تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 3 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش، نابود كننده نادانى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832980309




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سوژه هاي جشنواره بيست و نهم


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سوژه هاي جشنواره بيست و نهم
سوژه هاي جشنواره بيست و نهم     آيا داستان تازه اي باقي مانده؟   جواد يقموري امروزه سينما از لحاظ فني قادر به انجام هر کار است، مي تواند شخصيت ها، دکورهاي عظيم و جلوه هاي ويژه رنگارنگ را خلق کند، اما سينما داستان گويي را فراموش کرده است. داستان خوب تنها چيزي است که بينندگان سراسر دنيا خواهان آن هستند. جلوه هاي ويژه مي تواند به بهتر شدن داستان کمک کند، اما نمي تواند جاي داستان را بگيرد. داستان خوب چه ويژگي هايي دارد؟ مهم ترين چيزي که در يک داستان خوب اهميت دارد. سوژه يا ايده اوليه آن است. سوژه همان فشرده داستان در يک يا چند خط است که در بردارنده شخصيت، مکان و ماجراست. اين فشرده يک خطي بايد آن قدر جذابيت داشته باشد که بتواند مخاطب را به هيجان آورده و فطرت و غريزه خلاقه نويسنده را تحريک کند. اگر اين جمله کوتاه نتواند مخاطب را جذب کند، مطمئناً فيلمنامه 90 صفحه اي هرگز نخواهد توانست. بعد از سوژه جذاب نوبت به بسط هنرمندان سوژه توسط نويسنده مي رسد و اين گسترش بايد به گونه اي باشد که مخاطب همراه با سفر شخصيت به سفري عاطفي و روان شناختي برود و به نوعي کاتارسيس و پالايش روحي نزديک شود و لذتي وافر از وارد شدن به دنياي داستان ببرد. ويژگي هاي يک سوژه خوب براي ساخت يک فيلم چيست؟   1. بداعت و دست اول بودن:   اصيل و دست اول بودن مهم ترين ويژگي يک سوژه است. حال اين سؤال مطرح مي شود که آيا داستان نو و جديدي وجود دارد و آيا همه داستان هاي دنيا تکراري نيستند. از يک نظر بايد گفت هيچ سوژه نويي وجود ندارد. چرا که آدم ها در طول تاريخ دغدغه ها و دل مشغولي هاي مشترکي داشته اند؛ دغدغه هايي مثل مهر و کين، تلاش، درستي، قهر، آشتي، جنگ و صلح و... و هزاران دغدغه ديگر که براي تمام اين دغدغه ها داستان ساخته اند. بنابراين همه داستان هاي دنيا مشابه هستند؛ اما از لحاظي ديگر سوژه ها مي توانند هرگز کهنه نشوند، چرا که نويسنده مي تواند با زوايه اي جديد به آنها نگاه کند و با ابزار و عناصري جديد به آن بپردازد. ( 1) ممکن است داستان شما کمي شبيه يک داستان قديمي باشد. اما تازگي آن بستگي به ترکيبي دارد که براي عناصر آن انتخاب کرده ايد و شخصيت هايي که در داستان قرار داده ايد؛ صحنه هايي که در نظر گرفته ايد و شيوه روايت شما. اگر توجه کافي به اين عناصر کنيد، مسلم بدانيد مُهر شخصيت و بيان هنري خود را بر آن خواهيد زد. ( 2) بداعت در عناصر داستان را مي توان به اين شيوه دسته بندي کرد. • بداعت در موضوع داستان. البته اين مورد بيشتر منوط به تغييرات اجتماعي، فرهنگي، علمي و سياسي يک جامعه است. تغييراتي که منجر به پيدايش موضوعات جديد در آن جامعه مي شود. • بداعت در خلق شخصيت هاي جديد و ناديده • بداعت در استفاده از مکان و فضاهاي جديد. بداعت در نوع روايت و فرم داستان گويي. که اين