تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
خرید سوسیس پرکن اصل با گارانتی
تشخیص دیسک و صفحه اصلی از تقلبی (6 راه ساده)
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
ده راهنمایی برای نوازندگان مبتدی یوکللی
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1806697584
گفتگو با اميل هيرش بازيگر فيلم اسپيد ريسر تو ميخواستي فرار كني، ولي نميتوانستي
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گفتگو با اميل هيرش بازيگر فيلم اسپيد ريسر تو ميخواستي فرار كني، ولي نميتوانستي
جام جم آنلاين: هر بازيگري فيلمي دارد كه او را از گمنامي بيرون آورده و تبديل به چهره‌اي مطرح و سرشناس مي‌كند. اميل هيرش هم با درام خانوادگي و ورزشي «اسپيد ريسر» به اين موقعيت دست يافت. او كه اواسط ماه مارس 1985 در كاليفرنيا به دنيا آمد، يك بازيگر جوان است كه در خانواده‌اي هنرمند بزرگ شده است. او كار بازيگري را از سن 11 سالگي با حضور در يك مجموعه تلويزيوني شروع كرد و تا سال 2001 در مجموعه‌هاي زيادي ظاهر شد.
بازيگري جلوي دوربين سينما را در سال 2002 تجربه و در چند فيلم سينمايي كم‌اهميت نقش‌هاي كوتاه ومتوسطي بازي كرد. سال قبل در درام اجتماعي «درون دنياي وحش» به كارگرداني شان‌پن، بازيگر ضد جنگ سينما در نقش اصلي ظاهر شد. بازي هيرش مورد توجه منتقدان و تماشاگران جدي سينما قرار گرفت.
مدت كوتاهي پس از آن دو در يك تغيير مسير آشكار اسپيد ريسر را روانه پرده سينماها كرد. اين فيلم را برادران واچفسكي كارگرداني كرده‌اند كه سه‌گانه «ماتريكس» را در كارنامه خود دارند. با اين فيلم اميل هيرش به عنوان يكي از بازيگران جوان و خوش آتيه سينما معرفي شد.
سيل پيشنهادهاي جديد سينمايي به سمت او سرازير شده است، ولي همان طور كه در متن مصاحبه توضيح مي‌دهد، قصد ندارد تبديل به يك بازيگر پركار (در فيلم‌هاي كم‌اهميت) شود. مارلون براندو و رابرت دنيرو الگوي بازيگري هيرش هستند و بايد ديد آيا او مي‌تواند به موقعيتي در حد اين دو بازيگر كلاسيك دست يابد يا خير.
از قرار معلوم گفته‌ايد كه فيلم خيلي بهتر از آنچه فكر مي‌كرديد شده است؟
بله. وقتي فيلمنامه را خواندم، اصلا فكر نمي‌كردم دنياي دروني آن تا اين حد خوب و جذاب خلق شود. به صورت طبيعي و در آن زمان شما هيچ تصور خاصي از كل موضوع نداريد و دقيقا نمي‌دانيد حاصل كار چه چيزي خواهد شد. اين نكته زماني مشخص ميشود كه شما فيلم را به صورت كامل روي پرده سينما مي‌بينيد.
رنگ‌آميزي فيلم كه نقش خيلي مهمي در قصه آن دارد خيلي خوب است و تمام آن چيزهايي را كه قرار بود روي آنها فوكوس شود، خوب و درست از كار درآمده‌اند. فيلمبرداري اسپيد ريسر خيلي شبيه عكس‌هاي ثابت قديمي است. وقتي فيلم را ديدم به طور ناخودآگاه به خودم گفتم كه چقدر قشنگ است.
تجربه كار با تكنيك پرده سبز را دوست داشتيد؟
حيرت‌انگيز بود. نه صحنه‌پردازي خاصي داشتيم و نه وسايلي در كار بود. مثل اين بود كه بدون هيچ چيز بخواهي يك كار مهم را انجام دهي.
آيا گيج‌كننده بود؟
تا حدودي بله. ولي اين تجربه جذاب و دوست‌داشتني بود.
چه خاطره‌اي از آن داريد؟
من با يك ديوار بلند سبز سر و كار داشتم. با آن حرف مي‌زدم و به آن فكر مي‌كردم. سخت‌ترين بخش كار با پرده سبز، بازي در صحنه‌هاي اتومبيلراني بود، زيرا من روي يك پمپ ويژه قرار داشتم. براي همين تمامي خشم و عصبانيت من در فيلم كاملا صحيح و درست است، چرا كه اين دستگاه براي ساعتها مرا به دور و برم مي‌چرخاند و حركت مي‌داد.
فضاي داخل استوديو گرم بود و من فقط رنگ سبز را مي‌ديدم، از يك طرف يكرنگي فضا و از طرف ديگر روشنايي نور پرژكتورها باعث سرگيجه‌ام مي‌شد. بعضي وقتها نمي‌توانستم هيچ حركتي كنم زيرا مثل يك موش در آن محل به دام افتاده بودم. در اين حالت احساس محصور شدن مي‌كردم و انگار كه به بند كشيده شده بودم. تو ميخواستي فرار كني، ولي نميتوانستي. خيلي جدي مي‌گويم؛ در تمام اين صحنه‌ها مثل آدمي رها شده هستم. لابد انتظار داشتيد بگويم سر صحنه خيلي راحت و شاد بودم؟ (مي‌خندد) اما اين‌طور نبود.
مدتي قبل «درون دنياي وحش» اثر شان‌پن را روي پرده سينما داشتيد. از نظر بازيگري، چه فرقي بين اين فيلم و اسپيد ريسر است؟
خب، فيلم‌هايي مثل درون دنياي وحش در دنيايي واقعي رخ مي‌دهند، پس هولناك و تكان‌دهنده هستند. در كار بازيگري ما با سبك‌هاي متفاوت و متنوعي سروكار داريم. بعضي وقتها بايد كمدي بازي كني و گاهي اوقات جدي مي‌شوي. بازيگري با نوعي ناتوراليسم همراه است ولي به هر حال بايد آن را به شكلي استريليزه اجرا كرد.
هر ديالوگي كه مي‌گويي اهميت خاص خودش را دارد و تو بايد توجه داشته باشي كه در چه نوع فيلم و نقشي، در حال بازي هستي. نكته مهم اين است كه پس زمينه نقشت را خوب بداني. دنياي اسپيد ريسر يك دنياي ويژه و خيالي بود كه من چيز زيادي درباره پس‌زمينه‌اش نمي‌دانستم.
در چنين شرايطي كار سخت‌تر ميشود؟
بله. ولي يك نكته مهم و اساسي اين است كه به كارگردان اعتماد كني. اين بزرگ‌ترين نكته هنگام بازي در فيلمي مثل اسپيد ريسر است. اولين روز كار فيلمبرداري از برادران واچفسكي پرسيدم مي‌دانند دارند چكار مي‌كنند و نسبت به كارشان اطمينان دارند؟ آنها لبخندي زدند و گفتند: فقط به ما اعتماد كن. البته اين جمله را مستقيما و به همين شكل بيان نكردند، اما سكوتشان بيان‌كننده اين حرف بود. اين مساله كارساز شد. آنها حال و هواي هر يك از كاراكترها را خيلي خوب تشريح كردند و پس از شروع فيلمبرداري، من و بقيه بازيگران يك ديد كلي نسبت به ماجراها داشتيم و مي‌دانستيم ماجرا از چه قرار است و دارد چه اتفاقي مي‌افتد. كاراكترهاي فيلم روحيات متنوعي دارند. براي مثال اسپيد و ايكس آدم‌هايي جدي هستند، ولي چيم چيم و اسپريدن مثل كمدين‌ها و دلقك‌ها هستند.
چرا دوست داريد نقش آدم‌هاي عجيب و غريب را روي پرده سينما بازي كنيد؟
نمي‌دانم. ولي آدم‌هاي خوش قلبي را كه عليه سيستم مبارزه مي‌كنند دوست دارم. شايد همين علاقه است كه باعث ميشود نقش (به قول شما) آدم‌هاي عجيب و غريب را بازي كنم. اين جور نقش‌ها امكان كار و بازي زيادي براي بازيگر فراهم مي‌كنند.
