محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831591249
جنگهاي ايران و يونان
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: pareparvaz5121st January 2010, 10:47 AMدلايل حمله ي يونانيان به سارد : 1) پيروزى كوروش كبير به كرزوس سبب ورود ايران به آسياى صغير و هم مرز شدن ايرانيان با «دولت شهر» هاى يونان شد. يونانيان از همان ابتدا از ورود اين ميهمان ناخوانده ناخشنود بودند. چرا كه ليديه قدرتى متوسط و غيرخطرناك بود، حال آنكه امپراتورى ايران يك امپراتورى جوان بانفوس و قدرت رزم بسيار زياد بود. 2) در سال 510 ق . م . مردم آتن هيپ پياس ( hippias ) را كه از خانواده پي زيسترات و جبار آتن بود اخراج و حكومت ملي در آن شهر تأسيس كردند او پناه به اَرتافِرن والي ليدي برد بعد آتني ها از جهت ضدّيت دسته ي اشرافي اسپارت با حكومت ملي آتن و جنگي كه بين آنها در گرفته بود در تحت فشار دولت اسپارت واقع شده صلاح خود را در نزديكي با ايران ديدند و سفارتي نزد والي مزبور (اَرتافِرن) فرستاده كمك ايران را درخواست كردند والي گفت كمك مي كنم به شرط اينكه مطيع ايران شده باج دهيد سفير پذيرفت ولي پس از مراجعت او به آتن آتني ها اين شرط را نپذيرفتند ( 508 ق . م . ) 3) دو سال بعد باز آتني ها سفارتي نزد والي مذكور (اَرتافِرن) فرستاده خواستند كه از هيپ پياس كه به او پناه برده بود حمايت نكند . او جواب داد كه آتن بايد او را باز بپذيرد و شهر آتن اين مطلب را قبول نكرد . 4) در اين حيص و بيص اغتشاش و شورش در شهرهاي يوناني آسياي صغير درگرفت و محرك آن آريستاگر ( aristagore ) جبار شهر ميلت بود كه از طرف ايران در آنجا حكومت داشت ( توضيح آن كه پدر زن او هيس تيه ( histiaeus ) حاكم سابق ميلت چون در سفر داريوش به مملكت سكا ها خدماتي كرده بود در ازاي آن داريوش ميرسين يكي از شهرهاي تراكيه را به او داد كه معلوم شد او در آنجا استحكاماتي بنا مي كند به دربار ايران احضار شد و محترمانه در آنجا متوقف شد . ) اين شخص محرمانه داماد خود آريستاگر مذكور را به ياغي گري تحريك كرد و براي اينكه نوشته هاي او افشاء نشود سر غلامي را تراشيده بر پوست سر او مطالب خود را نوشت و پس از اينكه موهاي سر غلام بلند شد او را روانه ميلت كرد با اين دستور كه دامادش سر او را تراشيده نوشته هاي او را بخواند بر اثر اين تحريكات شورش مذكور درگرفت و « كوچ نشينان يونانى سرانجام در ۴۹۹ ق.م عليه پارس ها شوريدند آريستاگر چون مي دانست كه قشون ايران از جاهاي ديگر خواهد رسيد از يونانيان اروپا نيز كمك خواست . اسپارت ها از كمك به يونانيان مهاجر خوددارى كردند، اما آتن ۲۵ كشتى نيرو به كمك آنها فرستاد » . (تاريخ جهانى، تأليف ش. دولاندلن - جلد اول ص ۱۱۱) و قشون ايران به واسطه كمي عده در مقابل شورشي ها عقب نشسته به شهر سارد پناه برد . يونانيان به كمك مردم «ايونى»، شهرهاى منطقه را گرفتند و در همان سال سارد را آتش زدند. و پس از آن شورش به تمام شهرهاي يوناني در آسياي صغير و جزيره قبرس و غيره سرايت كرد . براى داريوش بزرگ كه در آن زمان بزرگترين امپراتورى تاريخ را در اختيار داشت و ماوراءالنهر، شمال شرق آفريقا، مديترانه شرقى، آسياى صغير، منطقه حاصلخيز هلال خضيب و بين النهرين را در اختيار داشت، اقدام يونانى ها بسيار گستاخانه جلوه كرد و با نيروهاى مستقر در منطقه، يونانيان را به عقب راند و ظرف ۴ سال كل منطقه را مطيع خود كرد و شهرهاى ايونى را به آتش كشيد ( در روایات عامیانه ی یونانی آتوسا همسر داريوش دلیل جنگ داریوش شاه با یونان است. اما داریوش شاه به منظور تلافی مداخله آتنیان در تاراج سارد و به آتش کشیدن معبد ایزد بانوی بومی سیبله، به یونان لشکر کشی کرد و بار ديگر فرزندش خشايار شا از يونانيان انتقام گرفت و آكروپليس يونان را آتش زد ( 2 بار انتقام ايرانيان در برابر 1 بار اشتباه يونانيان !!!!). در ۴۹۲ ق.م در منطقه آسياى صغير ديگر دشمنى براى عرض اندام نمانده بود. اما داريوش هنوز راحت نبود. يونانى ها از نظر جنگى مردمى ورزيده بودند و سال ها مزدورى، از آنها سربازان حرفه اى و قدرتمند ساخته بود. داريوش مى دانست در نبردهاى اخير تنها با آتن طرف بوده، حال آنكه قدرت اصلى در اختيار اسپارت بوده است. شايد بتوان مردان جنگى اسپارت را حرفه اى ترين رزم آوران تاريخ قديم دانست. بنابراين اگر داريوش مى خواست مانند سلف بزرگ خود كوروش خيال خود را از جانب غرب راحت كند، بايد آتن و اسپارت را از بين مى برد . pareparvaz5123rd January 2010, 12:11 PMجنگ ماراتن نخستين نبرد داريوش اول با يونانيان : پيشگفتار : ماراتن Marathon در اصل نام دهكده اى است در يونان و در آن محل بود كه يونانيها بر ايرانيان فاتح آمدند، در ۴۹۰ قبل از ميلاد نخستين كسى كهخبر اين فتح را از آن دهكده به آتن برد قهرمان شناخته شد و هم اكنون بهياد او و آن واقعه است كه دو ماراتن از بازيهاى اساسى المپيك است . از قرائن چنين به نظر مي آيد كه داريوش در قصد تخطي بهآتن يا اسپارت نبود بلكه در دربار ايران اشخاص زيادي عقيده داشتند كه جنگبا يونان براي ايران بي نتيجه است. شرح واقعه از اين قرار است: در اين زمان يك ثلث اراضي يوناني نشين يعني مستعمرات يوناني در آسياي صغيرو تراكيّه و مقدوني تابع ايران و دو ثلث ديگر از دولت هايي تركيب يافتهبود كه بعضي از آنها در واقع شهري و برخي بزرگتر بودند از دول مذكوره . آتنو اسپارت معروف ترين آنها محسوب مي شدند در اولي حكومت ملي و در دوميحكومت اُليگارشي يعني حكومت عده قليل بر قرار بود هر چند هر دو از همسايگيايران وحشت داشتند با وجود اين در مواقع سخت هر دو به حكومت ايرانمتوسل مي شدند و از اين زمان تا اواخر دوره هخامنشي هميشه در نزدولات آسياي صغير و در دربار ايران يك عده يوناني هاي فراري اقامتداشته همواره ايران را به تسخير يونان يا به دخالت در امور آن تحريك ميكردند . در مستعمرات يوناني دولت ايران دخالت نداشت و اداره كردن آنها را بهجبابره ي يوناني واگذار مي نمود و هر زمان جبّاري مورد اعتماد دربار ايرانواقع نمي شد شخصي را از جبابره ي ديگر يوناني معين مي كرد . در سال 510 ق . م . هيپ پياس ( HIPPIAS ) را كه از خانواده پي زيسترات و جبّارآتن بود مردم آتن اخراج و حكومت ملي در آن شهر تأسيس كردند او پناه بهاَرتافِرن