نوع بداعت از حيطه سوژه خارج مي شود و به نحوه بسط و گسترش داستان مرتبط است. 2. جذابيت:   جذابيت در داستان متأثر از عوامل مختلفي است که يکي از آنها نو بودن و بداعت است. چرا که اداراکات مخاطبان به هر چيز نو و جديدي واکنش نشان مي دهد و جديد بودن و بداعت برايش جذابيت دارد. اگر سوژه اي برايتان جذاب نمود، يکي از راه هاي شناخت جذابيت سوژه اين است که آن را براي چند نفر ديگر تعريف کنيد و اگر واکنش آنها مثبت بود و آنها را هيجان زده کرد، بدانيد که سوژه خوبي داريد. يکي از ديگر از رده هاي شناخت جذابيت اين است که اين سوالات را از خودتان بپرسيد: • آيا داستان قلاب و گيرايي لازم را دارد؟ • آيا کشمکش خوبي در داستان وجود دارد؟ • آيا داستان قابليت عناصري نظير تعليق و غافل گيري را دارد؟ • آيا داستان مي تواند پاياني قاطع و مشخص داشته باشد؟ • آيا داستان جذابيت هاي بصري خواهد داشت؟ • آيا داستان مي تواند بحث انگير باشد و موجي را در جامعه ايجاد کند؟ • آيا داستان درون مايه يا مضموني اخلاقي دارد؟ چرا که فيلم هاي خوب هميشه در زير متن خود دربردارنده مضامين اخلاقي و انساني هستند. 3. زمانمند نبودن:   برخي از سوژه ها تاريخ مصرف دارند و تا يک محدوده زماني به درد مي خورند و اگر زمان آنها بگذرد ديگر اهميتي ندارند. 4. مناسب با رسانه سينما:   هر سوژه اي مناسب يک رسانه است. بعضي از سوژه ها مناسب داستان کوتاه بعضي مناسب يک مقاله علمي، بعضي مناسب يک شعر و بعضي هم مناسب يک داستان سينمايي. پس بهتر است سوژه تان را از اين لحاظ ارزيابي کنيد که آيا قابليت بسط به يک داستان 90 دقيقه اي را دارد يا خير. و اگر کشش لازم را ندارد و مجبوريد مثل بسياري از سريال هاي تلويزيوني به آن آب ببنديد، پس بهتر است آن را کناري بگذاريد. 5. مناسبت با اقتضائات فرهنگي، اجتماعي و سياسي:   بعضي از سوژه ها به گونه اي هستند که مشمول خطوط قرمز مي شوند، پس بهتر است سراغشان نرويد. 6. مناسبت با اقتضائات توليد:   بعضي از سوژه ها نياز به پروداکشن هاي عظيم و پرهزينه دارند، که در بعضي از کشورها قابل توليد نيستند، پس چه بهتر که نويسنده قبل از نوشتن اين نوع داستان ها به شرايط هم نگاهي بيندازد. با توجه به اين مقدمه نگاهي به فيلم هاي جشنواره بيست و نهم مي اندازيم. جرم   مسعود کيميايي جرم روايتگر داستان مردي است که نمي خواهد از عقايد خود تخطي کند و حضور برخي از نمايندگان نظام سرمايه داري در التهابات آستانه پيروزي انقلاب، او را دچار ترديد مي کند. و سرانجام دست به انتقام از نماينده سرمايه دارها مي زند و در اين راه کشته مي شود. داستان جرم داستاني تکراي در سينماي کيميايي است که هر از گاه به گونه و رنگ و لعابي جديد رخ مي نمايد. جرم تکرار ضعيف قيصر و گوزن هاست. داستان انتقام آن هم به اين شکل يکي از تکراري ترين داستان هاي سينماي دنياست. سوژه جرم بداعت خاصي ندارد و روايت آن نيز خطي و کلاسيک است، علاوه بر اين که روايت جرم به خاطر ريتم کند و صحنه هاي پرگو و ديالوگ هاي ثقيل، تماشاگر را خسته مي کند. به نظر مي رسد اگر قيچي تدوين، ديالوگ هاي زائد جرم را قيچي کند، فيلمي قابل قبول از کيميايي خواهد بود. خيابان هاي آرام   کامبوزيا پرتوي داستان فيلم درباره خبرنگار برنامه «خيابان هاي آرام» و شوهر نظامي اش است که در شهري آرام زندگي مي کنند و يک روز آرامش شهر با رها شدن هدفمند شش ديوانه (توسط معاون پليس و رئيس ديوانه خانه) به هم مي ريزد. البته در پايان مشخص مي شود که شش ديوانه همان روز به شهري ديگر منتقل شده اند و تمام خرابکاري ها ساختگي بوده است. داستان فيلم بر اساس کشمکش بين رسانه (خبرنگار زن) و پليس (شوهرش) شکل مي گيرد. فيلم داستاني جديد و جسورانه در سينماي ايران دارد و پر از لايه هاي انتقادي از رفتار نهادهاي نظامي است. خيابان هاي آرام در نوع روايت خود فرمي جديد در سينماي ايران است؛ روايتي سيال که شخصيت داستان را به دنبال حوادث مي کشاند و پر از تضادها و ارجاعات سياسي و فرهنگي خنده دار است. فيلم خلاقيت هاي بصري ديگري مانند کپشن هاي خارج از روايت فيلم دارد که به طنز فيلم کمک مي کند. تنها نقطه ضعف فيلمنامه اين است که به خاطر بسياري از ارجاعات بيروني ممکن است فيلم تاريخ مصرف داشته باشد. اسب حيوان نجيبي است   عبدالرضا کاهاني فيلم از تکنيک جابه جايي فيلم هاي کمدي استفاده مي کند؛ البته اين جا به جايي را با يک غافل گيري در پايان داستان افشا مي کند. فيلم کاهاني داستان يک زنداني را روايت مي کند که شب هايي که از زندان مرخصي مي گيرد، لباس پليس مي پوشد و به رشوه گيري از مردم مي پردازد. اين فيلم در ژانر کمدي سياه اجتماعي مي گنجد و قرار دادن يک پليس در چنين موقعيتي در سينماي ايران يک موقعيت بديع و خلاقه است. آسمان محبوب   وحيده محمدي فر آسمان محبوب مهرجويي، فيلم محبوب خيلي هاست. اين فيلم متأثر از کتاب جهان هولوگرافيک ساخته شده و تصويري سينمايي براي نظريه موجود در اين کتاب است. فيلم داستاني بديع در سينماي ايران را روايت مي کند؛ داستان پزشکي که سرطان دارد. به مرگ نزديک است و در يک سير ذهني يا روحي با اسرار جهان سنتي آشنا مي شود و شفا مي يابد. البته اين فضا براي کساني که با فضاي فکري مهرجويي بعد از ترجمه اين کتاب ناآشنا هستند، غير مقبول مي نمايد. اما اين فيلم متأثر از نظريه جهان هولوگرافيک مفهوم فرا روان شناسي شفا و معجزه را که هنوز دانشمندان به کنه آن نرسيده اند، جست وجو مي کند. و از اين لحاظ جلوتر از سينماي ايران سير مي کند. آلزايمر   احمدرضا معتمدي آلزايمر داستان نويي ندارد و بازگشت يک گم گشته بعد از سال ها به خانواده اش داستاني کليشه اي است. اما نويسنده آلزايمر با جزئياتي جديد داستاني جديد را خلق مي کند. درون مايه داستاني، با کمک ماجرا به موضوع اعتقاد و ايمان قلبي در مقابل عقل محاسبه گر مي پردازد. گويا نويسنده به دنبال اثبات ديدگاه ايمان گرايان در برابر عقل گرايان است. اين درون مايه با پايان فداکارانه زن و بازگشت به مرکز نگه داري بيماران رواني که خود نشانه اي پرمعني بر بي اهميت بودن عقل است، تأکيد مي شود. نويسنده در اين فيلم با خلق شخصيت آسيه و تعليقي مناسب مفهومي الهياتي در نقد عقل گرايي ارائه مي دهد که در سينماي ايران جديد و بديع است. جدايي نادر از سيمين   اصغر فرهادي داستان جدايي يک زن و شوهر، داستاني تکراري است. و درون مايه دروغ و حقيقت، از تم هاي مورد علاقه فرهادي است که در کارهاي قبلي اش (درباره الي... و چهارشنبه سوري) تکرار شده است. اما چه مي شود