كاراكترم در اسپيد ريسر هم جواني دقيق است كه قلبي از طلا دارد و شركت‌هاي بزرگ اقتصادي مي‌خواهند اورا خرد كرده و درهم بشكنند. آنها قصد سوءاستفاده از توانايي‌ها و مهارت‌هاي اسپيد دارند و مي‌خواهند به كمك آن پول بيشتري به جيب بزنند. زماني كه اسپيد حاضر به همكاري نمي‌شود و در اين بازي كثيف شركت نمي‌كند، آنها تصميم مي‌گيرند او را نابود كنند.
زماني كه آماده بازي در نقش اسپيد مي‌شويد، انيميشن ژاپني اسپيد ريسر را هم تماشا مي‌كرديد؟
بچه كه بودم قسمت‌هايي از آن را از تلويزيون ديدم. آن روزها يكي از طرفداران پروپا قرص آن مجموعه كارتوني بودم.
وقتي قرار شد در نسخه سينمايي اسپيد ريسر بازي كنم، تمام 52 قسمت آن مجموعه را دوباره روي دي‌وي‌دي تماشا كردم. اما احساس كردم اين كار نوعي وقت تلف كردن بوده است. تماشاي اين مجموعه ديگر آن حس و حال قديمي را نداشت. گذشته را نمي‌توان دوباره برگرداند و من ديگر آن پسر كوچولويي نبودم كه با شيفتگي خاص ماجراجويي‌هاي كاراكترهاي اصلي قصه را دنبال مي‌كرد.
ساخت اسپيد ريسر به صورت فيلمي مبهم و دو پهلو انتخاب شما بود؟
خير. خود مجموعه تلويزيوني هم همين حال و هوا را داشت. اين نكته مجموعه خيلي خوب بود. همان‌طور كه گفتم من از طرفداران جدي آن مجموعه بودم. لحن مجموعه خيلي بانمك و ديوانه‌وار بود و از آن نوع كارهايي بود كه در آخرين روز هفته همه بچه‌ها را پاي تلويزيون مي‌كشاند. نسخه سينمايي همين نكته را گسترش مي‌دهد و آن را طوري مطرح مي‌كند كه براي بزرگترها هم قابل قبول و باور باشد. حالا كه اين نسخه سينمايي را مي‌بينم با قاطعيت مي‌گويم در مقايسه با آن مجموعه تلويزيوني برايم جذابيت بيشتري دارد.
وقتي در فيلمي مثل اسپيد ريسر بازي مي‌كنيد، متوجه اين نكته هم هستيد كه كارگردانان آن قصد دارند چرخشي بي‌نظير در زمينه توليد فيلم‌هاي پرهزينه و پرفروش به وجود بياورند؟
بله، نكته اصلي كه باعث شد در فيلم بازي كنم و نسبت به آن حساس باشم همين بود. برادران واچفسكي حقيقتا فوق‌العاده هستند و بين آنها با ديگر فيلمسازان، فرقي اساسي وجود دارد. آنها هنرمنداني واقعي هستند كه با هر فيلم خود يك كار هنري ارائه مي‌كنند. هر دو آدم‌هايي بسيار مستعد هستند كه هميشه كارشان را خيلي جدي مي‌گيرند. ژانر و نوع فيلم‌هايي كه مي‌سازند علي‌رغم تخيلي و غيرواقعي بودن، خيلي طبيعي است كه البته هزينه‌هاي كلاني را براي توليد مي‌طلبند. يادم مي‌آيد 13 سالم بود كه ماتريكس را در سينماي نزديك خانه‌مان ديدم و مغزم از آن همه اتفاقات با نمك و عجيب و غريب سوت كشيد. تماشاي اين فيلم حقيقتا خاطره‌انگيزترين تجربه من از تماشاي يك فيلم در سالن تاريك سينما بود. ماتريكس از آن دسته فيلم‌هايي است كه هيچ وقت فراموشش نمي‌كنيد و ياد و خاطره‌اش با شما باقي مي‌ماند. حالا در اسپيد ريسر من فرصت و شانس آن را پيدا مي‌كردم با كساني كار كنم كه اين فيلم خاطره‌انگيز را كارگرداني كرده بودند.