والي ليدي برد بعد آتني ها از جهت ضدّيت دسته ي اشرافياسپارت با حكومت ملي آتن و جنگي كه بين آنها در گرفته بود در تحت فشاردولت اسپارت واقع شده صلاح خود را در نزديكي با ايران ديدند و سفارتي نزدوالي مزبور فرستاده كمك ايران را درخواست كردند والي گفت كمك مي كنم به شرط اينكه مطيع ايران شده باج دهيد سفير پذيرفت ولي پس از مراجعت او بهآتن آتني ها اين شرط را نپذيرفتند( 508 ق . م . ) pareparvaz5127th January 2010, 10:55 AMدليل حمله يونانيها به سارد توطئه ي آريستاگر جبّار شهر ميلت بود كه از طرف ايران درآنجا حكومت داشت : دو سال بعد باز آتني هاسفارتي نزد والي مذكور فرستاده خواستند كه از هيپ پياس حمايت نكند . اوجواب داد كه آتن بايد او را باز بپذيرد و شهر آتن اين مطلب را قبول نكرد . در اين حيص و بيص اغتشاش و شورش در شهرهاي يوناني آسياي صغير درگرفت ومحرك آن آريستاگر ( aristagore ) جبّار شهر ميلت بود كه از طرف ايران درآنجا حكومت داشت توضيح آن كه پدر زن او هيس تيه ( histiaeus ) حاكم سابقميلت چون در سفر داريوش به مملكت سك ها خدماتي كرده بود در ازاي آن داريوشميرسين يكي از شهرهاي تراكيّه را به او داد كه معلوم شد او در آنجااستحكاماتي بنا مي كند به دربار ايران احضار شد و محترمانه در آنجا متوقفبود . اين شخص محرمانه داماد خود آريستاگر مذكور را به ياغي گري تحريك كردو براي اينكه نوشته هاي او افشاء نشود سر غلامي را تراشيده بر پوست سر اومطالب خود را نوشت و پس از اينكه موهاي سر غلام بلند شد او را روانه ميلتكرد با اين دستور كه دامادش سر او را تراشيده نوشته هاي او را بخواند براثر اين تحريكات شورش مذكور درگرفت و قشون ايران به واسطه كمي عده درمقابل شورشي ها عقب نشسته به شهر سارد پناه برد آريستاگر چون مي دانست كهقشون ايران از جاهاي ديگر خواهد رسيد به يونان رفته كمكي درخواست كرد. اسپارت حاضر نشد كمك نمايد وليكن آتني ها بيست كشتي به او دادند و پس ازآن شورش به تمام شهرهاي يوناني در آسياي صغير و جزيره قبرس و غيره سرايتكرد و يوناني ها سارد را تصرف كرده خود شهر و جنگل مقدس آن را آتش زدند وليكن به گرفتن ارگ آن از جهت استحكاماتي كه داشت موفق نشدند . پس از آنقشون ايران از هر طرف به محل اغتشاش روي آورد و سفاين فنيقي از طرف درياعرصه را بر شورشيان تنگ كردند بالاخره جنگي در نزديكي ميلت شد كه يونانيها مضمحل يا متواري شدند و آتني ها به مملكت خودشان مراجعت كردند و شهرميلت را سپاهيان ايران گرفته شورشي ها را سخت مجازات نمودند ( 496 ق . م) داريوش از دخالت يوناني هاي اروپايي به امور داخلي ايران فوق العاده مكدر شدو پس از آن به زودي جنگ اول ايران با يونان درگرفت قبلاز جنگ داريوش براي رضايت يوناني هاي آسياي صغير امر كرد اراضي را مساحيو ماليات ها را تعديل نمودند بعد داماد خود مردونيه را براي سركشي بهآسياي صغير و تراكيه و غيره فرستاد با اين دستور كه اصلاحاتي نمايد . اينشخص علاوه بر نجابت جبّلي عقل و تدبير داشت و اول كاري كه كرد اين بود كهبه تمام مستعمرات يوناني در آسياي صغير حكومت ملي داد تا آنها را از ايرانراضي كرده باشد . هرودوت در اين موقع گويد : اين قضيه تأييدي است ازنوشته هاي من براي يوناني هايي كه باور ندارند كه بعد از كشته شدن برديايدروغي در ميان هم قسم ها مذاكراتي راجع به طرز حكومت پارس و حكومت ملي شدهباشد . در ۴۹۲ ق.م نيروى دريايى ايران به فرماندهى داماد داريوشبه سمت يونان حركت كرد، اما گرفتار توفان شديدى شد و بسيارى از كشتى هاىايران غرق شدند. رعب ايراني ها از يوناني ها خيلي زياد بود وليكن اقدامي براي تجهيزات نميكردند زيرا بسياري ازيوناني هاي اشرافي و ناراضي كه فرار كرده و به دربار ايران پناهنده شدهبودند حال يونان را براي داريوش توصيف مي كردند و دربار ايران همه به اينعقيده بودند كه داريوش بي جنگ مي تواند تمام اين مملكت را مطيع نمايد.بنابراين داريوش رسولاني به يونان فرستاده اعلام كرد كه يوناني ها بايد آبو خاك بدهند يعني مطيع شوند. اكثر شهرهاي يوناني اين تكليف را پذيرفتندوليكن در آتن و اسپارت رسولان را كشتند و جنگ ازنو شروع شد ( 490 ق . م . ) ( تاريخ جهانى، تأليف ش. دولاندلن - جلد اول ص ۱۱۲) اكنون به نظر مى رسيد جنگ اجتناب ناپذير است . چنان كه هرودوت گويد اين دفعه قشون ايران درتحت فرماندهي يك نفر مادي داتيس ( datis ) نام بود و او چنين صلاح ديد كهاز راه دريا و جزاير سيكلاد مستقيماً به طرف آتن برود . pareparvaz511st February 2010, 10:37 AMفرماندهى ايرانيان با «آرتافرن» و «داتيس» و فرماندهى آتنى ها با «اريستيد» و «هميتوكل» بود. ايرانى ها در جلگه ماراتن در ۲۰ مايلى شمال شرقى آتن متحد شد و با رايزنى هيپ پياس Hippias فرمانرواى اخراج شده از براى مبارزه با يونانيان آماده شدند ( هيپ پياس براى اينكه مجدداً به حكومت آتن انتخاب شود موجبات ادامه جنگ با يونان را فراهم ساخت ) و پس از ۹ روز، درگير نبرد با يونانيان شدند . ناوگان دريايى ايران سپس با ۶۰۰ كشتى كه اغلب متعلق به فينيقيان بود به همراه ۱۰۰ هزار سرباز راه يونان را در اروپا در پيش گرفته به شبه جزيره ي آتيك ATIQUE كه آتن در آن واقع است رسيده لنگر انداخت (البته رقم ۱۰۰ هزار سرباز ممكن است اغراق آميز به نظر برسد و احتمالا" 20000 نفر است .) آتنى ها با حدود ۹۰۰۰ نفر (هپليت : Hoplites پياده نظام سنگين اسلحه و تعداد كمى نيروهاى سبك اسلحه) به بلنديهاى مشرف به دريا پيشروى نمودند و پياده شدن نيروهاى ايران را نظاره كردند. آنان مى توانستند از همين محل پيشروى نيروهاى ايران را از معبر باريكى كه به آتن ختم مى شود، سد نمايند. پس از پياده شدن بخشى از نيروهاى ايران، «آرتافرن» با نيمى از سپاه ايران سوار بر كشتى شده و به سمت «آتيك » و آتن حركت نمودند در حالى كه «داتيس» و بقيه سپاه ايران (احتمالاً ۲۰۰۰۰ نفر) در ساحل توقف نمودند تا آتنى ها را از هر گونه حركتى بازدارند. تقريباً در همان موقع به آتنى ها خبر رسيد كه ايرانيان در حدود ۴۰ كيلومترى ماراتن در حال پياده شدن به ساحل هستند. ايرانى ها در جلگه ماراتن در ۲۰ مايلى شمال شرقى آتن متحد شد و با رايزنى هيپ پياس Hippias فرمانرواى اخراج شده از براى مبارزه با يونانيان آماده شدند ( هيپ پياس براى اينكه مجدداً به حكومت آتن انتخاب شود موجبات