که جدايي نادر از سيمين تبديل به يکي از بهترين فيلم هاي سينماي ايران مي شود داستان جدايي مقدمه اي است براي وارد شدن به داستان دوم که داستاني اخلاقي حقوقي براي اثبات صدق و کذب کشته شدن يک جنين است. جذابيت داستان به خاطر تعليق و غافل گيري هايي است که به مخاطب منتقل مي کند، به خاطر کشمکش ها و تضادهاي دروني شخصيت هايي است که هر يک هم محق هستند و هم مجرم. و قرار دادن شخصيت ها در يک پارادوکس اخلاقي است که باعث جذابيت و بداعت داستان مي شود. جدايي نادر از سيمين يک شاهکار و فيلمي بي مثال در سينماي ايران است. سعادت آباد   امير عربي سعادت آباد از آن داستان هايي است که سوژه اش مناسب فيلم کوتاه است. کشش يک فيلم 90 دقيقه اي را ندارد. درون مايه فيلم ارزشمند است و نشانگر عدم اعتماد و مخفي کاري بين زوج هاي جامعه تازه به دوران رسيده امروزي است. اما از طرفي اين مضمون در فيلم هاي کارگرداناني مثل اصغر فرهادي تکرار شده است و نمي تواند حرف جديدي باشد. باعث تأسف است که مازيار ميري سينماي قصه گوي به آهستگي و کتاب قانون را رها کرده و وارد اين عرصه شده است. اميد، که ميري به سعادت آباد سينماي قصه گو باز گردد. گلوگاه   ابراهيم معيري گلوگاه داستان تکراري و کليشه شده عشق مثلثي را روايت مي کند، تنها جذابيت و بداعت داستان در لوکيشن هاي زيباي شمال و شغل شخصيت هاي داستان (نصب دکل فشار قوي برق) است. البته ترکيب کشمکش بين دو شخصيت با کشمکش با کار و طبيعت، نقطه قوت فيلم محسوب مي شود. و اگر شخصيت ها با کشمکش هاي دروني هم سر و کله مي زدند، با فيلم بهتري روبه رو بوديم. مرهم   داوود نژاد داستان اعتياد در امثال خون بازي و سنتوري تکرار شده است. اما مرهم پرانرژي و پراميد است. مرهم داستاني ساده با روايتي مستندگونه دارد که مخاطب را به همذات پنداري با شخصيت ها وا مي دارد. جذابيت داستان در گرو سادگي روايت، واکنش هاي کاملاً باورپذير شخصيت ها و مادربزرگي پر از مهر و محبت است که به دنبال نوه معتادش براي نجات او تلاش مي کند. مرهم يکي از فيلم هاي خوب جشنواره بود. گرچه بعضي وقايع اين فيلم مانند برخورد با نوه خاله (رضا داوود نژاد) در جنگل تصادفي مي نمايد و حرف هاي حکيمانه او نيز به سن و سالش نمي خورد و شخصيت او را غير قابل باور مي کند. ورود آقايان ممنوع   پيمان قاسم خاني وقتي نويسنده، شخصيتي غير عادي مثل مدير دبيرستان دخترانه (ويشکا آسايش) را که پيردختري بد اخلاق و مردستيز بوده و ديدگاهي منفي نسبت به مردان دارد و از حضور مردان در محل کارش به جد ممانعت مي کند. خلق کند و به ناچار موقعيتي فراهم آورد که او در کنار مردي (رضا عطاران در نقش معلم شيمي) قرار گيرد، احتمالاً اين تضاد موقعيتي، با پرداختي خوب، فراهم خواهد آورد. گرچه فيلم در بعضي جاها مثل طرح و اجراي نقشه رفتن به اردو توسط دانش آموزان و در مواجهه قرار دادن مدير و معلم شيمي در اردو غير قابل باور و غير منطقي مي نمايد، اما در کل فيلم ريتم درستي دارد و مخاطب را اذيت نخواهد کرد. يه حبه قند   محمد رضا گوهري و رضا ميرکريمي اگر بخواهي سوژه اي را که قابليت يک داستان کوتاه دارد، در داستاني سينمايي جاي دهي، همين بلايي سرش مي آيد که سر يه حبه قند آمده. مقدمه فيلم بسيار طولاني و کسل