واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - شاید در دهه 90 بیش از تولید، باید به فکر ایجاد زیرساختهای لازم در عرضه توزیع و فروش، و اندیشیدن راهکارهایی برای رونق بازار کالاهای فرهنگی باشیم. محمدرضا رستمی: امسال هم مثل سالهای دیگر بود، در حوزه فرهنگ و هنر چرخ تولید مثل همیشه چرخید و نوبت که به فروش و عرضه رسید، لنگید. این مسئله البته حکایت امروز و دیروز نیست، سالهای سال است که در بر همین پاشنه میچرخد و اوضاع به همین شکل است. کالاهای فرهنگی با همه مشکلاتی که هست، تولید میشوند، اما بحث که به عرضه میرسد، داستان حکایت دیگری پیدا میکند. سال گذشته اگر کتاب «دا» گل کرد و پشت سر هم چاپ خورد و به فروش رفت، امسال از این خبرها در بازار کتاب نبود. درست مثل سینما که به جز فیلم «ملک سلیمان» سایر فیلمها با حسرت رسیدن به فروش میلیاردی با اکران خداحافظی کردند. اوضاع اکران در سینما، مثل اجرای عمومی در تئاتر بحرانی شد و کتابها هم به همان شمارگان محدود اکتفا کردند. دلخوشیها کم نیستگذر از مرز فروش میلیاردی برای فیلمها در اکران، و رسیدن به چاپهای بعدی برای کتابها در بازار، در حالی به رویایی شیرین و گاه دور از دسترس تبدیل شده که با یک ضرب و تقسیم ساده میتوان دریافت که این رؤیا چندان هم شیرین نیست. در حال حاضر قیمت بلیط سینماها 3 تا 4 هزار تومان است و اگر 3هزار تومان را به عنوان عدد پایه در نظر بگیرم و یک میلیارد را بر 3هزار تقسیم کنیم، در مییابیم که اگر فیلمی موفق شود به فروش یک میلیاردی دست یابد، تنها 333هزار و333 تماشاگر داشته است. در حوزه کتاب نیز وضع به همین منوال است. کتابها معمولاً با شمارگان 1500 تا 3000 جلدی در چاپ اول منتشر میشوند، حالا اگر کتابی که شمارگان آن 2هزار نسخه است به چاپ چهارم برسد و شمارگان آن هم 3000 نسخه باشد، تنها 12هزار نفر آن کتاب را خریدهاند. این وضعیت در شرایطی اتفاق میافتد که نهاد یا سازمانی بخشی از شمارگان کتاب را نخریده باشد. در حوزه تئاتر نیز با توجه به ظرفیت سالنهای موجود در تهران میتوان مخاطب احتمالی یک تئاتر پرفروش را تعیین کرد. در حال حاضر به استثنای تالار وحدت، سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر 579 نفر ظرفیت دارد، اگر نمایشی 45 اجرا در این تالار داشته باشد و در هر اجرا هم سالن پر شود (اتفاقی که معمولاً کم رخ میدهد) در خوشبینانهترین حالت تنها میتواند 26 هزار و 55 تماشاگر داشته باشد. این مسئله نشان میدهد که اگر اثری با معیارهای موجود در فضای فرهنگ و هنر ما به اثری پرفروش تبدیل شود، باز هم آن گونه که باید نمیتواند درجامعه مطرح شود و مخاطبان آن بر خلاف تصور ما خیلی هم زیاد نیستند. حاشیه برابر اصلبا این توصیف به نظر میرسد که کالاهای فرهنگی آن گونه که باید در جامعه ما مورد توجه قرار نمیگیرند و یا اگر توانایی یا ظرفیت مورد توجه قرار گرفتن را داشته باشند، زیرساختهای موجود در حوزه توزیع و فروش کالاهای فرهنگی پاسخگوی نیاز جامعه فعلی ما نیست. تعداد کم کتابفروشیها، تعداد کم سالنهای سینما، تمرکز حیات تئاتر در تهران و کمبود سالنهای اجرای تئاتر با ظرفیت محدود گواهی بر این مدعا هستند، اما وضعیت در عمل به گونهای دیگر است. چراکه همیشه چرخ تولید در این حوزه چرخیده و مثلاً در سالی که سینمای ایران تنها یک فیلم (ملک سلیمان) را داشته که توانسته مرز فروش میلیاردی را پشت سر بگذارد، 100 یا به عبارتی 95 فیلم تولید کرده است. اگر وضعیت فروش بد است و جامعه استقبالی از سینما نمیکند، پس چرا چرخ تولید خوب میچرخد. پاسخ این پرسش را باید در سیاستگذاریهایی که طی چند دهه گذشته در حوزه فرهنگ و هنر ما حاکم بوده یافت. سیاستگذاریهایی که باعث شده مکانیسمهای حمایتی به سمت بخش تولید برود و اصطلاحا سود در تولید باشد تا در فروش. یک فلاش بکدر حال حاضر تعداد ناشران ما بیشتر از تعداد کتابفروشیهاست، گروههای تئاتری موجود بیش از ظرفیت تالارهای نمایشی هستند و فیلمهایی که در طول یک سال تولید میشوند، بیش از ظرفیت اکران سینمای ایران است. این مسئله نشان میدهد که بخش تولید و بخش عرضه آثار فرهنگی هنری متناسب با هم رشد نکردهاند. در دهههای گذشته که سینما و تئاتر و انتشار کتاب در ایران داشت شکل میگرفت، این حوزهها متناسب با هم رشد میکردند، به عنوان مثال در حوزه سینما، یک تهیهکننده هم استودیوی تولید داشت و هم سینمایی برای اکران و میدانست اگر فیلمش را هیچ سینمایی اکران نکند، حداقل خودش میتواند این فیلم را اکران کند. در حوزه نشر ناشران هم تولید میکردند و هم به اسم نشر خود یک کتابفروشی راه میانداختند تا بتوانند محصولات خود را به فروش برسانند و اصطلاحا در بازار هم حضور داشته باشند. مثل نشر امیرکبیر، نیل، خوارزمی و. . . در حوزه تئاتر هم با توجه به جنس این هنر، اوضاع به گونه دیگری رقم خورده بود. تئاتریها در قالب گروههایی با شناسنامه کاری مشخص تقسیمبندی شده بودند و هر کدام هم سالناجرای خود را داشتند، گروههای زیر نظر اداره هنرهای دارماتیک در تعدادی از سالنهای موجود کارشان را عرضع میکردند (سنگلج و بعدها تئاتر شهر) گروههای کارگاه نمایش سالن اجرای خاص خود را در محل کارگاه داشتند، گروههای دانشجویی و نسل جدید هم در تالار مولوی و بعدها در تئاتر شهر به صحنه میرفتند. پس از انقلاب با توجه به تغییر سیاستهای موجود، دولت تصمیم گرفت تا سکان تولید و حتی توزیع و پخش کالاهای فرهنگی را در دست بگیرد و چون امکانات داشت میکوشید تا هنری را که دوست دارد، تولید کند. سینمای گلخانهای اصطلاحی بود که از آن دوره و نوع مدیریت آن به یادگار ماند، این سینما همانطور که از نامش پیدا بود، قرار بود به شکل گلخانهای عمل کند و همین شکل فعالیت باعث شد تا رفته رفت دولت به بزرگترین تولیدکننده حوزه فرهنگ و هنر تبدیل شود. طبیعی است که برای چنین تولید کنندهای که بودجهای مشخص برای تولید دارد، عملاً فروش یا نیاز به آن معنایی نمییابد. بعدها هم کا پای بخش خصوصی به این حوزه باز شد، در اصل ماجرا تفاوتی ایجاد نشد، باز هم بخش خصوصی با سرمایه دولتی در وادی ساخت قدم گذاشت. در حوزه کتاب نیز حمایتهای دولتی به سمت تولید چرخید و تولید کتاب با توجه به امکان بهرهمندی از کاغذ یارانهای سودآور شد و آرام آرام توجهها به سمت راه انداختن نشر معطوف شد و بیاعتنایی به راهاندازی ویترین برای کتابها. در حوزه تئاتر نیز به جای این که فکری به حال زیرساختها (ساخت سالن و غیره) شود سیاستها به سمت تولید برای اجرا در همین سالنهای موجود رفت. این اتفاقات در شرایطی رخ میداد که در بعد آموزش عالی با راه افتادن دانشگاه آزاد و بالارفتن پذیرش دانشگاههای هنری دولتی به تدریج بر میزان پذیرش دانشجو در رشتههای هنری افزوده شد و خروجی نیروی تخصیل کرده و نیازمند کار در حوزههای مختلف فرهنگی- هنری (خصوصا تئاتر و سینما) افزایش یافت. خبری نیستسیاستهایی که گفته شد، آرام آرام ما را به نقطهای رساند که اکنون در آن هستیم. تعداد هنرمندان تئاتری که میخواهند در این زمینه فعالیت کنند روز به روز بیشتر میشود وعملاً روند احداث سالنهای جدید برای اجرا کند پیش میروند. در حوزه سینما وضع به روال سابق است و باز هم سود اصلی در تولید کالاهای فرهنگی است تا عرضه آن. در بازار کتاب انتظار می رفت هدفمندی یارانهها (پیش از آغاز طرح هدفمندی، یارانه کتاب جایش را به خرید کتاب از ناشران داد) تغییر در رویکر نشر محور در این زمینه صورت بگیرد، اما در عمل با حذف یارانه کاغذ قیمت کتابها بالا رفت و به دلیل مشخص نبودن فرایند خرید کتاب از ناشران باز اوضاع بر وفق مراد کسانی گشت که میتوانستند، بخش عمدهای از شمارگان کتاب هایشان را به دولت بفروشند. پرسه در مهبا توجه به وضعیت موجود و مسائل مختلفی که وجود دارد به نظر میرسد در سالهای آینده هم اگر فکری به حال توازن تولید و عرضه نشود باز، وضعیت از اینی که هست، بدتر هم میشود. در ماههای پایانی سال 1389 و در دو حوزه تئاتر و سینما شاهد بغرنج تر شدن وضعیت اکران و اجرای عمومی فیلمها و نمایشها بودیم. اکران اسفند اوج این اتفاق در سینما بود و اجرای عمومی نمایشها در ماه های پایانی پاییز و اوایل زمستان نشان داد که کمبودها روز به روز بیشتر دردسرساز میشوند. در فصل اسفند سینمای ما شاهد اکران بیش از 12 فیلم بود که چارهای جز حضور بر پرده سینماها نداشتند، اگر می خواستند شرایط بد اکران را قبول نکنند، معلوم نبد بعدها صاحب موقعیت برای اکران بشون یانه؟ در حوزه تئاتر نیز عمر حضور نمایش ها روی صحنه کاهش یافت و گاه بسیاری زا نمایشها در برخی روزها دواجرایی شدند تا فقط تعهدات مرکز هنرهای نمایشی نسبت به گروه های تئاتری بر آورده شود. به نظر میرسد در دهه 90 این مساله یکی از معضلات پیش روی حوزه فرهنگ و هنر باشد،تعداد گرههای تئاتر، تولیدات سینمایی، و ناشران و تولیداتشان با وضعیت موجود افزایش خواهد یافت و زیرساختهای فعلی به هیچ وجه پاسخگوی نیازهای آتی نخواهد بود. شاید باید در دهه 90 بیش از تولید به فکر ایجاد زیرساختهای لازم در عرضه توزیع و فروش و اندیشیدن راهکارهایی برای رونق بازار کالاهای فرهنگی باشیم. تعداد ناشران و کتابفرشان بر اساس آمار موجود راهنمای جامع ناشران تهیه شده و مشخص نیست که تعداد کتابفروشیهای فعال چه تعداد است. تعداد ناشران تعداد کتابفروشان 4249 3715 در این آمار سالنهایی مثل تالار وحدت که در برخی از فصول میزبان تئاتر هستند،لحاظ نشدهاند، و امکان اجرای نمایش بر اساس ، یک ماه اجرا در هر تالار محاسبه شده است. تعداد سالنهای موجود تئاتر در تهران امکان اجرای نمایش 12 144 تعداد فیلمهای تولید شده در یکسال تعداد سینماها امکان اکران فیلمها در یک سال 95 290 40 تا 50 فیلم 52
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 328]