محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845892450
تأملاتي نظري و تاريخي در علل و انگيزه هاي پيدايش جريان پيدايش جريان آقاي منتظري (58)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تأملاتي نظري و تاريخي در علل و انگيزه هاي پيدايش جريان پيدايش جريان آقاي منتظري (58) نويسنده:دکتر سيد حميد روحاني (1) آزمايش هاي خدايي و روسياهي نازدودني نسبت دروغ و مسائل اخلاقي به يادگار امام! ... آخر در زمان ما اين چه مطبوعاتي است که مثلا احمد آقاي خميني يک سري حرف هاي بي اساس و دروغ به اسم«رنجنامه»به هم بافت و همه مطبوعات هم از اول تا آخر آن را نوشتند... .(2) اکنون حدود هفده سال از انتشار«رنجنامه»مي گذرد و در درازاي اين سال ها آقاي منتظري و نور چشمان او فراوان با راديوهاي بيگانه از جمله راديو رژيم صهيونيستي گفتگو و مصاحبه داشته اند و بر ضد نظام و انقلاب اسلامي سخن پراکني کرده اند و در سايت خود هر آنچه را که خواسته اند مطرح کرده اند، چرا تاکنون يک مورد-آري تنها يک مورد-از «حرف هاي بي اساس و دروغ»!حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد احمد خميني(ع)را بازگو نکرده اند؟چرا نتوانسته اند حتي ايرادات و اشکالات مستند و منطقي آن بزرگوار به آقاي منتظري را پاسخ گويند؟ گويا آقاي منتظري در برابر انتقادات و اشکالاتي که بر رفتار و گفتار او وارد مي شود، جز ادعاي اينکه «بي اساس و دروغ است»پاسخي بلد نيست و حرفي ندارد!آن روز که نگارنده به همراه حجج اسلام حاج آقاي کروبي و حاج آقاي جماراني آن نامه تاريخي را از سر دلسوزي به او نوشتيم تنها پاسخي که پس از گذشت حدود سه ماه، از جانب او انتشار يافت، اين بود که در اين نامه «چندين تهمت و دروغ واضح وجود»دارد!بدون اينکه به يکي ازآن «چندين تهمت و دروغ»اشاره اي داشته باشد!آيا آقاي منتظري و شبکه حاکم در بيت او مردم را تا اين پايه عوام و نادان پنداشته اند و بر اين باورند که در برابر انتقادها و اشکالات اصولي، منطقي و مستند، صرف ادعاي اينکه «يک سري حرف هاي بي اساس و دروغ»مي باشد مي توان نسل امروز، نسل هاي آينده و تاريخ را فريب داد و روي واقعيت ها پرده کشيد؟!آيا ادعاهاي واهي و بي پايه مي توان کاستي ها، نادرستي، لغزش ها، باندبازي ها، جانبداري از آدمکشان و منافقان و تأثير پذير از ليبراليست ها و بيگانه پرست ها را پوشيده داشت و نفوذ پادوهاي سازمان سيا را در بيت خويش پنهان کرد و خيانت به کشور، ملت و آرمان هاي ملي را خدمت نماياند؟ خاطره بافان و دروغ سازان کتاب خاطرات از آنجا که در برابر رنجنامه مستند يادگار امام خود را خلع سلاح ديدند و پاسخي به خرده گيري هاي اصولي و منطقي آن مرحوم نداشتند طبق شيوه همه عناصر ورشکسته و بي منطق به تهمت و ناسزا رو آورده اند و کوشيده اند با نسبت هاي ناروا و بهتان تراشي ها از او انتقام بگيرند و حقايقي را که در رنجنامه آمده است به زير سؤال ببرند، از اين رو، با يک پرسش و پاسخ رذيلانه اين گونه لجن پراکني کرده اند: س:نکته ديگري که شايد در تشديد اين قضايا(3)نقش داشته اين بوده که چندي قبل از اين جريانات (4)آقاي سيد عبدلرسول حجازي-برادر سيد عبدالرضا که اعدام شد-در سپاه اصفهان و خميني شهر به اتهام مواد مخدر و فساد بازداشت مي شود و در بازجويي هاي عليه آقاي سيد احمد خميني اعتراف هايي داشته که اين اوراق از کيف آقاي ميرزايي که نماينده قهدريجان در مجلس بوده توسط وزارت اطلاعات به سرقت مي رود و بعد در بازجويي هاي وي اين مسائل مورد پرسش واقع مي شده است. به نظر شما آيا مرحوم حاج سيد احمد خميني وحشت داشته که اين اوراق توسط سيد مهدي منتشر شود؟ ج:من اين قضيه آقاي سيد عبدالرسول حجازي را خيلي اطلاع ندارم، ولي آقاي سيد عبدالرضا حجازي با مرحوم حاج سيد احمد آقا خيلي رفيق و به اصطلاح هم پياله بودند و با ماشين سيد عبدالرضا به تفريح مي رفتند، قبل از انقلاب هم که آقاي سيد احمد خميني را از مرز گرفته بودند و به زندان قزل قلعه آوردند در آنجا آقاي سيد عبدالرضا حجازي هر روز براي او ناهار مي آورد، خوب اين خيلي مهم بود که کسي از خارج زندان هر روز براي يک زنداني ناهار بياورد. بعد از انقلاب هم اينها روابطشان محفوظ بود. بعد يک دفعه ديديم سيد عبدالرضا را گرفتند و بعد از چند روز اعدامش کردند و سيد احمد هم براي او کاري نکرد! اين مسئله سؤال برانگيزي بود... .(5) بي ترديد اين پرسش و پاسخ از پايه ساختگي و نمايشي است و جز اتهام و افترا و دروغ ناروا، مايه اي در آن نيست و پرسش کنندگان و پاسخ گويندگان حاکم در بيت آقاي منتظري بهتر از ديگران مي دانند آنچه در اين پرسش و پاسخ به يادگار امام نسبت داده اند عاري از حقيقت و دور از واقعيت است و اينکه «سيد عبدالرسول حجازي در سپاه اصفهان و خميني شهر در بازجويي هاي خود عليه آقاي سيد احمد خميني اعتراف هايي داشته و اين اوراق از کيف آقاي ميرزايي نماينده قهدريجان توسط وزارت اطلاعات به سرقت رفته»و... و... جنبه خيالبافي، صحنه سازي و شعبده بازي دارد که البته شبکه حاکم در بيت آقاي منتظري و باند مهدي و هادي در اين گونه دارند، ليکن آنچه بايستي مورد بررسي و ارزيابي قرار بگيرد اين است که غرض و انگيزه اصلي از اين پرسش و پاسخ ساختگي چه مي باشد و شبکه حاکم در بيت آقاي منتظري با اين شعبده بازي چه انديشه اي را مي خواهد به بار بنشاند و چه برآيندي به دست آورد؟ جريان انتقام گيري از امام و حاج سيد احمد آقا از انگيزه هاي ديرينه اين شبکه است و در آن ترديدي نيست، ليکن به نظر مي رسد غرض از طرح اين پرسش و پاسخ جرياني فراتر از انتقام جويي در کار است که نبايستي از آن غفلت ورزيد. به نظر مي رسد انگيزه اصلي از اين پرسش و پاسخ ساختگي را بايستي در محورهاي زير جستجو کرد: 1. دفاع از مهدي قاتل باند مهدي قاتل از اينکه ليدر فقيدشان آدمکش جنايت پيشه اي بوده است در رنج اند و تمام تلاش و کوششان اين است که به نحوي او را از اين اتهام مبرا سازند و به نسل امروز و به تاريخ بباورانند که نامبرده به جرم آدمکشي و جنايت اعدام نشده است، بلکه