تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 1 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگاه خداوند بخواهد بنده اى را رسوا كند، از طريق زبانش او را رسوا مى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812065156




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

4مرحله مرگ عاطفي در روابط زناشويي


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: iran banoo19th November 2009, 06:25 AM4مرحله مرگ عاطفي در روابط زناشويي زن و شوهري را در نظر بگيريد كه براي شما الگوي يك زوج موفق مي‌باشند. آنها با يكديگر رفتار خوبي دارند و به هم احترام ‌مي گذارند و زندگي مالي مستحكمي بنا نهاده اند، به خواسته هاي هم ارج مي نهند و در نهايت زوج موفقي به ‌نظر مي رسند. اين طرز فكر شما ، يك روز در حالي كه مشغول خوردن شام و گفتگوي خانوادگي هستيد به يكباره ‌با شنيدن خبر جدايي آن زوج به هم مي ريزد و هر چه فكر مي كنيد نمي توانيد علتي منطقي براي اين اتفاق بيابيد. ‌همه گوشه و زواياي مغزتان را مي كاويد تا نشانه‌اي دال بر مشكلات زناشويي آن زوج بيابيد، اما به نتيجه خاصي ‌نمي‌رسيد. ‌چه اتفاقي مي افتد كه روابط عاطفي و پيوند هاي خانوادگي و اجتماعي از بين مي روند و جدايي جاي آنها را مي‌گيرد ؟ حتما دليلي وجود دارد، ولي ناشناخته تر از آن است كه شما به وجودش پي ببريد. مراحل چهار گانه مرگ عاطفي ‌ 1‌- مخالفت :‌ در هر نوع رابطه اي كه ميان دو انسان شكل مي گيرد هميشه درجه اي از مخالفت وجود دارد و تضادهاي فكري و ‌رفتاري، جزئي طبيعي از روابط ميان فردي ما را تشكيل مي دهند. ‌اما مخالفت مي تواند درجات مختلفي داشته باشد؛ مخالفت پنهان در برابر مخالفت آشكار. صحنه اي را در نظر بگيريد كه در يك مهماني خانوادگي بزرگ نشسته ايد و همسر شما در حال تعريف خاطره اي از شما مي باشد كه ‌اصلا دوست نداريد ديگران چيزي درباره آن بدانند ؛ مضاف بر اينكه اين چندمين باري است كه همسرتان اين داستان ‌را با آب و تاب تعريف مي كند. شما شروع به خودخوري مي كنيد يا طوري به وي نگاه مي كنيد كه بفهمد مايل به ‌تعريف داستان توسط وي نيستيد، اين درجه خفيفي از مخالفت است در برابر اينكه شما با صداي بلند، وي را از ‌گفتن داستان منع كنيد. راه ديگري هم وجود دارد ؛ سعي مي كنيد خود را آدم متمدني نشان بدهيد كه اين ‌موضوعات كوچك برايش مهم نيست و از مطرح شدن آنها در جمع حتي لذت هم مي برد ! ‌اگر كمي به زندگي روزانه خود دقت كنيد متوجه مي شويد كه در زمينه ابراز مخالفت هاي بجا و به موقع تا چه حد ‌فعال هستيد. آيا حفظ ظاهر مي كنيد و در درون، خود خوري ؟ آيا مستقيما ناراحتي خود را به شخص مقابل انتقال ‌مي دهيد ؟ ‌بيشتر مردم مخالفت هاي خود را به بهانه‌ بد جلوه كردن در نظر ديگران ابراز نمي كنند و تظاهر مي كنند كه چنين ‌احساسي ندارند. آنچه در اين‌گونه موارد افراد به خود مي گويند اين است : " اين مسئله بزرگي نيست ، اينقدر ‌ايرادگير نباش ، هيچ‌كس كامل نيست ، فراموش كن، چرا دردسر درست مي كني ؟ " ‌در زمينه عاطفي و در زندگي زناشويي،اين مسئله مخالفت به كرات اتفاق مي افتد، زيرا تعداد" تعاملات ميان فردي" ‌زوجين خيلي زيادتر از انواع ديگر روابط مي‌باشد و به همين نسبت احتمال بروز اختلاف ميان آنها بيشتر است. ‌اگر مخالفت هاي كوچك خود را بيان نكنيد و با توجه به تعداد موارد پيش آمده ، از خير مطرح كردن آنها بگذريد ، اين‌ مخالفت هاي كوچك جمع شده و كم كم به علامت هشداردهنده بعدي يعني رنجش و عصبانيت تبديل مي شوند. ‌ 2‌- رنجش و عصبانيت: ‌عصبانيت و رنجش ، نوع شديدتر مخالفت هايي است كه روي هم جمع شده اند و به صورت احساس تنفري موقتي ابراز مي شود . در اين مرحله شما، فرد مقابل را سرزنش و ملامت مي كنيد و فرد مقابل هم عكس العمل نشان ‌مي دهد و شما، را مورد حمله قرار مي دهد. خيلي مواقع كه سر موضوع كوچك و بي ربطي دعواي بزرگي راه مي‌افتد علت آن‌ را بايد درجاي ديگر و موضوع ديگري جستجو كنيد. ‌اگر رنجش و عصبانيت ، مدام تكرار شود شما در مقام جلوگيرنده آن ، با به درون ريختن اين عصبانيت و رنجش و ‌انباشت انرژي منفي بسيار در درونتان پا به مرحله سوم مي گذاريد. ‌ 3-‌ عدم پذيرش و طرد: ‌بعد از يك دعواي مفصل ، در را به هم مي كوبيد و از منزل خارج مي شويد در حالي‌كه احساس ياس و پوچي سراسر وجودتان را فرا گرفته است . اين در حالي است كه از جار و جنجال و دعوا هم خسته ايد و منزل را براي ‌رسيدن به آرامش ترك كرده ايد، در حقيقت از همسر خود فرار كرده ايد. اين مرحله ممكن است به صورت ديگر و در ‌درون منزل اتفاق بيفتد. شما در منزل و زير يك سقف هستيد ولي به يكديگر بي اعتنايي مي كنيد و يكديگر را مورد ‌بي توجهي قرار مي دهيد، در واقع وي را هم از ديده و هم از دل بيرون مي كنيد. اين مرحله مي تواند يك ساعت به ‌طول بينجامد ولي تا چند روز و چند هفته هم ممكن است طول بكشد، بيشترجدايي ها و طلاق ها در اين مرحله ‌اتفاق مي افتد. اين دوره، بحراني ترين دوره اختلافات و در حقيقت زمان به زانو در آمدن آخرين تلاش هاي عاطفي ‌طرفين براي بقاي زندگي مشتركشان مي باشد.‌در طرد و عدم پذيرش ، آنقدر فشار روحي و تنش زياد مي شود كه فرد براي خود، فضايي تازه و آرام طلب مي كند و ‌اين‌گونه از زندگي زناشويي خود عقب نشيني كرده ، ميدان مبارزه را ترك مي كند در حالي‌كه پيوندهاي عاطفي وي، ‌آخرين نفس ها را مي كشد. ‌اما طرد و عدم پذيرش هم مي تواند لاينحل باقي بماند و با تكرار و انباشت در طول يك دوره زماني ، شما را به ‌مرحله نهايي گسست عاطفي تان سوق دهد. ‌ 4-‌ سركوب: ‌گوشه اي از رستوران ، ساكت، تنها و عبوس نشسته ايد و زندگي خود را مرور مي كنيد. به زندگي مشترك با همسرتان و تمام زحماتي كه براي اين زندگي مشترك متحمل شده ايد فكر مي كنيد. تمام لحظات شيرين زندگي زناشويي خود و نظرات خانواده و فاميل درباره زندگي‌تان را از خاطر عبور مي دهيد و به حرف هاي آنها بعد از جدايي ‌خود فكر مي كنيد. در اين لحظه در يك عكس العمل طبيعي، شما نمي خواهيد در نظر ديگران، آدم شكست خورده‌اي به نظر برسيد، پس بايد كاري بكنيد و همه اين زندگي خوب را نجات دهيد، به يكباره همه چيز مرتب مي شود و ‌كدورت ها از وجودتان رخت مي بندند. اينجاست كه شما در دام سركوب مي‌افتيد و همه احساسات منفي، عصبانيت و رنجش و طردهاي مداوم خود را ‌سركوب مي‌كنيد تا آبروي‌تان حفظ شود و خانواده‌تان پابرجا بماند. در اين لحظات شما با خود مي گوييد: " بيشتر از اين ‌ارزش جنگيدن ندارد، بگذار همه چيز را فراموش كنم، خسته تر از آنم كه بتوانم با موضوع سروكله بزنم."‌سركوب، نوعي احساس كرخي و بي حسي است. شما ديگر احساسات منفي خود را حس نمي كنيد، اما در مقابل، بهاي بزرگي مي پردازيد و ديگر احساسات مثبت خود را نيز لمس و درك نخواهيد كرد. شما از نظر عاطفي فلج شده ايد و تا پايان عمر ، يكنواخت و بي احساس به نمايش كسالت آور زندگي خود ادامه مي دهيد. ماسكي از ‌لبخندها و احترامات ساختگي به چهره مي زنيد و ديگر شور و نشاط سابق را نداريد. زندگي‌شما قابل پيش بيني و ‌كسل كننده مي شود و خستگي مزمن جسمي به سراغتان مي آيد. در انتهاي سخن ‌ عده زيادي از ما در مراحلي يا در همه زندگي خود درگير اين مرگ عاطفي مي شويم، اما علاج كار در كجاست ؟ مسلما در روراست بودن با خود و ديگران،بيان مخالفت ها در همان زمان شكل گيري و ابراز ناراحتي و رنجش ها در ‌مرحله بعد. در كنار پرورش اين عادت پسنديده ، فراگيري و تمرين مهارت هاي حل مسئله و گفتگوي معطوف به ‌نتيجه عيني و مؤثر نيز بايد در دستور كار قرار گيرد. اگر درحال حاضر درگير اين مراحل هستيد ، وضعيت خود را به طور كامل ‌تشريح كنيد و با درنظرگرفتن هدف هاي كوچك ودست يافتني، قدم به قدم از مرگ عاطفي خود فاصله بگيريد. منبع :عصر ایران ali110220th January 2010, 08:57 AMبا سلام به شما دوست عزیز:) بسیار مطلب جالبی است. بنده این مراحل را بارها در زندگی کوتاه زناشویی خود(2سال) تجربه کرده ام . ما بارها وارد مرحله 3 که شما ذکر کرده اید شده ایم البته تقریبا همیشه همسرم ما را به این مرحله وارد کرده است. دیگر خسته شده ام . از این قهر کردنها و از این بی محلی ها یش . البته نه که خسته شده ام و میخواهم به زندگی مشترک پایان دهم بلکه دیگر مستاصل شده ام. و نمیتانم حلش کنم. همیشه به این صورت است که یک مسئله بی اهمیت را بزرگ کرده و شروع به قهر و بی محلی میکند و مثلا یک هفته حرف نمیزند . هنگامی که از نظر روحی در این مرحله اغنا شد وارد مرحله دعوا میشود و به همه چیز و همه کس من وخودش بد و بیراه میگوید و همه پلهای پشت سرش را خراب میکندو زندگی را به جهنم تبدیل میکند . هر پیشنهادی که به او برای حل بحران میدهم قبول نمیکند . میگویم ما باید با هم مشکلاتمون را حل کنیم باید با هم صحبت کنیم قبول نمیکند. میگویم با کی تو راحت هستی بریم پیش او و مشورت کنیم قبول نمیکند . میگویم بریم مشاوره و صحبت کنیم میگوید خودت برو. این سیکل بی پایان همیشه ادامه دارد. در بسیاری از موارد ناگهان در اوج دعوا و زمانی در این مرحله نیز به اغنا رسید نا گهان حالش خوب میشود و اظهار پشیمانی و ناراحتی میکند و میگوید نمیدانم چم میشه که این کارها رو میکنم و میگوید دیگه میخوام دعوا نکنم و میخوام با هم خوش باشیم و.... ولی یک یا چند هفته بعد باز با ک.چکترین مسئله که با میلش سازگار نیست همه چیز از نو شروع میشود. واقعا فکرمیکنم دارای دو شخصیت دور از هم میباشد. چه کنم؟:(( elada28th January 2010, 02:08 PMتاپیک به علت تکراری بودن قفل شد. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 326]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن