تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند از آدم بد اخلاق توبه نمى‏پذيرد. عرض شد: اى رسول خدا، چرا؟ فرمودند: چون ه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821008051




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

کمک برای از نو شروع کردن رابطه قطع شده


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : کمک برای از نو شروع کردن رابطه قطع شده arnal1st May 2010, 09:02 PMسلام من اردلان هستم 21 سال دانشجو کامپیوتر با یکی از هم کلاسی هام دوست شدم اولین دختری بود که باهاش دوست شدم خود دختر با من دوست شد به قول خودش منو خیلی می خواست ما هروز با هم بودیم 12 ساعت تا اینکه بعد 4 ماه یکم سرد شد با من من با دوستم درد دل کردم اون گفت من با بری حرف بزنم حرف زد خلاصه اوضاع پیچ در پیچ شد ما بهم زدیم 2 ماه شده الان نه منو اونو نگاه میکنم نه اون من دارم دیونه میشم سعی کردم چند بار از نو شروع کنیم قبول نکرد فردا اخرین شانس به خودم میخوام بدم با دوستم برم با خودش حرف بزنم هیچی نمی خوام به جز اینکه بر گرده الان خیلی افسرده شدم بیخودی میخندم الکی یهو گریه میکنم فکر خود کشی زیاد تو سرم تک فرزند هم هستم دارم میمیرم connect1st May 2010, 10:56 PM" اون گفت من با بری حرف بزنم حرف زد خلاصه اوضاع پیچ در پیچ شد ما بهم زدیم 2 ماه شده الان" لطفاً بيشتر توضيح بديد تا ببينيم علتش چي بوده؟ خيلي پيچيده و مختصر گفتين، منظورتون را واضح بيان كنيد. ما كه متوجه نشديم! elada2nd May 2010, 03:32 PMسلام من اردلان هستم 21 سال دانشجو کامپیوتر با یکی از هم کلاسی هام دوست شدم اولین دختری بود که باهاش دوست شدم خود دختر با من دوست شد به قول خودش منو خیلی می خواست ما هروز با هم بودیم 12 ساعت تا اینکه بعد 4 ماه یکم سرد شد با من من با دوستم درد دل کردم اون گفت من با بری حرف بزنم حرف زد خلاصه اوضاع پیچ در پیچ شد ما بهم زدیم 2 ماه شده الان نه منو اونو نگاه میکنم نه اون من دارم دیونه میشم سعی کردم چند بار از نو شروع کنیم قبول نکرد فردا اخرین شانس به خودم میخوام بدم با دوستم برم با خودش حرف بزنم هیچی نمی خوام به جز اینکه بر گرده الان خیلی افسرده شدم بیخودی میخندم الکی یهو گریه میکنم فکر خود کشی زیاد تو سرم تک فرزند هم هستم دارم میمیرم یعنی مثلا از 8 صبح با هم بودید تا 8 شب ;) 12 ساعت در روز با هم بودید :eek: چه پشت کاری زن و شوهر هاش 2 ساعت با هم هستند خوب بایدم الان داغون باشی و بدون اون نتونی زندگی کنی:( اولین اشتباه که اینقدر با هم بودید که عادی شدید دومین اشتباه به نظر خودت چیه؟ اینه که حالا که سرد شده بخواهی به هر قیمیتی برش گردونی! سومین اشتباه چیه؟ اینه که اونو در برابر کل دنیا قرار دادی یا اون یا هیچی یعنی اون بیاد همه چی به دست میاری؟ می خواهم بدونم جز عشق دیگه چه چیزهایی با اون به دست میاری؟ هیچی نمی خواهی یعنی حاضری اون برگرده ولی من پاهات را قطع کنم؟:cool: حاضری گوشه خیابون زندگی کنی ؟ حاضری همه پول هات را ببخشی به یک آدم فقیر؟ اخه تو هیچی نمی خواهی فقط اونو می خواهی خوب اون چی؟ اونم باید هیچی نخواهد فقط تو را بخواهد؟ من فکر کنم اون عاقل تر از این حرفها باشه! باید ببینی اون چی می خواهد؟ چرا خواست که فاصله بگیره؟ نه اینکه فقط بخواهی مال تو باشه حالا یک چیز را بگو اردلان می خواهی زندگیت را از نو شروع کنی یا رابطه ات را با این فرد؟ و آیا قبول داری برای از نو شروع کردن باشد اول خودت نو بشی و تغییر کنی یا نه؟ zoro682nd May 2010, 04:51 PMelada (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) ی عزیز . الان وقت این نیست که به دوستمون بگی چه اشتباهاتی کرده الان راه حل و چاره می خواد تصورش برای خودم مشکله ... ! من فقط یه جمله به این دوستمون می خوام بگم : "دوست داشتن کسی که لیاقت دوست داشتن و نداره ، اسراف محبته" شاید الان به حرفم بخندی اما مطمئنم یه روز می رسی بحرفم موفق باشی elada2nd May 2010, 05:17 PMelada (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) ی عزیز . الان وقت این نیست که به دوستمون بگی چه اشتباهاتی کرده الان راه حل و چاره می خواد تصورش برای خودم مشکله ... ! من فقط یه جمله به این دوستمون می خوام بگم : "دوست داشتن کسی که لیاقت دوست داشتن و نداره ، اسراف محبته" شاید الان به حرفم بخندی اما مطمئنم یه روز می رسی بحرفم موفق باشی برای از نو شروع کردن ابتدا باید از اشتباهات گذشته درس بگیریم و دیگه آنها را تکرار نکنیم در ضمن چرا یک طرفه به قاضی بریم واقعا اون دختر خانم لیاقت احساس را نداره؟ ما که حرفهاش را نشنیدیم ، شنیدیم؟ خوب راه حل شما این بود که این خانم لیاقت دوست داشتن نداره؟ پست من را کامل مطالعه کردید؟ به نظرتون راهکاری جز بیان اشتباهات در اون نبود؟ این که ابتدا این دوستمون تغییر کنه و اول بدونه برای چی می خواهد تغییر کنه؟ در این زمینه راهکاری ندارید ارائه بدهید که بهش کمک بشه چطوری تغییر کنه و از نو شروع کنه؟ نگار122nd January 2011, 02:40 PMسلام .تراخدا كمكم كنيد .خواستگارم پسر خوب با تقويي ولي خانواده اش زياد تاييد خانواده ام نبودن ولي خودش رو قبول دارن.كمكم كنيد دوستش دارم @Elin22nd January 2011, 04:40 PMسلام به دوست عزیز ارسلان و بقیه دوستان گرامی ... با اجازه دوستان ... ارسلان جان من معذرت میخوام که بدون مانور میرم سر اصل مطلب ... وقتی در یک علاقه زیاد افراط بشه همه احساس میکنن که عشقه اما اون عشق و خواستن نیست و به قول خودت ارسلان جان رابطه سرد میشه ... بیشتر سعی کن تا بتونی کم کم فراموشش کنی منظور از فراموش کردن این نیست که اون خانم رو به یاد نیاری منظورم اینه که دوست داشتنت رو نسبت بهش از یاد ببری ... با اجازه سلام .تراخدا كمكم كنيد .خواستگارم پسر خوب با تقويي ولي خانواده اش زياد تاييد خانواده ام نبودن ولي خودش رو قبول دارن.كمكم كنيد دوستش دارم سلام نگار جان به نظر من یکی از کارهایی که میشه انجام داد رفت و آمد زیاد هستش باید یه مدتی با اون خانواده رفت و آمد داشته باشید ... این نظر من بود ... با اجازه دوستان paradise7223rd January 2011, 01:46 AMخب دوستان خسته نباشيد ..... اگه راه حل مناسبي پيدا كرديد منم استفاده مي كنم ...... يه جورايي لازممه......;) نگار123rd January 2011, 08:26 AMسلام من اردلان هستم 21 سال دانشجو کامپیوتر با یکی از هم کلاسی هام دوست شدم اولین دختری بود که باهاش دوست شدم خود دختر با من دوست شد به قول خودش منو خیلی می خواست ما هروز با هم بودیم 12 ساعت تا اینکه بعد 4 ماه یکم سرد شد با من من با دوستم درد دل کردم اون گفت من با بری حرف بزنم حرف زد خلاصه اوضاع پیچ در پیچ شد ما بهم زدیم 2 ماه شده الان نه منو اونو نگاه میکنم نه اون من دارم دیونه میشم سعی کردم چند بار از نو شروع کنیم قبول نکرد فردا اخرین شانس به خودم میخوام بدم با دوستم برم با خودش حرف بزنم هیچی نمی خوام به جز اینکه بر گرده الان خیلی افسرده شدم بیخودی میخندم الکی یهو گریه میکنم فکر خود کشی زیاد تو سرم تک فرزند هم هستم دارم میمیرم سلام .من فكر ميكنم دررابطه با اين موضوع تاحدي احساساتي فكر ميكني تاعقلاني .درمورد اينكه چرا سرد شده نسبت به تو تاحدودي تحقيق كن دليلش رو پيدا كني.موفق باشي. shirin-jz2nd March 2011, 03:53 PMسلام اردلان بايد به شما بگويم كه چرا رابطه تان بعداز 2ماه سرد شده بايد دليل خاصي داشته باشد به نظر من كمي عاقلانه تصميم بگير واحساسي عمل نكن فكر كن وببين آن دختر براي دوستي يا ازدواج خوب است ايا بعد اختلافي برايتان پيش نمي آيد آيا آن دختر به تو پايبند است آيا توبه او پايبند هستي وتنها راه حل تو فكر كردن وبهترين راه حل را انتخاب كردن است با او صحبت كن دلش را به دست بياور عشقت رابه او ثابت كن.من و همسرم 4 سال باهم رابطه داشتيم و يكسال و7ماه است كه عقد هستيم ورابطه صميمانه اي با هم داريم به اميد روزي كه مشكلت حل شود:) سلام نگار جان تنها راه حل تو صحبت كرن با خانواده است چون از قديم مي گويند زبان خوش مار را از لانه بيرون ميكشد سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 585]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن