محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829175781
نشر ايران در عرصه ملي و جهاني-1
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: نشر ايران در عرصه ملي و جهاني-1
نمايشگاه- همشهري آنلاين - سيد ابوالحسن مختاباد:
فريده خلعتبري در گفت وگو با همشهري آنلاين از نشر ايران در عرصه ملي و جهاني ميگويد
اگرچه نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران به پايان رسيد اما كمتر فرصتي به دست آمده تا از منظري كارشناسانه به نقد و ارزيابي اين رخداد مهم فرهنگي پرداخت.
فريده خلعتبري، مدير انتشارات شباويز از معدود ناشراني است كه نگاهي تيزبين و كارشناسانه به مسائل نشر دارد و لذا نقد و ارزيابي وي از اين نمايشگاه و كاست و فزود آن تفاوت هاي اساسي با برخي منظرهاي ديگر دارد.
خانم خلعتبري كه به عنوان ناشر تقديري سال 86 و ناشر برگزيده نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران انتخاب شده بود در گفت وگويي طولاني به پرسشهاي همشهريآنلاين پاسخ داد. بخش اول اين گفت وگو:
* خانم خلعتبري! ارزيابي شما از نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران چيست؟ آيا اصولا اين نمايشگاه را با معيارهايي بين المللي نمايشگاههاي كتاب ميتوان سنجيد؟
بهنظر من، نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران، بيشتر يك فروشگاه بزرگ است كه در آن ناشران، يا بهتر بگويم، شركتكنندگان بهفروش مشغولاند. بهاين سبب «ناشران» را با «شركتكنندگان» عوض كردم كه ناشر به فروش كتاب ميپردازد، اما شركتكننده همهچيز ميفروشد، از جمله كتاب.
در اين نمايشگاه فروش غيركتاب بهمراتب بيشتر از كتاب بود و بهويژه در سالن كودك و نوجوان همهگونه اسباببازي، خوراكي، پوشاكي، وسيلهي سرگرمي و... فروخته ميشد، كه بيشتر آنها حتي توليد خود فروشنده نيز نبود، بلكه آنها را از توليدكنندگان مختلف خريداري كرده، يا امانت گرفته بود، تا در نمايشگاه عرضه كند و بفروشد.
بسياري از شركتكنندگان، براي كالاهايي كه ميفروختند، نام «كمكآموزشي» را بهكار ميبردند تا بهگونهاي فروش كالاها را توجيه كنند. البته همهچيز ميتواند تحت عنوان «كمكآموزشي» قرار گيرد چون براي خوردن و پوشيدن و بازي كردن و... هم آموزش ميتوان داد. اما، آنچه اهميت دارد، خدشهدار نكردن مفهومي است كه نام «نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران» القا ميكند. «كتاب» معناي خاص خود را دارد و نبايد حتي با وسايلي كه بيشتر از ديگر كالاها «كمكآموزشي» هستند، همسنگ گردد، چه رسد بهاينكه جاي خود را در نمايشگاه بهاينگونه كالاها بسپارد.
بنابراين، بهنظر من مسوولان محترم بايد بيشتر بر اين نكته تاكيد كنند كه جز كتاب، هيچ شركتكنندهاي كالايي عرضه نكند تا بهجاي واژهي «شركتكننده» بتوانيم از واژهي درستتر يعني «ناشر» استفاده كنيم.
نكتهي دوم بهواژهي «بينالمللي» برميگردد. ارايهي كتابهايي بهزبانهاي خارجي بهوسيلهي فروشندگان ايراني يك نمايشگاه را بينالمللي نميكند. كما اينكه حضور افرادي كه راسا دستاندركار توليد كتاب نيستند نيز موجب بينالمللي شدن نمايشگاه نميگردد. نمايشگاه، زماني بينالمللي است كه شركتكنندگان با هدف خريد و فروش كتاب از سراسر جهان در آن حضور يابند و تنها شماري بازديدكنندهي بيبرنامه نباشند. من، حضور نويسندگان، يا اعضاي اتحاديههاي خارجي را نفي نميكنم، اما اين افراد موجب بينالمللي شدن نمايشگاه نميگردند.
