تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):براى هر چیزى زکاتى است و زکات بدنها روزه است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812835946




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خدايا سرگردانم!عدالت را كشتند راز شب هاي علي را فاش كن


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: اين چه حكمت و قصه عجيب تاريخ است كه محتاجان در شب رحيل علي و رفت عدالت،درخانه خدا را مي زنند تا تقدير سال خود را خوب رقم بزنند.و اين تقارن شكل گرفته است:رفت و احتياج؛فقدان و نياز. اي عصاره تاريخ درجنگ بر سر عدالت، اي علي! اينك در شب شهادتت به سوي عادل خالق دست نياز دراز مي كنيم و براي خود و خودمان و همگان دعا مي كنيم. دل كوير گرفته ما را در سبزترين و خرم ترين ماه سال در رمضان، با باران رحمتت اين خداي بنده نواز برهان. اينك كه جهان تشيع درسوگ خورشيد عدالت نشسته و مانند يتيماني كه پدر خود را از دست داده اند در عزاي امام اول شيعيان مويه مي كنند، داستان كوفه و چاه و محراب را مرور مي كنيم. كوفه بشكن بغض چندين ساله را / با دل خود آشنا كن ناله را بالهاي شيونت را باز كن / تا خدا ، تا ناكجا ، پرواز كن بغض خود بشكن كه بايد خون گريست / بايد امشب شط شد و جيحون گريست ياد كن ياد آن به دل نزديك را / خاطرات روشن و تاريك را با دل تو غم گره خورد اي دريغ / در تو روح زندگي مرد اي دريغ ناله كن، فرياد كن، پرخاش كن / راز شب هاي علي را فاش كن با من از آن ناشناس شب بگو / از شكفتن هاي ياس شب بگو بوي ياسش كوفه را پر كرده است / كوفه را عطر دعا پر كرده است كوفه امشب مانده بي شمع و چراغ / وز فروغ اشك او گيرد سراغ در بدر دنبال او گردد سپهر / ماه او امشب نهان كرده است چهر در دل شب شمع شب افروز بود / ظلمت شب از فروغش روز بود بس كه تنها بود و همرازي نداشت / سر به گوش چاه غربت مي گذاشت بس كه دارد از علي در سينه راز / مانده از حيرت دهان چاه باز هر كه شب آواي پايش مي شنيد / بوي نان از دستهايش مي شنيد خوان احسان بهر عام و خاص داشت / يك طبق نان، صد طبق اخلاص داشت امشب است آن شب كه كس نشناخته است / اين شب قدر است و بس نشناخته است داده شب از دست آن قدري كه داشت / داده از كف آسمان بدري كه داشت امشب است آن شب كه عشق و عدل و داد / شد ز شمشير مرادي، نامراد فرق حق را تيغ بي دردي شكافت / تارك مردي، به نامردي شكافت پشت حق زين مايه بي دردي شكست / اي دريغا حرمت مردي شكست غوطه زد در خون خود آن چاره ساز / پاره شد از فرق او فرق نماز داشت سر بر خاك آن ركن سجود / نيستي تيغ آخت بر فرق وجود گاه ديدار آمد و چون گل شكفت / گوهر فزت و رب الكعبه سفت چون خدا را خانه زاد كعبه بود / تا دم آخر به ياد كعبه بود چشم دشمن زين الم خون گريه كرد / تيغ قاتل هم ز غم، خون گريه كرد رحم او پيدا ز شرم دشمنش / عدل او از وصله پيراهنش در خروش آمد فرات و خون گريست / شط به فرياد آمد و جيحون گريست كشته شد عشق و عدالت شد يتيم / رحم و انصاف و مروت شد يتيم شمع مي شد، آب مي شد، مي گداخت / نخل هاي كوفه او را مي شناخت باغبان مهربان نخل ها / رفت و آتش زد به جان نخل ها راستي اي نخل هاي سر به زير / زندگاني سخت باشد بي امير ظلمت آن شب، قصد جان نور كرد / نور حق را تا ابد مستور كرد كشته طوفان كين شد شمع طور / آه، آه از دست نزديكان دور بي فروغش گر چه تاريكيم ما / ليكن از دوران نزديكيم ما وه كه خون مرتضي را ريختند / بر زمين خون خدا را ريختند دست حق افتاد از پا آه، آه / زادگاهش كعبه، مسجد قتلگاه تا گلويي تر كند امشب اسير / شير حق لب را نيالايد به شير كوفه بشكن بغض چندين ساله را / با دل خود آشنا كن ناله را با من از آن ناشناس شب بگو / از شكفتن هاي ياس شب بگو كوفه، باور كن كه كوفي نيستيم / ما كه ابن الوقت و صوفي نيستيم كوفه باور كن كه شيعه محرم است / با فرات و با شريعه محرم است چون تو با حيرت هم آغوشيم ما / غرقه در اشك و سيه پوشيم ما مساجد،تكيه ها،حسينيه ها و خانه ها در جاجاي ايران عزير اسلامي امشب ميهمان اشك مردمند،در سوگ علي و براي نيازمندان و دعاپيشگان .التماس دعا.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 311]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن