واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
و جنبش متضاد پس از مرگ پيغمبر اسلام(ص) در مدينه ـ مركز استقرار و نشر دين اسلام ـ پديدار شد؛ اول جنبشى بود كه مىكوشيد روش پيغمبر اسلام(ص) را در اداره حوزه اسلامى دنبال كند و به تعبير ديگر مىخواست نگاهبان سنت رسول خدا(ص) باشد. حركت ديگرى كه به گمان و يا به اجتهاد خويش، به تناسب پيشرفت زمان، تجديد نظر در نظام سياسى و احيانا بعضى نظام حقوقى دين را ضرورى مىدانست و معتقد بود سنتگرايان واقعيت را چنانكه بايد درك نمىكنند، و اين دگرگونى متناسب با خواستههاى عصر و به سود مسلمانان و موجب تقويت قدرت مركزى و حفظ وحدت اسلام است. اگر بخواهيم همين معنى را در قالب عبارتى روشنتر بريزيم بايد گفت، حركتى بود كه مىخواست مسير حكومت در راههاى ترسيم شده عصر پيغمبر(ص) باشد و حركتى كه استقرار نظام سياسى تازه را ـ هر چند با سنت رايج مطابقت نكند ـ ضرورى مىدانست. امروز هم كه نزديك چهارده قرن از آن حادثه مىگذرد، هر دو جنبش طرفدارانى از مسلمان و جز مسلمان، شرقى يا غربى دارد. فاطمه(س) و شوهرش(ع) و خاندان پيغمبر(ص) و تنى چند از ياران آنان، پيشروان حركت نخستين بودند و گروهى (بيشتر مهاجران و كمتر انصار) رهبران حركت ديگر. چنانكه رويدادهاى پىدرپى دختر پيغمبر اسلام(ص) را ناچار ساخت كه خود پيشرو سنتگرايان شود. او با سخنرانى، اندرز، اعتراض، ناخشنودى كردن و سرزنش سنتشكنان و يا تجددطلبان، آنها را از عاقبت نامطلوب روشى كه پيش گرفتند آگاه ساخت. چبر خلاف آنچه بعض نويسندگان نوشتهاند و ظاهر بعض روايات هم شايد آن را تأييد كند، آنچه در آن روزها گفتند و كردند جنبه شخصى ندارد. نه آن روز و نه اين زمان تنها سخن بر سر آن نبوده و نيست كه شخصيتى كه سال سىو پنجم هجرى زمامدار مسلمانان شد بايد سال يازدهم به خلافت رسيده باشد. يا فلان مزرعه را چرا گرفتند؟ و چه مبلغ درآمد داشته؟ يا اگر درآمد آن را از صاحب آن باز داشتهاند، غرامت آن چيست؟. يا او از چه راه مىتواند نان و خورش فرزندان خود را آماده كند؟ دقت در اسناد دست اول و سخنان على(ع) و فاطمه(س) و فرزندانش(ع) و مطالعه روشى كه در زندگانى پيش گرفتند، روشن مىسازد كه اين خاندان بدانچه نمىانديشيدهاند مهترى يا مالدارى بوده است. «و الذين يبيتون لربهم سجدا و قياما؛ و آنانكه براى پروردگارشان، در سجده و بر پا، شب زندهدارى مىكنند.(الفرقان:64)» دختر پيغمبر همچنانكه در زندگى زناشوئى نمونه بود، در اطاعت پروردگار نيز نمونه بود. هر چند كه زندگانى زناشوئى چون بر اساس پرهيزگارى و سازش باشد خود طاعتخداست گفتوگو و كشمكش از اينجا پديد شد، كه اگر امروز نظامى عادلانه و اصلى تثبيتشده و به سود دستهاى خاص تغيير يافت، چه كسى تضمين مىكند كه فردا و پس فردا اصلهاى ديگرى دگرگون نشود؟ و به دنبال آن مشكلى از پس مشكلى پديدار نشود؟ تا آنجا كه نظام اصلى يكباره درهم بريزد و مقررات آن اصالتخويش را از دستبدهد. هنوز بيش از ربع قرن بر فرياد اعتراض نمىرفت كه نسل آن روز اين حقيقت را دريافت و عاقبت ناميمون سنتشكنى را به چشم خود ديد، اما ديگر كار از كار گذشته بود و بيش از نيم قرن نگذشت كه به يكباره هم نظام سياسى و هم قوانين مدنى و حقوقى كه با چنان تلاش، كوشش، مجاهدت و قربانى دادن فراوان پىريزى شده بود به هم خورد. روش حكومت الهى به سيرت دوره جاهلى بازگشت و زمامدارى خاص خاندانى شد كه پيش از اسلام نيز بر عرب مهترى مالى و احيانا سرورى سياسى داشتند. اكنون قرنهاست از آن حادثه میگذرد. صدها كتاب و دهها مقاله و هزارها سخنرانى بر سر حق بودن يكى از دو جريان و باطل بودن ديگرى نوشته و القا شده است، اما چون يكى از دو دسته نمىخواهد تسليم منطق ديگرى شود، بحث و جدال همچنان تازگى خود را نگاه داشته است. اگر چنين بحثها به نتيجه میرسيد، و يا اگر نتيجه آن از روى انصاف پذيرفته مىشد، بايد در همان روزهاى نخست پايان يابد. حضرت فاطمه(س) محور خشنودى و خشم خداوند است. پاره وجود مصطفى(ص) و سرور بانوان عالم است، اما دشمنان اهلبيت(ع) حتى از اينكه «خرفه» كه نوعى سبزى خودرو و مورد علاقه حضرت فاطمه(س) بود و