آنها بازديدكنندگان هستند و بازديدكنندهي بينالمللي امتيازي بهنمايشگاه نميدهد. بهطور مثال، همهساله هزاران نفر از سراسر جهان بهدلايل شخصي و گهگاه حرفهاي در نمايشگاه فرانكفورت حضور مييابند.اينها همه بازديدكنندگان خارجي هستند، اما آمارشان بر بينالمللي بودن نمايشگاه فرانكفورت تاثيري ندارد.
آنچه بهراستي فرانكفورت، بولونيا، لندن و... را نمايشگاه بينالمللي ميكند، حضور ناشراني است كه از اقصينقاط جهان براي فروش حقنشر آثار خود يا خريد حقنشر آثار ديگران بهنمايشگاه ميآيند.بهنظر من، انتخاب گزيدهتر ميهمانان خارجي نمايشگاه و بازنگري در تعريف اهداف، ميتواند معناي بينالمللي بودن را بهنمايشگاه تهران نيز تسري دهد.
سومين نكتهاي كه بايد در پاسخ بهاين سوال مطرح كنم، بهواژهي «نمايشگاه» برميگردد. نمايشگاه، فروشگاه كتاب نيست، بلكه هدفهاي ديگري را نيز دنبال ميكند. در جهان، نمايشگاههايي هستند كه فروش كتاب درآنها ممنوع است و نمايشگاههايي نيز وجود دارند كه در كنار فعاليتهاي نمايشگاهي، فروش نيز دارند.
من، شيوهي دوم را براي ايران پسنديدهتر ميدانم، زيرا كه هنوز شبكهي پخش كشور سراسري نيست و كارآمدي لازم را هم ندارد. بههمين سبب، برقرار كردن ارتباط مستقيم با خريداران و فروش كتاب، براي ناشران لازم و بسيار كاربردي است. از آن گذشته، بهسبب آنكه ايران هنوز بهپيمان جهاني حقنشر نپيوسته است و شركتكنندهي خارجي مناسب نيز ندارد تا بتواند بهخريد و فروش كليتر حقنشر بپردازد، فروشگاهي بودن نمايشگاه ناگزير است. حتي بهنظر من، هيچگونه محدوديتي نبايد در فروش كتاب براي ناشران اعمال گردد.
* نظر شما درباره فروش كتابهاي سالهاي قبل در نمايشگاه چيست؟چون از قرار دست اندركاران نمايشگاه اين فروش را ممنوع اعلام كرده بودند؟
در نمايشگاه امسال، فروش كتابهاي چاپشده در سالهاي 1381 و پيش از آن ممنوع بود، در حالي كه كتابهاي قديمي كندفروش ناشران، كه بيشتر جنبهي مرجع بودن دارند، يا بهدلايل موجه ديگر از فروش سريعتري برخوردار نيستند، نبايد از حضور در نمايشگاه محروم گردند، آن هم نمايشگاهي كه در آن عرضهي غيركتاب بر عرضهي كتاب رجحان واضح دارد. بهنظر من، هر ناشر بايد مجاز باشد كه تمامي آثار خود را از آغاز فعاليت تا روز برگزاري نمايشگاه بهبازديدكنندگان عرضه دارد تا هريك بنا بهسليقه و نياز خود، هرچه ميخواهند بخرند، اما، فروش غيركتاب بايد متوقف گردد.
آنچه لازم بهذكر است، حفظ دستكم ظاهر نمايشگاهي بودن نمايشگاه است، بهاين معنا كه بايد از حضور كساني كه حرمت كتاب را نگاه نميدارند و بهسبك فروشندگان دورهگرد كالاهاي دستچندم يا فروشندگان بازارهاي ميوه و ترهبار فريادكشان، از حراج شدن و تخفيف آنچناني خبر ميدهند و بهجاي غرفهآرايي، كارتنهاي كتاب را انباروار بر هم ميگذارند و به فروش ميپردازند، جلوگيري بهعمل آيد.
