تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837248662
تئاتر - فرار از قلمرو تئاتر رسمي
واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: تئاتر - فرار از قلمرو تئاتر رسمي
تئاتر - فرار از قلمرو تئاتر رسمي
عباس غفاري: تئاتر تجربي در كشور ما بيش از آنكه امكاني نمايشي باشد به ابزاري براي توجيه رفتارهاي تئاتري كارگردانان ما بدل شده است. از اين روز روزنامه كارگزاران با دعوت از هنرمندان دو نسل تئاتر تجربي كه در اين زمينه فعال هستند، تلاش كرده است شمايي از گستره مفهومي اين امكان تئاتري در كشور را به گفتوگو بگذارد. در اين نشست كه با حضور آتيلا پسياني، فرهاد مهندس پور، اصغر دشتي، همايون غنيزاده برگزار شد، درباره مشكلات پيش روي تئاتر تجربي و دلايل آن گفتوگو شد. بخش نخست اين گفتوگوي جمعي را امروز و بخش پاياني آنرا فردا در اين صفحه بخوانيد.
تعاريف مختلفي از تئاتر تجربي وجود دارد. هر كس چيزي درباره تئاتر تجربي ميگويد و هنوز در بين «هنرمندان تئاتر» تعريف مشخصي براي تئاتر تجربي وجود ندارد. عدهاي تئاتر تجربي را تئاتر دانشجويي و مختص اين گروه تئاتري ميدانند.
فرهاد مهندسپور: اگر به دنبال تعريف هستيم و منظورمان چيزي است كه حدود و ثغور تئاتر تجربي را معلوم ميكند بايد بدانيم كه تئاتر تجربي تعريف شدن را نميپذيرد. ديگر اينكه ما اكنون در جهاني زندگي ميكنيم كه تعاريف، توصيفكننده يا محدودكننده نيستند، در حوزههاي ديگر علوم هم به همين نحو است. در آنجا نيز اگر تعاريفي وجود دارد به منزله چيزهايي است كه بايد از آنها عبور كرد. شايد بهتر باشد به جاي تعريف تئاتر تجربي، بپرسيم كه چه لزومي دارد تئاتر تجربي وجود داشته باشد؟ اينكه تئاتر تجربي، تئاتري حرفهاي است يا نه امري بديهي است زيرا تئاتر تجربي تئاتري حرفهاي است. اما اين پرسش مطرح ميشود كه آيا در كشور ما، تئاتر تجربي به عنوان يك شيوه تئاتري [در كنار جريان تئاتر رسمي] پذيرفته هست يا نه يا اينكه آيا در كنار جريان تئاتر رسمي پذيرفته ميشود؟
در نقاط ديگر دنيا همه چشم به اين دارند كه در تئاتر تجربي چه راه تازهاي براي تئاتر باز ميشود. ولي در كشور ما اينگونه نيست. ايدههايي كه ما در تئاتر رسميمان داريم براي انسان و قرن امروز ايدههاي ناكارآمدي هستند. زماني كه كارگاه نمايش راهاندازي شد، برخوردهاي ناشايستي با آن شد و حالا كه كارگاه تعطيل شده بسياري ميگويند چرا اين اتفاق افتاده است. اين آشفتگي در رفتارها نشاندهنده اين است كه زمينه تئوريكي كه بتوانيم از آن به تئاتر تجربي، جريان رسمي تئاتر و تئاتر ملي نگاه كنيم، وجود ندارد.