برخي منتقدان از آنها به عنوان فيلمسازاني تجربي ياد مي‌كنند كه در زير نقاب فيلمسازان فيلم‌هاي پرهزينه و پرفروش چهره‌شان را پنهان كرده‌اند. اين‌طور نيست؟
اين تعريف كاملا دقيق و درست است. وقتي اسپيد ريسر را تماشا مي‌كنيد، متوجه نمي‌شويد خيلي از حقه‌ها و كارهاي آن تا قبل از اين در هيچ فيلمي انجام نشده است. شما به صورت همزمان با يك فيلم خانوادگي سر و كار داريد كه ورزشي و اكشن است. در همان حال پس‌زمينه‌هاي رايانه‌اي در خدمت بيان يك قصه رئاليستي قرار گرفته‌اند. حتي در زمينه كار با رنگ هم اين فيلم يك تجربه جديد است.
در بخش مهمي از فيلم رانندگي مي‌كنيد. خودتان راننده خوبي هستيد؟
بله، و سعي ميكنم راننده خوبي باشم. در خيابان با سرعت زياد رانندگي نمي‌كنم و توجه ويژه‌اي به مقررات راهنمايي و رانندگي دارم. به ماشين‌ها علاقه خاصي دارم و هرچند وقت يك‌بار ماشينم را عوض ميكنم.
هيچ وقت در مسابقه‌هاي اتومبيلراني شركت كرده‌ايد؟
براي حضور در خود مسابقه‌ها خير. ولي تماشاچي چند مسابقه اتومبيراني بوده‌ام. خيلي تماشايي است.
فيلم بعدي‌تان چيست؟
فيلم «ميلك» را آماده نمايش دارم. فعلا استراحت ميكنم و هنوز قرارداد جديدي را امضا نكرده‌ام، دارم چند فيلمنامه را مطالعه ميكنم. نمي‌خواهم عجله كنم. بايد سر فرصت و با دقت كافي كارهاي جديدم را انتخاب كنم.
بعد از درون دنياي وحش و اسپيد ريسر كارنامه سينمايي‌تان تغيير عمده‌اي كرده است. شرايط جديد چگونه است؟
دارم ياد مي‌گيرم خونسردي‌ام را حفظ كنم!(مي‌خندد) مي‌دانيد، تازه فهميده‌ام كه خونسرد بودن و انتخاب دقيق و درست كار چقدر سخت است.
آيا اسپيد ريسر2 را هم بازي مي‌كنيد؟
نمي‌دانم. هنوز در هيجان بازي در فيلم به سر مي‌برم. بايد ديد سازندگان فيلم اصلا قصد توليد قسمت دوم آن را دارند يا خير. پاسخ مثبت برادران واچفسكي در اين رابطه نقش بسيار مهمي دارد. ضمن اين كه من هنوز نمي‌دانم اگر قرار شود قسمت دوم فيلم جلوي دوربين برود، چه قصه‌اي خواهد داشت كه تكراري به نظر نرسد.
سرعت و ماجراجويي انيميشني
اميل هيرش در اسپيد ريسر فرزند كوچك خانواده ريسر است. او كه اسپيد نام دارد مثل تمام اعضاي خانواده دلباخته اتومبيلراني است و قصد شركت در يكي از مسابقه‌هاي مهم اتومبيلراني را دارد. يكي از شركت‌هاي بزرگ قصد سرمايه‌گذاري روي اسپيد را دارد تا به كمك برنده شدن او در مسابقه‌ها سود كلاني ببرد، اما اسپيد درخواست آنها را رد مي‌كند. مسوولان اين شركت هم تمام تلاش خود را به كار مي‌گيرند تا مانع از پيروزي اسپيد در مسابقه‌ها شوند. اين قصه به خودي خود مي‌تواند براي بچه‌ها و بزرگترهاي آنان آنقدر جذاب باشد كه دسته‌جمعي براي تماشاي فيلمي كه براساس آن ساخته ميشود، راهي سالن سينما شوند.
همين نكته بود كه تهيه‌كنندگان اسپيد ريسر را به فكر توليد نسخه سينمايي آن انداخت. واقعيت اين است كه اين قصه هيجان‌انگيز در دهه 80 دستمايه توليد يك مجموعه انيميشن ژاپني شد كه نمايش موفقيت‌آميزي در تلويزيون كشورهاي مختلف جهان داشت. براي دوباره‌سازي سينمايي اين مجموعه هم نمي‌شد كسي را بهتر از برادران واچفسكي پيدا كرد كه خود از طرفداران نسخه انيميشن تلويزيوني بودند، قبل از اين با سه‌گانه ماتريكس نشان داده بودند كه هم طرفدار ماجراجويي هستند و هم مي‌توانند قصه عجيب و غريب اسپيد ريسر را با يك سري نوآوري‌هاي تازه تبديل به يك فيلم سينمايي تماشايي كنند. هيچ شكي وجود ندارد كه فيلم آنها بزرگ، برجسته و رنگارنگ است.
آنها دنياي انيميشن و بازي‌هاي رايانه‌اي را خيلي خوب به زبان سينما منتقل كرده‌اند. بخش مهمي از اين فيلم 135 دقيقه‌اي اختصاص به مسابقه‌هاي اتومبيلراني دارد. ولي تمام اين صحنه‌هاي هيجان‌انگيز اكشن در داخل استوديو فيلمبرداري شده است. اميل هيرش و بقيه بازيگران فيلم صحنه‌هاي خود را جلوي پرده سبز جادويي سينما بازي كرده‌اند و صحنه‌هاي پرتحرك حركت و مسابقه اتومبيل‌ها بعدا (و در اتاق كارهاي گرافيكي) به كمك رايانه ديجيتالي روي پرده سبز منتقل شده است.
حالا تماشاچي كاراكتر اميل هيرش را مي‌بيند كه در ماشين خود از نقاط مختلف رد ميشود و يك اتومبيلراني استثنايي مي‌كند. در عين حال، برادران واچفسكي كار با رايانه ديجيتالي و پرده سبز را وارد مرحله تازه‌اي كرده‌اند. هيرش در نقش اسپيد تلاش دارد از قالب يك كاراكتر كارتوني درآمده و شبيه يك جوان امروزي باشد، بازي او در اين نقش قابل قبول است و مي‌تواند توازن خوبي بين صحنه‌هاي اكشن و خانوادگي برقرار كند. از قرار معلوم خود او هم متوجه شده كه به مدد حضور در اين فيلم، شانس در خانه او را زده و وي بايد نهايت استفاده را از اين موقعيت استثنايي بكند. البته بدبياري هيرش نه به خود او (و بازي‌اش) كه به كليت فيلم برمي‌گردد.
در قصه فيلم، جلوه‌هاي ويژه و دكور نقش خيلي مهمي دارند و در سراسر ماجراجويي‌ها، به صورت رقيب اصلي هيرش خود را مطرح مي‌كنند. با وجود اين، هيرش همه تلاش خود را به كار مي‌گيرد تا از سد اين دو رقيب گذشته و بازي خود را به نمايش بگذارد. فيلمنامه فيلم چند لحظه مهم و سربزنگاه دارد كه باعث ميشود تا به تماشاچي شوك وارد شود. بازي هيرش در اين فصل‌ها خوب و مقبول است و نشان مي‌دهد اگر او كارهاي آينده‌اش را با دقت انتخاب كند، خيلي زود تبديل به يكي از چهره‌هاي نامدار سينماي معاصر خواهد شد.
مترجم: كيكاووس زياري/ منبع: movieweb
سه شنبه 7 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 316]
-
گوناگون
پربازدیدترینها