قرباني يک سلسله اطلاعات و اخبار و اسنادي شده است که عليه مقامات نظام اسلامي در دست داشته و مسئولان از بيم اينکه مبادا آن اطلاعات را بر ملا کنند پيش دستي کردند و او را از ميان بردند!! يکي از پادوهاي بيسواد باند مهدي و هادي هاشمي به نام مصطفي ايزدي در نامه اي که در آبان سال 86 به نگارنده نوشت، در دفاع از مهدي قاتل آورد:«... چه شد مهدي هاشمي آقاي منتظري نيز به رغم اينکه از مهدي قاتل به سبب اعترافاتي که داشت و حقايقي را در تلويزيون بر ملا کرد، دل خوشي ندارد و از اين رو، هر گاه از او سنگين و دشوار است بپذيرد که يک آدمکش جنايتکار ساليان درازي در کنار او بوده و او با همه نيرو از او حمايت کرده و او را بزرگ شمرده و رسما اعلام کرده است: ... من مهدي را از وقتي که بچه بود و با مرحوم محمد هم بحث بود و به درس مکاسب من مي آمد مي شناختم... من تمام خصوصيات او را مي دانم، او مردي است مخلص اسلام و انقلاب... در عقل و تدبير و مديريت به مراتب از رئيس سپاه و وزير اطلاعات با همه کمالاتشان بهتر است و در تعهد و تقوا از آنان کمتر نيست... .(6) از اين رو، بر خود وظيفه! مي داند که از نامبرده به هر قيمتي دفاع کند و چنين بباوراند که اعدام او نه ازاين سبب که او آدم کشته بود و دستش به خون انسان هاي بي گناه و عالمان ديني آغشته بود، بلکه جنبه سياسي داشت! او يک سلسله اسنادي داشت که اگر رو مي شد براي مسئولان و مقامات نظام آبروريزي به بار مي آورد!! او قرباني «قضيه مک فارلين شد».(7)«قضيه سيد مهدي بهانه بود و مي خواستند به بهانه او نيروهاي خوب را سرکوب کنند... »(8)، «هدف اصلي من بودم، نه سيد مهدي شايد هدف اصلي تثبيت موقعيت آينده احمد آقا بود... . »(9) طرح اين پرسش و پاسخ نيز براي اين است تا بافته هاي بي پايه و بي مايه اي را که در خاطرات منسوب به او آورده اند استواري ببخشيد و چنين بباورانند که سيد مهدي را به جرم اينکه اوراق و اسنادي از اعترافات سيد عبدالرسول حجازي و اوراق بازجويي او عليه مرحوم حاج سيد احمد آقا در دست داشت دستگير و اعدام کردند و او در واقع قرباني اطلاعات و اسنادي شد که در اختيار داشت و گرنه جرم او(آدمکشي ها)که تا اين حد سنگين نبود! تا به دستگيري و تعقيب و کيفر نيازي داشته باشد! کشتن چند تن از افراد بي سر و پا! که جرم شمرده نمي شود! تنها محاکمه و اعدام منافقين جرم نابخشودني است! که بايستي آقاي منتظري به يقه دراني برخيزد! و فرياد وااسلاما سردهد!! 2. به زير سؤال بردن نظام جمهوري اسلامي چنان که در آغاز اين فرگرد اشاره شد آقاي منتظري از روزي که از قائم مقامي کنار گذاشته شد، به رويارويي با نظام جمهوري اسلامي برخاست و با همدستي منافقين حاکم در بيت و ديگر عناصر به اصطلاح ملي-مذهبي، غربگرا و دگرانديشان وابسته به امريکا ومأموران نفوذي سازمان سيا مانند قرباني فر، کوشيد که همه عمليات نظامي، قضايي و... در نظام جمهوري اسلامي را ناروا و غير قانوني بنماياند و از مخالفان انقلاب اسلامي به هر شيوه و بهانه اي پشتيباني به عمل آورد، از اين رو، مي بينيم که در خاطرات منسوب به او اعدام قطب زاده و رويارويي با توطئه کودتا، برخورد با جريان سيد کاظم شريعتمداري، مجازات منافقين، اعدام مهدي هاشمي، اعدام فتح الله اميد و سرانجام کيفر عبدالرضا و عبدالرسول حجازي را به گونه اي به زير سؤال برده و چنين وانمود کرده است که همه اين اعدام ها، کيفرها و مجازات ريشه در تسويه حساب هاي شخصي مقامات مسئول نظام جمهوري اسلامي با اعدام شدگان داشته است و با زبان بي زباني کوشيده است وانمود کند که اعدام شدگان همگي بي گناه و معصوم بوده اند!!! و قرباني بند و بست هايي شده اند که مقامات مسئول نظام جمهوري اسلامي و شخص حاج سيد احمد آقاي خميني در آن نقش داشتند! 3. همدستي عبدالرسول حجازي با باند مهدي قاتل بنا بر برخي از گزارش ها و اطلاعات به دست آمده، عبدالرسول حجازي در منطقه قهدريجان با باند مهدي و هادي همکاري ها بند و بست هايي داشته و مهدي قاتل نامبرده را به عنوان «ترکش خورده انقلاب»به کار گرفته بوده است. ازاين رو، با اين پرسش و پاسخ ساختگي تلاش شده است به عنوان «فرار به جلو»پيشاپيش ارتباط او با باند مهدي قاتل را انکارکند و او را از همدستان مرحوم سيد احمد خميني بنماياند و ننگ را با رنگ بزدايد. 4. به زير سؤال بردن امام و انقلاب اسلامي اتهام به مرحوم حاج سيد احمد خميني به عنوان چهره برجسته و مورد اعتماد امام، نه تنها به منظور انتقام جويي، بلکه در راستاي رويارويي با امام و انقلاب اسلامي، از ديگر انگيزه هاي مطرح کردن پرسش و پاسخي است که در بالا آمد. واقعيت اين است که وارستگي، آراستگي، پاکدامني و بي آلايشي شادروان حاج سيد احمد خميني و پاکيزگي و درخشندگي بيت امام، براي عناصر ضد انقلاب و دشمنان سوگند خورده اسلام و عناصر و گروه هاي مخالف و معاند انقلاب اسلامي، مايه رنج و درد و آشفتگي است و زندگي شفاف امام و فرزندان او، راه هرگونه پيرايه بستن را بر روي بدانديشان و ياوه گويان مي بندد. خردورزان و انديشمندان آن گاه که ساده زيستي و بي اعتنايي يادگار امام به دنيا و رياست را مي بينند، چگونه مي توانند دروغ هاي خيانت باري را که درکتاب خاطرات منسوب به آقاي منتظري از زبان او آمده است که «غوغاي برکناري»براي اين بوده است که حاج احمد آقا به قائم مقامي منصوب شود (10) و در واقع قدرت طلبي حاج سيد احمد آقا مايه کنار زدن او از آن مقام گرديده است! و اين گونه اراجيف را باور کنند؟ يکي از شگردهاي دروغ سازان اين است که براي باوراندان يک دروغ به شنوندگان، دروغ بزرگ تري مي بافند تا دروغ نخست را استواري بخشد. خاطره نويسان با اتهام ناروايي که در پرسش و پاسخ بالا به شادروان حاج سيد احمد روا داشتند، مي خواهند او را همدست مافياي مواد مخدر و باند فساد بنمايانند تا اتهامات ديگر به آن مرحوم براي مردم پذيرفتني باشد و بدين گونه امام و بيت او و در واقع انقلاب اسلامي و مردم انقلابي به زير سؤال روند و عناصر ورشکسته، از همه جا رانده و از همه جا مانده و به گفته مهدي قاتل، «ترکش خورده ها»! تبرئه شوند. -پاسخي مستدل به پرسش و پاسخ مبتذل پرسش کنندگان فرومايه ادعا کرده اند که دستگيري و اعدام مهدي هاشمي براي اين بوده است که حاج احمد آقا وحشت داشت که اوراق و اسناد همدستي او با باند مواد مخدر و فساد «توسط سيد مهدي منتشر شود»!!