غرفهآرايي، ارايهي درست كتابهاي موجود در غرفه، خدمت بهخريداران، رعايت ادب و نزاكت نمايشگاهي و بسياري نكتههاي ريز و باريكتر از مو كه ناديده گرفته شدهاند، بايد ديده شوند و جزو شروط لازم شركت در نمايشگاه قيد گردند تا هيچگونه تخلفي صورت نگيرد. بهنظر من اگر رفتاري بهجز آنچه در شان كتاب است، مشاهده گردد، اجازهي ادامهي فعاليت بهآن غرفه نبايد داده شود، مگر آنكه تحولي بنيادين را پذيرا گردد.
اين نكته، بدعت و خواست نامعقولي نيست كه تازه مطرح شده باشد. در نخستين سالهاي برگزاري نمايشگاه، غرفهآرايي و حفظ شان كتاب با رفتار بجا و درست حاضران در غرفهها از الزامات بود كه بهتدريج كمرنگ گرديد و ديگر بخشي از قوانين لازمالاجرا را تشكيل نميدهد.
* مكان نمايشگاه از جمله منازعاتي بودكه دريكي دوسال اخير به عرصه عمومي هم كشيده شد، خود شما به عنوان ناشري با سابقه معتقديد كه مكان فعلي نمايشگاه بهتر است يا مكان قبلي؟
بهنظر من مكان فعلي بههيچوجه نامناسب نيست و حتي از مزاياي ويژهاي نسبت بهمكان قبلي برخوردار است. مكان قبلي، بهسبب پراكنده بودن سالنها و فاصلهي زيادي كه از هم داشتند، كمكم دور از دسترس قرار گرفته بود. بازديدكنندگان نميتوانستند در يك روز بهتمامي سالنها بروند و پياده طي طريق كنند. از آن گذشته وسايل تردد همگاني چون مترو در اختيار نبود. پراكندگي سالنها امكان استفاده مواد غذايي و متفرقهفروشها ميداد و بيش از آنچه به كتاب پرداخته شود، بهجنبههاي تفريحي و سرگرمي بازديد از نمايشگاه توجه ميگرديد.
مكان فعلي، در حال حاضر از جدي بودن بيشتري برخوردار است و براي من بهنوعي نمايشگاههاي دورهي اول را تداعي ميكند كه در سه سالن كنار هم برگزار ميگرديد. بهنظر من مكان مناسب است و برتري آن نسبت بهمكان قبلي ترديدي نميتوان داشت. به نظر من اين مكان بهتر را بايد با نيازهاي نمايشگاه منطبق كرد، اگر قرار است از اين پس نمايشگاه همهساله در همين مكان برگزار گردد، مشكلات بسياري وجود دارد كه ميتوان در فاصلهي زماني امروز كه نمايشگاه بهپايان رسيده است، تا زمان برگزاري نمايشگاه بيست و دوم همه را مرتفع ساخت و هيچگونه كمبودي بهجاي نگذاشت. بهطور مثال بهچند مورد اشاره ميكنم.
سالني كه بهكودك و نوجوان اختصاص يافته بود، برخلاف شبستان كه زيبا و آراسته بود، ناقص و ناتمام است و بسيار نازيبا. حتي بهنظر من كه كارم ساخت و ساز نيست، در چند ماه ميتوان اين سالن را هم همپاي شبستان زيبا و آراسته كرد. پوشاندن ستونهاي سيماني و سقف هراسآور آن، ساختن و هموار كردن كف سالن و نصب درهاي زيبا براي حفاظت آن كاري ناشدني يا بلندمدت نيست. بهراحتي ميتوان سالني همسنگ شبستان آماده كرد تا بازديدكنندگان از زيباييهاي سالن نيز لذت ببرند و زيباييهاي كتابهاي عرضهشده را بهتر ببينند.
پاركينگ كنوني جوابگوي نياز مراجعهكنندگان نيست. پس از آغاز نمايشگاه، بهندرت كسي ميتوانست وارد پاركينگ شود. ساختن يك پاركينگ طبقاتي با گنجايش كافي در محل پاركينگ كنوني، كاري ناشدني نيست و بهراحتي ميتواند در چند ماه آينده بهپايان برسد و سال بعد مراجعهكنندگان را شاد سازد.
كساني كه غرفههاي مواد غذايي را اجاره كرده بودند، با فرهنگ مكان نمايشگاهي آشنايي نداشتند. فريادهاي گوشخراش آنها در عرضهي مواد غذايي بهراستي بهدور از شان مكان و زمان بود. آموزش رفتار صحيح دادن بهاين افراد و حتي بهتر از آن، اجاره دادن غرفهها بهكساني كه با فرهنگ مكان و زمان نمايشگاه كتاب آشنا هستند، امري بسيار واجب است و بايد بهآن پرداخته شود.
معضل بعدي ناشران هزينهي سنگين مواد غذايي در دسترس و بدي كيفيت آنها بود. در گذشتههاي دور، يعني در سالهاي اوليهي نمايشگاه، تامين غذاي ناشران را خود پيمانكاران وزارتخانه برعهده ميگرفتند. در نتيجه، هم غذا با قيمت مناسب بهدست ناشران ميرسيد و هم كيفيت مقبول بود. پس از آن هم، رستوراني در محل قبلي بهناشران اختصاص يافته بود كه غذا را با كيفيت و قيمت مناسب در اختيار آنها ميگذاشت.
در مكان فعلي هيچگونه پيشبيني براي اين مهم نشده است و آنچه عرضه ميشد هم، چنان كه گفته شد، فاقد كيفيت و كميت لازم و بسيار گران بود. خريد مواد غذايي از رستورانهاي دورتر نيز ممكن نبود، زيرا كه در زمان مراجعهي ظهرهنگام، ورود بهپاركينگ ناممكن بود. براي اين معضل ناشران نيز بايد تدبيري انديشيده شود، كه چون هنوز فرصت كافي وجود دارد، بهسادگي ميتواند مرتفع گردد.
افزايش سرويسهاي بهداشتي و حفظ نظافت و تامين مواد مصرفي آنها مانند صابون مايع، با عنايت بهشمار بازديدكنندگان نكتهاي است كه نبايد ناديده گرفته شود، زيرا كه از نظر حفظ سلامت عمومي جامعه نيز اولويت بالايي دارد.
* ميزان فروش شما در اين دو سال بيشتر بود يا در دورههايي كه در محل نمايشگاه بينالمللي مستقر ميشديد؟
پاسخ دادن بهاين پرسش بسيار دشوار است، زيرا كه من سال گذشته در نمايشگاه حضور نداشتم. از آن گذشته بايد بهعوامل مختلفي نيز توجه شود. يكي از اين عوامل، افزايش نسبي قيمت كتابها در دو سال اخير است. در مورد شباويز، افزايش كيفيت و جايگاه استثنايي كتابهاي ما خود عاملي بسيار تاثيرگذار است كه نميتواند ناديده گرفته شود.
جوايز بيشماري كه در سطح بينالمللي در سالهاي 1385 و 1386 شباويز بهدست آورده است، موجب اقبال بيشتر مردم بهكتابها بوده است. اما، در هر حال، بايد اذعان داشته باشم كه فروش امسال شباويز استثنايي و بسيار بالاتر از حد تصور و حتي برآوردهاي اوليهي خود ما بود.
استقبال مردم آنچنان بود كه حتي لحظهاي غرفه خالي نميماند و از شدت مراجعهكننده راه براي حركت و عبور در غرفه نبود. خريداران هيچگاه بهخريد يك يا چند عنوان بسنده نميكردند. كمتر كسي بود كه غرفه را با كمتر از دهها عنوان كتاب ترك كند و باز هم كمتر كسي بود كه مراجعهي دوم يا سوم يا حتي بيشتر بهغرفه نداشته باشد. از آن گذشته، خريداران كتابهاي شباويز دو گروه بودند كه اين عامل خود ميتواند موجب افزايش باورناشدني رقم فروش ما شده باشد. گروه اول خريداران كتابهاي شباويز، مخاطبان اصلي، يعني كودكان و نوجوانان و افراد خانوادههاي آنها بودند كه با ابراز لطف بيشايبهي خود، بهراستي خستگي كار توانفرسا را از ما دور ميكردند و لبخند شادماني بر لبهامان مينشاندند.
من هرگز با اين همه ابراز لطف و محبت و تشويق و تاييد روبهرو نشده بودم و حتي در تصور هم نداشتم كه روزي اينچنين مورد تحسين قرار گيرم. زماني كه پدر و مادري كه بههمراه كودك سهماههي خود بهغرفه آمده بودند، يك دورهي كامل از كتابهاي ما را براي فرزندشان خريدند، از ابراز محبت آنها اشگ در ديدگان داشتم و خدا را هزاران بار سپاس ميگفتم كه بهمن بخت ديدن چنين روزي را داده است.
گروه دوم خريداران ما، هنرمندان و دانشجويان دانشگاهها و هنرستانهاي سراسر كشور بودند كه كتابهاي ما را بهعنوان كتابهاي مرجع تحصيلي خود ميخريدند تا در آموختن هنرهاي گوناگون از آنها بهره گيرند.
البته، پيش از آن در كشور چين چنين برخوردي با كتابهاي ما شده بود، بهاين معني كه دو كاتالوگ تصويري از تصاوير كتابهاي شباويز با اخذ حقنشر از خود ما، در كشور چين منتشر گرديده بود تا بهعنوان كتاب درسي در اختيار دانشجويان هنر در آن كشور قرار گيرد. جلد سوم و چهارم اين دو كاتالوگ نيز هماكنون در دست انتشار در چين است.
اما، اين استقبال در ايران تازگي كامل داشت و بعد ديگري بهفعاليتهاي شباويز بخشيد. ناگفته نماند كه دانشجويان رشتهي ادبيات كودك نيز استقبال مشابهي از آثار ما كردند و با خريد كتابها، آنها را در جايگاه كتابهاي درسي دانشگاهي خود قرار دادند. فراتر از آن، بسياري از مسوولان دانشكدههاي هنر در سراسر كشور بهغرفه آمدند تا ضمن خريد براي كتابخانههاي خود، از ما دعوت كنند در دانشكدهها نمايشگاههاي اختصاصي كتاب در سال آينده برگزار كنيم تا دانشجويان محلي بتوانند دسترسي آسانتري بهكتابهاي ما داشته باشند. در اينجا، بهراستي و از صميم دل از تمامي كساني كه ما را مورد تفقد و عنايت خود قرار دادند تشكر ميكنم و اميدوارم بتوانم با عملكرد آتي خود، شباويز را در همان جايگاهي كه اين عزيزان بهما دادهاند، حفظ كنم.
* ميزان توجه بهبخش كودك و نوجوان چهگونه بود و چه ضوابطي براي اعطاي غرفه بهناشران كودك و نوجوان لحاظ شده بود؟
توجه بهبخش كودك و نوجوان از طرف متوليان امر، در حدي آنچنان ناچيز بود كه ميتوانم بگويم شايد اصلا نبود! فضاي زيباي شبستان و سالن نازيباي كودك و نوجوان انگيزهي پرداختن بهاين بخش را از مسوولان نيز دور كرده بود. اگرچه ناشران كودك و نوجوان همان مبلغي را پرداختند كه ناشران بزرگسال حاضر در شبستان براي هر متر غرفهي خود پرداخته بودند، اما بههمان پيمانكاري كه هر دو بخش را غرفهبندي كرده بود، مبلغ واحدي براي هر دو بخش پرداخت نگرديده بود تا دستكم غرفهبندي همساني داشته باشند.
بنا بهگفتهي پيمانكار، بهازاي هر متر غرفهبندي در شبستان مبلغ 70 هزار ريال بهآنها داده شده بود كه با آن ميتوانستند، بهگونهاي كه ديديم، شبستان را زيبا بيارايند و در شان نمايشگاه كتاب غرفهبندي كنند. اما، در ازاي هر متر غرفهبندي بخش كودك و نوجوان تنها 20 هزار ريال بهآنها پرداخت شده بود.
در نتيجه از وسايلي استفاده كرده بود كه شايد دستكم ده سال از زمان دور ريختن آنها گذشته بود، چه رسد بهآنكه مصرفي داشته باشند. ديوارهاي كثيف و نازك و نامناسب، ميلههاي فلزي سياه چشمآزار بسيار كثيف كه غبار سالها انبارنشيني را نميشد بهسادگي از آنها زدود، غرفههايي لرزان و ناپايدار در اختيار ناشران كودك و نوجوان قرار داده بود. موكتهاي داخل غرفهها آنچنان مندرس و كثيف بود، كه اگر نبود، بسي مناسبتر بود. نورپردازي ناكافي و بد بود. هيچكدام از پروژكتورها متحرك نبودند و نميشد از آنها براي روشن كردن كتابها در ساعات شامگاهي و زمان تاريكي استفاده كرد. تنها بهنقطهاي ميتابيدند كه از ابتدا درنظر گرفته شده بود. نظافت ناكافي و در حد نبودن بود، يعني چند سطل نازيبا كه در زمان تراكم جمعيت بازديدكننده ناپديد ميشدند!
كف سالن تا نيمي از آن با موكت سبز بدرنگي پوشيده شده بود كه با ماهيت سالن يعني بخش كودك و نوجوان بودن تضاد داشت و بخش ديگر را سنگهاي ناصاف و شكسته فرش كرده بودند كه قطعات آنها مرتب زير پاي بازديدكنندگان در حركت بود. من، همواره اين هراس را داشتم كه خداي ناكرده كودكي بر زمين بيفتد و فاجعهاي پيش آيد، ولي تراكم جمعيت بهحدي بود كه خوشبختانه چنين نشد.
شماري از ناشران در بخش پوشيده شده با موكت بودند و شماري ديگر راندهشدگان بهقسمت كمتر توجهشده. حروف الفبا رعايت نشده بود و شمارهي غرفهها با حرف توخالي بسيار كمرنگ بهگونهاي بر تابلوهاي نازيبا نوشته شده بود كه هرگز خوانده نميشد.
در نمايشگاهي كه نام «بينالمللي» بر خود داشت، نام هيچ ناشري بهلاتين ديده نميشد. حتي تابلو راهروها هم لاتين نداشت تا بازديدكنندگان خارجي را راهنمايي كند. در جلو هيچ راهرو و ورودي سالن نام ناشران حاضر در آن بخش، يا دستكم حاضر در بخش كودك و نوجوان ديده نميشد و حتي راهنمايي هم وجود نداشت كه بهياري بازديدكنندگان بشتابد و نشاني غرفهها را بدهد. تنها تابلويي كه بهتعداد بسيار زياد در همهجاي بخش كودك و نوجوان ديده ميشد، تابلو نامقبول «دستشويي» بهفارسي و لاتين بود كه حتي بهستونهاي وسط غرفهها نيز راه يافته بود!
اگرچه ابتكار استفاده از تصاوير كتابهاي كودكان براي پوشاندن بخشهاي سيماني حركتي زيبا و بجا بود، اما شمار كم اينگونه تصاوير و كيفيت بد و بازاري بسياري از تصاوير، منظرهاي نامطبوع بهوجود آورده بود. اين كه چرا بايد اينهمه تفاوت ميان بخش بزرگسال و بخش كودك و نوجوان وجود داشته باشد، پرسشي است كه من نتوانستم بهآن جوابي بدهم.
حتي نتوانستم بپذيرم كه ميان دو گروه ناشران حاضر در سالن كودك و نوجوان هم بايد تفاوتي كه بود، وجود ميداشت! شايد همين كملطفي بهناشران كتاب كودك و نوجوان موجب گرديد كه هيچيك از مقامهاي بازديدكننده را بهاين بخش راهنمايي نكردند و ما از ديدار ميهمانان گرانقدر نمايشگاه محروم مانديم.
حتي مقامهاي مسوول وزارتخانه نيز بهديدارمان نيامدند، زيرا كه مناظر نازيباي اطراف غرفهها دلپسند و چشمنواز نبود. در يكي دو بازديد محدود نيز، اين عزيزان تنها بهيكي دو غرفهي خاص رفتند و سپس سالن را ترك كردند. اين كملطفي بهخريداران عمدهي تهراني و شهرستاني نيز تسري يافته بود، بهگونهاي كه حتي يك نمونه را هم ما در غرفهي خودمان نديديم.
در اينجا بد نيست بهاين نكته نيز اشاره كنم كه ساعات كار اعلامشدهي نمايشگاه در بخش كودك و نوجوان رعايت نميشد، بهاين معنا كه اگر ساعت كار نمايشگاه تا 9 شب بود، از ساعت 8 شب پيدر پي اعلام ميكردند كه ساعت بازديد بهپايان رسيده است و درها را ميبستند و در ساعت 9 كسي در سالن نميماند، در حاليكه هنگام خروج همگي ميديديم كه شبستان همچنان پر از بازديدكننده است و ناشران با خريداران و خوانندگان بالقوهي خود در گفتوگو هستند. اين همه تفاوت براي دو گروه كه دستكم مبلغ يكساني پرداختهاند، باورناشدني است.
* چه نظري درباره آييننامهي ثبتنام و نحوهي واگذاري غرفههاي نمايشگاه داريد؟
در سالهاي پيش، افزايش قيمت هر متر غرفه پس از كسر متراژ پيشين صورت ميگرفت، بهاين معنا كه اگر مثلا براي هر 24 متر، متري 250 هزار ريال از ناشران دريافت ميشد، همهي ناشران براي 24 متر اول همان مبلغ را ميپرداختند. براي مثلا 24 متر دوم اگر قرار بود متري 400 هزار ريال بپردازند، همه، همان را ميپرداختند و دو رقم جمع ميشد تا ارزش غرفهي 48 متري تعيين گردد. اما، در سال جاري براي 48 متر، بدون درنظر گرفتن قيمت 24 متر اول، كل مساحت را متري 400 هزار ريال حساب ميكردند كه منصفانه نبود. برگشت بهروال منطقي گذشته، شيوهاي پسنديده است.
ملاك تعيين متراژ تخصيصي بهناشران مشخص نبود. اگر ملاك آمار خانهي كتاب از كتابهاي منتشرشده در 3 سال گذشته است، بايد براي همگان همان باشد و بدون استثنا، غرفههاي هر ناشر مشخص گردد و بهناشر ابلاغ شود. در اين صورت حتي نيازي بهگرفتن صورت اسامي كتابهاي منتشرشدهي ناشران نيست و از ابتدا در زمان تحويل دادن فرمهاي ثبتنام ميتوان بهناشران متقاضي اعلام كرد كه حداكثر چند متر غرفه ميتوانند داشته باشند.
بيشتر از سقف تعيينشده بهكسي داده نشود، اما آنكه كمتر نياز دارد، بنا بهدرخواست خودش غرفهي كوچكتري بگيرد. هزينهي غرفهها هم بدون هيچگونه تخفيف و استثنايي، دقيقا براساس تعرفهي اعلامشده اخذ گردد، البته بهشرط آنكه امكانات نمايشگاهي نيز يكسان در اختيار ناشران قرار بگيرد، نه آنكه جمعي در شبستان باشند و از غرفهبندي زيبا استفاده كنند و برخي ديگر در سالني مانند سالن كودك و نوجوان جاي دادهشوند و غرفهبندي غيرقابل قبول و غيراستاندارد بهآنها تحميل گردد كه هزينهاش نيز بهمراتب كمتر بوده است.
رعايت حروف الفبا تا حد امكان لازم است و فراهم آوردن شرايط همسان واجب. عمق و پهناي غرفهها در بيشتر موارد، بهجز در مورد ناشران مستثنا شده، سه متر بود كه كفايت نميكند. اين عمق بايد به4 متر افزايش يابد تا تردد داخل غرفهها را مختل نكند. در غرفهبندي توجه بهاين نكته لازم است. نام ناشران حاضر در دو طرف هر راهرو بايد در تابلو ويژهاي نوشته شود.
