واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: در نشست بررسي پديدهي نمايشنامهخواني در ايران و دنيا: مهندسپور: نمايشنامهخواني در ايران يك حركت سهل الوصول شده است
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و هنر - تئاتر
فرهاد ناظرزاده كرماني، مسعود دلخواه و فرهاد مهندسپور دربارهي «پديدهي نمايشنامهخواني در ايران و دنيا» سخن گفتند.
به گزارش خبرنگار تئاتر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين نشست كه روز گذشته ـ 7 خرداد ماه ـ در سالن سينمايي باشگاه دانشجويان و در حاشيهي جشنوارهي تئاتر تجربه برپا بود، ناظرزاده كرماني مدرس و پژوهشگر تئاتر با اشاره به پيشينهي نمايشنامهخواني در دنيا عنوان كرد: از زمان «سهنهكا» در غرب، يك شكل از نمايشنامه با عنوان «نمايشنامهي خواندني» نوشته ميشد و افرادي كه آن را مينوشتند، خود را براي نوعي سخنوري آماده ميكردند.
او ادامه داد: اين افراد از چهرههاي سرشناس جامعه محسوب ميشدند و از شاخهي دانشهاي ادبي براي رسيدن به مرحلهي استادي استفاده ميكردند و دست به نمايشنامههاي خواندني ميزدند، مثلا سناتورها در جامعهي غرب از طريق ارايهي خطابه به مرحلهي سناتوري ميرسيدند.
كرماني در ادامه به شكل ديگري از نمايشنامهخواني در غرب اشاره كرد و گفت: روخواني يك نمايشنامه كه باز هم سخنوري سرمايهي اصلي آن محسوب ميشد از ديگر اشكال نمايشنامهخواني است كه افرادي كه در هنر نمايش فعال بودند اينكار را ميكردند، مثلا نمايشنامهنويس بزرگي چون «استريندبرگ» عادت داشت، نمايشنامههاي تازهي خود را كه هنوز به صحنه نرفتهاند با يك روخواني حرفهاي به معرض ديد عمومي بگذارد و كار خود را مورد نقد و قضاوت مردم و هنرمندان قرار دهد كه كمكم اين نوع از نمايشنامهخواني در غرب مطرح شد.
اين مدرس تئاتر تصريح كرد: اين اتفاق در دورههايي در كافههاي هنري كه محل تجمع شاعران، نويسندگان و هنرمندان بود نيز اتفاق ميافتاد، اما آنچه كه امروز با عنوان نمايشنامهخواني در ايران شكل گرفته است مشخصا متعلق به ايران است و يك ژانر متفاوت تلقي ميشود كه نمونهي آن در خارج از كشور وجود ندارد.
ناظرزاده با اشاره به ضربالمثل «احتياج مادر اختراع است»، ادامه داد: به دليل كمبود فضا و امكانات موجود در عرصهي تئاتر، هنرمندان ما دست به شكل متفاوتي از نمايشنامهخواني ميزدند كه امروزه يكي از ريختارهاي نمايش ايراني محسوب ميشود و با سنتهاي پيشين ايراني مثل سخنوري همخواني دارد.
مسعود دلخواه كارگردان و مدرس تئاتر نيز در تأييد صحبتهاي ناظرزاده و با اشاره به تجربهي 20 سالهي خود در كشور آمريكا يادآور شد: در تمام دنيا دو شكل از خوانش مرسوم است، كه شكل ابتدايي آن همان نمايشنامهخواني است كه افراد متن را در دست ميگيرند و به صورت نشسته و با بهرهگيري از صدا و بيان مناسب آن را روخواني ميكنند و شكل ديگر آن كه ديگر نمايشنامهخواني محسوب نميشود در غرب با عنوان «اجراي متن در دست» مرسوم است.
او در ادامه اظهار تاسف كرد از اينكه، اين شكل از اجرا را اينروزها ما در ايران با عنوان نمايشنامهخواني تلقي ميكنيم درحاليكه «اجراي متن در دست» درواقع يك نيمه اجرا است و وقتيكه امكان كامل اجراي يك اثر نيست ميتوان با يك دكور ساده، لباس و ميزانسن آن نمايشنامه را اجرا كرد.
دلخواه تصريح كرد: نمايشنامهخواني اصيل همان اتفاقي است كه استاد ناظرزاده به عنوان روخواني تازهترين اثر يك نويسنده در محافل دوستانه و نقد آن اشاره كرد، لذا براي پيشبرد اين جلسه ما بايد بدانيم كه هدف از نمايشنامهخواني چيست؟
به گزارش ايسنا، فرهاد مهندسپور ديگر سخنران اين ميزگرد در تكميل صحبتهاي قبلي عنوان كرد: پيش از برگزاري اين نشست يكي از افراد معترض به جريان نمايشنامهخواني بودم، زيرا كه هدف از انجام اينكار برايم مشخص نبود. درواقع به دليل وجود نيروهاي جوان و وقت آزاد اين افراد و از طرفي كمبود امكانات، امروزه به شكل قابلتوجهي همه روبه نمايشنامهخواني آوردهاند، اما بهتر است قبل از هركاري مشخص كنيم كه چرا چنين اتفاقي ميافتد و نقاط قوت و ضعف آن چيست، زيرا كه امروزه هنر نمايشنامهخواني به نوعي از يك اجراي نيمهكامل تبديل شده است.
او متذكر شد: برخي معتقدند كه نمايشنامهخواني فرصتي براي تحليل اثر آنهاست، درحاليكه در اين برنامههاي نيمهاجرايي كه ما شاهد آن هستيم يك واسطه ميان تماشاگر و متن افتاده است كه باعث ميشود ما از تحليل اثر عاجز شويم. اما باز هم گويا نمايشنامهخواني ضرورتها را از دل خود پيدا كردند و افراد زيادي هستند كه از حداقل امكانات قصد دارند بهترين نتيجه را بگيرند.
مهندسپور با تأكيد بر اين نكته كه نمايشنامهخواني يك فرآيند آموزشي است اضافه كرد: در كشورهاي غربي براي آموزش زبان و درك مطلب و بيان از هنر نمايشنامهخواني بهره ميگيرند، اما امروزه اين هنر بخش عظيمي از نيروهاي ما را سرگرم خود كرده است و اين نگراني وجود دارد كه ما از دل آن يك آيين بسازيم و در گرو آن اصل اتفاق را فراموش كنيم.
او در پايان گفت: نمايشنامه همواره در ساحت زبان و ادبيات اتفاق ميافتد، درحاليكه طي جلسات نمايشنامهخواني اين اتفاق حاصل نميشود.
ناظرزاده كرماني نيز در تكميل صحبتهاي او اضافه كرد: آرزو دارم كه روزي نمايشنامهخواني جايگزين يك تئاتر فقير نشود زيراكه نمايشنامهخواني بايد استاتيك ويژهي خود را پيدا كند و به جايگاه رفيعي دست يابد، نه اينكه در نبود امكانات اجراي عمومي جايگزيني براي اجراي صحنهاي شود، زيراكه نمايشنامه و هنري كه بوي فقر و فلاكت بدهد اساسا اتفاق خوبي نيست.
او اضافه كرد: پيش از اين و در مقالاتي كه در اين خصوص آماده كردهام، برخي از اصول زيباشناسي براي نمايشنامهخواني تعيين كردم اما همواره از اين مسأله ميترسيدم كه اين اصول به عنوان چارچوب قطعي مورد استفاده قرار گيرد درحاليكه من فقط پيشنهاد ميدهم.
مسعود دلخواه نيز تصريح كرد: در هنر نمايشنامهخواني كمي مسخره ميآيد كه يك نمايشنامهي چاپ و اجراشده، مجددا مورد روخواني قرار بگيرند زيرا كه هدف اصلي نمايشنامهخواني معرفي يك اثر جديد است و نبايد از اين طريق يك اجراي نيمهكاره كه جلوي تخيل كارگردان را ميگيرد انجام شود. اما در اجراي متن در دست ميتوانيم هر نوع نيمهاجرايي از متنهاي قديم و يا جديد را داشته باشيم.
فريندخت زاهدي – مدير گروه نمايش پرديس هنرهاي زيبا – كه در اين نشست حضور داشت در ادامهي سخنان اين سه تن يادآور شد: متأسفانه تكنيك صدا و بيان كه از اصول هنري نمايشنامهخواني است، در جلساتي كه در ايران اتفاق ميافتد رعايت نميشود درحاليكه تمام هنر اجراكننده بايد در نحوهي ارايهي متن از طريق استفاده مناسب صدا باشد.
او با اشاره به كلوپهاي هنري كه در اروپا و بهخصوص در ايتاليا وجود دارد گفت: اعضاي اين كلوپها معمولا اهل هنر هستند و هرماه يك نمايشنامه را با حضور يك يا چند بازيگر و با صدايي رسا ميخوانند تا تمركز فكري را براي خواننده ايجاد كنند در حاليكه اين اتفاق در ايران به شكل درستي حاصل نميشود.
او اضافه كرد: حتا اگر ما نخواهيم از صدا هم استفاده كنيم، حداقل بايد پرداخت نورمان در اجراي نمايشنامهخواني مناسب و تأثيرگذار باشد كه متأسفانه اين مسئله هم در جلسات نمايشنامهخواني موردتوجه نيست، درحاليكه هنر نمايشنامهخواني يك مهارت است كه ما فقط از 5 درصد آن بهره ميبريم.
ناظرزاده نيز اضافه كرد: ويژگي مثبت نمايشنامهخواني در انعطافپذيري آن است، زيراكه هدف هنر نتيجهي نهايي آن است و نبايد از هرنوع تنوعي در نمايشنامهخواني ترسيد.
او با اشاره به جمع حاضر در اين نشست گفت: به اعتقاد من جوانان ايراني شريفترين جوانان دنيا هستند، ولي متأسفانه آنها هنوز به خودباوري نرسيدهاند و آرمانگرايي در آنها تحتالشعاع زندگيگرايي شده است، درحاليكه اگر اين آرمانگرايي و خودباوري در هنر از دست برود، آنزمان هنر به جايگاه بدي ميرسد لذا ما بايد در هر كار فرهنگي كمي صبوري كنيم.
مهندسپور نيز در پايان اين نشست عنوان كرد: متأسفانه امروز يك نوع اهمال در صحنههاي تئاتر وجود دارد كه ما را ميترساند درواقع شرايط و كمبود امكانات ما را دعوت به مبتذلبودن، آسانگرفتن، كمكاريكردن و غيره ميكند و در اين ميان هنر نمايشنامهخواني كه يك حركت آزاد است و بيرون از نظارتهاي رسمي اتفاق ميافتد به يك حركت سهلالوصول بدل شده است، درحاليكه ما نبايد در اين عرصه از كيفيت و فنورزي خود كم كنيم و بايد اين مسئله را به عنوان يك هشدار موردتوجه قرار دهيم كه در هنر نمايش نبايد انتظار مخاطب را هدر داد.
به گزارش ايسنا، اين سمينار تخصصي با همكاري مركز تئاتر تجربي و در حاشيهي دهمين جشنواره تئاتر تجربه تشكيل شد.
انتهاي پيام
چهارشنبه 8 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 334]