ادامه جنگ با يونان را فراهم ساخت ) و پس از ۹ روز، درگير نبرد با يونانيان شدند . در ابتدا قرار بود ارگ قلعه به دست طرفداران هيپ پياس بيفتد اما طرفداران وى نتوانستند ارگ را بگيرند. آتني ها نمي خواستند جنگ كنند زيرا كمكي را كه از اسپارت انتظار داشتند نرسيده بود ( آنان توسط «فيليپ پيدس Philippides » دونده مشهور و تندرو، پيامى براى اسپارتى ها فرستادند و درخواست كمك فورى نمودند و خود نيز آماده نبرد شدند. اسپارتى ها پيام فرستادند كه به آنان كمك خواهند كرد، اما به علت جشن هاى مذهبى اين كمك حدود دو هفته به تأخير خواهدافتاد. ) وليكن ميلتياد يكي از نجبازادگان آتني اهالي را به جنگ تحريك كرد و قشون آتني در تحت سركردگي او براي جنگ با ايراني ها بيرون آمد در راه عده اي هم از پلاته ( يكي از شهرهاي يوناني ) به كمك آن رسيد و سپاه آتن ماراتُن ( MARATHON ) را كه در طرف شمال و شرق شبه جزيره آتيك بود اشغال نمود پس از آن ميلتياد جنگ را شروع كرد . فرماندهى آتنى ها را در اين نبرد «كالى ماك » به عهده داشت و ده سردار ديگر آتنى تحت فرماندهى او بودند كه محتشم ترين و با تجربه ترين آنها «ميليتار» بود. سپاهيان ايراني در ابتدا مي خواستند از طرف ديگر كه به آتن نزديكتر بود حمله برند وليكن ميلتياد نقشه آنهارا دريافت و براي دفاع آتن به محل مزبور شتافت «ميليتار» طرح جنگى ايرانيان را حدس زد و اصرار نمود كه بلافاصله به نيروهاى ايران تك شود. پس از تشكيل يك شوراى جنگى پرشور «كالى ماك» به پشتيبانى از طرح جسورانه «ميليتار» رأى داد و فرماندهى فرد را به او تفويض نمود. بلافاصله نيروهاى آتنى و اهالى پلاته از ارتفاعات فرود آمدند و درفاصله هشت استاد (راست و برابر ۱۴۷۲ متر) و به روايتى يك مايل از سپاه ايران آرايش رزمى گرفتند. «حمله در زير دره و دانا با كمال سرعت وقوع يافت و فاصله بين دو اردو كه درست يك مايل بود، ظرف ۸ دقيقه پيموده شد (البته اين ادعا محل ترديد است، چرا كه پياده نظام سنگين اسلحه يونان نمى توانست با اين سرعت حركت كند).» ( تاريخ ايران - سرپرسى سايكس - جلد اول - ص ۲۵۶) در اين آرايش تاكتيكى، آتنى ها در جناح راست و اهالى پلاته در جناح چپ مستقر گرديدند . «ميليتار» جبهه يونانى ها را طورى گسترش داد كه جناحين نيروهاى متكى به دو رودخانه كوچكى گرديد كه به دريا جريان داشتند. اين كار موجب گرديد كه مركز آتنى ها (۱۲ رديف سرباز در عمق) و در مقابل سوار نظام ايران ضعيف و آسيب پذير گردد. اما «ميليتار» جناحين نيروهايش را با عمق كانال فالانژ يعنى ۱۶ رديف آرايش داد. نتيجه اين آرايش آن بود كه جناحين او قوى و به وسيله خط ضعيفى در مركز جبهه به يكديگر متصل مى گرديدند. پس از اين آرايش، آتنى ها اقدام به تعرض نمودند و دوان دوان به سوى سپاهيان ايران يورش بردند. «يونانيها كه مى دانستند ايرانيان تيراندازان ماهرى هستند و اگر از دور جنگ كنند، طاقت تير آنها را ندارند، خود را بى پروا به سپاه ايران زدند و جنگ تن به تن را آغاز كردند. سپاه آتنى سنگين اسلحه بود، يعنى اسلحه دفاعى (جوشن، خود و نيزه بلند) داشت، در صورتى كه سپاه ايران فاقد تجهيزات بود و