واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: خاتمي: صداي خيرخواهان به گوشمردم نميرسد
افكار عمومي جهان در اختيار خشونتورزان و نفرتآفرينان است. تروريستها هم بر بخشي از افكار عمومي سوار ميشوند. ما بايد بتوانيم بر افكار عمومي اثرگذار باشيم و اندك اندك گرايشهاي خشونتآميز را منزوي كنيم. در دنياي امروز در مقابل صداي بلند نفرتها، اسلامهراسيها و اسلامستيزيها و غربستيزيها صداي خيرخواهان به گوش افكار عمومي نميرسد. اين تلاشها البته تاثير فوري ندارد ولي ميتوان به تاثير دراز مدت آن اميدوار بود.
پروفسور «يوخن هيپلر»، انديشمند صلحدوست آلماني كه روز دوشنبه گذشته به دعوت مؤسسه بينالمللي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها به ايران آمده است، با حجتالسلام والمسلمين سيد محمد خاتمي در محل دفتر او ديدار و گفتوگو كرد.
در اين ملاقات، پروفسور هيپلر كه از استادان و پژوهشگران بنام در حوزه علوم سياسي و روابط بينالملل و نيز مطالعات بينفرهنگي در آلمان است، با معرفي آثار و كتابهاي منتشره خود، از نظريه گفتوگوي تمدنها در جهان تمجيد كرد و آثار تلاشهاي بشردوستانه خاتمي را برشمرد.
خاتمي نيز در اين ملاقات، متقابلا پژوهشهاي پروفسور هيپلر را در حوزه صلح ستود و گفت: «در زمانه ما تلاش براي رفع سوءتفاهمها كار بزرگي است. من معتقدم بخش بزرگي از مشكلات امروز جهان، مربوط به همين سوءتفاهمهاست كه ابزار سوءاستفاده سياستمداران قدرتطلب ميشود. مهمترين هدف گفتوگو نيز رفع همين سوءتفاهمها و سوءبرداشتهاست؛ البته ميان گفتوگو و بحث و مذاكره تفاوت هست. مذاكره همواره بر سر به دست آوردن منافعي است كه گاه يكسويه است، در حالي كه گفتوگو براي رسيدن به حقيقت و شناخت و درك همديگر انجام ميشود.»
او در ادامه از تلاش پروفسور هيپلر در پرداختن به گفتوگو از لحاظ عملي و فراتر رفتن از بحثهاي صرف نظري ابراز خرسندي كرد.
پروفسور هيپلر نيز در پاسخ اظهار داشت: «من پس از طرح ايده گفتوگوي تمدنها از طرف جنابعالي، در گسترش اين طرح به رئيسجمهور وقت آلمان كمك ميكردم. همچنين خوشحالم كه شما ميان مذاكره و گفتوگو تفاوت ميگذاريد. البته من معتقدم گفتوگو ميان انديشمندان و مذاكرات سياسي، بايد به موازات هم پيش رود.»
سيد محمد خاتمي، رئيسجمهور پيشين كشورمان، در ادامه گفت: «مذاكره را بايد در حوزه سياست ديد كه البته كار دشواري نيز هست، اما دشوارتر اين كه اين مسائل، رنگ ايدئولوژيك به خود بگيرد كه در اين صورت، گفتوگو هم ممتنع ميشود، به ويژه زماني كه افراطگرايي هم به اين معجون افزوده شود.
من در موقعيتهاي گوناگون، مثالي زدهام كه نشان دهنده اين وضع مشكل است. من گفتهام افراطگرايي كه خود مشكل روزگار ماست، منطقي دارد كه در افغانستان طالباني و آمريكاي نومحافظهكاران به يكسان تكرار ميشود. آن منطق اين است كه هر كه با ما نيست، بر ماست و ما حق داريم براي نابودي او هر كاري بكنيم. در چنين وضعي از افراطگرايي، گفتوگو ناممكن ميشود. اهل گفتوگو، اهل فكر و فلسفه و اخلاق هستند، اما قدرت در دست سياستمداران است. چه بايد بكنيم كه گفتوگوي ما در واقعيت خارجي كارساز باشد؟ به نظر من، انتخاب زبان گفتوگو مهم است و اين زبان نميتواند زبان تئولوژيك باشد، چرا كه در آن هر طرفي، همه حق را به جانب خود ميدهد و براي اثبات آن با ديگري بحث ميكند. هرچند در تئولوژي هم به ويژه در اديان ابراهيمي اشتراك فراوان است، اما زبان گفتوگو، زبان تئولوژي نيست. امر مهم ديگر، موضوع گفتوگوست. براي پيشبرد بهتر گفتوگو، نبايد از اختلافات آغاز كرد، بلكه بايد به اشتراكات و اهداف مشترك پرداخت. در ديداري كه با عاليجناب پاپ داشتم، ايشان فهرستي از مشكلات جهاني را برشمردند و بهويژه به مناقشات خاورميانه، تبعيض، بيعدالتي، فقر، گسترش سلاحهاي كشتار جمعي و توسعه افراطگرايي اشاره كردند و گفتند كه شما با اعتبار بينالمللي و پيشنهاد گفتوگوي تمدنها براي حل اين مشكلات و صلح جهاني تلاش كنيد.
