واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: «نور» در آيه 8 سوره تغابن، اشاره به علي(ع) دارد
گروه انديشه: تفاسير روايي شيعه، «نور» را آنجا كه خداوند متعال در آيه 8 سوره مباركه «تغابن» ميفرمايد: «فآمنوا بالله و رسوله و النور الذي انزلنا»، اميرالمؤمنين علي(ع) ميدانند.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، در بخش قبلي اين نوشتار عنوان شد كه واژه «نور» ريشه در زبان سرياني دارد زيرا در زبان سرياني لفظ «نورا» به معناي آتش و ضياء به كار رفته است. حال ادامه اين نوشتار را ملاحضه كنيد.
بخش قبلي را اينجا بخوانيد
اكنون تقسيمبندي ظاهري كلمه نور را عنوان ميكنيم و بعد به بررسي مفهوم معنوي آن ميپردازيم. اين كلمه در قرآن در جايي در مقابل ظلمات و تاريكي به كار رفته است؛ همچون آيه «و يخرجهم من الظلمات الي النور باذبه (16 / مائده)». همانطور كه مشاهده ميكنيد در اين آيه تاريكي و ظلالت در مقابل نور به كار رفته است و اين نمايانگر اين مطلب است كه نور در آيه به همان معناي روشن كردن به كار رفته است. (1)
در جايي ديگر خداوند متعال ميفرمايد: «انا انزلنا التوراة فيها هدي و نور(44 / مائده)» خداوند در آيه دو چيز (شيء) به همراه تورات فرستاده است كه يكي از آها هدايت و ديگري نور است؛ يعني هدايت و نور دو امر هم سويي هستند كه آن دو را خداوند در تورات قرار داده است.
اما معناي ديگري كه از اين كلمه در قرآن به كار رفته است در آيه «قدجاء كم من الله نور و كتاب مبين (15/ مائده)» نمايان ميشود. در اين آيه نور همپايه يك كتاب كه شيئيت خاص براي خود دارد، لحاظ شده است و از ظاهر آيه اينگونه برميآيد كه نور يك چيز و كتاب چيز ديگري است كه خداوند آن دو را فرستاده است.
آيه «يريدون ان يطفئوا نور الله بافواههم (توبه / 32)» معنايي ديگر از لفظ نور است و آن، اينگونه است كه نور به خدا نسبت داده شده است و از آنجا كه مضاف و مضافاليه همچون كلمهاي واحد هستند نشان ميدهد كه نور منسوب به خداوند است.
آيه 35 سوره مباركه نور، خود خداوند متعال را نور معرفي ميكند، آنجا كه ميفرمايد: «الله نور السموات و الارض.» با دقت در آيه 8 سوره مباركه تغابن آنجا كه ميفرمايد: «فآمنوا بالله و رسوله و النور الذي انزلنا» نمايان ميشود كه نور، شخص است؛ چرا كه ترتيب آمدن سه كلمه الله، رسول و نور كنار هم اين نتيجه را حاصل ميكند، چون «الله» عليم و «رسول» موجودي داراي فهم هست. پس نور هم بايد از اين مقوله باشد، همچنين عبارت «الذي انزلنا» نيز مؤيد اين كلام است.
آنچه كه پيشتر بيان شد، تنها نتيجهگيري سطحي و گذرا از آيات بود و در واقع اگر بخواهيم معناي نور را در قرآن كريم بيان كنيم، تمام الفاظ به كار رفته با اين عنوان به يك معنا حمل ميشود و آن معنا، هدايت است؛ زيرا با نگاهي مدبرانه به آياتي كه بيان شد، تمامي معاني آورده شد از آن به معناي هدايت است آنجا كه فرموده: «يخرجهم من الظلمات الي النور باذنه» از اين لحاظ به معناي هدايت است كه ظلمات و تاريكي به كساني نسبت داده شده كه در گمراهي سير ميكنند.
كسي كه گمراه است به خاطر تاريكي راه، چشمانش جايي را نميبيند تا بتوانند انتخابي درست داشته باشد. همين كه نور داخل شود، تيرگيها كنار رفته راههاي متفاوت نمايان شده و انسان آگاهانه به انتخاب مسير همت ميگمارد و با آمدن نور است كه اگر كسي مسير ظلمات را مجددا انتخاب كند، «ختم الله علي قلوبهم» ميشود، چون راههاي روشنايي و رستگاري را ديده است اما انتخابي ناصحيح انجام داده است. با اين توضيح آيه «انا انزلنا التوراة فيها هدي و نور» نيز به خودي خود نمايان ميشود كه منظور از نور در آيه نيز هدايت است.
اما در آيه «قدجاءكم من الله نور و كتاب مبين» از اين جهت نور را بر هدايت حمل ميكنيم كه كتاب را در پس آن معطوف به نور آورده است؛ چون كار كتابي كه خداوند متعال براي انسانها ميفرستد هدايت است و از آنجايي كه قواعد نحوي به ما ميگويد، معطوف را اگر به جاي معطوفبه به كار ببريم در معنا و مقصود جمله هيچ تغييري حاصل نميشود؛ يعني كأنه نور همان كتاب مبين است كه براي هدايت بندگان فرستاده شده است.
آيه «يريدون ان يطفئوا نور الله بافواههم» را نيز ميتوان به اين معنا حمل كرد؛ چرا كه در قبل از آيه، بحث مشركان بيان شده است و مشركان نيز بر اين عقيده بودند تا مردم را گمراه كرده و از راه هدايت خارج كنند از اين رو خواستند تا نور خدا را؛ يعني راه هدايت خدا را با دهانشان خاموش كنند. آيهاي كه مستقيماً خداوند متعال را نور تلقي كرده است «الله نور السموات و الارض» نيز به معني هدايت است؛ يعني ميتوان گفت: الله هادي السموات و الارض.
تا اينجا هر چه كه در معناي نور گفتيم، عقل خود را به كار بستيم. اما از هرچه بگذريم سخن دوست خوشتر است، دوستي كه بيهمرهي او نميتوان قدمي بر قدمي افزود. به سراغ احاديث ميرويم تا معني نور را در كلام ائمه(ع) بيابيم.*
اين نوشتار ادامه دارد ... .
*منابع: القرآن الكريم، اصولالكافي، تفسير صافي، تحفالعقول، مفردات في غريبالقرآن، واژهاي قرآني(محمدرضايي)، معجمالمفهرسلالفاظ القرآن (محمد عبدالباقي).
1) لازم به ذكر است اينمعاني در نگاه سطحي به آيات حاصل ميشود و سخن اصلي را بايد در كلام اهلبيت(ع) يافت كه در شماره بعد به آن همت ميگماريم.
سه شنبه 21 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 428]