در آييننامه بايد امكان فروش كالاهاي توليدشدهي غير خود ناشر و نيز غيركتاب بهطور كامل نفي گردد و با خطاكاران نيز بهشدت برخورد شود. تذكر غرفهآرايي درست و عدم صدور مجوز قرار دادن كارتنهاي كتاب در معرض ديد بازديدكنندگان بايد از آغاز مشخص شود. زمان كافي براي تحويل گرفتن غرفهها در نظر گرفته شود و تمامي جزييات و شيوهي كار بهروشني براي ناشران شركتكننده بيان گردد. بسياري از ناشران نميتوانند مطالب پيچيدهي نوشتهشده را بهذهن بسپارند. روشن و سادهنوشتن از الزامات آييننامهها است.
اگر ناشري نياز خاصي دارد، بايد بتواند از ابتدا در هنگام ثبتنام بيان كند تا در غرفهبندي مدنظر قرار گيرد. بهعبارت ديگر، قرارداد بايد مثل تمامي نمايشگاههاي بينالمللي جهان، دو طرفه باشد. بسياري از ناشران پس از حضور در نمايشگاه و بررسي وضعيت قطعي غرفهي خود تصميم بهرفع نارساييها ميگيرند. در بيشتر موارد، نورپردازي مناسبتر درخواست ميشود و چون اجابت نميگردد، خود ناشر مبادرت بهافزودن شمار لامپها و پروژكتورها ميكند. نتيجه آن ميشود كه كشش كافي باقي نميماند و مانند بخش كودك و نوجوان در روزهاي اول، دهها بار قطع و وصل برق بهوسايل برقي صدمه ميرساند.
استفاده از سماور يا كتري برقي كه در اين نمايشگاه ممنوع اعلام شد، از بايدهايي است كه در هر نمايشگاهي وجود دارد، زيرا كه نميتوان ساعتها بدون صرف چاي بهكار ادامه داد. بديهي است كه بايد دستكم پيشبيني يكرشته سيم برق براي روشن نگاه داشتن كتري يا سماور برقي در هر غرفه بشود و هرگز استفاده از اين وسيلهي ضروري، خلاف مقررات و نوعي قانونشكني محسوب نگردد. در صورت نياز ميتوان صورتي از امكاناتي كه ناشران بهآنها ممكن است نياز داشته باشند در اختيار ناشر قرار گيرد تا در هنگام ثبتنام با مشخص كردن نيازهاي خود، امكان برنامهريزي بهتر را براي مسوولان فراهم آورد.
الزام استفاده از دستگاههاي كارتخوان در ابتدا بهناشران گفته نشده بود و آماده نبودن دستگاهها و اشتباههاي فراوان، مانع از استفادهي درست ميشد. از آن گذشته، هزينهي مترتب بر بهكارگيري اين دستگاهها براي ناشران مشخص نشده بود و كمتر ناشري شايد حتي تا پايان نمايشگاه دانسته بود كه از هر پرداخت با كارت، بانك كارمزد كم ميكند تا دستكم در هنگام دادن تخفيف بيشتر بهمشتريان، نقد يا كارتي بودن پرداخت مدنظر قرار گيرد.
از آن گذشته، بانك صادرات مكلف گردد در قبال كارمزدي كه دريافت ميكند، دستكم صورت ريز واريزها را بهناشران بدهد، نه آن كه بهيك رقم كلي بسنده كند كه قابل بررسي و بازبيني نيست. بهنظر من تمامي جزييات بايد از ابتدا روشن باشد، حتي ساعات كار نمايشگاه تا بنا بهاقتضاي خاص، هرروز اعلام يا اخطار جديدي ناشران را متعجب و متحير نكند.
تاريخ درج: 7 خرداد 1387 ساعت 19:55 تاريخ تاييد: 8 خرداد 1387 ساعت 00:16 تاريخ به روز رساني: 8 خرداد 1387 ساعت 00:54
چهارشنبه 8 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 631]
صفحات پیشنهادی
-
گوناگون
پربازدیدترینها