واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: اعترافات تكاندهنده 3نوجوان به اسيدپاشي و سرقت - زهرا جعفرزاده
بازپرس محمد طاهري رئيس شعبه دوم دادسراي ناحيه 29 نوجوانان درباره اين پرونده ميگويد: اين سه متهم از لحاظ خانوادگي دچار تزلزل هستند. پدر و مادرشان از يكديگر جدا شده و دو نفرشان ظاهرا در خانواده معتاد زندگي ميكردند اين موضوع به همراه فقر مالي زمينه ارتكاب جرم را فراهم كرده است. اسيدپاشي و سرقت خودرو جرائم سنگيني است كه از سوي اين متهمان رخ داده و بيشتر به خاطر ناآگاهي از عواقب اقدام سنگين اسيدپاشي و كمسن و سال بودنشان است.
اگر اينها مجرمان كهنهكار و حرفهاي بودند هيچ وقت از خود ردي به جا نميگذاشتند در حالي كه در اعترافاتشان آمده است پس از ارتكاب سرقت اقدام به رها كردن خودرو ميكردند. به احتمال فراوان شخص ديگري كه خود متهمان به او اشاره كردهاند در ارتكاب سرقتها، آنها را كمك ميكردند. وي اضافه كرد: اين اتفاقات در حالي رخ داده كه پيش از اين بارها به رانندگان و مسافركشها نسبت به سوار كردن افراد مشكوك هشدار داده شده است. و حتي يكي از مالباختگان مدعي شده كه هنگام ديدن اين سه نفر كنار خيابان به حضور آنها در آن ساعت از شب مشكوك شدم اما با اين حال آنها را سوار كردم. بازپرس شعبه دوم دادسراي جرائم اطفال تاكيد ميكند: متاسفانه در كشور ما پروندههايي با اين محتوا بهطور عمقي بررسي نميشود. در كشورهاي ديگر قاضي، پليس، مددكار و روانپزشك همه با هم براي پيشگيري از وقوع مجدد جرائم پروندهها را بررسي ميكنند اما در كشور ما پس از وقوع جرم، متهمان مجازات شده و روانه زندان ميشوند و علت و عامل وقوع آن به قوت خود باقي ميماند. بر اين اساس تمام سازمانها و NGO ها بايد با بهبود امكانات در اين زمينه تلاش كنند. كانون اصلاح و تربيت هم نوعي زندان است بنابراين بايد يك اقدام اساسي براي پيشگيري انجام شود.
اعتماد ملي: اينها بخشي از اعترافات مقصر اصلي اعضاي باندي است كه پس از زورگيري از رانندگان خودروها اقدام به اسيدپاشي ميكردند. اين سه متهم نوجوان در حالي صبح روز گذشته مقابل بازپرس محمد طاهري، رئيس شعبه دوم دادسراي نوجوانان حاضر شده بودند كه تنها دو ماه از دستگيري دو نفر از آنها و يك هفته از دستگيري نفر سوم ميگذشت.
هر سه نوجوان شبيه هم هستند
محمد 15 ساله، مرتضي 15 ساله و علي 19 ساله از حدود دو سال پيش به طور اتفاقي در خيابان با هم آشنا شدند. وضعيت زندگي اقتصادي و فرهنگي هر سه نفر شبيه هم بود. تمامي آنها فرزندان طلاق بودند و نامادري آنها را بزرگ ميكرد. مرتضي كه تا اول راهنمايي درس خوانده است، 13 سال بيشتر نداشت كه نامادرياش او را از خانه بيرون انداخت و او هم روزها را با پرسهزني در خيابانها و شبها را سرگردان در پاركها و حوالي ميدان آزادي سپري ميكرد؛ همانجا بود كه با علي و محمد آشنا شد. از دوستي اين دو نفر هم مدتزمان زيادي نميگذشت. كه فرزند طلاق بود و با نامادرياش زندگي ميكرد براي پيدا كردن كار به تهران آمده بود و در ترمينال غرب به شستن خودروها مشغول بود كه با شخصي به نام آشنا شد. مدتي نگذشت كه مازيار او را به يكي از اقوامش به نام معرفي كرد. هم از دست اذيت و آزارهاي نامادرياش از خانه فرار كرده بود. بدينترتيب اين سه نفر وقتي كنار هم قرار گرفتند با نقشه مبني بر سرقت و زورگيري مواجه شدند. از اينرو با توجه به نداشتن منبع درآمد و كمسن بودن تصميم به اجراي نقشههاي سرقت گرفتند. كرايه كردن خودروها به صورت دربستي يكي از شگردهاي اين متهمان بود. كنار بزرگراه آزادگان ميايستادند و به مسيرهاي نامعلومي خودرو كرايه ميكردند. در ميان راه هم براساس نقشه برنامهريزيشده، كابلي به دور گردن راننده ميانداخت. راننده وحشتزده پايش را روي ترمز ميگذاشت و در اين زمان نيز مرتضي با چاقو او را تهديد ميكرد تا خودرو را رها كند. راننده وقتي در حال خارج شدن از خودرو بود، ناگهان يك قوطي از جيبش درميآورد و مايعي به صورت راننده ميپاشيد و سپس با سرقت خودرو فرار ميكردند. مرتضي و علي از اقدام محمد هراسيده بودند و فقط صداي فريادهاي راننده را ميشنيدند. همانجا بود كه متوجه نقشه پليد محمد براي ترساندن و فراري دادن مالباختگان شدند. از همان زمان بود كه كار اين سه نفر هم آغاز شد. خودروهاي دربستي را سرقت كرده و پس از برداشتن ضبطصوت و پول راننده چند روزي با آن در خيابانها دور ميزدند سپس خودرو را در محلي رها ميكردند.
اقدامات مجرمانه اين متهمان به اينجا ختم نشد بلكه اينبار به سركردگي خودروهاي پژو 206 را شناسايي كرده و سپس با شگردي خاص بدون به صدا درآمدن سيستم دزدگير ضبط صوت آن را به سرقت ميبردند. بيش از يكسال از ارتكاب سرقت و اجراي نقشه شوم اسيدپاشي ميگذشت تا اينكه و در حالي كه سوار يك خودروي مسروقه بودند حوالي فرودگاه مهرآباد تصادف كردند كه با حضور پليس و مشخص شدن سرقتي بودن خودرو دستگير و با توجه به سنكمشان به اتهام سرقت روانه كانون اصلاح و تربيت شدند.
اولين قرباني اسيدپاشي شكايت كرد
مدتي از اين موضوع ميگذشت كه در مهرماه سال 85 مردي كه از ناحيه صورت دچار سوختگي شديد شده بود به دادسرا رفت و از سه مسافرنما كه در جريان زورگيري خودرواش به صورتش اسيد ريخت بودند اعلام شكايت كرد. با ارائه مشخصات متهمان، تحقيقات براي شناسايي آنها آغاز شد تا اينكه ردپاي و در اين پرونده به دست آمد. اين شاكي اظهار كرد: يكي از اقوامم در قهوهخانه با مردي در حال صحبت بوده كه او ماجراي اسيدپاشي از سوي پسرانش را بازگو كرد من هم با گرفتن سرنخي از اين مرد براي پيگيري موضوع اقدام كردم. از اينرو هر دو نفر براي ادامه تحقيقات به بازپرس شعبه دوم دادسراي نوجوانان منتقل شدند. اين دو نفر در بازجوييهاي اوليه ارتكاب سرقت و اسيدپاشي روي مالباختگان را پذيرفتند و نفر سومي به نام را به عنوان همدست در انجام اعمال مجرمانهشان معرفي كردند. يك هفته بعد متهم سوم نيز با گرفتن نيابت در يكي از شهرهاي شمالي كشور شناسايي و دستگير شد. اين سه متهم روز گذشته در شعبه سوم دادسراي نوجوانان حاضر شدند و با تاييد اعترافات قبلي در مقابل بازپرس محمد طاهري گفتند: تاكنون 25 فقره سرقت، همراه اسيدپاشي مرتكب شدهايم. بيشتر اين سرقتها در حاشيه اتوبان آزادگان و اطراف شهر صورت گرفته است. بدين ترتيب كه ابتدا سوژهها را شناسايي ميكرديم سپس با كرايه كردن خودرو اقدام به سرقت ميكرديم اين در حالي بود كه در صورت مقاومت كردن يا نكردن مالباخته به سمتش اسيد ميپاشيديم.
اعتراف در جلسه دادگاه
قاضي: تاكنون چند فقره سرقت همراه با اسيدپاشي مرتكب شدهاي؟
مرتضي: 10 فقره سرقت همراه اسيدپاشي انجام دادم كه فقط پولها را دزديده و خودرو را رها كرديم. 5 سرقت ضبطصوت خودروهاي پژو 206 نيز همراه مرتكب شدهام.
محمد: 20 فقره اسيدپاشي مرتكب شدم كه فقط 5 خودرو سرقت كرديم و سپس آنها را به صاحبانشان برگردانديم.
علي: فقط در 15 فقره اسيدپاشي شركت كردم. مابقي سرقتها از داخل خودرو بوده است.
اين در حالي بود كه در ادامه جلسه دادگاه قاضي رو به متهم اصلي پرونده سوالاتي را مطرح كرد.
قاضي: اين اسيدها را از كجا ميآوردي؟
محمد: اسيد را پدر و عمويم كه ساكن اسلامشهر هستند از يك كارخانه در واوان برايم تهيه ميكردند. من هم سهمي از پولها را به آنها ميدادم.
بيشتر اسيدها را به دست و پاي مالباختگان ميپاشيدم و تنها در يك مورد اسيد را به صورت راننده خودرو ريختم.
قاضي: در اين مدت چه مقدار پول سرقت كردي و چگونه آن را خرج ميكردي؟
محمد: از 40 هزار تومان تا نزديك 300 هزار تومان سرقت كردم. پولها را خرج لباس و تفريح ميكرديم.
قاضي: ضبطصوتهاي مسروقه را كجا ميفروختي؟
محمد: آنها را به پسر خاله پدرم كه مازيار نام دارد، تحويل ميدادم تا بفروشد. تمام اين كارها را هم براساس نقشه او انجام ميدادم. آن موقع سيزده ساله بودم و نميدانستم عواقب اسيدپاشي چيست.در آخرين سرقت هم يك خودروي پرايد سرقت كرديم اما آن را به مازيار دادم و قرار شد آن را برايمان بفروشد.با اعترافات اين سه متهم تحقيقات پليس براي دستگيري پدر و عموي و همچنين كه بنابر اظهارات متهمان در تهيه اسيد و فروش اموال مسروقه دست داشته است، ادامه دارد.
بر اين اساس علي و مرتضي كه پيش از اين با قرار 200 ميليون توماني روانه زندان شده و نيز كه در مرز بلوغ قرار داشت با صدور قرار از طرف شعبه اول بازپرسي دادسراي نوجوانان در بازداشت به سر ميبرد براي پيگيري تحقيقات در اختيار پليس آگاهي تهران قرار گرفتند.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
يکشنبه 12 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 301]