من به ايشان گفتم كه علت همه اين نابسامانيها، غيبت دو عامل در جهان امروز است: يكي عدالت و ديگري محبت. تبعيض و نابرابري، سرچشمه بروز خشونت است و نبود محبت، اين خشونت را تشديد ميكند و پرسيدم كه مگر محتواي اسلام و مسيحيت عدالت و محبت نيست و پيشنهاد كردم كه بياييد، مشترك روي مفاهيم عدالت و محبت تأكيد كنيم و آن را بسط دهيم. پس ميشود نكات مشترك و اهداف مشترك را پيدا كرد و بر سر آنها همكاري كرد و البته بسياري از اختلافات نيز در ضمن حركت حل ميشود. بپذيريم كه يكي از بزرگترين مشكلات بشر امروز ناامني است. هرگز بشر مثل امروز احساس ناامني نكرده و اين در همه دنيا از فلسطين گرفته تا لندن و نيويورك مشترك است. آيا بهتر نيست براي حل آن تلاش كنيم؟
به فرهنگهاي گوناگون رجوع كنيم و ببينيم چه راههايي براي مبارزه با ناامني هست. اين امر گفتوگو را ميسر و متوجه واقعيت و حل مشكل ميكند، اما براي مؤثر واقع شدن گفتوگو در قدرت و سياست چه ميتوان كرد؟
به نظر ميرسد، يك راه تدوين پيشنهادها و ارايه آنها به مجامع بينالمللي است تا به تدريج به صورت ضوابط نسبتا الزامآور درآيد و راه دوم به گمان من، نفوذ در افكار عمومي است. افكار عمومي جهان در اختيار خشونتورزان و نفرتآفرينان است. در دنياي امروز براي اشغال عراق هم بايد افكار عمومي آمريكا آماده شود، براي مداخلات ديگر هم همين طور.
تروريستها هم بر بخشي از افكار عمومي سوار ميشوند كه در ميان برخي گروههاي اجتماعي زمينه دارد. ما بايد بتوانيم بر افكار عمومي اثرگذار باشيم و اندك اندك گرايشهاي خشونتآميز را منزوي كنيم. در دنياي امروز در مقابل صداي بلند نفرتها، اسلامترسيها و اسلامستيزيها و غربستيزيها، صداي خيرخواهان به گوش افكار عمومي نميرسد. اين تلاشها البته تأثير فوري ندارد، ولي ميتوان به تأثير دراز مدت آن اميدوار بود.»
پروفسور هيپلر در پاسخ نكاتي را اضافه كرد و گفت: «من از نزديك درك و رنج انسانها را در نقاط گوناگون جهان ديدهام و كشوري داشتهام كه جنگ ويرانگري را تجربه و انبوهي از يهوديان را قتل عام كرده است. همه كساني كه از اين وضع نگرانند، بايد براي حل مشكلات گفتوگو و تلاش كنند. درست است كه مشكل در سوءتفاهم است، اما نقش قدرتطلبان نيز نبايد ناديده گرفته شود. من كه علاقهمندم با انديشمندان كشورهاي اسلامي گفتوگو كنم، بايد در كشور خود نيز با كساني كه طرفدار جنگ و ستيزند، مقابله كنم. اگر مسلمانان در آلمان تحت فشار باشند، از من انتظار هواداري دارند و اگر مسيحيان در تركيه مورد آزار قرار گيرند، نيز از من انتظار حمايت دارند.
از سوي ديگر، در كشورهاي خاورميانه، دوستان من گاه نميپذيرند كه ما نتوانيم در كشور خود براي صلح كاري بكنيم، البته من هم از آنها ميپرسم كه چرا خود در كشور متبوعشان، قادر به پيشبرد كاري در اين زمينه نيستند. به گمان من كارها با تعقيب و پشتكار به نتيجه ميرسد. در سال 1945 اروپاييان مردمان آلمان و فرانسه را ذاتا دشمن هم ميدانستند، در حالي كه امروز اين دو كشور، بهترين دوستان همند. اين پديده علاوه بر نقش سازمانهاي بينالمللي، نتيجه ارتباطات گسترده مردمي بوده است. اين ارتباطات در قالب همكاريهاي دانشگاهي و تبادل استاد و دانشجو و آموزش عمومي از طريق رسانهها و نظاير آن بوده است.
من از نزديك ديدهام كه در تبادل دانشجو ميان دانشگاههاي آلمان و مصر، دانشجويان مصري به اين نتيجه رسيدند كه غربيها همه فاسد نيستند و دانشجويان آلماني دريافتند كه مردم مصر عقبمانده نيستند.»
سيدمحمد خاتمي در پايان با ابراز اميدواري براي گسترش همكاريها، پيشنهاد كرد كه موضوعاتي مانند «ناامني» يا «رنج بشر امروز» به عنوان موضوع كار تعيين و پيگيري شود و گفت: «اصولا رسالت دين، كاهش رنجهاي بشري است. قرآن در وصف انسان مؤمن ميگويد كه «لا خوف عليهم و لا هم يحزنون»؛ يعني مؤمن ترس و اندوه ندارد. به اميد روزي كه از ترسها و اندوههاي بشر كاسته شود».
گفتني است، پروفسور هيپلر در مدت اقامت در ايران، سخنرانيها و گفتگوهايي در مؤسسه بينالمللي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها، دانشكده مطالعات جهان دانشگاه تهران، انجمن حكمت و فلسفه، دايرهالمعارف بزرگ اسلامي، دانشنامه اسلام معاصر، دانشگاه مفيد و دانشگاه اصفهان خواهد داشت.
سه شنبه 7 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 355]