واضح آرشیو وب فارسی:ايران ورزشی: يورو ۲۰۰۸ در يك نگاه - نه كوچك، نه جهانى
آرش حقيقىجام جهانى كوچك؛ اين لقبى است كه به جام ملت هاى اروپا مى دهند اما ساده انگارانه است اگر بخواهيم بر مبناى اين تركيب وصفى سطحى ساختار يورو را تعريف كنيم و چهارچوبى برايش بسازيم. شايد اين تركيب از آنجا مى آيد كه ديدگاه عام به فوتبال كه آن را بدل به پرمخاطب ترين ورزش كره خاكى كرده است به غير از اروپا تنها آرژانتين و برزيل را مى شناسد و به همين دليل تورنمنتى كه در آن همه اروپايى هاى بزرگ هستند- اگر باشند- و تنها اين دو تيم از امريكاى جنوبى غايبند را به مثابه نسخه اى تضعيف شده از جام جهانى مى دانند. صفت كوچك هم براى وصف همين ضعف است و بدين ترتيب همه چيز سر جايش قرار مى گيرد اما اين باور تنها به كسانى تعلق دارد كه همان چهار سال يك بار سراغ فوتبال مى روند و آن هم از سر پيمان دوباره بستن با «خواهى نشوى رسوا همرنگ جماعت شو» است. در چشم اين افراد كامرون ،۹۰ نيجريه ،۹۴ پاراگوئه ،۹۸ كره جنوبى ۲۰۰۲ و غنا و استرالياى ۲۰۰۶ همه ناچيز و حاشيه اى هستند اما آيا به واقع اينطور است آيا براى روايت كردن تنها خط اصلى داستان و شخصيت هاى محورى كافى هستند اصلا چنين داستانى جذابيت دارد پاسخ اين سؤال را مى توانيم نزد هيچكاك بيابيم. كارگردان فقيد انگليسى اصطلاحى را وارد ترمينولوژى سينما كرد كه براى خودش انقلابى به راه انداخت. مك گافين. انقلاب در روايت سينما با همين كلمه بى ربط آغاز شد. مك گافين در واقع بهانه روايت است، عنصرى عملا بى ربط به هسته اصلى داستان كه تنها در حكم محركى اوليه قصه را راه مى اندازد و در طول آن به صورت موازى به حيات خود ادامه مى دهد. خيلى وقتها همين مك گافين ها هستند كه با ايجاد حواشى و جزئيات جذاب، فيلمنامه را از كشيده شدن به ورطه كسالت نجات مى دهند. اگر قرار باشد همه چيز به سادگى قابل پيش بينى باشد و هيچ چالشى در راه قهرمانان نيا فتد همه داستان هاى دنيا غير قابل تحمل مى شوند.اگر انگلستان براى رسيدن به مرحله نيمه نهايى آنطور مقابل كامرون به مشكل نخورد، اگر ايتاليا در دقايق پايانى از شكست مقابل نيجريه فرار نكند، اگر خوسه لوئيس چيلاورت يك تنه نزديك به ۱۲۰ دقيقه فرانسه ميزبان را متوقف نكند و اگر... بازهم مى توان جام جهانى را دوست داشت اصلا تصور اين دوره ها بدون پديده هايشان قابل تصور است البته كه يورو هم براى خود پديده هايى داشته و خواهد داشت اما تفاوت اصلى اينجا است كه پديده هاى يورو جزو داستان اصلى مى شوند و نهايتا پايانى غير قابل تصور براى بينندگان پديد مى آورند اما آتسايدرهاى يورو همان نقش مك گافين را بر عهده مى گيرند و تنها به خوشبوتر شدن اين روايت كمك مى كنند. چند ماه پيش وقتى از سايمون كوپر درباره تيم ملى هلند سؤال كردم پاسخ داد: هلند مى تواند قهرمان يورو بشود چون هر تيمى در اروپا مى تواند اين عنوان را به دست بياورد اما با اين اوضاع جام جهانى عملا رويايى بيش نخواهد بود. لازم نيست براى اثبات اين ادعا كتاب تاريخ فوتبال را باز كنيم يا سراغ گوگل و ويكيپديا برويم. كافى است چهار سال پيش را به ياد بياوريم. يونان با اتو رهاگل هرچه تيم بزرگ بود را از پيش برداشت و در فينال با غلبه كردن بر پرتغال ميزبان و قدرتمند قهرمان اروپا شد. ۱۲ سال پيش از آن هم دانمارك در حالى كه تنها به لطف جنگ داخلى بالكان جواز حضور در جام ملت هاى اروپا را گرفته بود در عين ناباورى در نيمه نهايى هلند، قهرمان دوره پيش و در فينال آلمان قهرمان جام جهانى نود را شكست داد تا بزرگترين شگفتى را بيا فريند. حالا اگر مى خواهيد سراغ گوگل برويد و ببينيد آخرين تيم نا شناسى كه قهرمان جام جهانى شد چه تيمى بود پاسخ روشن است: هيچ تيمى. در تاريخ جام جهانى تا به حال اتفاق نيافتاده كه يك آتسايدر بر جام بوسه بزند. اگر مى خواهيد زود نام اروگوئه را وسط بكشيد به ياد داشته باشيد كه اين تيم در دهه ۳۰ و ۴۰ جزو قدرت هاى فوتبال جهان به شمار مى رفت و بعد به مرور افت كرد در درجه دوم قرار گرفت. اين ها همه تفاوت هاى بزرگ يورو و جام جهانى است كه البته بخشى از آن هم ناشى از سياست گذارى هاى مستقل يوفا و مخالفت هميشگى اش با فيفا است. اين