آتيلا پسياني: ما كاملا در تعاريف دچار سوءتفاهم هستيم و به نظر من نياز نيست كه براي هر چيزي تعريف بخواهيم زيرا دچار سوءتفاهمات جديدتري ميشويم. تئاتر تجربي كار آدمهاي حرفهاي است و ربطي به هنرمندان آماتور يا دانشجو ندارد. من وقتي كار حرفهاي در تئاتر را شروع كردم به فعاليت در تئاتر تجربي پرداختم. زماني كه كارگاه نمايش [كه يك انباري در تئاترشهر بود] از آبان 83 راهاندازي شد و به همراه ساير بچهها شروع به كار در آن كرديم، دشمنان دانا، تمام كارهاي كارگاه نمايش حتي مناسبات شخصي را شروع به كوبيدن كردند و پس از آن هم دوستان نادان با تعاريف بيمعنا و كارهاي سطحي نيز نقش بسزايي در اين تخريب داشتند. بعد از اينكه من از كارگاه نمايش رفتم، كارهايي كه در آنجا انجام شد يادآور مثل معروف بود: نقاشي مار بود و نوشتن مار نبود. اينها دلايلي بود كه باعث شد تئاتر تجربي دوباره در برابر اين پرسش قرار بگيرد كه تئاتر تجربي چيست. البته رسانهها نيز در اين ميان بيتاثير نبودند. در رسانهها به ويژه در مطبوعات نيز با استناد به اخبار و اطلاعاتي كه به روز نبودند، بودن يا نبودن تئاتر تجربي زير سوال ميرفت. بله، اينها تقسيم بنديهايي است كه هيچ دانشي به جز سوءنظر پشتش نيست. اين سوءنظر و سوءتفاهمات باعث شده كه تئاتر تجربي به گوشه رينگ كشانده شود. بارها به شوخي گفته ام كه تئاتر تجربي در همه جاي دنيا تئاتري پرخاشگر به تئاتر قراردادي است در حالي كه در كشور ما تئاتر قراردادي پرخاشگر به تئاتر تجربي است. ما پرخاشي نداريم و كاملا به تئاتر قراردادي نيز احترام ميگذاريم. متاسفانه در كشور ما هيچ برنامهاي براي حمايت از تئاتر تجربي وجود ندارد و آن چيزي كه وجود دارد اتفاق خودجوشي است در بين هنرمندان؛ چه نسل ميانه و نسل جديدي كه به تئاتر آمدهاند. وقتي ميبينيم كه اين طرز تفكر ادامه دارد، ديگر تبديل كارگاه نمايش به يكي از سالنهاي تئاترشهر زياد نگرانكننده نيست زيرا شاهد اين هستيم كه اين جريان در ذهن هنرمندان جوان تئاتر نيز وجود دارد و مانند قطاري است كه به راه خود ادامه ميدهد.
همايون غني زاده: من بارها گفتهام ادعايي ندارم كه تئاتر تجربي كار ميكنم البته تلاش ميكردم كه تئاتر تجربي كار كنم ولي با توجه به ظرفيتهاي موجود در تئاتر و مديران تئاتري ما، اين كار براي من شدني نيست. من معتقدم كه كار تجربي با توجه به استانداردهايي كه بسياري به آن اعتقاد دارند و در اين شرايط، بسيار سخت است. وقتي من ميخواهم چندين ماه تمرين كنم تا با گروهم يك گام به جلوتر بروم ولي فقط دو ماه زمان براي تمرين در اختيارم گذاشته ميشود، پيداست كه نميتوانم كار كنم. اين روزها تئاتر تجربي و حرفهاي را از هم جدا ميدانند در حالي كه تئاتر تجربي ميتواند حرفهاي هم باشد. اين روزها وقتي دوستان تئاتري رابطهاي بين نمايشي كه ميبينند با شيوههايي كه ميشناسند پيدا نميكنند، آن اثر يا آثار را كاري تجربي مينامند. اين امر باعث شده ما با گروههايي مواجه شويم كه به آنها گفته ميشود تجربي كار ميكنند. چرا بايد وقتي كاري كمي متفاوت است، گفته شود كه كاري تجربي است.
اصغر دشتي: به نظر من تئاتر تجربي در واقع يك روش توليد تئاتر است. ما متأسفانه در دو تعريف گرفتار شدهايم كه در اصل از بي تعريفي به اين دو تعريف رسيدهايم. وقتي مبنايي وجود ندارد، هر كس با هر پديدهاي كه برخورد ميكند، آن را با چيزي كه نميشناسد مقايسه ميكند. بارها ديده شده نسبت به اجراهايي كه آنها را نميفهمند يا آنها را نميشناسند موضع گرفته و اعلام ميشود كه اين كار، اثري تجربي نيست. اين در حالي است كه حتي خود توليدكنندگان آن تئاتر هم ادعاي تجربيبودن نداشتهاند! در اين شرايط بلافاصله تئوريهايي صادر ميشود و ما ارجاع داده ميشويم به تجربههاي چند دهه گذشته اروپا و مدام با عناوين و اسامي هنرمنداني قياس ميشويم كه دورانشان گذشته و در اصل مختصاتي كه آنها در آن به توليد تئاتر ميپرداختند، با مختصات ما هيچ شباهتي ندارد. تعريف دوم نيز كه با آن مواجهيم و به نسل ما تحميل ميشود اين است كه تئاتر تجربي كار كساني است كه تمام سبكها و شيوههاي تئاتر را تجربه ميكنند و بعد به تئاتر تجربي ميپردازند. ما انسانيم و در امتداد هم زندگي ميكنيم و هيچ كدام ما زندگي را از صفر شروع نميكنيم. كسي شيوههاي مختلف را تجربه كرده و به تجربه يا روشي جديد در تئاتر تجربي ميرسد، ولي نسل بعد كه تمام اين تجربهها را مشاهده يا مطالعه كرده به دريافت تئاتر جديدي ميرسد كه دوست دارد و ميتواند نقطه شروع كار او باشد. من با ديدن تجربيات دوستان خود ناخودآگاه در آنها دخيل هستم و همه ما ميتوانيم به صورت متقابل تاثير لازم را از تجربيات يكديگر داشته باشيم.
پسياني: اين جمله كه هنرمند تجربي كسي است كه همه شيوههاي مختلف را تجربه كرده باشد به نظر من، نوعي جوانكُشي و از بين بردن نيروي جوانان است. فردي ممكن است تجربيات ديگران را پايه كار خود قرار داده و تجربه خود را روي آنها بنا كند. كس ديگري ممكن است با يك تجربه نوين در جهت تخريب تجربيات گذشته برآيد كه خود اين تخريب نيز سازندگي را به همراه خواهد داشت. تئاتر تجربي بازتر از آن است كه بخواهيم اين كليشهها را مبنايي براي آن قرار دهيم. من با خيلي از كارگردانها با سلايق مختلف كار كردهام تا به مرحلهاي رسيدم كه خود شروع به كارگرداني كردم. اين عملكرد شايد در جايي تاثيرگذار باشد ولي تعيينكننده نيست.
واقعا بعضي وقتها وقتي صحبت از تئاتر تجربي ميشود من هم اين جمله را شنيدهام كه ميگويد كسي كه در تئاتر تجربي فعاليت ميكند بايد قبل از آن كار در تمام سبكها و شيوههاي تئاتري را تجربه كرده باشد.
پسياني: به نظر من به خاطر كمبود سالن، كمبود بودجه، حذف كردن اين گونه نمايشي و بدهكار نبودن به جوانان با استعدادي كه ميخواهند وارد دنياي تئاتر شوند، از اين جمله استفاده ميشود. كساني در تئاتر تجربي هستند كه در سطح كار ميكنند كه البته ايرادي ندارد فقط ميگويم اين شيوه را فقط به لحاظ سطحي نگاه نكنند و ببينند كه تئاتر تجربي چگونه در عرض حركت ميكند. تئاتر تجربي داراي حركتي عرضي است درست مثل سياهبازي، در سياهبازي ستون فقرات اصلي قصه زياد مهم نيست بلكه زوايايي كه سياه وارد شده و شوخيهايي كه ميكند مهم است. همه ما تئاتر كار ميكنيم اما شيوهاي كه در تمرين پيش ميگيريم باعث ميشود بگوييم كاري تجربي يا قراردادي است. تئاترتجربي پر از جسارتها، ابداعات و اتفاقاتي است كه در تئاتر قراردادي به طور معمول وجود ندارد. به طور كلي تئاتر تجربي، تئاتر ريسك است. اين مسئله كه نبايد سطحي به تئاتر تجربي نگاه كرد در بين تماشاگران تئاتر نيز وجود دارد. تماشاگري كه به جاي اعتماد به ذهن خود و دقيق ديدن، حرفهاي من را قبول كند، اين حق را به من ميدهد كه به وي دروغ بگويم. در عين حال تماشاگري كه حرف مرا باور نكند كار مرا سخت كرده و باعث لذت بردن من ميشود. من براي اين مخاطب تئاتر ميسازم؛ براي تماشاگري كه به من ميگويد چيزي از نمايش من نفهميده و روي ذهن خود اتكا دارد.
يك چيزي كه اين روزها اتفاق ميافتد اين است كه گروههاي جواني وجود دارند و از كارهايي كه هنرمندان تئاتر تجربي در گذشته انجام ميدادند تقليد صرف ميكنند و آن را به نام خود و به عنوان كاري تجربي ارائه ميدهند. اين در حالي است كه اينگونه آثار داراي اصل و مايه قوي به لحاظ تئاتر تجربي نيستند. . .
