واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: چرا از مرگ می ترسیم؟
بیست و دومین حدیث از چهل حدیث حضرت امام خمینی(ره) درباره كراهت از مرگ، مغرور نشدن به رحمت پروردگار و ... است. این حدیث با روایتی از امام صادق علیه السلام شروع می شود. آن حضرت می فرماید:" مردی نزد ابوذر آمد و پرسید: چرا از مرگ كراهت داریم؟ ابوذر جواب داد: چون دنیای خود را آباد كردید وآخرت را خراب. پس چون ( با مرگ) از محلی آباد به سوی مكانی خراب نقل مكان می كنید، ( از مرگ كراهت دارید) از او پرسیدند: وارد شدن ما بر خداوند چگونه است ؟ جواب داد: نیكوكارانتان مثل كسی كه از اهل خود غایب است و برآن ها وارد می شود، و بدكارانتان مثل فراری ای است كه بر صاحبش برگردانده می شود. از او پرسیدند: حال ما را نزد خداوند چگونه می بینی؟ جواب داد: اعمال خود را با فرموده قرآن مقایسه كنید ؛ هرآینه خداوند می فرماید: همانا نیكوكاران در نعمتها هستند وبدكاران در جهنم."حضرت ادامه داد : " آن مرد سوال نمود: رحمت خداوند كجاست؟ ابوذر پاسخ داد: رحمت خداوند به نیكوكاران نزدیك است . "همچنین امام صادق علیه السلام فرمود كه مردی به ابوذر نوشت:" ای ابوذر برای من تحفه ای علمی بفرست. ابوذر جواب داد: همانا علم بسیار است؛ اما اگر توانی به كسی كه دوستش داری بدی نكن. آن مرد گفت: آیا ممكن است كسی به شخصی كه دوستش می دارد بدی كند؟ ابوذر فرمود: آری! نفس تو محبوب ترین چیزها نزد توست. پس وقتی نافرمانی خدا را مرتكب می شوی به آن ( نفس خود) بدی كرده ای. " كراهت از مرگمبنای كراهت مردم از مرگ متفاوت است و جناب ابوذر حال مردم متوسط را بیان كرده است.باید دانست كه انسان فطرتاً و ذاتاً دوست دارد كه جاودان باشد و از فانی شدن متنفر است. برخی بزرگان همین مطلب را مبنای اثبات معاد دانسته اند و چون ما به باقی بودن و دائمی بودن عالم آخرت یقین و اطمینان نداریم، از مرگ گریزان هستیم.اگر یك دهم آنچه به این عامل اطمینان داریم، به آخرت اعتماد داشتیم، دلهای ما به آخرت تمایل و گرایش پیدا می كرد.ترس و كراهت افراد متوسط الحال ( از جهت معنوی) به آخرت بدان دلیل است كه دنیای خود را آباد كردند و آخرت خود را خراب، و این به خاطر ضعف ایمان است؛ والاّ اشتغال دنیوی با پرداختن به آخرت منافات ندارد و این كراهت و ترس به دلیل نافرمانی از پروردگار است؛ و الا در قیامت حساب و كتاب عادلانه، و حساب كننده عادل است. محاسبهدر كتاب كافی روایتی از امام كاظم علیه السلام آمده است كه حضرت فرمود:" از ما نیست كسی كه هر روز نفس خود را محاسبه نكند. پس اگر عمل نیكی انجام داده است از خدای متعال توفیق زیادتر بطلبد و اگر عمل بدی مرتكب شده است از خداوند به خاطر آن آمرزش بجوید و به سوی خدا بازگردد."اگر در این دنیا از خود حساب كشیدی در آخرت باكی از حساب كشیدن نداری ؛ همان طور كه اگر در این عالم پیرو ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام باشی در صراط نخواهی لغزید، زیرا حقیقت صراط صورت باطنی ولایت است؛ چنان كه در روایات و در زیارت جامعه كبیره در این خصوص آمده است. پس هر كس اعمالش نیكو باشد از قبر و قیامت وحشتی ندارد. آنچه گفته شد درباره افرادی است كه از لحاظ ایمان در مرحله متوسط هستند؛ اما مومنان كامل از مرگ كراهت ندارند، بلكه در خوف و وحشت هستند. خوف آنها از عظمت خداوند است؛ چنان كه رسول خدا و امیرمومنان این گونه بودند . البته دلهای دوستان الهی نیز در مراتب كمال متفاوت است؛ همان طور كه برخی از آنها در شوق هستند وبرخی در خوف و حزن.