملی و انقلابی برای روشنگری است. باید یک اراده مصمم وجود داشته باشد و فردی خود را در معرض چنین حرکتی قرار دهد. من این اقدامات را جهادی میدانم. یک مجاهدت اعتقادی و یک جهاد عقیدتی، از جنس جهاد پیامبران است. پیامبران روشی دارند، ما روش پیامبران را در انقلابمان پیش گرفتیم، امام(ره) آگاهیبخشی کرد و مبارزه مسلحانه نکرد و آن را تجویز هم نکرد بلکه با این آگاهی رسانی و روشن کردن افکار عمومی، نظام فاسدی را در برابر پرسشهای منطقی، مشروع و عدالتخواهانهای که فطرت انسانها میپذیرفت، قرار داد. در مقابل این روش، آنها خشونت به کار بردند. رسوا شدند، ساقط شدند. انبیا، رسالتشان را با آگاهیبخشی آغاز کردند. رسالت انقلاب اسلامی ما رسالت انبیاست. این یک روش است برای وقتی که انسان خود را باور دارد و اعتماد به نفس دارد. احمدینژاد وقتی محکم میایستد، به خاطر این است که روی ایمان حرف می زند. این دیگر یک نقش و بازی نیست، یک معامله نفعجویانه سرمایهداری نیست که مثل عدهای که اجیر شده بودند تا آن رفتار را انجام دهند، بازی داده شود. کسی که باورهای ایمانی را منطقی عرضه میکند، ایمان و توکل هم دارد. پیروز این جبهه است. در این قضیه باید تعارض رفتار خشونتگرایانه آنها را با مطالبه مردم بسنجیم. آنجا حمایتها از آقای احمدینژاد بهطور واضح غلبه داشت. چون 4 نفر حمله کردند، میخواستند جلوی سخنرانی احمدینژاد را بگیرند. اگر احمدینژاد سخنانش را شروع کرده بود، شاید خشونتشان معنا پیدا میکرد اما بسمالله را که گفت، اینها شروع کردند. اگر این رفتار نژادپرستانه نیست، پس چیست؟ شما با بسمالله مشکل دارید. احمدینژاد با حمد خدا، سلام بر پیامبر(ص) و دعا شروع کرد که جلسه را به هم ریختند. با این کلمات مشکل دارید یا با سخنان نگفته؟ یعنی جلوی حرف را میگیرید؟ احمدینژاد که هنوز حرفی نزده تا بگویید میخواهد علیه هولوکاست سخن بگوید؟ غرب در مقابل این پرسش چه پاسخی دارد که باید با خشونت اجازه صحبت به کسی نداد که احتمال بدهیم ممکن است در مورد هولوکاست سؤالی منطقی داشته باشد؟ اگرچه اینبار آقای احمدینژاد برای هولوکاست بحثی نکرد. هولوکاست بحث دیگری بود. قبلاً هم احمدینژاد گفته بود که اگر این را به عنوان یک واقعه تاریخی میدانید، چرا قابل تحقیق نیست؟ چرا جلوی تحقیق در مورد آن را میگیرید؟ اگر به فرض که واقع شده است، باید ببینیم که تاوان و هزینه آن را چه کسی باید بپردازد؟ جنایتکاران یا بیگناهان؟ این که اصل اولیه حقوق بشر و مورد قبول همگان است که هیچکس نباید به خاطر گناه دیگری مجازات شود. به فرض که در اروپا واقع شده باشد، آیا باید در فلسطین مردم آواره شوند؟ احمدینژاد این سؤال را مطرح کرد. میگوید من معلمم و به عنوان یک معلم سئوال میکنم. چرا دست هرکس را که میخواهد این تحقیق را انجام دهد، میشکنید و قلمش را خرد میکنید؟ کجای این، اسمش آزادی و آزاداندیشی است؟ اجازه نمیدهید کسی به آن حریم و جعبه سیاه وارد شود و به این عنوان، هر جنایتی که میخواهید، انجام میدهید. آیندهای برای مردم خاورمیانه نگذاشتهاید. عرض کردم برخی خاخامهای یهود صریحاً میگوید مهمترین عامل ناامنی منطقه، رژیم صهیونیستی است. این رفتار اقلیتی که چند نفر بودند، منجر شد به واکنش اکثریتی که به شدت ابراز علاقه میکردند و حتی در انتهای صحبت، عدهای کف زدند و عدهای هم تکبیر گفتند که غیرایرانی بودند. اینها نشان میداد که خشونتطلبان در اقلیت قرار دارند، چون اگر اکثریت در دست آنها بود که جلسه را به نفع خود مدیریت میکردند اما نتوانستند تحمل کنند و از صحنه خارج شدند. ما در اینجا چه بهدست میآوریم؟ آیا کیفیت جمهوری اسلامی تنزل پیدا کرد؟ امام(ره) در پیامی که در واکنش به ماجرای کشتار حجاج در سال 66 صادر کردند، فرمودند ما هرکاری میخواستیم بکنیم که ماهیت آنها را رسوا کنیم، نمیتوانستیم، اینگونه رسوا کنیم: «خداوند بزرگ را سپاس مىگزاريم كه دشمنان ما و مخالفين سياست اسلامى ما را از كم عقلان و بيخردان قرار داده است، چرا كه خودشان هم درك نمىكنند كه حركتهاى كورشان سبب قوّت و تبليغ انقلاب ما و معرف مظلوميت ملت ما گرديده است.» باید آثار این اتفاق را بررسی کرد. فکر میکنم با این سفرهای رئیسجمهور، عمق استراتژیک جمهوری اسلامی بیشتر شد و این یعنی انتقال پیام. آنجا خبرنگار فرانسه از رئیسجمهور پرسید شما میخواهید انقلابتان را صادر کنید؟ دکتر احمدینژاد گفت انقلاب ما صادر شده است. انقلاب ما یک تفکری است که دنبال راهی برای زندگی بهتر و عادلانهتر میگردد. این راه را انقلاب اسلامی پیش رو گذاشته است. این پیام انقلاب است. من فکر میکنم که این رخداد، فضا را باز کرد و فرصت شناختی بهتر برای انقلاب اسلامی بعد از این عمق سانسور غربی ایجاد کرد. این سانسورها مانع ابراز حقایق است. هنوز هم این حرفها درست به افکار عمومی غرب چه در امریکا و چه در اروپا نمیرسد. غرب دچار یک جمود جدید است. همان جمودی که رویه دیگر همان کاری است که در قرون وسطی گالیله را بهخاطر آن کشتند، الآن هم عدهای در امریکا و اروپا حتی تحمل حرف و منطق را ندارند. طی 4 سال اخیر، برخی مخالفان داخلی مدام میگفتند که دولت کشور را به سمت ماجراجویی، تنش و بحران میبرد. بالاخره این تنش و بحران باید آثاری داشته باشد، آیا شما نشانه و آثاری میبینید؟ از آن طرف ما شاهد اقدام بالفعلی نبودیم ولی در مقابل این تهدیدات، ما حرکت رو به جلو داشتیم. در بحث علمی و فناوری، امتیاز ندادیم. اینها از حقوق مسلم ملت است که حقش پیشرفت است. این حق، حق شناخته شدهای است. با این تهدید میخواستند متوقف کنند، نتوانستند و ما جلو رفتیم. آنها فقط تهدید کردند، حرفهایی زدند که چهره جمهوری اسلامی را مشوه کنند و مردم را جنگطلب، خشونتطلب و دنبال بمب اتم و سلاحهای مخرب جلوه دهند. اما حضور آقای احمدینژاد به عنوان نماد ملی و نماینده ملت ایران در مجامع جهانی و بیان و منطق او خلاف این را نشان داد. فردی مثل رمزی کلارک بهعنوان یک فعال NGO، یک مقام ارشد اسبق قضایی امریکا و یک فرد آزاد درخواست دیدار با دکتر احمدینژاد را داد و در این دیدار میگوید "احمدینژاد آنچه گفتنی بود، با منطق عالی بیان کرد. بسیار سخنرانی قوی و رسایی بود. من متأسفم برای اوباما که مشاورانش او را بازی و فریب دادند که اینگونه نسبت به این اجلاس موضع گرفت. باید شرکت می کرد." این باور از کجا ناشی میشود؟ ما یک شیطنت و خشونتی را تحمل میکنیم ولی در مقابل، باورهایمان را به گوش بخشهای مختلفی از مردم جهان میرسانیم. بالاخره از این رسانهها منتشر میشود و آنهایی که مستقیم میبینند، میتوانند در مورد آنچه که دیدند، داوری کنند. اینها هزینه نیست، بلکه مقاومت، پایداری و ایستادگی است. یک حرکت مقدس است. رئیسجمهور میتوانست یک سفر تفریحی داشته باشد یا برای استراحت برود و کاملاً هم براساس فضای جاری دیپلماتیک عمل کند و هیچ نتیجهای برای بشریت نداشته باشد و بعد اسم این شیوه سفرها را سفرهای با کیفیت و سفرهایی که جایگاه ملت ما را بالا میبرد، بگذارد. اتفاقاً برعکس سفرهای آقای احمدینژاد نه تنها جایگاه ما را، بلکه جایگاه مسلمانان و آزادگان را و حتی جایگاه آزاداندیشان را در خود غرب بالا برد. احمدینژاد برای آزادی بیان فضا ایجاد و بستر آزادی بیان را مستعد کرد. این کار او برای خود غربیها هم حق آزادی بیان را تثبیت میکند. اگر به قول آنها هزینه هم هست، شخص خود او آن را پرداخت میکند و سود آن به ملت بلکه بشریت میرسد. به گمانم این توفیق را در 3 عامل میتوان دید. به گمانم این توفیق را در 3 عامل میتوان دید؛ منطق در گفتار، عدالت در رفتار، استقامت در اعتقاد. در دیدارهای قبل از سخنرانی، توصیهای به رئیسجمهور از سوی سایر مقامات خارجی میشد که مثلاً کوتاه بیایید و چیزی علیه رژیم صهیونیستی نگویید؟ بله، به صورت متعدد وجود داشت. موضع رئیسجمهور چه بود و منطق خود را چگونه غالب میکرد؟ دکتر احمدینژاد کارکردهای رژیم صهیونیستی را پیش میکشید. میگفت "شما که میگویید در برابر صهیونیست سکوت کنید، آیا باید در برابر مهاجرت و کوچ اجباری، محاصره اقتصادی، ویران کردن خانهها، قتل عام کودکان و زنان و... سکوت کرد؟ وجدان جهانی در قبال این کارکردها موضع دارد. اینکه نهادهای حقوقی به آنچه که میفهمند، عمل نمیکنند، نشان میدهد که تحت سیطره و نفوذ جریان اقلیتی قرار گرفتهاند. این هولوکاست فکری که صهیونیست و لابی صهیونیستی دارند، بر جهان غرب تحمیل میکنند، چیست؟" در برابر این سؤالات که قرار میگرفتند، عقب مینشستند. در مقابل این منطق، به نحوی اعلام میکردند و بیان میشد که تحت تأثیر فشارها، قرار گرفتهاند. در حالی که اساساً سازمان ملل درست شده که فشار گروههای خاص، نژاد خاص و برخی طیفهای فکری سلطهطلب در عالم، امنیت جهان را به خطر نیندازد اما الآن ابزار همانها شده است. چه فرقی میکند فاشیست و نازیست باشد یا صهیونیست؟ هر دو علیه بشریت هستند. اساس نژادپرستی یک امر مذموم است. سازمان ملل برای مبارزه با این مسئله باید یک مشارکت جهانی ایجاد کند، به قول خود دبیرکل سازمان ملل این روحیه نژادپرستی را دوباره احیا کند. اینکه احیا نیست، این کشتن است. از 4 سال قبل تا بهحال، خیلی خواستند احمدینژاد را بایکوت و یا مخدوش کنند، اما احمدینژاد نگذاشت این اتفاق بیافتد. رئیسجمهور چگونه خود را بر رسانههای جهانی تحمیل کرد؟یک بخش که عرض کردم جهاد عقیدتی بود. قدرتها به احمدینژاد توهین کردند، با ادبیاتی در شأن خودشان برخورد کردند. انسان در این موقعیت میتواند به خود اصالت دهد، افکارش را کتمان کند و از فکر، عقیده و نطق، دست بشوید. این آغاز اتفاقات خطرناک است که از یک تفکر منطقی، اصولی، صلحطلبانه، عدالتخواهانه و تعالیبخش بهخاطر خوشایند اغیار دست بردارد. این یک روش است. اما روش دیگر این است که اگر بخواهی بایستی، باید در ظاهر تحقیر شوی. احمدینژاد از تحقیر نترسید و در مقابل فشارها، توهینها و تهدیدهای آنها پس نزد. در برابر این فشارها ایستادگی کرد. مقاومت کرد اما دیوار حایل را که غرب بین منطق ملت ما و افکار عمومی ایجاد کرده بود، برداشت. به میدان آمد و میدان مین دروغ و خشونت را که امریکا و اروپا ساخته بودند، با حضور و شجاعت در بیان پاکسازی کرد. مطالبی که خیلیها در خفا میگویند این حرفها درست است ولی در علن چیز دیگر میگویند، فریاد زد. به خشونت هم متوسل نشد و مقابله به مثل هم نکرد، بلکه گفت اینها را ببخشید، اینها بیاطلاع هستند. یعنی کسی را با جهل مجازات نکرد. جور و جهل، 2 عامل ضربهزننده به بشریت است. جور که دست دستگاههای حکومتی است و جهل که با تبلیغات و رسانه و فضاهایی که در اختیار دارند، برای فکرسازی و اندیشهسازی، شبانهروز القا میکنند. آن حجاب جهل را احمدینژاد برمیدارد و وقتی جهل برداشته میشود، خود فرد هم شناخته میشود. فردی را که مظهر خشونت و حرفهای ناشایست معرفی و سعی میکردند که از آن، یک چهره خطرناک بسازند و او را منفور افکار قرار دهند. اما احمدینژاد امروز از نظر افکار عمومی یک چهره محبوب است، چون صادق، صریح و شجاع است. مردم این خصلتها را دوست دارند، خصوصاً قشری که تحت ظلم واقع شدهاند. احمدینژاد نترسید و مرعوب این فضا نشد. مجذوب این جلوههای باطل نشد و صریح، شفاف و صادقانه، به راهش مؤمن بود. پس این بحثی که میگویند توهین به رئیسجمهور باعث وهن ملت شد، مبنائاً اشتباه است، باید اسمش را بگذارند جهاد. یعنی یک ملت پای یک جهاد ایستاده است.