سپرهايشان نيز استحكام سپر يونانيان را نداشت.» ( كتاب تاريخ ايران باستان ) ايرانيان از اين نوع شيوه كارزار كه عده اى بدون ترس و محابا به سوى آنان مى دوند دچار بهت و حيرت شدند و پنداشتند كه آتنى ها (يونانى ها)ديوانه شده اند. ايرانيان از اينكه جماعتى از يونانيان بدون تقويت سواران به آنها حمله كرده اند، تعجب كردند و اين واقعه را ضعيف شمردند، ليكن قبل از آنكه به خود آيند، يونانيان به ايشان رسيده بودند. ( تاريخ ايران - سرپرسى سايكس - جلد اول - ص ۲۵۶) در ابتداى عمليات ايرانيان به سهولت مركز آرايش يونانيها را به عقب راندند و پارسيان و طايفه سكاها كه در قلب (سپاه) بودند، خوب مقاومت و بعد غلبه كردند ، درحالى كه فالانژهاى سنگين اسلحه در جناحين، جناحين نيروهاى ايران را به عقب راندند و پس از آن به قلب روى آوردند . در اين مورد مورخان اختلاف عقيده دارند كه آيا اين عمل يونانيها برابر طرح انجام شده و يا بطور اتفاقى رخ داده است. «ايرانيان على رغم درهم كوبيدن مركز و قلب يونانيان به دليل شكست از جناحين، مجبور به عقب نشينى موقت از خاك يونان به كشتى ها شدند. يونانيها، نيروهاى ايران را تا ساحل تعقيب نمودند ولى نتوانستند از سوار شدن آنان بر كشتى جلوگيرى نمايند.» با غلبه يونانيها در جناحين، مركز آرايش ايران نيز به عقب آمده و به فرمان «داتيس» نيروهاى ايران به طرف ساحل عقب نشينى نمودند. اگرچه داريوش اين شكست را مهم نشمرد و بلافاصله در كار تدارك سپاه بسيار بزرگى شد. روايت سرپرسر سايكين نيز از نبردهاى اول ايران و يونان چنين است: «فرماندهان سپاه ايران عوض آنكه (پس از پيروزى هاى اوليه در خاك يونان) آتن را منظور نظر اصلى قرار دهند، اوقات خود را صرف امور جزئى رساندند و دشمن اصلى را غضبناك و متحد ساختند.» pareparvaz518th February 2010, 03:21 PMنتيجه عمليات ماراتن : بنا به نوشته «هرودوت» ايرانيان در اين نبرد متحمل ۶۴۰۰ نفر تلفات گرديدند و هفت كشتىخود را از دست دادند. تلفات يونانيها فقط ۱۹۲ نفر كشته بود كه «كالى ماك» و تعدادى از سرداران يونانى از جمله آنان بودند. اكنون «ميليتار» به سرعتنيروهاى خود را به سمت آتن راند. او اميدوار بود بشارت اين پيروزى نيروهاىمتزلزل يونانى را در آتن وادار به مقاومت نمايد تا ارتش يونان فرا رسد. ازاين رو او « فيليپ پيدس» دونده مشهور را براى ارسال اين پيام به آتناعزام نمود او نخستين كسى بود كهخبر اين فتح را از آن دهكده به آتن برد و قهرمان شناخته شد و هم اكنون بهياد او و آن واقعه است كه دو ماراتن از بازيهاى اساسى المپيك است . هنگامى كه ارتش يونان به آتن رسيد، نيروهاى ايران در حالنزديك شدن به ساحل براى پياده كردن نيروها بودند. ايرانيان با مشاهده ارتشيونان دريافتند كه خيلى دير كرده اند. ازاين رو «آرتافرن» از پياده نمودننيروهاى ايران خوددارى نمود. سرانجام نيروهاى ايران پس از مدتى توقف درسواحل يونان با ۵۹۳ كشتى باقيمانده به آسيا مراجعت نمودند. تا نبرد ماراتنتصور مى شد كه ايرانيان شكست ناپذيرند. پيروزى يونانى ها دراين جنگ الهامبخش آنان درجنگهاى آينده با ايرانيان وعقب راندن نيروى عظيم و هراس