مهندسپور: من با اين شكل كه برخي گروهها كپيبرداري صرف كردهاند برخورد نكردهام. اگر كپيبرداري وجود داشته باشد نشان ميدهد كه ما جريانات فكري و توليدي مناسبي در كنار تئاتر [مانند مطبوعات هنري كه رويدادها را ثبت كنند] نداريم. اما بديهي است كه انسانها از هم تاثير ميپذيرند و خواهناخواه از آن استفاده ميكنند. ما در ايران در آستانه فعاليتهاي پيشرو تئاتر يا تئاتر تجربي هستيم. تئاتر تجربي فقط ميداند كه چه كاري نميخواهد بكند و نميداند چه كاري را ميخواهد انجام دهد. گفته ميشود كه تئاتر تجربي چون داراي معيار و ملاك خاصي نيست باعث شده تا هر كسي مدعي باشد كه تئاتر تجربي كار ميكند. فرآيندي كه در تئاتر قراردادي يا تئاتر روشمند اتفاق ميافتد اين است: دستورالعملهايي وجود دارد كه طبق آن عمل ميشود و به همين خاطر نقد كردن آثار راحت است. در تئاتر تجربي قراردادي براي ارزيابي وجود ندارد و اين موضوع به عنوان مشكلي براي منتقدان و توليدكنندگان تئاتر تجربي وجود دارد. مشكل توليدكنندگان تئاتر تجربي در طول تمرين حل ميشود ولي مشكل منتقدان سر جاي خود باقي ميماند. پيشنهادي كه از طرف منتقدان تئاتر تجربي وجود دارد اين است كه ميگويند كسي كه ميخواهد در اين بخش از تئاتر فعاليت كند بايد تئوريهاي پيشين خود را بداند كه حرف درستي است. كسي كه در تئاتر رسمي كار ميكند نيازي به تئوري ندارد و فقط بايد قراردادها را ياد بگيرد. در حالي كه هنرمندان تئاتر تجربي بايد تئوريها را بدانند زيرا آنان مدعي اين هستند كه هر اجراي تئاتر تجربي، تئوريهاي خودش را بنا ميكند و هر نمايش، تجربه قابل توجهي براي يك كارگردان تجربي است زيرا جزء گنجينه تئوريهاي وي قرار ميگيرد تا ديگر از آن استفاده نكند. به اين صورت تكرار در تئاتر تجربي روي نميدهد. به اين دليل، كارگردان تئاتر تجربي بسيار زحمتكش است، بيشتر ميبيند، بيشتر ميداند و بايد گستره داشتههايش بيشتر باشد. كسي كه تئاتر تجربي توليد ميكند بايد كم و بيش با تئوريهاي مختلف تئاتري كه بشر پشت سر گذاشته آشنا باشد. البته نه به اين معنا كه انواع تئاتر را تجربه كند و بعد وارد تئاتر تجربي شود. در تئاتر ايران، چون گفتوگو درباره تئاتر وجود ندارد باعث شده كه ما فقط كار ميكنيم و واكنشهايي را كه نسبت به كارمان بايد وجود داشته باشند، نميبينيم. به همين خاطر كارگردان تئاتر تجربي در دام اين مهلكه ميافتد كه خود را به عنوان صاحب يك سبك و روش تثبيت كند و وقتي اين كار را كرد از حوزه تئاترتجربي فاصله ميگيرد. چيزي در تئاتر تجربي براي حفاظت و حراست كردن وجود ندارد. هنرمند تئاتر تجربي باور دارد كه انسان در جهان يك بار مصرفي زندگي ميكند و هر چيزي كه بشر بيان ميكند ديگر نبايد تكرار شود. اما آيا در تربيت و رفتارهاي ما در ايران، جهان يك بار مصرفي درك ميشود؟ اين ايدهها در تئاتر تجربي با چيزي كه مناسبات اجتماعي ما را تشكيل ميدهند همخواني ندارد و دليل مخالفت تئاتر رسمي نيز با تئاتر تجربي بر سر همين موضوع است. نكته اينجاست كه دريافت يك انسان به عنوان كارگردان تجربي دريافتي است قابل بيان، چون در جهان بيان يك بار مصرفي زندگي ميكند. ولي كارگردان تئاتر رسمي فكر ميكند پيشاپيش بايد تعريف كند تا در مقابل آن موضع بگيرد. در حالي كه كارگردان تجربي ميگويد من در جهان تعاريف زندگي نميكنم و چيزي وجود ندارد كه به من كمك كند تا خود را بيان كنم جز چيزي كه فقط يك بار ميتوانم آن را فرياد بزنم. براي همين، اين ايده «جهان در حال تغيير» تمام انرژيهاي موجود در تمرينات را ايجاد ميكند و حتي انرژيهاي موجود در اجرا را به وجود ميآورد. تئاتر تجربي مناسبات خود را بر اساس قراردادها نميسازد بلكه بر اساس چيزهاي غيرقابل پيشگويي و بيان نشده ميسازد؛ و اين باعث ايجاد سوءتفاهم ميشود. چون تئاتر تجربي روي عنصر پيشبيني نشدن پيش ميرود هميشه احتمال اين را ميدهد كه كسي سر زده وارد تئاتر شده و پيشنهاد پيشبيني نشدهاي ارائه دهد كه خيلي جالب توجه باشد. ما با اينگونه افراد در ايران سر و كار داريم و بايد به آنها مجال دهيم. مجموعه شبهبرنامههايي كه براي تئاتر در ايران وجود دارد فرصت كار كردن را به اين افراد نميدهد. در تئاتر تجربي گاهي قراردادهاي تئاتر رسمي را مصالح و دستمايه كار قرار ميگيرند. مانند نمايش «يك سمفوني ناكوك» كه مصالح خود را از دور ريزهاي تئاتر، بوركراسي تئاتر و رفتارهاي ما به دست ميآورد. چيزي كه ما هيچگاه فكر آن را نيز نميكرديم و از آن استفاده نكرده بوديم.
غنيزاده: در تئاتر رسمي نيز كارگردان و گروه تئاتري حق اشتباه كردن يا آزمون و خطا را دارند و اين حق بايد براي كارگردانان تئاتر تجربي نيز وجود داشته باشد. به اين صورت يك كارگردان تجربي ميتواند كارهايي را كه احتمال اشتباه كردن در آنها وجود دارد تشخيص دهد. من در حين كار لحظهاي به اين فكر نميكنم كه احتمال دارد اشتباهي انجام دهم. در كشور ما ميزان اشتباهاتي كه توسط تئاترهاي تجربي صورت ميگيرد بيشتر از اشتباهات موجود در تئاتر قراردادي يا رسمي كشور نيست.
گاهي اين سوال پيش ميآيد كه آيا تئاتر تجربي ميتواند تئاتر كلاسيك، تئاتر اكسپرسيونيستي يا يكي ديگر از انواع تئاتر باشد يا نه؟
پسياني: تئاتر كلاسيك و اكسپرسيونيستي و غيره، سبك هستند در حالي كه تئاتر تجربي يك شيوه براي چگونگي رسيدن است. تئاتر رسمي يك تئاتر پذيرفته شده توسط تماشاگري متوسط است كه زياد جستوجوگر نيست و از پاي سريالهاي تلويزيوني به ديدن تئاتر ميآيد. در همه جاي دنيا اين شرايط حاكم است و هيچ اشكالي هم ندارد.
گاهي به نظر ميرسد كه خطر تكراري شدن و استفاده از موضوعات تكراري، تئاتر و تئاتر تجربي را تهديد ميكند و...
پسياني: خطري كه ما را تهديد ميكند اين است كه تئاتر تجربي تبديل به يك تئاتر رسمي شود؛ يعني اينكه من به عنوان كارگردان، يك قالب براي تئاتر خود درست كنم. در حال حاضر مدام به اين شرايط دعوت ميشويم. اين زنگ خطر از آنجا به صدا درآمد كه زماني، مطبوعات كارهاي ما را رد ميكردند ولي حالا نظرهاي مثبتي درباره آن ارائه ميدهند. اين نشاندهنده آن است كه ما را در قالب خود پذيرفتهاند. اگر يك كارگردان تئاتر تجربي به دنبال تمهيداتي باشد كه تاثيرش را روي مخاطب ببيند، وارد حسابگريهايي شده كه متعلق به تئاتر قراردادي است. در صورتي كه در تئاتر تجربي هوشمندي وجود دارد؛ يعني اينكه تصميم بگيريم كاري كنيم كه تماشاگر را در شكلي جديد تحت تاثير قرار دهيم. گاهي هست كه كاري را در نمايشي انجام دادهايم و فكر ميكنيم تجربه ناقصي بوده و در كار بعدي از آن استفاده ميكنيم و چيز جديدي را بر آن ميافزاييم كه در كار تجربي، بيشتر در شكل اتفاق ميافتد. متاسفانه كسي با استفاده از تجربيات ديگران چيز جديدي را بنا نميكند. به نظر من تئاتر تجربي نبايد جرياني بريده و گسيخته باشد. بايد پي در پي و سلسلهوار پيش برود. تئاتر تجربي به ذائقه مخاطب نميپردازد بلكه به ذائقه خود ميپردازد. هوشمندي، استعداد، دريافت، سرعت انتقال و قدرت تطابق، به نظر من مهمترين پارامترهايي است كه براي كارگردان تئاتر رسمي يا تجربي بايد وجود داشته باشد.
چهارشنبه 8 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 539]
-
گوناگون
پربازدیدترینها