واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: **وضعيت اعتقادي مردم شام اهالي شام و نواحي آن كه معاويه نزديك چهل سال بر آن استيلا داشت، عموما تازه مسلماناني بودند كه از زمان گرويدن به اسلام جز خاندان ابوسفيان و دست نشانده هاي آنان در اين منطقه را نمي شناختند، لذا اسلام آنها اسلام بني اميه بود. در جنگ صفين معاويه با لطايف الحيل جمعيتي بيش از صد هزار نفر از مردم شام را به نبرد با اميرالمومنين (عليه السلام) بسيج كرد و آنچنان بر ضد آن حضرت تبليغ كرد كه مردم شام ، ايشان و خاندانشان را واجب القتل مي دانستند و بر منابر ، علي (عليه السلام) و خاندان ايشان را دشنام مي دادند. در شام آنقدر بر اهل بيت (عليهم السلام ) سخت گذشت كه وقتي از يكي از ايشان پرسيدند كه در اين سفر در كجا بر شما سخت تر گذشت ؟ در پاسخ سه مرتبه فرمودند : شام . حضرت امام سجاد عليه السلام در بيان سختي شام فرمودند : اي كاش وارد دمشق نشده بودم و يزيد مرا بدينسان اسير در هر شهر و دياري نمي ديد . البته در ميان اهل شام افراد علاقمند به اهل بيت عصمت (عليهم السلام) بودند كه با ماموران يزيد و حاملان سر مقدس امام حسين (عليه السلام) در گير شدند ولي تعداد آنها نسبت به مخالفان بسيار ناچيز بوده است. **ورود به شام كاروان اسراي اهل بيت امام حسين عليه السلام را پس از گذراندن از مسير طولاني كوفه تا شام و گرداندن در شهرهاي بين راه، به همراه سرهاي نوراني و پاك به طرف دمشق آوردند. چون نزديك دروازه دمشق رسيدند، ام كلثوم، شمر را صدا زد و فرمود: ما را از دروازه اي وارد دمشق كنيد كه مردم كمتر اجتماع كرده باشند، و سرها را از محملها دورتر ببريد تا مردم به ما نگاه نكنند. شمر از روي خباثت و ناپاكي و سركشي مخصوص خودش، در واكنش به سخن ام الكلثوم فرمان داد سرها را بالاي نيزه ها زدند و در ميان محملها قرار دادند، آنگاه آنان را از ميان تماشاچيان عبور داد، از دروازه اصلي دمشق گذراند و در كنار پلههاي مسجد جامع شهر نگه داشت. تاريخ ورود اهل بيت را به شام در روز اول ماه صفر نوشته اند و بني اميه آن روز را عيد گرفتند. در بعضي روايات، اهل بيت را سه روز در دروازه شهر دمشق نگاه داشتند. **پيرمرد شامي وقتي كاروان اسيران به درب مسجد شام رسيد ، پيرمرد شامي جلو آمد و گفت : خدا را سپاس مي گويم كه شما را كشت و نابود كرد و يزيد را بر شما مسلط ساخت و شهرها را از مردان شما رهايي بخشيد. امام زينالعابدين(ع) به آن پيرمرد، كه در آن سن و سال از تبليغات زهرآگين اموي در امان نمانده بود، فرمود:اي شيخ، آيا قرآن خواندهاي؟ گفت: آري. فرمود: اين آيه را قرائت كردهاي: قل لا أسئلكم عليه أجرا إلّا المودّة في القربي?. گفت: آري. امام سجاد(ع) فرمود: آن خويشاوندان كه خداوند تعالي به دوستي آنها امر فرموده و براي رسول الله اجر رسالت قرار داده ماييم. سپس آية تطهير را كه در حقّ اهلبيت پيغمبر(صلوات الله عليه) است تلاوت فرمود: إنّما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهلالبيت و يطهّركم تطهيراً. پيرمرد گفت: اين آيه را خواندهام. امام(عليه السلام) فرمود: مراد از اين آيه ماييم كه خداوند ما را از هر آلايش ظاهر و باطن پاكيزه داشته است. پيرمرد بسيار تعجب كرد، گريست و گفت: چقدر من بيخبر ماندهام. سپس به امام(عليه السلام) عرض كرد: اگر توبه كنم آيا توبهام پذيرفته است؟ امام(عليه السلام) به او اطمينان داد. وقتي خبر توبه پيرمرد به يزيد رسيد دستور داد كه او را بكشند. فراهنگ **2006**1918
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 709]