واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: امنيتاجتماعى در پناهافزايشآگاهى بهدستمىآيد
فارس-بين تمامىنهادها و سازمانهاى اجتماعي، بى شك خانواده نقش و اهميت ويژهاى دارد.هيچ جـامعه اى نمىتواند ادعاى سلامت كند چنانچه از خانوادههايى سالم برخوردار نباشد و بى هيچ شبهه اى هيچ يك از آسيبهاى اجتماعى نيست كه فارغ از تاثير خانوادهاى پديد آمده باشد.محيط و عوامل اجتماعى البته در به وجود آمدن اين آسيبها بىتاثير نيستند.به گزارش ايونا، درباره پديده روسيپگرى و فرار دختران دقيقترين شاخص عقب افتادگى براى جامعه; تجليگاه فقدان عدالت اجتماعي، شاخص فقر و بيكاري، شاخص فقر فرهنگى و يك پديده فرهنگى اجتماعى است.اين، يك معضل روانشناختى است و درمانپذير است.بايد به خاطر داشت هر گونه اقدام ناسنجيده اين گونه آسيبهاى اجتماعى را افزايش مىدهد. نبايد با معلول برخورد قهرى كرد، بلكه بايد علتها را جست و برطرف ساخت.در اين تحقيق، پديده روسيپگرى (زنان خياباني) و فرار دختران و همچنين علل و پيامدها و راهكارهاى پيشنهادى براى جلوگيرى از چنين آسيبهايى تحت بحث و بررسى قرار گرفته است. بدون شك بحث در مورد اين گونه معضلها نيازمند تامل و تعمق بيشتر با همكارى و مشاركت نهادهاى تحقيقى و اجرايى سازمانهاى متعدد و مرتبط، صاحبنظران و استادان دانشگاه، برگزارى همايشهاى تخصصى و ... است.
فرار از خانه
در مورد فرار فرزندان از خانه، آمارها حكايت از افزايش ميزان آن دارد.در طول سال 80 دست كم4072 جوان و نوجوان از خانه گريختند كه از اين ميزان 14 درصد دختر و 86 درصد پسر بودند.البته نسبت دختران به پسران توجيهى براى عدم تمايل آنها به فرار نيست بلكه آنان بر خلاف پسران بيشتر گرفتار باندهاى قاچاق و مراكز فساد مىشوند. مشكلات عاطفى (مثل افسردگى ) خانواده پر جمعيت، نداشتن صلاحيت اخلاقى والدين، بدرفتاري، اعتياد و فساد اخلاقي، رفت و آمد با افراد نامناسب و شركت در مجلسهاى غير اخلاقي، مهمترين علل فرار از خانه به شمار مىآيند.همچنين تعصبات بى جا و سختگيرىهاى افراطى والدين از يك سو و بى قيدى و رها گذاشتن فرزندان از سويى ديگر در كنار شرايطى نظير طلاق، وجود ناپدرى و نامادرى و زندگىهاى توافقى مىتواند در اين زمينه موثر باشد. علاوه بر اين، ازدواجهاى اجبارى و مبارزه با ازدواجهاى منطقى فرزندان، دوستان نامناسب و عدم كنترل والدين بر تفريحات و محيطهاى غير درسى آنها عامل آشكار ساز اين آسيب اجتماعى است. فقر اقتصادي، بى كـارى نـه به عنوان علت اصلى بلكه به عنوان يكى از محركهاى سازنده تصميم به فرار شناخته شده است.با توجه به ارائه آمار نهادهاى مربوط به دختران فرارى و منابع مطالعاتى به افزايش اين پديده در سطح جامعه مىتوان اشاره كرد.در فاصله سالهاى 65 تا 78 شيوع فرار از خانه 20 برابر شده است و ميانگين سنى آنان 16 سال عنوان مىشود.همچنين به نقل از سازمان بهداشت جهاني، ميانگين سنى نوجوانان در فرار از خانه 14 تا 17 سال است كه 74 درصد دختر و 26 درصد پسر هستند.دختران فرارى بيشتر اوقات خود را در پاركها، خيابانها و ... مىگذرانند كه علت آن احساس تبعيض در خانواده، كنترل شديد والدين، اختلاف خانوادگي، احساس راندهشدگى از خانواده است.علل خانوادگى موثر بر فرار دختران از خانه را مىتوان مشكلات خانوادگى مثل رفتار ظالمانه، اختلاف با پدر، مادر و برادر و كتك خوردن، ازدواج اجباري، سردى عاطفه، طلاق و جدايي، انحراف اخلاقى والدين و زندانى شدن والدين بر شمرد.از جمله عوامل اجتماعى نيز مىتوان به مهاجرتهاى دسته جمعي، نبود انطباق وضع زندگي، افت وضعيت اقتصادى اجتماعى خانواده تاكيد كرد.ترجيح دادن وضعيت فرار نسبت به وضعيت دشوار خانواده با هر ذلتى مثل خود فروشي، گدايي، فروش مواد مخدر، پناهندگى به گروههاى فاسد و برآوردن انتظارات آنها همراه است.
پيامدهاى فرار از خانه
بيمارىهاى جسمى، رواني، بزهكاري، فحشا، باردارى پيش از موعد، اعتياد به مواد مخدر، خطر درگيرى با قانون، روسپيگرى و خودكشى از پيامدهاى فرار از خانهاست. روسپيگرى از كهنترين كجروىهاى بشرى است كه ردپاى آن را مىتوان در طول تاريخ جست و جو كرد. در ايران، روسپيگرى از دوران قاجار و دربار شروع شد و در دوره پهلوى در مكانهاى خاصى رسميت يافت. در واقع وقتى دخترى به هر علت از خانه فرار مىكند راهى به غير از آلوده شدن برايش باز نيست و او طبيعتا ناگزير همين يك راه را انتخاب مىكند; زيرا ديگر خانواده و جامعه پذيراى وى نيست.پس تصور مىكند چون راهى ندارد بايد تا آخر خط برود و خود را به هلاكت برساند. علل و انگيزههايى كه گروهى از زنان را به انحراف مىكشاند متعدد است. فقر، تنهايي، بيهودگي، بيكارى و نبود پذيرش از سوى جامعه، آنها را در خيابانهاى بى انتها رها مىكند. برخى از اين قربانيان، محصول طلاق و جرم والدين (مثل اعتياد ) نامادرى و ناپدرى بد رفتار و اطرافيانى هستند كه احساسات و عواطف انسانى آنان را زير پا له مىكنند و به گوشه خيابانهاى شلوغ و ناامن شهر سوق مىدهند. آمارها نشان مىدهد 56 درصدافراد آلوده زير 19 سال و 70 درصد زير 24 سال هستند كه اين يك زنگ خطر بسيار جدى است. بيش از 50 درصد افراد زير 19 سال در دورههايى كه پر مخاطهترين مرحله زندگى آنهاست با بحرانهايى نظير هويت، بلوغ... رو به رو هستند و بايد راهى براىپاسخ بيابند اما آنان در جامعه رها شدهاند و راهكار تعيين شدهاى وجود ندارد.با جامعه پرخطر، چطور مىتوان انتظار داشت همگى جوانان سالم بمانند ؟ اگر پدر و مادر به اهميت نقش خود در تربيت نوجوان پى ببرند و شيوههاى صحيح را بياموزند و به كار ببرند بسيارى از اختلالات رفتارى و انحرافات اخلاقى در نوجوانان به وجود نخواهد آمد.خانواده مهمترين پايگاه در رشد عواطف نوجوانان به حساب مىآيد. نوجوان در تعامل با والدين و ساير اعضاى خانواده اميدواري، صداقت و حمايت را مىآموزد و يا آن كه به تعارض با ديگران بر مىخيزد و رفتار بد را به ديگران تعميم مىدهد.افراط و تفريط در زمينههايى چون پذيرش، توجه و مراقبت، آزادي، توقع، انتظار و تشويق به انجام كارهاى نادرست نقش مهمىدر ايجاد مشكلات رفتارى فرزندان ايفا مىكند.با توجه به اينكه خانواده يك عنصر بسيار تاثير گذار در شكل گيرى شخصيت كودكان و نوجوانان است والدين بايد دقت نظر بيشترى در روابط خود با فرزندان به ويژه نوجوان داشته باشند و همواره اصل پذيرش احترام و توجه به قيد و شرطها را در رابطه با فرزندان رعايت كنند.از طرفى حتى محيط اجتماعى هم مىتواند به گسترش اين نوع جرمها كمك كند.در مورد شناخت جرم به عنوان يك مسئله اجتماعى بايد عوامل اجتماعى را عميقا مورد توجه قرار داد و سعى كرد علل گوناگونى را كه باعث ارتكاب آن گونه اعمال مىشوند تحت بررسى و تجزيه و تحليل قرار داد و راه حل درستى براى جلوگيرى از ارتكاب بيشتر جرم ارائه كرد. از سويى بايد به اين واقعيت نيز توجه داشت كه بيمارىهاى اجتماعي، مانند آسيبهاى جسمي; مسرى هستند و اگر از ابتداى جرم به فكر اصلاح و از بين بردن علل ارتكاب آن نيفتيم ممكن است به ديگران نيز سرايت كند. ريشه درد در جامعه است نه فرد. پس بايد به فكر بود و راهى را پيدا كرد كه جلوى ارتكاب روز افزون جرم گرفته شود.
اگر در جامعه اى جرم زياد است در قوانين حقوقي، مقررات اجتماعى و نوع آموزش و پرورش آن بايد مطالعه كرد و به فكر شناخت علل بود. بايد پذيرفت امكانات رفاهي، متعادل بودن شرايط اقتصادى و اجتنماعي، توجه بيشتر به ارزشهاى معنوى و برخوردارى از آموزش صحيح، انسان را به موجودى كار ساز و نيروى سازنده جامعه تبديل مىكند و او را از گرايش به جرم باز خواهد داشت.مهمترين راهكارهاى پيشنهادى براى جلوگيرى از آسيبهاى اجتماعى آموزش اصول شيوههاى تربيتى به والدين به خصوص در دوران بلوغ، آموزش مهارتهاى زندگى به دختران براى آشنايى با خود، اهداف و مسائل جنسي، تدوين قوانين حمايتى با ضمانت اجرايى قوي، ايجاد بانك اطلاعاتى دانش آموزى براى كسانى كه خانوادههاى آسيب زا دارند، آگاهى دادن به دختران درباره عواقب فرار از طريق رسانههاى جمعي، استقرار مددكاران حرفه اى در پايانهها، خروجىها است.
شنبه 18 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 311]