واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: چهاردهگلبرگ ياس
محمدرضا غلامي
نام فاطمه از مرغ دلها آواى غم بر مىآورد. ياد زهرا واژههاى محزون و غربتزده را به غمنامه تبديل مىكند. ايام فاطميه مجموعهاى از جگرهاى سوزان، چشمهاى گريان، عزاداران سيهپوش و عاشقان دردآشناست. فاطميه فهرست غم است. سند مظلوميت است. ادعانامه شيعه است.
هرچند در ايام فاطميه داغ ما تازه مىشود اما مرور بر اين فهرست غم، مارا به فاطمه(س) نزديكتر مىكند. جانمان جرعهنوش زمزمه ولا مىشود. ديدههايمان نورانيت زهره زهرا(س) را بهتر مىبيند. گريهها شفيع ما مىگردند تا در آستان عترت، عزت يابيم. قطرات اشك درسوگ اهل بيت(ع)ما را هم اهل اين بيت مىكند و مهمان سفره تولي. در اين نوشتار قصد آن داريم تا شمهاى از فضايل و كرامات و مصائب بىبى دوعالم حضرت فاطمه زهرا(س) را به قلم بياوريم تا معرفت ما در اشكهايمان متبلور گردد و براى خويش توشهاى گرانبها ذخيره نماييم. اللهم ارزقنى شفاعه الفاطمه(س)
ياس اول (وجه تسميه “فاطمه”)
پيامبراعظم(صلى الله عليه و آله و سلم) به حضرت فاطمه(س) فرمود: آيا مىدانى چرا اسم تو را “فاطمه” نهادهاند؟ علي(ع) عرض كرد: خودتان بفرماييد سبب اين تسميه چيست؟ پيامبر(ص) فرمودند: سبب اين است كه خداى تعالى فاطمه و شيعيان او را از آتش روز قيامت منقطع و دور نگه داشته است.(1)
ياس دوم (فاطمه، پاره تن پيامبر(ص))
سعدبن ابىوقاص (سعد بن مالك) گويد:از رسول خدا(ص)شنيدم كه مىفرمود: فاطمه پاره تن من است، هركه او را شاد سازد، مرا شاد ساخته و هركه او را ناراحت كند، مرا ناراحت كرده است. فاطمه عزيزترين آفريدگان نزد من است.(2)
ياس سوم (احترام پيامبر(ص) به فاطمه(س))
از عايشه نقل شده است هرگاه فاطمه(س) نزد رسولالله(ص)مىآمد، پيغمبر(ص) از جاى خود برخاسته و سر فاطمه(س) را مىبوسيد و به جاى خود مىنشاند و نيز هرگاه پيامبر(ص) به ديدار فاطمه مىرفت، حضرتش به استقبال رسول خدا(ص) شتافته و هريك ديگرى را بوسيده و با هم مىنشستند.(3)
ياس چهارم (رفتار فاطمه(س) از زبان علي(ع))
اميرمومنان علي(ع) فرمود: تا فاطمه زنده بود، كارى نكردم كه او را به خشم آورد و بر هيچ كارى او را مجبور ننمودم و او نيز هيچگاه مرا به خشم نياورد و در هيچ كارى نافرمانى مرا نكرد و بهراستى هروقت به او نظر مىكردم غم واندوههايم برطرف مىشد.(4)
ياس پنجم (خستگى فاطمه)
روزى رسولخدا(ص) وارد خانه علي(ع) گرديد. ملاحظه نمود كه آن حضرت به همراه فاطمه(س) مشغول آسياب كردن مىباشد، پرسيد:كداميك از شما بيشتر خسته مىباشيد؟ علي(ع) عرض كرد: اى رسول خدا! فاطمه خستهتر است. به فاطمه(س) فرمود: بلندشو دخترم! فاطمه(س) حركت كرد و حضرت جاى او نشسته با علي(ع) مشغول به آرد كردن دانهها شد.(5)
ياس ششم (تشويق به عبادت فرزندان)
بسيار مىشد كه با مناجاتها و گريههاى شبانه مادر، بچهها از خواب بيدار مىشدند. امامحسين(ع) مىگويد: در يك شب جمعه ديدم مادر درمحراب عبادت ايستاده و تا طلوع صبح در ركوع و سجده بود و همه را دعا مىكرد. گفتم: مادرم! چرا براى خود چيزى نخواستي؟ گفت: پسرجانم! اول همسايه، بعد خودت.(6)
زهرا(س) در هنگام غروب نمىگذاشت بچهها بخوانيد و اگر در خواب بودند، آنها را بيدار مىكرد كه آن وقت وقت استجابت دعاست و همچنين در شبهاى قدر آنها را با غذاى سبك دادن بيدار نگاه مىداشت.(7) او بچهها را زياد به ياد حضرت رسول(ص)مىانداخت(8) و به سفارش پدرش بچهها را دسته گل مىدانست و آنها را براى ياد گرفتن قرآن و دعا به نزد او مىفرستاد.(9)
ياس هفتم (درخواست ارث براى فرزندان)
هنگامى كه فاطمه زهرا(س) حسنين(ع) را خدمت رسول خدا(ص) آورد وعرض كرد: “اين دو پسران شمايند. آن دو را چيزى از خود ارث بده.”
فرمود: “اما براى حسن، هيبت و سيادت من باشد و اما براى حسين، جرات (شجاعت) وجود من باشد.”
عرض كرد:راضى شدم و از اينرو حسن حليم و باحشمت بود و حسين جواد و شجاع بود.(10)
ياس هشتم (استفاده از جاذبه شعر در تربيت كودكان)
حضرت زهرا(س) آنگاه كه كودكان خود را به بازى مىگرفت و به تربيت روحى و پرورش جسمى عزيزان خود مىپرداخت در قالب زيبايى اشعار اديبانه مىفرمود:
اشبه اباك يا حسن
واخلع عن الحق الرسن
واعبد الها ذالمنن
ولاتوال ذالاحسن
“حسن جان! مانند پدرت علي(ع) باش و ريسمان را از گردن حق بردار. خداى احسانكننده را پرستش كن و با افراد دشمن و كينهتوز دوستى مكن.”
و آنگاه كه امامحسين(ع) را بر روى دست نوازش مىداده مىفرمود:
انت شبيه بابي
لشت شبيها بعلي
“حسين جان! تو به پدرم رسولالله(ص)شباهت دارى و به پدرت علي(ع) شبيه نيستي. امام علي(ع) سخنان فاطمه(س)را مىشنيد و تبسم مىكرد.”(11)
ياس نهم (اخلاص فاطمه)
زهرا(س)در اوج قله اخلاص بود. او در جواب پدرش كه مىفرمود: دخترم! هم اكنون جبرئيل نزد من است و از جانب خدا پيام آورده كه هرچه بخواهى تحقق مىيابد، مىگويد: مرا جز خود او هيچ تمنايى نيست.(12)
ياس دهم (فاطمه در محشر با لباس خونين)
حضرت علىبن موسىالرضا(ع) فرمود: پدرم موسى بن جعفر از امام صادق(ع)، از امام باقر(ع)، از حضرت سجاد(ع)، از امامحسين(ع)، از امام علىبن ابيطالب(ع)، از پيامبراكرم(ص)نقل كرد كه آن حضرت فرمود: دخترم فاطمه در روز قيامت با لباسى خونين وارد محشر مىشود و به يكى از ستونهاى عرش درآويخته، مىگويد: اى دادگر! اى جبرانكننده! بين من و قاتل فرزندم حكم فرما!
رسول خدا(ص) فرمود:درآن هنگام به خداى كعبه قسم كه خداوند به نفع دخترم حكم خواهد كرد.(13)
ياس يازدهم(زبان حال فاطمه(س))
صبت على مصائب
ولو صبت على الايام لصرن لياليا
“آن قدر مصيبتها و غمها و رنجها بر من وارد شد كه اگر بر روزگار وارد مىشد، هر آينه شب تار مىگرديد.”(14)
ياس دوازدهم (دريده شدن حجاب خداوند)
حضرت موسىبن جعفر(ع) به نقل از پدر بزرگوارش امام صادق(ع) در ضمن حديثى طولانى چنين فرمود: پيامبراكرم(ص) به هنگام رحلت از اين دنيا فرمود: “آگاه باشيد كه درب خانه فاطمه، درب خانه من است. هركس هتك حرمت او را كند، حجاب خداوند را دريده و هتك حرمت خدا را كرده است.”
عيسى كه راوى اين حديث است، مىگويد: حضرت موسىبن جعفر مدتى طولانى گريست و بقيه سخن حضرت رسول(ص) را بيان نكرد و فرمود:به خدا سوگند كه حجاب خداوند هتك شد، به خدا سوگند حجاب خدا هتك شد، به خدا سوگند حجاب خداوند هتك شد اى مادر! درود خداوند بر او باد.(15)
ياس سيزدهم (وصيتنامه فاطمه(س))
وقتى علىبن ابىطالب(ع) بر بالين حضرت فاطمه زهرا(س) نشست و پرده را از روى صورت وى برداشت ديد آن حضرت وصيتنامهاى نوشته است به اين مضمون:
“بسمالله الرحمن الرحيم، اين آن چيزى است كه فاطمه دختر پيغمبر خدا وصيت مىكند. او شهادت به وحدانيت خدا مىدهد و شهادت مىدهد كه پيغمبراكرم بنده خدا و فرستاده او است و اينكه بهشت حق است و جهنم حق است و قيامت كه شكى درآن نيست خواهد آمد و خداى تعالى مردم را از قبرها در روز قيامت زنده مىكند.
اى علي! من فاطمه دختر محمدم، خداى تعالى مرا با تو همسر قرار داد تا در دنيا و آخرت در كنار تو باشم، تو به من از ديگران سزاوارترى كه امور مرا عهدهدار باشي. مرا در شب حنوط كن و در شب غسلم بده و كفن كن و نماز بخوان و مرا در شب دفن كن و به احدى جريان را نگو و با تو وداع مىكنم و تو را به خدا مىسپارم و به فرزندان من تا روز قيامت سلام مرا برسان.”(16)
ياس چهاردهم (شعرى از احمد عزيزي)
عشق من! پاييز آمد مثل پار
باز هم بازمانديم از بهار
احتراق لاله را ديديم ما
گل دميد و خون نجوشيديم ما
بايد از فقدان گل، خونجوش بود
در فراق ياس، مشكىپوش بود
ياس بوى مهربانى مىدهد
عطر دوران جوانى مىدهد
ياسها يادآور پروانهاند
ياسها پيغمبران خانهاند
ياس ما را رو به پاكى مىبرد
رو به عشقى اشتراكى مىبرد
ياس در هرجا نويد آشتىست
ياس دامان سپيد آشتىست
در شبان ما كه شد خورشيد؟ ياس
بر لبان ما كه مىخنديد؟ ياس
ياس يك شب را گل ايوان ماست
ياس تنها يك سحر مهمان ماست
بعد روى صبح پرپر مىشود
راهى شبهاى ديگر مىشود
ياس مثل عطر پاك نيت است
ياس استنشاق معصوميت است
ياس را آيينهها رو كردهاند
ياس را پيغمبران بو كردهاند
ياس بوى حوض كوثر مىدهد
عطر اخلاق پيمبر مىدهد
حضرت زهرا دلش از ياس بود
دانههاى اشكش از الماس بود
داغ عطر ياس زهرا زير ماه
مىچكانيد اشك حيدر را به چاه
عشق محزون على ياس است و بس
چشم او يك چشمه الماس است و بس
اشك مىريزد على مانند رود
بر تن زهرا، گل ياس كبود
گريه، آرى گريه چون ابر چمن
بر كبود ياس و سرخ نسترن
اين دل ياس است و روح ياسمين
اين امانت را امين باش اى زمين
نيمه شب دزدانه بايد در مغاك
ريخت بر روى گل خورشيد، خاك
ياس خوشبوى محمد داغ ديد
صد فدك زخم از گل اين باغ ديد
مدفن اين ناله غير از چاه نيست
جز تو كس از قبر او آگاه نيست
گريه كن زيرا كه گلها ديدهاند
ياسهاى مهربان كوچيدهاند
پىنوشتها:
-1 فاطمه زهرا(س)، ص 251
-2 ترجمه و متن امالى شيخ مفيد، ص 289
-3 بحارالانوار، ج 43، ص 40
-4 بحار، ج 43، ص 134
-5 بحار، ج43، ص 134
-6 بحار، ج1، ص 282
-7 دعائم الاسلام، ج1، ص 282
-8 مناقب ابنشهرآشوب، ج2، ص 118
-9 مسند احمدحنبل، ج1، ص 236
-10 فضائل الزهرا(س)، ص 82
-11 مناقب، ج3، ص 389
-12 رياحين الشريعه، ج1،ص 105
-13 مقتل خوارزمي، ص 52
-14 بر خانه حضرت فاطمه(س)، چه گذشت، ص 374
-15 بحار، ج22، ص 477
-16 بحار، ج43، ص 214
يکشنبه 12 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 361]