در روایتی آمده است كه حضرت یحیی(ع) ، حضرت عیسی(ع) را دید كه در حال خنده است. باعتاب به عیسی فرمود: گویا تو ازعذاب الهی احساس ایمنی می كنی؟! عیسی پاسخ داد: گویا تو از رحمت خداوند ناامیدی؟! پس خداوند به آنها وحی فرمود: هر كدام از شما كه بیشتر به من خوش گمان هستید، نزد من محبوبتر می باشید. نتیجه اعمالظاهر حدیثی كه بیان شد می رساند كه آباد كردن آخرت و یا خراب كردن آن تابع اعمال و رفتار ما است. در روایت است كه زمین بهشت، ساده است و مواد تعمیر آن كارهای انسان می باشد و این مطلب با برهان فلاسفه و كشف اهل شهود و معرفت است. برخی عرفا "جهنم" را زندان خداوند در آخرت عنوان كرده اند. در حدیث است كه رسول خدا صلی الله علیه و آله در معراج، ملائكه را دید كه به ساختن بنایی اشتغال دارند و گاه دست از كار می كشند. از جبرئیل سبب این كار را سوال كرد. او جواب داد: مواد این بناها ذكرهای امت است. هر گاه ذكر بگویند، موادی برای ملائك حاصل می شود و مشغول بنا می شوند و چون از ذكر باز بمانند، ملائك نیز دست از كار می كشند.بر اساس این روایت صورت بهشت و جهنم جسمانی همان صورت كارهای نیكو وكارهای بد مردم است كه در آخرت به همان اعمال مراجعه می كنند و در آیات شریفه به آن اشاره شده است.( كهف/49)آنچه به عنوان كلام ابوذر گفته شد، دستور محكمی است كه باید به آن مواظبت نمود. وقتی ابوذر بر اساس كلام قرآن مردم را دو دسته عنوان كرد( خوبان و بدكاران) آن مرد( سوال كننده) از رحمت خداوند سوال نمود. ابوذر نیز گفت: رحمت خداوند به نیكوكاران نزدیك است. به رحمت خدا نباید مغرور شدای دوست! بدان كه شیطان و نفس، گاه انسان را به هلاك ابدی می كشاند كه از جمله ابزار این كار، مغرور كردن شخص به رحمت پروردگار است. دلیل این مغرور شدن بی مورد آن است كه در امور دنیوی به رحمت خدا تكیه نمی كنیم و به اسباب ظاهری متكی می شویم؛ اما همین كه آخرت مطرح می شود به رحمت خدا تكیه می كنیم و با این كار به نافرمانی خدا و رسولش می پردازیم. این شیوه ای غلط و مخالف سیره معصومین علیهم السلام است. آنها با این كه بیش از دیگران به رحمت حق معتقد بودند، یك لحظه هم از انجام دادن وظایف كوتاهی نمی كردند. صحیفه سجادیه و دعاهای حضرت سجاد علیه السلام شاهد این ادعاست. پس ادعای ما مبنی بر رحمت خدا و اتكال به آن ناشی از غرور نفس و شیطان است.این عزیز! همان طوركه ابوذرگفت علوم بسیارند، اماعلم نافع برای ما آن است كه خود این اندازه بدی نكنیم و بفهمیم كه آموزه های انبیاء واولیاء، كشف حقایقی است كه از آنها محروم هستیم . آنها درد و بیماری و دارو و درمان را بیان كرده اند، تو اگر خود را دوست می داری، باید از آن دستورات نگذری و خود را با دارویی كه آنها معرفی كرده اند درمان نمایی.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 643]