محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831639413
آیت الله مصباح در کلام دیگران ( قسمت پنجم و پایانی )
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ا مام خمينى، رهبر انقلاب، علامه طباطبايى، علامه حسنزاده، شهید بهشتی، حضرات آیات مشکینی، یزدی، خاتمی، حجج اسلام رحيميان، حميد روحاني، احمدی و دایرهالمعارف «راتلج»
حضرت امام خمينى (قدس) «آقاى مصباح ذوشهادتين است.»[1] حضرت آيت اللهالعظمی خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی «بنده نزديك به چهل سال است كه جناب آقاي مصباح را میشناسم و به ايشان به عنوان يك فقيه، فيلسوف، متفكر و صاحبنظر در مسائل اساسي اسلام ارادت قلبي دارم. اگر خداوند متعال به نسل كنوني ما اين توفيق را نداد كه از شخصيتهايي مانند علامه طباطبايي و شهيد مطهري استفاده كند، اما به لطف خدا، اين شخصيت عزيز و عظيمالقدر، خلأ آن عزيزان را در زمان ما پر ميكند... اين هجومهاي تبليغاتي كه به شخصيتهاي برجسته و انسانهاي والا و بااخلاق برجسته وارد ميكنند، نشاندهنده اهداف و نيات دشمن است. يك نفر مثل جناب آقاي مصباح كه حقيقتا اين شخصيت عزيز، جزو شخصيتهايي است كه همه دلسوزان اسلام و معارف اسلامي از اعماق دل بايستي قدردان و سپاسگزار اين مرد عزيز باشند، مورد هجوم تبليغاتي قرار ميگيرند! حرف رسا و نافذ، منطق قوي و مستحكم هر جايي كه باشد، آن جا را دشمن زود تشخيص ميدهد، چون حسابگر است. دشمن آن جا را ميشناسد و به مقابلهاش ميآيد. با مرحوم شهيد مطهري هم همين جور برخورد كردند.»[2] «مجموعهاى از متفكران، علما، و سابقهدارها در امر دين ...عقبه تئوريك نظام هستند و آن را تشكيل مىدهند. ... الان ما در حوزه قم علمايى داريم، بزرگانى داريم، صاحبنظرانى داريم، انديشهپردازان يا تئوريسينها و ايدئولوگهايى داريم،... ما شخصيت علمىِ فكرىِ روشنفكرىِ برجستهاى مثل آقاى مصباح يزدى را در قم داريم...»[3] «جناب آقاي مصباح كه حقيقتاً يكي از وجودهاي مبارك و مغتنم در دوره ما هستند؛ منبع فكر و انديشة بيغل و غش معارف اسلامي. انشاءالله خداوند به ايشان و ديگر دستاندركاران توفيق ادامه اين خدمات بسيار با ارزش عنايت كند، و وسيله بهرمندي هر چه گستردهتر و عميقتر جوانان را از اين سرچشمههاي معرفت فراهم كند.»[4] علامه طباطبايى (قدس سره) «آقاى مصباح از بين شاگردان من، مثل انجير مىماند كه هيچ چيز آن دور ريخته نمىشود.»[5] شهید بهشتی آقای مصطفی حائری زاده - از اعضای فعال هیاتهای موتلفه در دوران مبارزه با استبداد ستمشاهی- از رابطهی شهید بهشتی و آیت الله مصباح چنین میگوید: «وقتی حضرت آیت الله بهشتی میخواستند به آلمان تشریف ببرند، در جلسات موتلفه فرمودند: در مدت زمانی که من نیستم، به جهت حرکتهای سیاسی و تشکیلاتی دو نفر را به شما سفارش میکنم؛ این دو نفر یکی مرحوم شهید باهنر بود و یکی هم آقای مصباح یزدی. آشنایی ما با آقای مصباح از آنجا شروع شد.»[6] علامه ذوالفنون، آیتالله حسن زاده آملی «آقای مصباح انسان زحمت کشیدهای است. من با ایشان همدرس و همبحث بودهام. خدا را شاهد میگیرم که پشت سر ایشان نماز میخوانم و از دیشب که این مطلب ]توهین ها[ را شنیدهام، حالم دگرگون است. آیا مخالفین میخواهند اینجا را بوسنی کنند؟ اف بر آنها!» [7] مرحوم آیت الله مشکینی «جناب مستطاب آیت الله مصباح ، از آن وجودات پربرکت است. آقایان!حوزهها باید دهها سال سهم امام بخورند؛ هزاران نفر در اینجا تحصیل کنند؛ میلیاردها پول از کیسهی امام خرج بشود، میلیاردها انسان از اول تا حال تحصیل کنند، تا در هر عصری یک چند نفری مثل آیت الله مصباح باشد و این طور افراد در میان جامعه پیدا بشود. اگر ده نفر عالم بزرگ در حوزه پیدا کنید، یقینا یکی از آنها آیتالله مصباح است. ما به عظمت او معتقدیم، ما او را دوست داریم؛ او یکی از خزینههای وجودی ماست. یکی از بزرگان حوزهی ماست. من خودم علاقه به این آقا دارم؛ برای این که شمشیر برّندهی اسلام در مقابل کفر است؛ لذا خیلی با او دشمن هستند. با هرکه زیاد دشمن باشند، شما علاقهی بیشتر به او داشته باشید. علامت اینکه ایشان وجود موثری است؛ علامت اینکه این شخص مدافع اسلام است؛ علامت اینکه این شخص همراه با اسلام است و فداکار اسلام است؛ همین زیادی حملهها علیه اوست.»[8] آیت الله یزدی «شخصیت حضرت آیت الله مصباح که یک شخصیت ناشناختهای نیست. من نباید از ایشان تعریف کنم. ایشان آنقدر مقامش بالاست که امثال بنده نباید تعریف بکند. ایشان از اساتید بزرگ حوزه است. شاید بعضی از فضلا بدانند که من در نجف مشرف شدم محضر امام و راجع به وضع حوزه و درس و بحث صحبتی کردم. شرایط راجع به درس و بحث و شهریه و این امور بسیار حساس بود. ایشان فرمودندکه شما هنوز مشکلی ندارید،چه مشکلی دارید؟! سپس مقداری از مشکلات و سختیهای دوران طلبگی خود را تعریف کردند و بعد فرمودند : «آن روز، هم دستگاه و هم مردم علیه روحانیت بود؛ اما امروز که دستگاه علیه روحانیت است، مردم با شما هستند، پس شما مشکلی ندارید.» خیلی نصیحت کردند و دلداری دادند. بعد درآخر فرمودند که تعدادی جلسات در قم تشکیل شود و اسمش را گذاشتند مباحثات جمعی یا کمپانی. چهار جلسه بود که بیشتر شاگردان حضرت امام این جلسات را برپاداشتند. یکی از آن جلسات را ما توفیق داشتیم؛ پنج نفر بودیم در خدمت جناب آقای مصباح که جلسات در آن شرایط خاص تشکیل می شد. البته بعد مجددا رژیم همه ما را با تبعید و زندان پراکنده کرد. یکی از آثار آن جلسات چاپ شد که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، اولین نسخهاش را خدمت امام بردم و گفتم این اولین اثر آن جلسهای است که شما اصرار فرمودید؛ بحث کرده و به اینجا رسیده است. هم مباحث فکری بود و هم مباحث فلسفی و قبل از آن در همین شهر قم کارهای انقلابی عظیمی انجام شد که سه چهار نفر از دوستان از جمله آقای مصباح بودند که وقتی صبح همه میآمدیم، میگفتیم این نشریه از کیست؟ این نشریه کجا بوده است که داخل همهی حجره ها انداختند؟ و همه میخواندند. در حالی که تهیه کنندهی آن همین تعداد بودند و بخشی از آن به قلم مقدس همین استاد بزرگوار، حضرت آیت الله مصباح بود. این شخصیت روحانی و بزرگوار که همیشه مدافع انقلاب بوده است؛ مدافع اسلام بوده است؛ حوزهی علمیه مقاومتش را میشناسد. امروز یکی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی است. در حقیقت یک استاد شناخته شده، یک روحانی وارسته، یک روحانی شایسته که زندگی شخصی او در حد زندگی افراد متوسط و متعارف است. هدف، آقای مصباح و امثال آقای مصباح نیست. هدف اصلی رهبری و بالاتر از رهبری، حاکمیت دین است. منتها قدم به قدم، دشمن این کار را میکند. اول بازوهای رهبری را و بعد خود رهبری را هدف قرار می دهند، و بعد اصلا حاکمیت اسلام را هدف میگیرند.» حجتالاسلام والمسلمین رحيميان، نماينده ولي فقيه در بنياد شهيد و امور ايثارگران «امام(ره) نسبت به تأسيس برخي مدارس و مؤسسان آنها برخورد منفي داشتند؛ مثلا در قبال پيشنهادي كه از سوي آقاي منتظري خدمت امام نقل كردم كه امام 10ميليون تومان كمك كند تا مدرسه دارالشفاء توسعه يابد و سالن ساخته شود، امام نه تنها جواب مثبت ندادند بلكه چند بار تكرار كردند «من خوف اين را دارم كه...» يا در پاسخ نامه يكي از كساني كه استجازه كرده بود از وجوهات براي ساختن مدرسه علميه استفاده شود، باز هم با تعبير تندي جواب منفي دادند. يا در پاسخ به استجازه براي تأسيس كتابخانه مذهبي، فرمودند: «من چه ميدانم ميخواهند چه كتابهايي در آنجا تهيه كنند» و به اين ترتيب جواب منفي دادند. اما با توجه به همه حساسيت و تحفظي كه در اين موارد داشتند، تا آن جا كه به ياد دارم، درخصوص موسسه تحت مديريت آيت الله مصباح تنها موردي بود كه امام علاوه بر شهريه عمومي كه براي طلاب پرداخت ميشد، هزينه و بودجه موسسه را هر ماه طي صدور چكي به نام آقاي مصباح پرداخت ميكردند كه اين مطلب حكايت از اطمينان كامل امام به عملكرد علمي و سيستم آموزشي آقاي مصباح داشت. نسل انقلاب هيچگاه مناظرات آقاي مصباح با سران و انديشمندان كمونيست و ماركسيست و تفوّق و قدرت علمي ايشان را فراموش نخواهد كرد. تبحر و تسلط كم نظير آيت الله مصباح در تمام معارف و علوم اسلامي از ايشان شخصيتي ساخته كه رهبرانقلاب، ايشان را پركننده جاي خالي علامه طباطبايي و شهيد مطهري دانستند. اين از عجايب روزگار ما است كه شخصيتي را كه در عمده آثارش، اصول خط امام از قبيل عدم جدايي دين از سياست و ولايت فقيه موج ميزند، متهم به ارتباط با جريان منحرفي ميكنند كه نماد جدايي دين از سياست است. »[9] حجتالاسلام سيد حميد روحاني، مورخ برجسته نهضت امام و روحانیت آيتالله مصباح از شاگردان امام بودند. من هم از سال 1340 با ايشان آشنا بودهام و از همان ابتدا نه تنها نسبت به امام علاقهمند بودند كه ارتباط ايشان با امام جنبه مريد و مرادي داشت. از عرفان امام لذت ميبردند. ايشان يكي از افرادي بودند كه موجب آشنايي و ارادت من به امام شدند و پس از فوت آيتالله بروجردي در آن شرايطي كه حرمتشكنيها و بيبند و باريها در قم داشت آغاز ميشد، آقاي مصباح متني خطاب به مراجع تهيه كردند كه به صورت طومار از فضلا و طلاب امضا گرفتيم و براي مراجع فرستاديم. در پي آغاز نهضت امام نيز ايشان با توجه به موقعيت علميشان با نشريه «بعثت» همكاري ميكردند اما چون ديدند كه اين نشريه با تفكرات امام هماهنگي كامل ندارد، جدا شدند و خودشان نشريه «انتقام» را بيرون ميآوردند. عاملي كه برخي مبارزين قبل از انقلاب را نسبت به آقاي مصباح ناراحت كرد اين بود كه چرا آقاي مصباح در جريان تاييد