بهنام آن بزرگوار شهرت يافته بود، يادآور نام و خاطره حضرت زهراء(س)باشد نگران بودند و از سر دشمنى و كينه، تلاش كردند نام آن را برگردانند تا همين اندك نيز نام و شخصيت اهلبيت(ع) به ويژه فاطمه زهراء(س) را درخاطرهها زنده نكند، و اين كارى بود كه بنىاميه كردند و از تغيير نام يك سبزى نيز فروگذارى كردند. اين واقعيت دردآورى است كه در روايت آمده است. «فراتبن احنف» میگويد: «از امام صادق(ع) شنيدم كه مىفرمايند: ليس على وجه الارض بقلة اشرف و لا انفع من الفرفخ و هو بقلة فاطمة(س). ثم قال: لعن الله بنیامية، هم سموها بقلة الحمقاء بغضا لنا و عداوة لفاطمة(س)؛ (1) بر روى زمين، سبزيی شريفتر و سودمندتر از «خرفه» نيست، و اين سبزى فاطمه(س) است. سپس فرمود: خدا لعنت كند بنىاميه را! آنها از سر كينه با ما و به خاطر دشمنى با فاطمه(س) آن را «سبزى نادان» ناميدند.» «و الذين يبيتون لربهم سجدا و قياما؛ و آنانكه براى پروردگارشان، در سجده و بر پا، شب زندهدارى مىكنند.(الفرقان:64)» دختر پيغمبر همچنانكه در زندگى زناشوئى نمونه بود، در اطاعت پروردگار نيز نمونه بود. هر چند كه زندگانى زناشوئى چون بر اساس پرهيزگارى و سازش باشد خود طاعتخداست. مقصود از طاعت پروردگار، نماز بردن و روى به درگاه خدا آوردن است. هنگامى كه از كارهاى خانه فراغت مىيافت به عبادت مىپرداخت، به نماز، تضرع و دعا به درگاه خدا، دعا براى ديگران نه براى خود. امام صادق(ع) از پدران خويش از حسنبن على(ع) روايت میكند: «مادرم شبهاى جمعه را تا بامداد در محراب عبادت مىايستاد و چون دست به دعا برمىداشت مردان و زنان با ايمان را دعا مىكرد، اما درباره خود چيزى نمىگفت. روزى بدو گفتم: مادر! چرا براى خود نيز مانند ديگران دعاى خير نمىكنى؟ فرمودند: فرزندم همسايه مقدم است.»(2) هنوز بيش از ربع قرن بر فرياد اعتراض نمىرفت كه نسل آن روز اين حقيقت را دريافت و عاقبت ناميمون سنتشكنى را به چشم خود ديد، اما ديگر كار از كار گذشته بود و بيش از نيم قرن نگذشت كه به يكباره هم نظام سياسى و هم قوانين مدنى و حقوقى كه با چنان تلاش، كوشش، مجاهدت و قربانى دادن فراوان پىريزى شده بود به هم خورد تسبيحهایى كه به نام تسبيحات فاطمه(س) شهرت يافته و در كتابهاى معتبر شيعه و سنى و ديگر اسناد روايتشده(3)، نزد همه معروف است و آنانكه خود را ملزم به سنت مىدانند، اين تسبيحها را پس از هر نماز مىخوانند. نيز سيدبنطاوس در «اقبال» دعاهائى از آن حضرت(س) روايت كرده است كه پس از نمازهاى ظهر، عصر، مغرب، عشا و نماز بامداد به طور مرتب مىخوانده است. همچنين دعاهاى ديگرى نيز از او نقل شده است كه در مورد پارهاى گرفتارىها خوانده مىشود. به هر روی سخن گفتن از ائمه اطهار(ع) كار هيچ تنی نيست از اين رو به كلام فرزندش اشارهای میكنيم تا كمی از دريای فضائل فاطمی را بيان كنيم. امام جعفر صادق(ع) فرمودند: «ما آنرا در شب قدر نازل كرديم. «شب»، حضرت فاطمه زهراء(س) و «قدر»، خداوندمتعال است. پس هر كس حضرت فاطمه زهرا(س) را به حقيقت معرفت بشناسد، شب قدر را درك كرده است و جز اين نيست كه آن حضرت(س)، فاطمه ناميده شد؛ چون خلائق از شناخت او بريده و جدا شدهاند و فرمايش خداوند عزّوجلّ كه: و تو چه میدانیشب قدر چيست؟ شب قدر از هزارماه بهتراست؛ يعنی بهتر از هزار مؤمن؛ زيرا او مادر مؤمنين است. و در اين شب فرشتگان و روح نازل میشوند. فرشتگان؛ يعنی مؤمنانی كه از علم آلمحمد(ص) بـهـرهمـند هستند و روح؛ هـمان روحالقدس كه حضرت فاطمه زهرا(س) است، هست و از هر امر و فرمانی سلام و رحمت است تا طلوع سپيدهدم؛ يعنی تا هنگام ظهور و قيام حضرت قائم آلمحمد(عج)»(4). به بر روی غرض عرض تسليت به مناسبت شهادت مظلومانه اولين شهيده راه ولايت، سبب پيدايش هستی، و علت خلقت انسان، و مادر كونين و اسطوره و الگوی زنان عالمين، دختر رسالت، همسر ولايت و مادر امامت، حضرت فاطمه زهرا(س) به پيشگاه مقدس و منور منتقم پهلوی شكسته، حضرت مهدی صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشريف) و تمامی شيعيان و محبان بیبی عالمين بوده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 121]