انگيزچهار ميليونى خشايارشا وشكست بعدى سپاهيان ايران بود. ديدگاه مورخان درباره نبرد ماراتن : الف : « نبرد ماراتن (ماراتون) يكى از قاطعترين و سرنوشت سازترين محاربات بشر است . دراين جدال اگر سپاه عظيموقدرتمند ايران فاتح مى شد، چه بسا كه تمدن غرب هرگز گسترش وتكامل نمىيافت وبه جاى آن حكومتى مستبد و نيمه شرقى ، نظارت جهان را به عهده مىگرفت. اما يونانيها كه در پيشاپيش سپاه آنان، نيروى دموكراتيك آتن به پيشمى رفت، پيروز گشت و در اثر اين پيروزى توانست تمدن درخشان خود را ازتباهى و فنا محفوظ دارد و مهمتر از آن انديشه آزادى ودموكراسى را درعالممحفوظ بدارد». ب ـ نى بور Niebuhr مى گويد: « نوشته هاى يونانيها درباره نبرد ماراتن و جنگهاى ديگر ايران بايونان به شعر و افسانه گويى و داستان سرايى از تاريخ نويسى شبيه تر است. آنچه به نظر مى رسد اين است كه سپاه ايران در دشت ماراتن دچار شكست نشدهاست، بدين معنى چون «داتيس » فرمانده سپاه ايران متوجه شد كه ميدان عملوباريك بودن عرض ميدان نبرد مانع از كاربرد سواره نظام است ، ناچار شد كهفرمان عقب نشينى صادر نمايد. «هرودوت » صدور فرمان عقب نشينى را به منزلهشكست سپاهيان ايران قلمداد كرده است». پ - ناپلئون كه وقايع نبردهاىايران را به استناد نوشته هاى هرودوت و ساير منابع يونانى مطالعه نمودهاست ، در يادداشت هاى خود چنين مى نويسد: در باب فتوحاتى كه يونانيها بهخود نسبت مى دهند وشكست هايى كه براى ايرانيان قائلند ، نبايد فراموش كردكه اين گفته ها تماماً از يونانى ها است و از طرف ايرانيان نيز نوشته هايى به دست نيامده تا بتوان ايننوشته ها را با گفته هاى يوناينها مقايسه كرد ونتيجه را بر مبناى قضاوتقرار داد. ت ـ اما جالب ترين اظهارنظر ، نتايج توأم با تحقيقات علمى «هانس ولبروك» مورخ آلمانى است. او دراين باره مى نويسد: ارتش يوناندر ماراتن از سربازان پياده سنگين اسلحه تركيب شده بود و تشكيل فالانژابتدايى را مى داد كه قابليت مانور آن محدود به تغيير مكان بطور بطئى بهسمت جلو بود. اين ارتش مواجه با ارتشى بود كه از لحاظ استعداد كمتر ولى ازكمانداران و سواره نظامى كه آموزش عالى داشتند، تركيب شده بود. «هرودوت» نوشته است كه يونانيها با حمله و پيشروى ۴۸۰۰ قدم در وسط دشت ماراتن و خردنمودن مركز جبهه ايرانيان فاتح شدند. «ولبروك» خاطرنشان ساخت كه اين عملاز لحاظ فيزيكى غيرممكن است. طبق آيين نامه هاى نظامى مشق صف جمع ارتشآلمان، سرباز با تجهيزات كامل مى تواند فقط در دقيقه تقريباً ۱۰۸۰ تا ۱۱۵۰قدم بدود. اسلحه آتنى ها از سربازان كنونى آلمان سبكتر نبود و دو نقص كلىهم داشتند. يكى اينكه آنان سربازان حرفه اى نبودند بلكه مردمان غيرنظامىبودند. ديگر اينكه سن غالب آنان از حد مجاز در ارتش هاى نوين تجاوز نمىكرد. به علاوه «فالانژ» يك دسته از سربازان مجتمع و فشرده به هم بود كهنمى توانست همه نوع حركات سريع را انجام دهد يا حمله از دور به چنين واحدىفالانژ را به يك توده بدون سازمان تبديل نموده و ممكن بود توسط سربازانحرفه اى � سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3667]
-
گوناگون
پربازدیدترینها