سازمان مجاهدين خلق با آن ها همراهي نكردند. آقای مصباح، منافقين را زودتر از ديگران شناختند و به پيروي از امام، از آنها حمايت نكردند و حركتي كه به نفع منافقين تمام ميشد را محكوم ميكردند. تمام اين بساطي كه عليه ايشان به راه انداختهاند، براي اين است كه چرا ايشان نيز همانند برخي از آخوندها آلت دست منافقين نشدند.» [10] حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی «سخنان آقای مصباح کاملا مبنایی است و ایشان بر اساس احساس مسئولیت سخن میگوید. البته روزنامهنگاران چون فوت و فن کار را بلد هستند، بخشی از سخنان وی را بزرگ میکنند؛ بخشی را مطرح نمیکنند یا در تنظیم مطالب به گونهای عمل میکنند که به نفعشان است. با این حال، تقصیر آقای مصباح چیست؟! مگر از کلام خدا نیز برداشت ناصواب نمیکنند؟!»[11] آیت الله سید احمد خاتمی، عضو مجلس خبرگان و امام جمعه موقت تهران «جرم آقای مصباح چیست؟ آقای مصباح را آنها که میشناسند، میدانند کانون بیرق دین است. فقیه، فیلسوف، عارف، زاهد، شخصیتی که میگوید من چند سال بیش از شهید مطهری عمر کردم؛ حاضرم جانم را در راه دفاع از اسلام و دفاع از مقدسات بدهم.» د ايرة المعارف انگلیسی فلسفه راتلج «حوزه علميهى قم، علاوه بر [امام] خمينى، اشخاصى چون محمد حسين طباطبايى، مرتضى مطهرى، و محمد تقى مصباح يزدى را پرورش داده است كه با تفكر مؤثر خود به مبارزه با چالشى برخاستند كه از سوى غرب متوجه فلسفه اسلامى شده بود. اين كار نبايد اصولا يك راهبرد انفعالى و عكس العملى در برابر غرب تلقى شود؛ چرا كه [آیت الله] مصباح بسيارى از شاگردان خود را براى تحصيل در غرب و جدى گرفتن افكار علمى و منطقى، آنگونه كه در غرب بدان پرداخته مىشود، ترغيب نموده است. همچنين، گرچه بيشتر فعاليتهاى علمى مصباح بر آراء ملاصدرا متمركز بوده، ولى چنين نيست كه نظريات وى را غير منتقدانه بپذيرد. به طور خاص، وى مفهوم هيولاى اولى را كه ملاصدرا آنرا به عنوان قوهى محض براى موجودات تلقى میكند مورد نقد قرار میدهد. او اين اصل را كه «قوهى وجود» قبل از خود موجودات وجود داشته باشد، زير سوال مىبرد؛ چرا كه جز موجودات، چيز ديگرى وجود ندارد. به علاوه، [آیت الله] مصباح معتقد است بسياري از «نسبت»ها ماهيت حقيقى نيستند. براى نمونه، در قلمرو امور ذهنى، ممكن است مفهوم «زير» را به رابطهى ميان يك ميز با كتاب اطلاق كنيم؛ اما اطلاق اين مفهوم كه وابسته به فاعل شناسا (و نتيجهى انتزاع ذهنى) بوده، مستلزم آن نيست كه «زير» در عالم واقع هم واجد ماهيتى باشد.» مقام معظم رهبری در کلام آیت الله مصباح «امروز بهترین محکی که می تواند سره را از ناسره، خالص را از تقلبی و طلا را از مُطلّا جدا کند، وجود این عزیز است. همان طور که بعد از رحلت پیغمبر اکرم(ص)، علی(ع) چراغ هدایت بود، بعد از رحلت حضرت امام(ره) هم چراغ هدایت این امت، علی - حفظه الله- است.»[12] سخن پایانی سخن پایانی خود را از کلام استاد مصباح انتخاب نمودهایم، به امید این که ما نیز در صراط مستقیم الهی ثابت قدم بوده و در نهایت به فیض شهادت نائل شویم: «اين راهى است پر پيچ و خم و پر مخاطره و به جاى به به و چه چه، معمولا با فحش، تهمت، افترا، بدگويى و گاهى تبعيد، زندان، شكنجه و ترور شخصيّت و گاهى نيز با ترور فيزيكى همراه مىباشد. به هر حال، با دشوارىهايى توأم است كه، در طول تاريخ، انبياء و ائمه معصومين(عليهم السلام) با آن مواجه بودند و ما نيز ناگزيريم كه اين راه را طى كنيم؛ حتّى اگر دوستان هم ما را مورد عتاب و سرزنش قرار بدهند. چون خداى متعال مىفرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَ الْهُدى مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِى الْكِتَابِ اُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ ؛ آنان كه آيات آشكارى را كه براى هدايت خلق فرستاديم كتمان مىكنند، بعد از آنكه براى هدايت مردم در كتاب بيان كرديم (پنهان داشتند) آنها را خداوند و همه جن و انس و ملك نيز لعن مىكنند.» (بقره/ 159) كسانى كه به حقايق دين آگاه هستند و حقيقت را به جهت منافع شخصى يا مصالح گروهى شان كتمان مىكنند، مشمول لعنت خدا و فرشتگان و اولياء خدا خواهند بود. چنانكه در حديث شريف آمده است كه: «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِى أُمَّتِى فَلْيُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ وَ إِلاَّ فَعَلْيهِ لَعْنَةُ اللَّهِ؛ وقتى بدعتها و نوآورىها در دين ظاهر مىشود، بر عالِم واجب است كه علم خودش را اظهار كند و جلوى انحرافات را بگيرد و الّا مشمول لعنت خداوند خواهد بود.»( بحارالانوار، ج57 ، ص234.) بر اين اساس، ما دو راه در پيش رو داريم: يا بايد عتابها و سرزنشهاى دوستان و تهمتهاى دشمنان را تحمل كنيم و در مقابلش رضايت خدا را كسب كنيم، يا اينكه به به و چه چه بعضى از مردم را ترجيح دهيم و در مقابل لعنت خدا را بخريم. ما ترجيح مىدهيم كه بدگويىها را به جان بخريم و به لعنت خدا گرفتار نشويم. پس اين وظيفه مهم بر عهده ما گذاشته شده است و براى امثال ما پرداختن به اين مسائل از هر چيزى واجبتر است.[13] «ما راه کسانی را پیش گرفته ایم که افتخارشان این بود در راه خدا شهید بشوند، من کوچکتر از آن هستم که این افتخار را اظهار بکنم؛ ولی ما دنبالهرو کسانی هستیم که افتخارشان شهادت است... اسلامی که جان سید الشهدا فدای آن شد، جان من و شما در مقابل آن چه ارزشی دارد؟!»[14] پینوشتها 1- به نقل از آيت الله مسعودى خمينی، توليت آستان حضرت معصومه(س) 2- هفته نامه پرتو ،2آذر79 3- ديدار مسؤولان دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم 28/06/1384 4- سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع دانش پژوهان دوره هفتم طرح ولایت 5- (به نقل از حجة الاسلام آقاى شيخ اصغرمرواريد) 6- متن مصاحبه با آقای مصطفی حائری زاده(کتاب مصباح دوستان ص96) 7- تحصن چراوچگونه،صفحه295 8- همان،صفحه144(سخنرانی درجمع منتقدین به وضع فرهنگی کشورو مطبوعات و همچنین اعتراض به توهین روزنامه" آزاد" به استاد مصباح14/11/78) 9- هفته نامه پرتو،شماره432 10- همان،شماره427 11- 17/6/78 12- از بیانات استاد مصباح در اصفهان، مورخ12/3/86 13- نظریه سیاسی اسلام، جلد1، ص188و189 14- سخنرانی استاد مصباح، مورخ13/11/78 /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 623]
-
گوناگون
پربازدیدترینها