کننده است و داستان تازه از جايي شروع مي شود که خان دايي مي ميرد. گرچه اين گونه داستان گويي با وجود سادگي اش، بسيار دشوار است. و اگر چه روايت داستان هاي ميني مال و کارور گونه، داستان را به جزئيات زندگي عادي و مستند نزديک مي کند، اما ممکن است کسل کنندگي زندگي هم به اين گونه داستان ها سرايت کند. جذابيت هاي داستان در شخصيت پردازي دقيق شخصيت هاي داستان و روابط باورپذير آنهاست. علاوه اين که دکور، لباس ها، لهجه و فضاي سنتي يک خانواده ايراني (يزدي، مازندراني، شيرازي) آن قدر جذابيت دارد که تماشاگر را درگير خود کند. يه حبه قند در لايه زيرين خود به دنبال اين است که شخصيت اصلي داستان (نگار جواهريان) بين پسر دايي اش قاسم که نماد و بازمانده سنت ايراني و سربازي مدافع کشور است و دامادي با هويتي نامعلوم که براي او موبايلي را که نماد مدرنيته است هديه فرستاده و در خارج سکونت دارد، کدام را انتخاب خواهد کرد. اين مضمون شايد تکراري باشد، اما پرداختي بديع و جديد دارد. فرزند صبح   بهروز افخمي سوژه فيلم به خاطر پرداختن به شخصيت امام راحل از اهميت ويژه اي برخوردار است و در ابتدا صرف همين موضوع باعث جذب مخاطب به اين فيلم مي شود. اما از طرفي نحوه پرداخت و گسترش سوژه است که مي تواند انتظار ايجاد شده براي مخاطب را پاسخ گو باشد. فرزند صبح در حد و اندازه هاي شخصيت امام خميني (ره) نيست و حتي به نظر مي رسد که فيلم در جهت عکس نتيجه داده است. چرا که فيلم به روان شناسي شخصيت امام پرداخته و شخصيت بزرگسالي امام را متأثر از حوادث کودکي او مي داند. فيلم نشان مي دهد امام در خانواده اي مرفه بزرگ شده و اهالي خانه و روستا بله قربان گوي او بوده و به خاطر پدرش احترامي ويژه براي او قائل هستند. امام از همان کودکي با بحث ايفاي حق قصاص خون پدر و نفرت از حکومت رضا خاني بزرگ مي شود، او صحنه هايي از افراد زخمي و خون آلود و دريده شده توسط گرگ ها را مي بيند، اشغال خانه توسط اشغالگران و جنگ داخلي در روستا را مشاهده مي کند و از همان کودکي دست به اسلحه برده و تمرين تيراندازي مي کند. فيلم هيچ اشاره اي به جهان فکري امام در بزرگسالي ندارد و از دنياي فقهي، فلسفي، عرفاني و سياسي امام، هيچ تصويري ارائه نمي دهد، و صرفاً شخصيت مبارز امام را متأثر از کودکي اش القا مي کند. کودکي که مدام با خون و اسلحه سر و کار داشته و حالا بزرگ شده و در مقابل ظلم پهلوي ايستاده است. البته بايد حق داد که يک فيلم گنجايش پرداخت به تمام ابعاد شخصيت يک رهبر ساسي مذهبي مثل امام را ندارد، اما از طرفي پرداخت ناقص و بدون جذابيت کم لطفي به چنين شخصيتي است. فيلم خواسته تصويري شاعرانه از کودکي امام را ارائه دهد، اما نتوانسته به چنين مهمي دست يابد، اضافه اين که تدوين کند و سکانس هاي بي مزه فيلم، صدمات زيادي به آن زده است. پي نوشت:   1. روح الله مهدي پورعمراني، آموزش داستان نويسي، انتشارات تيرگان، اول 1386، تهران، ص 98 2. چارلي موريتز، نگارش فيلمنامه داستاني، محمد گذرآبادي، انتشارات بنياد فارابي، اول 84، تهران، ص19   منبع: ماهنامه فيلمنامه نويسي فيلم نگار 1+100  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 499]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن