واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: چانه زني براي كالايي كردن جهان
برناردكيسبعد از سياتل (1999)، دوحه (2001) و كانكون (2003)، هنگ كنگ (13 تا 18 دسامبر 2005) آخرين توقفگاه قافله سازمان جهاني تجارت است كه در آن وزرا، نمايندگان و متخصصين كشورهاي عضو (در حال حاضر 148 كشور) دوسال يك بار براي «بازار» گرمي و سوداگري دور هم جمع مي شوند. سوداگري براي كالايي كردن جهان و تمام عرصه هاي فعاليت بشري ، سيستمي كه آن را «ليبرالي كردن» ناميده اند.اين است محتواي اصلي تمام مذاكرات. چه در زمينه توافقات در امر كشاورزي (به مقاله جاك برتولو در همين شماره مراجعه كنيد)، چه براي دستيابي به بازار غيركشاورزي، چه در زمينه توافق عمومي در امر تجاري كردن خدمات و چه بر سر توافق در زمينه هاي حق مالكيت فكري در رابطه با تجارت. در چنين بازار مكاره اي كه براي بدست آوردن هر چيزي بايد آن را از چنگ ديگري درآورد و هر كوتاه آمدني در يك زمينه با بدست آوردن امتيازات در زمينه اي ديگر همراه است، هدف قوي ترها جستجوي هرچه منفعت و سودآوري سرمايه خويش است بدون آنكه كوچكترين توجهي به جنبه هاي اجتماعي و محيط زيستي نشان دهند. در حاليكه براي تقريبا تمام فقيرترها مسئله، ادامه حيات اقتصادي شان مي باشد. و از اين پس نفس «مبادله آزاد» به زيرپرده شك كشيده شده است.در روي جلد كه يكي از آخرين شماره هاي «اكونوميست» هفته نامه فوق ليبرالي انگليس، عكس دهقاني از اهالي آمريكاي لاتين را مي بينيم كه با لباس گشاد و كلاه نمدي، كه خميده و فرسوده به كره زمين پشت كرده است و معلوم نيست آيا اين كره خاكي مي رود كه با چرخشش دهقان را له كند و يا از او به عنوان تكيه گاه استفاده نمايد. تيتر اين هفته نامه چنين است: «خسته از روند جهاني شدن». جاي آن بود كه اين مجله چند روز بعد با تيتر وصف الحال تري با عنوان «مقتول روند جهاني شدن» به چاپ مي رسيد زيرا چونگ يونگ بوم، اين دهقان اهل كره جنوبي، با خوردن سمومات كشاورزي خودكشي كرد تا با اين كارش خشم و اعتراض خود را عليه ليبرالي شدن بازارهاي كشاورزي كه توليدكنندگان كوچك را در سرتاسر اين شبه جزيره از هستي ساقط كرده و به نابودي كشانده است، بيان كند. اين دهقان بي چاره شهردار قريه كوچكي در نزديكي شهر پوسان بود، جايي كه چند روز بعد از خودكشي او، يعني 18 و 19 نوامبر اجلاس اقتصادي سران كشورهاي آسيايي منطقه اقيانوس آرام برپا مي گرديد. اين اجلاس در واقع تشكيلاتي است مركب از نمايندگان دولتهاي منطقه و در شور و هيجانش براي مبادله آزاد هيچ چيزي از سازمان جهاني تجارت كم ندارد.تيترهاي خوب، آنهايي كه مي دانند چگونه يك لحظه تعيين كننده را درچند كلمه متبلور سازند، گاهي آنرا بسيار خوب بيان مي كنند: مانند تيتري كه چشم ها را به طرف مقاله اي درباره مرگ چونگ متوجه مي كرد: خشم دهقانان كره جنوبي عليه ليبراليسم، اجلاس سران كشورهاي آسيايي منطقه اقيانوس آرام را آشفته نمي كند. البته خودمان مي توانستيم اين مسئله را حدس بزنيم!... مجله «اكونوميست» در تيتر داخلي سرمقاله اش براي توجيه بي تفاوتي عميق سران دولت ها و كشورهايي كه در پوسان گردهم آمده بودند نسبت به مسائل توده ها، به نوعي دلايل اخلاقي فراهم آورده و خواننده را از پيش آماده مي سازد: دهقان ساكن رشته كوه هاي آند «كه از ليبراليسم خسته شده است» كاملا در اشتباه به سرمي برد؛ او درنظر نمي گيرد كه «ليبرالي كردن تجارت و ديگر اشكال بازكردن بازار هيچگاه تا اين حد ضروري نبوده است.»اينها نمونه فشرده اي از شرايط كنوني در آستانه اجلاس وزراي كشورهاي عضو سازمان جهاني تجارت در هنگ كنگ: ملت ها به اين نئوليبراليسم كه آيين اصلي آن مبادله آزاد مي باشد اعتراض نموده و حتي آن را رد مي كنند؛ رهبران سياسي در پشت سر مردم به بند و بست پرداخته اند؛ و نمايندگان نهادهاي مالي بين المللي، كارفرمايان شركتهاي چند مليتي و رسانه هاي گروهي همچنان براي ليبرالي كردن «هرچه بيشتر» فشار مي آورند. در هنگ كنگ شعار «دوحه را نجات دهيم» به شعار همگاني اعضاي سازمان جهاني تجارت تبديل شده است، شعاري كه به نظر مي رسد كه تحقق آن به خاطر منافع ضد و نقيض اين سازمان به خصوص در بخش كشاورزي، به خطر افتاده باشد. تاسف بار نشان دادن اوضاع براي اجلاس آتي اين سازمان در دسامبر 2005 فقط جنبه تاكتيكي ندارد. دور مذاكرات همه جانبه اي كه در سال 2001 در مقر اجلاس سازمان جهاني تجارت در دوحه آغاز گرديد بايد حتماً تا قبل از دسامبر 2006 به نتيجه برسد زيرا آقاي جورج بوش، طبق تصميم كنگره آمريكا، تنها تا ژوئن 2007 اجازه دارد كه توافق نامه هاي بازرگاني را از راه «تصويب سريع» به راي كنگره بگذارد (يعني نمايندگان حق دست بردن در توافق نامه ها را ندارند.) اگر توافقي در نشست هنگ كنگ حاصل نشود هيچ تضميني وجود ندارد كه اين حق امضاي آقاي بوش تجديد گردد و نيز در صورت رسيدن به توافق هاي احتمالي در هنگ كنگ، دوازده ماه موجود در سال 2006 براي به اجرا درآوردن آنها دوره طولاني اي نيست. انصافاً اوضاع براي ستايشگران مبادله آزاد روبه راه نيست. اينان تازه از زير ضربه يك شكست چشم گير كه در چهارمين اجلاس سران كشورهاي قاره آمريكا در 4 و 5 نوامبر در ماردل پلاتا (آرژانتين) به آنها وارد آمد بيرون آمده اند. براي اولين بار در تاريخ اينگونه نشست ها، ايالات متحده نتوانست نقطه نظر خود را درباره ليبرالي كردن كه موضع مذاكرات سازمان جهاني تجارت است، و مهمتر از آن در مورد ايجاد يك منطقه مبادله آزاد در كشورهاي قاره آمريكا تحميل كند. در مقابل قطعنامه رئيس جمهور ونزوئلا، هوگوچاوز، كه از طرف روساي جمهور كشورهاي عضو مركوسور (آرژانتين، اوروگوئه، برزيل و پاراگوئه) حمايت مي شد، آقاي بوش نتوانست تاريخ ديگري را براي از سرگيري مذاكرات براي ايجاد يك منطقه مبادله آزاد در اين قاره به دست آورد. به قول آقاي چاوز، طرح ايجاد چنين منطقه اي ديگر «به خاك سپرده شده است». طرح ايجاد يك منطقه مبادله آزاد براي كشورهاي آمريكاي لاتين كه توسط مجموعه نهضت هاي اجتماعي قاره طرد شده است، در واقع توسعه توافق نامه مبادله آزاد كشورهاي آمريكاي شمالي (كانادا، ايالات متحده و مكزيك) به نيمكره جنوبي مي باشد، توافق نامه اي كه دهقانان مكزيكي نتايج ويرانگر آن را متحمل شده اند. البته واشنگتن سعي دارد چيزي را كه مذاكره كنندگانش نتوانستند در جمع كشورهاي آمريكاي لاتين به دست آورند، با افزايش توافق نامه هاي دو جانبه در يك رويارويي نابرابر به دست آورد، ليكن همبستگي كشورهاي عضو مركوسور كه ونزوئلا نيز تا آخر سال 2005 به آنها خواهد پيوست، عاملي است كه ايالات متحده مي بايست از اين پس آن را در نظر بگيرد. تصويب عهدنامه حمايت و ارتقا گوناگوني جلوه هاي فرهنگي توسط سي و سومين اجلاس عمومي يونسكو در ماه اكتبر گذشته نيز شكست ديگري براي ايالات متحده و تئوري هاي مبادله آزاد به شمار مي رود (تنها آمريكا و اسرائيل با اين قطعنامه مخالفت نمودند). اين عهدنامه براي سازمان جهاني تجارت سرپرستي مشتركي را در زمينه مبادلات فرهنگي بين المللي ايجاد مي نمايد. اين سازمان تاكنون تنها نهاد تنظيم كننده- در واقع اخلال گر- مبادلات فرهنگي بود. حتي اگر هنوز هيچ چيزي به طور قطعي به دست نيامده است، واشنگتن سعي خواهد كرد تا در روند تصويب اين عهدنامه توسط كشورهاي نفوذپذير خرابكاري كند، و هيچ كس نمي داند در صورت اختلاف بين قوانين سازمان جهاني تجارت و عهدنامه، چگونه بايد برخورد نمود، با تمام اينها، نتيجه اين عهدنامه اين است كه از اين پس اقلا يك بخش به طور رسمي از قيد مطلق «قوانين» روند كالايي كردن جهان بيرون خواهد آمد، روندي كه نشست آتي در هنگ كنگ قصد به اجرا درآوردن آن را دارد. سيستم افسار گسيخته مبادله آزادشبكه هاي دست اندركاران امور فرهنگي كه خود را براي فشار آوردن به دولت هاي خويش به منظور راي دادن به اين عهدنامه بسيج كرده بودند تنها كساني نيستند كه خطرات سيستم مبادله آزاد را به چشم جهانيان پديدار مي كنند. در اروپا و فراتر از آن، تجمع هاي محلي جبهه خويش را براي مقابله با توافق نامه كلي تجارت خدمات عمومي از هم اكنون تشكيل داده اند. بسيارند كساني كه خود را به طور نمادين «خارج» و يا «مخالف» اين توافق نامه اعلام كرده و خواستار آنند كه تا زماني كه نتايج همه جانبه روند كالايي كردن كره زمين بررسي نشده است، سازمان جهاني تجارت مذاكرات خود را براي گسترش اين روند به تعويق بياندازد.در بطن اتحاديه اروپا، اين نهضت دامنگير اتريش، بلژيك، اسپانيا، فرانسه، انگليس و ايتاليا شده و اخيراً به نوعي خفيف تر به آلمان نيز سرايت كرده است. اين كشورها در تاريخ 22 و 23 اكتبر طي برقراري يك اجلاس اروپايي در شهر ليژ (بلژيك) با تصويب قطعنامه اي خواهان آن شدند كه، از جمله، وظايف آقاي پيتر ماندلسون، كميسر اروپايي در امر تجارت عوض شده و مهمترين بخش هاي خدماتي را از دستور روز مذاكرات حذف نمايند. سوئيس و كانادا شاهد گسترش نهضت مشابهي نزد خود مي باشند. شهروندان شهرهاي بزرگ مانند مونترال، وين، پاريس و تورن، خود را مخالف عهدنامه ليبرالي كردن خدمات عمومي اعلام كرده اند. مسئله كوچك اما سوزان ديگر اين است كه ساختمان سازمان جهاني تجارت در ژنو در منطقه اي بنا شده است كه... خود را «خارج از حيطه نفوذ سازمان جهاني تجارت» اعلام كرده است!چيزي كه مردم كمتر از آن اطلاع دارند اين است كه در ايالات متحده، بسياري از ايالت ها و شهرها تحت فشار روز افزون مردم خويش تصميمات هرچه بيشتري عليه جابه جايي محل توليد مي گيرند و در آگهي هاي مناقصه، شركت هاي محلي را ترجيح مي دهند. ابتكارات بسياري كه طبيعتاً كميسيون اروپا آنها را در قلمرو خويش تحمل نخواهد كرد!بين ژانويه 2003 و ژوئن 2005، نمايندگان محلي 46 ايالت از مجموعه 50 ايالت آمريكا، حداقل يك طرح قانوني عليه جابه جايي محل توليد پيشنهاد كرده اند، افشاي محل جغرافيايي مراكز سرويس تلفني، مطلع ساختن دولت قبل از جابه جايي، محدوديت هاي قانوني براي فرستادن اطلاعات خارج از مرزهاي ملي، حذف كمك هاي دولتي و غيره. تا آنجايي كه به بازارهاي بخش عمومي مربوط مي شود، ايالت هاي متعددي با وضع تبصره هاي هرچه بيشتر اولويت را به شركت هاي محلي و ملي تخصيص مي دهند. برخي از ايالات (مري لاند و كولورادو) حتي از اين هم پا فراتر نهاده و از مجلس و سناي ايالت خويش خواستار لغو توافق هاي بازرگاني بين المللي اي (سازمان جهاني تجارت، توافق نامه مبادله آزاد كشورهاي آمريكاي شمالي) شده اند كه توسط حكومت فدرال به امضا رسيده است. در كشورهاي شمال، آشكارا مي بينيم كه در پشت اين ابتكارات مردم احساس مي كنند كه تمام عرصه هاي امنيت اجتماعي و فردي تحت فشار يك سيستم افسار گسيخته مبادله آزاد در حال انفجار است، و كشورهايي كه در آنها دستمزد كارگر پايين تر است اولين كشورهايي هستند كه اين سيستم را به مثابه يك «امتياز رقابتي» مطالبه مي كنند. در بطن اتحاديه اروپا، كميسيون بازار داخلي پارلمان اروپا اخيراً به رهنمود بولكشتاين راي داد. اصل كشور مرجع به مثابه مرجع حقوقي حفظ شده است و برخي تبصره هاي تزئيني براي به اصطلاح محدود كردن اين اصل ديگر كسي را گول نمي زند. با تصويب اين رهنمود اكنون مسابقه براي كشاندن دستمزدها و امنيت شغلي به پايين ترين حد ممكن سازمان مي يابد. در ايالات متحده، سايه پهناور چين (200 ميليارد دلار كسري تجاري با چين در سال 2005) و هند بر تمام تصميم گيري ها سنگيني مي كند. اين ابرقدرت هاي جمعيتي (فقط جمعيت همين دو كشور به بيش از 2.5 ميليارد نفر بالغ مي شود) با لشكر عظيم ذخيره كارگر كم مزدشان قادرند تا در مدتي كوتاه سيماي تجاري دنيا را تغيير دهند. به جز اندك محصولاتي كه نيازمند يك فن آوري بسيار پيشرفته مي باشند، هيچ محصولي وجود ندارد كه سيستم «ليبرال- كمونيستي» چين نتواند آن را بالاخره توليد كند و تا جايي كه به هند مربوط مي شود به زودي قادر خواهد بود كه به تنهايي تمام خدمات فكري قابل جابه جا شدن كه دنيا نيازمند آن است را توليد كند. ليكن اين جابه جايي هاي مراكز توليد، قبل از همه، به نفع شركت هاي بزرگ فراملتي كشورهاي شمال تمام مي شود كه خود را در اين مكان ها مستقر نموده تا محصولات توليد شده را دوباره به بازارهاي خويش صادر كنند، بين سال هاي 1994 تا 2003، 65 درصد كل افزايش صادرات چين نتيجه فعاليت اين شركت ها بوده است. به همين خاطر است كه اينان تا اين حد شيفته «آزادي» مطلق تجارت مي باشند، آزادي اي كه نهايتش پايين آمدن دستمزدهاست. ژان- لوك گرئو، متخصص سابق نهضت شركت هاي فرانسه (Medef) (سنديكاي كارفرمايان بزرگ) كه آخرين كتاب او يكي از طغياني ترين اعلام جرم هائي است كه تاكنون عليه مبادله آزاد انجام شده به وضوح تمام نتايج اين «آزادي» را افشا مي كند. حملات كنوني كه عليه اقشار حقوق بگير در جريان است، هر روز بخش هاي جديدتر و انبوه تري از مردم را به حاشيه يك زندگي شايسته سوق مي دهد. چه مدت ديگر لازم است براي آن كه رهبران سياسي به ابعاد فاجعه آميز اين روند پي برده و براي مقابله با آن موازين لازم را اتخاذ نمايند؟
چهارشنبه 8 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 511]