مردم برای انقلابشان هزینه دادهاند. احمدینژاد به عنوان نماینده ملت اگر خود را در معرض خطرات نیندازد و پیشتاز ملتش نباشد، توفیقی برای پیشبرد کشور پیدا نمیکند. کسی نباید خود را در حصار آهنین و زرورق حفاظت کند. آنها به ملت ما توهین کردند، احمدینژاد مدعی ملت است. کسی که به یک میدان حرکت و کار وارد میشود، باید این خطرات را پیشبینی کند. یعنی کسی که وطن و ملتش را بیش از خودش دوست دارد، در برابر چنین مخالفتی میایستد. هرچه دشمنان ملت توهین کنند، پیش ملت محبوبتر میشود و در واقع، با تحمل توهین، و در عین بیان حقایق، جایگاه ملت را بالا میبرد. خاستگاه این حرفهایی که از سوی برخی بهانهتراشیهای داخلی که همهی موفقیتهای دولت را وارونه جلوه میدهند، چیست؟ آیا حسادت است یا انفعال؟ این خلاف جهت خواسته ملت شنا کردن نیست؟ مردم احساس اقتدار توأم با حقانیت کردند و احمدینژاد را منادی حق و مظلومیت خودشان دانستند و به شدت هم مدافع او شدند. او با چنین صلابتی، حق ملت را ادا میکند. مردم او را مبلغ خود میدانند. لذا او را تقویت و تکریم میکنند. معنی نماینده ملت، همین است. نماینده ملت این نیست که در زرورق و در ماشین ضد زره باشد، صدای مردم را نشنود، مردم را نبیند و بر مردم حکومت کند؛ این یعنی طاغوت نه حاکم اسلامی. مردم از کسی که او را منطبق با اصول خود میبینند، به شدت حمایت میکنند و این تلاشهای او را فداکاری میدانند. بخشی از مخالفتها در اثر انفعال است. اینها هنوز نمیخواهند بپذیرند اقاویلی را که حقایق میدانستند، تشت رسوایی آن از بام افتاده است، نمیخواهند افول اندیشه مادی غرب را باور کنند. همان غربیها که تا دیروز برای آنها دیکته میکردند که باید در این نظام تغییرات ایجاد شود، همینهایی هستند که این خشونتها را ایجاد کردند، تحمل شنیدن نداشتند و برای خفه کردن یک صدا از هر ابزار تبلیغاتی و فیزیکی استفاده کردند. آنها نمیتوانند باور کنند که امروز برای حفظ خو از نظر فلسفه سیاسی دچار بحران هستند. هنوز چشمهایشان را به افق تازه باز نکردهاند. باید چشمها را بمالند. آنها اشتباه میکردند، دنیایی را که فکر میکردند، بهشت آمال آنهاست، این، انتهایش است که حرف آخرش را باید چند صهیونیست نژادپرست اقلیت بزنند. انتهای کار اقتصادیاشان هم همین وضع موجود است. برخی در داخل اما هنوز در مقابل اینها منفعل هستند. عدهای هم مسائلی با جنبههای شخصی دارند؛ کینه و حسد و مسائلی از این قبیل. اول سال جدید وقتی درباره برخی جریانات با آقای احمدینژاد صحبت میکردم، با تمام وجودش گفت، -البته باید دعا کنیم همه توفیق عمل به تکلیف پیدا کنیم-، "مهم این است ما پا روی "خود" بگذاریم. وقتی پای روی نفس خود بگذاریم، بالا میرویم، افق دیدمان وسیع می شود. وقتی مبنای فکری رئیسجمهور این باشد، دیگر نگاهش به 4 سال در پست ریاست جمهوری نیست، نگاهش این است که حرکت کنیم به سمت تعالی و قله. دراین صورت، حرکتش با دعایش سازگار میشود: "اللهم عجل لولیک الفرج" /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 437]
-
گوناگون
پربازدیدترینها