واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: دستهای موسائیان خالی است موسائیان در این فیلم به طور مستقیم سراغ دادن پند و اندرز به مخاطبان خود می رود. به نظر می رسد این مسئله به منظور غنی کردن مضمون اثر به کار گرفته شده، اما این مسئله بسیار بد و نامناسب مورد استفاده قرار می گیرد و همین به فیلم لطمه زیادی می زند. جملات اکبر عبدی به عنوان پزشکی که پدرش رفتگر بوده در فیلم جای نمی گیرد و فیلم به نوعی مخاطب را موعظه می کند تا اصلاح شود! فیلم سینمایی "گوشواره" در حالی نام وحید موسائیان را به عنوان کارگردان را یدک میکشد که نشانی از شیوه فیلمسازی وی در اثر دیده نمیشود. به گزارش مهر، زمانی در کشور آثار کودکان و نوجوان شاخص ترین و بهترین فیلم های سینمای ایران را تشکیل می داد. موضوع های بکر و نو، فیلمنامه های قوی، استفاده از بازیگران توانمند، طراحی های کم نظیر و بدیع و جذب مخاطب انبوه وجه تمایز این آثار بود. اما مدتی است سینمای کودک و نوجوان با سرعت عجیبی به سمت فراموش شدن، ساده انگاری و بی اهمیتی پیش می رود و آثار این ژانر بسیار کم اهمیت شده اند. حضور و فعالیت موسائیان در ژانر کودک و نوجوان می توانست نویدی برای بازگشت این سینما به جایگاه واقعی و قبلی خود باشد. اما این اتفاق نیفتاد. مهمترین مشکل این فیلم، نداشتن عنصری به نام فیلمنامه بود. یک قصه بسیار کوتاه که حداکثر ظرفیت ارایه در یک فیلم 50 دقیقه ای را داشت، بی جهت تبدیل به یک اثر بلند سینمایی می شود. به همین خاطر داستان به چیزی بیش از کش آمدن می رسد و در عمل تهی می شود. برگزاری جشن تولد یک کودک با وضعیت مالی مناسب و دعوت او از دختری فقیر که سعی می کند فقر و مشکلات مالی اش را دیگران متوجه نشوند، موضوعی قابل توجه و بکر محسوب می شود. اما بسنده کردن به این مقدار و دل بستن به موقعیت هایی که امکان دارد هنگام ضبط سکانس های مختلف به خصوص صحنه مربوط به برگزاری جشن به وجود بیاید، در عمل و به طور جدی فیلم را به بیراهه می برد و کیفیت آن را پائین می آورد. افزودن عناصری همانند غاز در مهمانی کودکانه یا رفتارهای عجیب و بیان کلماتی برای ایجاد طنز توسط ناپدری مهین زیر باران بسیار شدید هم تمهیدی مناسب برای بهبود شرایط جذابیت فیلم نیست. موسائیان در فیلم های خود معمولا بازیگرانش را آزاد می گذاشت تا لحظات ناب خلق کنند. او به خاطر بهره مندی از سابقه تولید آثار مستند در این زمینه به سبک و شیوه خاص خود دست یافته که برای مخاطبان خاص سینما همواره دیدنی بوده است. اما در این فیلم به نظر می رسد او بازیگران خود را تا حد زیادی مهار کرده و این موضوع به طور کامل در فیلم دیده می شود و در عین حال آزاردهنده است. به خصوص اینکه اکبر عبدی در ایجاد خلاقیت های لحظه ای و ایجاد صحنه های خنده آور و بداهه پردازی تبحر خاصی دارد، اما در این فیلم هیچ نشانی از توانایی های طنزپردازی این بازیگر دیده نمی شود. موسائیان در این فیلم به طور مستقیم سراغ دادن پند و اندرز به مخاطبان خود می رود. به نظر می رسد این مسئله به منظور غنی کردن مضمون اثر به کار گرفته شده، اما این مسئله بسیار بد و نامناسب مورد استفاده قرار می گیرد و همین به فیلم لطمه زیادی می زند. جملات اکبر عبدی به عنوان پزشکی که پدرش رفتگر بوده در فیلم جای نمی گیرد و فیلم به نوعی مخاطب را موعظه می کند تا اصلاح شود! در این فیلم شخصیت مفهومی ندارد. مادری که میزبان دوستان دخترش در جشن تولد است، پیرمردی که اظهار ناراحتی و بیماری می کند اما ناگهان به رقص و طرب درمی آید، دختری که لباس محلی پوشیده و یک غاز هدیه می آورد و ناپدری مهین برای اینکه فیلمنامه خالی نباشد در اثر حضور دارند. ضرورت قصه یا عناوینی شبیه این در فیلمنامه هیچ مفهوم و جایگاهی ندارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 516]