لکن از اين نکته غافل بوده اند که اگر فرضا چنين وحشتي در کار بود، با دستگيري واعدام مهدي قاتل برطرف نمي شد. مهدي هاشمي اعدام شد، آقاي هادي هاشمي که اعدام نشد، او مي توانست آن اوراق را برملا کند. اتفاقا شادروان حاج سيد احمد خميني، آقا هادي را استاد و مربي مهدي مي دانست و براين باور بود که خط دهنده و طراح، آقا هادي است و در بسياري از برنامه ها و جريان مهدي مجري ديدگاه و نقشه هاي آقا هادي است. مهدي هاشمي اعدام شد، شبکه او که از ميان نرفت، اگر اسنادي در کار بود بي ترديد آن شبکه به انتشار آن اسناد دست مي زد، مگر با ازميان بردن يک نفر يا چند نفر مي توان اسناد را از ميان برد؟!!اگر به راستي چنين اوراقي در دست باند مهدي قاتل بود، چرا تا کنون انتشار نيافت؟ چرا بي بي سي، راديو امريکا و راديو اسرائيل تاکنون از محتواي آن آگاهي نيافتند؟ و آن را انتشار ندادند؟ بايد ديد همدستان مهدي قاتل و شبکه حاکم در بيت آقاي منتظري که تاکنون بارها با راديوهاي بيگانه به گفتگو بيگانه به گفتگو و درد دل نشستند و بر ضد نظام اسلامي لجن پراکني ها کردند، چرا از اين اوراق سخني به ميان نياوردند؟ و آن را انتشار ندادند؟ اين ادعا که «آقاي سيد عبدالرضا حجازي با مرحوم حاج سيد احمد آقا خميني خيلي رفيق و به اصطلاح هم پياله بودند»! از دروغ ها و اتهاماتي است که از سر داغ از دست دادن سمت قائم مقامي مطرح شده است. شادروان حاج سيد احمد هيچ گاه با نامبرده ارتباط تنگاتنگي نداشت. نامبرده در دوراني از شاگردان امام بود و از مبارزان با سابقه و از همراهان شهيد نواب صفوي به شمار مي رفت و طبعا با چهره هاي مبارز، از جمله آيت الله شهيد حاج سيد مصطفي خميني در ارتباط بود و آن گاه که امام نهضت را آغاز کرد، او نيز در صحنه مبارزه حضوري فعال داشت و با مردان مبارز همراهي مي کرد و بارها دستگير و زنداني شد. رژيم شاه توانست از برخي ضعف ها و سستي هاي دروني نامبرده بهره گيري کند و او را به هماهنگي و همدستي با رژيم بکشاند. آن روز که شادروان سيد احمد خميني دستگير و به زندان کشيده شد(1346)تنها 22 سال از عمر او مي گذشت و در سني نبود که با عبدالرضا حجازي رفيق و هم پياله باشد و اگر عبدالرضا حجازي طبق خواست شخصي و يا به اشاره رژيم به منظور نفوذ در سيد احمد آقا«هر روز براي او ناهار مي آورد»نقطه ضعفي براي آن مرحوم به شمار نمي رود. اگر اجل به رژيم شاه مهلت داده بود و انقلاب چند مدتي ديرتر به پيروزي رسيده بود، هم پياله آقاي منتظري، مهدي قاتل، که به ساواک سرسپرده بود، بي ترديد هر روز آقاي منتظري در زندان ناهار مي برد و از او در زندان پذيرايي ويژه اي به عمل مي آورد. ليکن يکي از صدها تفاوت حاج سيد احمد خميني با آقاي منتظري اين بود که آن مرحوم به رغم خدمات و محبت هاي عبدالرضا حجازي، از او تأثير نگرفت و در راستاي هماهنگي و همراهي با رژيم شاه حرکت نکرد، ليکن اگر رژيم شاه به دست ملت ايران واژگون نشده بود، ساواک مي توانست از راه مهدي هاشمي، آقاي منتظري را ناخودآگاه وندانسته به خدمت گيرد و گام به گام سياست شيطاني خود را به دست او اجرا کند. چنان که آشنايي و شناخت ديرينه حاج سيد احمد خميني با آقاي حجازي نتوانست آن مرحوم را بلغزاند و به حمايت نادرست و غير قانوني از نامبرده وادارد، از اين رو، ديديم هنگامي که نامبرده به اتهام فساد بازداشت، محاکمه واعدام شد. به گفته آقاي منتظري «سيد احمد هم براي او کاري نکرد»!چون در مکتب امام پرورش يافته بود و اين حقيقت را به درستي باور داشت که در آيين اسلام حسب، نسب، دوستي، رفاقت و... نمي تواند و نبايد مانع اجراي قانون باشد، ليکن آقاي منتظري نسبت به مهدي هاشمي تا آن پايه سمپاتي داشت که همه حيثيت، ديانت،آبرو و اعتبار خود را در راه نجات آن قاتل قرباني کرد. حاج سيد احمد خميني اين پرورش يافته مکتب امام، تا آن پايه نفوذ ناپذير، باصلابت، با فضيلت، خودساخته، آراسته، صاحبنظر وانديشمند بود که در سنين نوجواني توانست به تنهايي بيت امام در قم را به مدت 14 سال به آبرومندي اداره کند و رژيم شاه و دستگاه مخوف ساواک و ديگر سازمان هاي جاسوسي وگروها و گروهک هاي سياسي به رغم به کارگيري همه ترفندها و توطئه ها نتوانستند در او نفوذ کنند و نقشه ها و نيرنگ هاي شيطاني خويش را به دست او به اجرا درآورند و يا بيت امام را به بي آبرويي بکشند. اگر بنا بر ادعاي آقاي منتظري، حاج سيد احمد خميني با عبدالرضا حجازي «خيلي رفيق و به اصطلاح هم پياله بودند»!اين افتخار او را بس که چه از نظر سياسي و چه از نظراخلاقي از آن رفيق نااهل رنگي نگرفت و به لغزش ولرزش دچار نشد و کرامت و شخصيت خانوادگي خود را تباه نکرد و از راه اسلام و امام بازنماند، به بيراهه کشيده نشد و از آزمايش ها روسفيد و سربلند بيرون آمد، ليکن آقاي منتظري با آن همه ادعاها و خودنمايي ها در گذشته اگر در کنار شخصيت هايي مانند آيت الله رباني شيرازي (اعلي الله مقامه)قرار نمي گرفت معلوم نبود به چه سمت و سويي مي رفت و چه سرنوشتي پيدا مي کرد و آن گاه که با ترفند هادي و مهدي از آزادمرداني همانند رباني شيرازي جدا شد، مي بينيم چه سرنوشت شومي يافت و در آزمايش ها چگونه همه ارزش ها را باخت و همه باورمندي هاي ديني، اخلاقي وانساني را از دست داد. «احسب الناس ان يترکوا ان يقولوا آمنا و هم لايفتنون » پينوشتها: 1. مورخ انقلاب اسلامي. 2. همان، ص 547. 3. مخالفت با حضور مهدي قاتل در بيت آقاي منتظري. 4. بازگشت مهدي قاتل. 5. همان، ص 609. 6. همان، ص 161. 7. همان، ص 607. 8. همان،ص 600 9. همان، ص 610. 10. همان، ص 697. منبع: نشريه 15 خرداد، شماره 18. /ج
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 373]
صفحات پیشنهادی
-
گوناگون
پربازدیدترینها