تفاوت ها موصوف آن تركيب وصفى كليشه اى را كاملاً خط مى زند و دور مى اندازد. جام جهانى اى در كار نيست كه حال كوچك باشد يا بزرگ. همه اينها مقدمه اى بود براى اينكه خود را آماده سه هفته فوتبال ناب كنيم و با ديدى حداقل پرسشگر و سؤال جو به استقبال يورو ۲۰۰۸ برويم اما يوروى امسال هم يك تفاوت عمده با ديگر يوروهاى سالهاى اخير دارد، تفاوتى كه نمى شود به سادگى از آن گذشت. يورو ۲۰۰۸ در اتريش و سوئيس در حالى آغاز مى شود كه تركشهاى فينال چمپيونز ليگ هنوز در كمرش است. دو تيمى كه امسال با قدرت تمام به فينال اين تورنمنت رسيدند در فينال ۹ بازيكن از تركيب اصلى تيم ملى انگلستان را به مسكو بردند و به ياد بياوريد كه انگلستان زير چتر استيو مك كلارن در ويمبلى غرق شد و حالا فوتبال اروپا محروم از ديدن ساقهاى جادويى لمپارد، جرارد، كول، هارگريوز، كريك و... است.شايد همين حذف انگلستان فصل اول يك داستان باورنكردنى ديگر باشد. زنيت سن پترزبورگ را در جام يوفا ديديد آرشاوين و دنيسوف را چطور گاس هيدينك چند روز پيش گفت ادووكات بازيكنان زنيت را با مكتب فوتبال هلند بزرگ كرده است و هيدينك مى تواند خيالش از بابت نيمى از تيم ملى روسيه راحت باشد.به احتمال زياد روسيه در يورو با پنج بازيكن از زنيت در تركيب اصلى اش به ميدان مى رود و اين خود مى تواند زنگ خطرى باشد براى همه غولهاى اروپا. جدا از روسيه يورو ۲۰۰۸ يك سايه نشين ديگر هم امسال در جمع مدعيان دارد، آن هم درست در كانون تابش آفتاب يورو در دور گروهى بازيها. از همان روزى كه گروهبندى تيمها قرعه كشى شد همه شروع كردن به حرف زدن از ايتاليا، فرانسه و هلند كه بايد در يك گروه به مصاف يكديگر يروند و به ناچار يكى از آنها بايد در همين مرحله با جام وداع كند اما هيچكس ياد رومانى نمى افتد. تيمى كه با كريستين چيوو و آدريان موتو از بالاترين پتانسيل براى پديده شدن برخوردار است، تيمى كه در مرحله مقدماتى خيلى زود و راحت صعود كرد. درست است كه نسل طلائى اى كه ژنرال يوردانسكو در جام جهانى ۱۹۹۴ رهبرى كرد خيلى وقت است به پايان رسيده است اما از خاكسترهاى آتش آن نسل، نسل ديگرى متولد شد كه پرچمدارش مدافع حالا ديگر با تجربه اينتر ميلان است. در گروه بالاتر از مرگ يورو ۲۰۰۸ در حالى كه هلند و ايتاليا و فرانسه فقط به نباختن به هم فكر مى كنند رومانى خزنده و مرموز پيش خواهد آمد تا همه معادلات را بر هم بزند. در پايان بايد به اين نكته هم اشاره كنم كه يورو ۲۰۰۸ مى تواند در نوع خود يك انقلاب تاكتيكى هم به همراه داشته باشد. موج نوى ۱-2-3-4 كه اين فصل فوتبال اروپا را تحت تأثير خود قرار داد در يورو مى تواند به اوج خود برسد كه در اين ميان نقش بازيكنان بين خطى از همه بيشتر خواهد بود. تاكتيكى كه اولين بار برايان كلاف و ناتينگهام فارست در سال هاى ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ به اجرا در آوردند و توسط آن دو سال پياپى قهرمان ليگ قهرمانان شدند مدتها خاموش بود تا اين فصل دوباره زنده شد و به نهايت كارايى خود رسيد. حذف مهاجمين آماده اى چون رائول و ترزگه از ليست نهايى اسپانيا و فرانسه اين حقيقت را آشكارتر مى كند. در حالى كه هلند با ماركو فان باستن همچنان به ۳-3-4 كلاسيك خود با بالهايى مثل رابين فان پرسى و رافائل فان در فارت و مهاجمينى چون فان نيستلروى و هونته لار پايبند است، نقش مهاجمين هدف روز به روز در فوتبال مدرن اروپا كمرنگ و كمرنگ تر مى شود. ريمون دومنك و فيليپه اسكولارى استاد ۱-3-2-4 هستند و تقابل اين نوع فوتبال با فوتبالى كه فان باستن به دنبال آن مى گردد مى تواند خيلى چيزها را روشن كند. شايد بهتر باشد فان باستن نگاهى به وضعيت تيم دوست و همبازى قديمى اش يعنى بارساى فرانك رايكارد بياندازد تا ببيند چه بلايى ممكن است بر سر ۳-3-4 بيايد.به هر سو يورو ۲۰۰۸ مى تواند پايان بندى فوق العاده اى براى فصل ۲۰۰۷-2008 فوتبال اروپا باشد كه از دل آن طرح ها و استراتژى هاى بسيارى براى آينده فوتبال متولد شد. پس پيش به سوى اتريش و پيش به سوى سوئيس.
شنبه 11 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران ورزشی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 256]