واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: مزه زندگي خود نام اين مجموعه براي بسياري از مخاطبان ميانسال وجه نوستالژيک داشت و به نوعي يادآور برنامه «تلخ و شيرين» در دوران گذشته بود و اساسا خود عنوان داستان بازنمايي مفهومي طنز است؛ يعني تلخي و ترشي اي که در قالب فرمي شيرين و کميک بيان مي شود. سنت سريال هاي مناسبتي که پيش از اين در دهه محرم و ماه رمضان به روالي متداول و پرمخاطب بدل شده بود، در نوروز امسال پررنگ تر از گذشته مطرح شد و حضور برجسته اي در ميان برنامه هاي ويژه ايام عيد يافت. در ميان برنامه هاي متعدد طنز و مسابقه و فيلم سينمايي که از شبکه هاي مختلف پخش شد، مجموعه «ترش و شيرين» اقبال بيشتري پيدا کرد. جدا از بازيگران نام آشناي عرصه طنز تلويزيوني در اين مجموعه ، نام رضا عطاران به عنوان کارگردان با توجه به سابقه و محبوبيتي که در ميان مردم با ساخت مجموعه طنزهاي «خانه به دوش» و «متهم گريخت» کسب کرده بود در جذابيت و افزايش مخاطب ترش و شيرين تاثير عمده اي داشت. خود نام اين مجموعه براي بسياري از مخاطبان ميانسال وجه نوستالژيک داشت و به نوعي يادآور برنامه «تلخ و شيرين» در دوران گذشته بود و اساسا خود عنوان داستان بازنمايي مفهومي طنز است ؛ يعني تلخي و ترشي اي که در قالب فرمي شيرين و کميک بيان مي شود. اين دوگانگي مفهومي در بسياري از آثار کمدي جهان به چشم مي خورد. از موش و گربه خودمان گرفته تا تام و جري و لورل و هاردي و گربه سگ و مورچه و مورچه خوار و... رضا عطاران در سه گانه اخير خويش نشان داده است که روانشناسي مخاطب عامه و ذائقه طنز ايراني را بخوبي مي شناسد و بر اين اساس موقعيت کميک داستانش را شکل مي دهد. يکي از مولفه هاي طنز عطاران که در اين مجموعه نمود بيشتري يافته است ، تضاد طبقاتي و تقابل فرهنگ طبقه فرودست و ثروتمند جامعه است. تفاوت رفتاري و فرهنگي اين دو طيف اجتماعي بستر مناسبي براي خلق موقعيت هاي طنز است که اگرچه به الماني تکراري بدل شده ، اما عطاران توانسته بدرستي از آن بهره بگيرد و کار در دايره تکرار خسته کننده گرفتار نشود. اين مفاهيم حتي در موسيقي ابتداي سريال نيز مورد استفاده قرار مي گيرد و با توجه به خاصيت همذات پنداري فيلم به همدلي و جلب مخاطب کمک مي کند. در واقع مجموعه ترش و شيرين برپايه همين تفاوت طبقاتي و کنتراست هاي کميکي که از تعامل اين دو قشر نشات مي گيرد بنا شده است. نصرت ، نماينده زني از طبقه زحمتکش جامعه است که در فقدان شوهر مسووليت زندگي فرزندانش را به دوش دارد و سعي مي کند از طريق مسافرکشي و بعد ترشي فروشي به کسب روزي حلال براي خانواده اش بپردازد و در مقابل جهان ، مردي از طبقه مرفه جامعه است که با تمام امکانات و ثروتي که در اختيار دارد از نداشتن همصحبت و همسر رنج مي برد. اين قصه تراژيک اکثر فيلمهاي ماست که محبت و عشق در ميان طبقه غني خالي است و در زندگي فقيرانه رونق اگر نيست صفا هست! اما عطاران در اين مجموعه تا حدودي اين کليشه طبقاتي را شکسته و آدمهاي قصه اش را به واقعيت نزديکتر کرده است. مثلا شما بين فرزندان و خانواده او همواره يک کشمکش و بگو و مگو مي بينيد يا در خانواده جهان همه بدجنس و خودخواه نيستند و مثلا دختر او بسيار مهربان و انسان دوست است. هرچند برخي معتقدند گرايش جهان به عنوان يک فرد بازاري و تاجر به نصرت ترشي فروش با آن فرهنگ پايين شهري تنها يک غلو سانتي مانتالي و هندي بازي است و طنز هم در بستر واقعيت بايد شکل بگيرد اما بايد به سابقه فرهنگي جهان نيز توجه داشت. او متعلق به طبقه بورژوا نبوده و از صفر به اينجا رسيده است. حتي هنوز رگه هايي از رفتار و فرهنگ طبقه پايين جامعه در او به چشم مي خورد. لذا نصرت را به عنوان زن زندگي و بساز مي شناسد و کسي مثل او را مناسب همسر بودن مي داند نه زناني از طبقه خود که نمونه اي از آن را در عروسش ديده است. تضاد رفتاري ميان بزرگترهاي خانواده با اطرافيانشان در هر دو طرف جهان و نصرت در خلق طنز موقعيت خيلي موثر است. هر دوي آنها شخصيت جدي و عصبي و تندخويي دارند که در مقابل چهره خونسرد و بي خيال و کميک پيرامونشان بستر يک موقعيت طنز را فراهم مي آورد. البته عطاران سعي مي کند از طنز موقعيت نه به معناي رفتارشناسانه بلکه به مفهومي شي ء شناختي اش نيز بهره بگيرد. مثلا موقعيت طنزي که از ارتباط مجيد و ناصر با لوله بخاري به وجود مي آيد يا استفاده کميک از آيفون تصويري ، همچنين سرخوردن روي پله ها و... نمونه هايي از اين دست است. رضا عطاران در ترش و شيرين نه تنها فرم و صورت بلکه در مفاهيم اخلاقي و انساني نيز از همين تضادها بهره مي گيرد. طرح دوگانگي فقر و ثروت ، حرص و طمع و سخاوت و بي نيازي ، تعصب و تقلب ، صداقت و دروغ ، فداکاري و خودخواهي و بسياري ديگر از اين پارادوکس هاي اخلاقي در کاراکترهاي قصه و اتفاقات انساني که براي آنها ايجاد مي شود به چشم مي خورد که ضمن بيان طنز گونه اين تعاملات ، پرده از زشتي آنها بر مي دارد و ترشي آنها در ضمن روايتي شيرين بر ملا مي شود. طرح اخلاقي داستان نيز ساخته همين تضادهاست. طرحي هرچند تکراري که با به تصوير کشيدن جذابيت زندگي مدرن بر تهي بودن آن از ارزشهاي انساني صحه مي گذارد و در نهايت به نفع زيست اخلاقي سنتي حکم مي دهد. شخصيت هاي اصلي داستان غير از حميد لولايي و رضا شفيعي جم که تاحدودي کاراکتر متفاوتي نسبت به گذشته ارائه مي دهند همان تيپ هاي قبلي است. شخصيت ناصر اما در اين ميان بيشتر مورد توجه قرار مي گيرد؛ فردي بيکار و آويزان که نه تنها به فرصت طلبي مشغول است و براي رهايي از بن بست هايي که به خاطر رفتارهاي دوگانه و دورويي اش به وجود مي آيد ناچار دست به برخي رفتارها يا دروغگويي هايي مي زند که با بازي خونسرد عطاران و گريمي که از او در اين مجموعه مي بينيم به دل مي نشيند. در برابر چهره سربار و علاف او، شخصيتي مثل عروس جهان را مي بينيم که زني شياد و منفعت طلب است و بر عکس ناصر که براي مخاطب چهره اي دوست داشتني است ، نمادي از رياکاري و رند بازي در طبقه بالاي جامعه است. در مجموعه ترش و شيرين در کنار طنز موقعيت از طنز کلامي بويژه در تيپ سازي هاي کميک استفاده مي شود. پدر جهان بارزترين نمونه اين تيپ است که از اين عنصر بهره بيشتري برده است. هرچند صداي تکرار از همين ساختار نيز تاحدودي به گوش رسيد و عطاران بايد از تجربه تلخ تکرار هم قطارانش در گذشته غافل نماند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 378]