تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):هر كس ماه رمضان يك آيه از كتاب خدا را قرائت كند مثل اينست كه درماههاى ديگر تمام قرآن را...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805164964




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

از قاجاريه تا پهلوي


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: وحید6813th November 2008, 03:03 AMمحمد رضا شاه به روایت تصویر محمدرضا شاه در روز 26 اکتبر 1919 (چهارم آبان) همزمان با خواهر دوقلوی خود اشرف در تهران متولد شد.. محمدرضا شاه از تاریخ 17 سپتامبر 1941 که در مجلس شورای ملی سوگند پادشاهی یاد کرد, و تا روز 16 ژانویه 1979 که با چشمانی پر از اشک ایران را برای همیشه ترک نمود, و تا روز اول آوریل 1979 که حکومت ایران از "مشروطه پادشاهی" به "جمهوری اسلامی" تغییر داده شد, بمدت 38 سال پادشاه ایران بود. محمدرضا شاه در ساعت 5 صبح روز یکشنبه 27 ژوئیه 1980 (5 امرداد ماه) بدنبال بیماری سرطان کبد, در بیمارستان "معادی" قاهره, فوت کرد (وی بهنگام مرگ 61 ساله بود) و پیکرش در دو روز بعد در 29 ژوئیه 1980 در مسجد "الرفاعی" قاهره به خاک سپرده شد تا بنا بر وصیتش روزی در گورستان افسران و درجه دارن جانبخته ارتش شاهنشاهی, در ایران به خاک سپرده شود. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) باورنکردنی اما حقیقی شاید باور کردن آن برای بسیاری مشکل باشد که اولین همسر محمد رضا شاه, فوزیه, کماکان در قید حیات است. اما این حقیقت دارد. سال گذشته خبرگزاری فرانسه از درگذشت ملکه پیشین ایران فوزیه خبر داد, اما پس از ساعاتی معلوم شد تشابه اسمی باعث اشتباه در گزارش شده است. در حقیقت پرنسس مصری که در سن پنجاه و شش سالگی بر اثر بیماری مزمن "ام اس" در بیمارستانی در سویس درگذشت ملکه پیشین ایران نبود. او دختر ملک فاروق پادشاه سابق مصر بود که مانند عمه اش نخستین همسر شاه فقید ایران "فوزیه" نام داشت. و درگذشت برادر زاده "فوزیه" که مانند خود وی "فوزیه" نام داشت اشتباها بعنوان خبر مرگ خود او پخش شد. فوزیه خواهر ملک فاروق و دختر ملک فواد که در سال 1939 با محمد رضا شاه ولیعهد ایران ازدواج کرده بود اندکی پس از وقایع شهریور 20 و به پادشاهی رسیدن محمدرضا شاه به مصر رفت و دیگر بازنگشت. در سال 1949 جدایی محمدرضا شاه و فوزیه رسما اعلام شد. فوزیه پس از جدایی از محمد رضا شاه با "اسماعیل شیرین بیگ" وزیر پیشین دفاع مصر ازدواج کرد. او پس از درگذشت شوهر دومش همچنان به زندگی در قاهره ادامه داد و گهگاه برای معاینات پزشکی و دیدار با دخترش شهناز و نواه اش مهناز به سویس میرود. این دیدارها در "مونترو" در منزل اردشیر زاهدی صورت میگیرد که با فوزیه و همچنین شهناز و همسر دومش خسرو جهانبانی دوستی صمیمی دارد. این عکس فوزیه را به اتفاق پسرش حسین شیرین بیگ و نوه اش مهناز زاهدی نشان میدهد. پشت سر فوزیه, عکسی از دوران جوانی او و زمانی که ملکه ایران بود در میان عکسهای متعدد پادشاهان و روسای جمهوری و شخصیتهای برجسته سیاسی جهان دیده میشود. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) تنها فرزند محمدرضا شاه و فوزیه, شهناز, از زمانی که مادرش ایران را ترک گفته بود تا سالها بعد و تا زمانی که همسر اردشیر زاهدی بود و به دعوت پدرشوهرش سپهبد زاهدی, فوزیه به سویس سفر کرد او را ندید. در آن زمان روابط ایران و مصر به علت روی کار آمدن عبدالناصر و عداوت او با شاه و رژیم ایران خوب نبود اما دولت مصر در هر حال به فوزیه اجازه داد تا مصر را ترک کرده و به سویس به دیدن دخترش برود. در زمان ازدواج محمدرضا شاه با فوزیه فرح دیبا یک ساله و محمدرضا شاه 20 ساله بود. اینک 67 سال از ازدواج محمدرضا شاه با فوزیه در قاهره گذشته است کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) irandokht23rd January 2009, 09:29 PMاز قاجاريه تا پهلوي1 کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند اما هر قدر كه تمايلات گريز از مركز به لحاظ جغرافيايى بيشتر در مناطق مرزى ايران بروز يافته بود، در تهران يك جريان سياسى كه بيشتر تحصيل كرده‏هاى جديد آن را هدايت مى‏كردند، از تمركز گرايى حكومتى پشتيبانى مى‏كرد؛ از اين رو فشار همزمان تمايلات قوى سياسى متضاد،از تحمل حكومتگران پايانى قاجار فراتر بود کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند عوامل سقوط قاجاريه 1. عوامل خارجى صدور دستخط مشروطيت در ايران،2 مانعى بر سر راه تداوم مداخلات استعمارى دو قدرت روسيه و بريتانيا در ايران ايجاد نكرد نمونه بارز آن تقسيم ايران به مناطق نفوذ در 1907 م. و نيز اولتيماتوم روس‏ها به اقدامات مورگان شوستر و الزام ايران به جلب نظر روسيه در استخدام مستشاران خارجى‏3 است. بر اثر اولتيماتوم روسيه به ايران، مجلس دوم به تعطيلى كشانده شد. در اثناى جنگ جهانى اول، رخدادى چون دستگيرى سليمان ميرزا رهبر حزب دموكرات،افكار عمومى و مليون‏4 را عليه انگليسى‏ها برانگيخت. در سال‏هاى بعد با واقعه قتل ايمبرى، نايب كنسول آمريكا، و منصرف كردن كمپانى نفت سينكلر از ايران، دو قدرت توان خود را براى تاراندن رقبا از صحنه ايران آزمودند و احمد شاه قاجار در آن واقعه تنها به اين بسنده كرد كه به علما تلگراف زند: «از برقرارى حكومت نظامى (به خاطر قتل ايمبرى) ناخرسند است». 5.مداخلات قدرت‏هاى خارجى در تحميل كابينه‏هاى دوست و قطع مساعده از كابينه‏هاى مستقل، در متزلزل شدن قاجارها بى‏تأثير نبود. چنان‏كه مشيرالدوله آشكارا به پرنس ارفع گفته بود: «بعد از رفتن وثوق الدوله، ماهى دوازده هزار ليره به طور مساعده براى گرداندن چرخ دولت، انگليسى‏ها مى‏دادند، حالا موقوف شد». 6 .ارفع نيز در واقعه امتناع خود از نخست وزيرى و اصرار بر وزارت مشيرالدوله اظهار مى‏دارد: «چون آن وقت نظريه سفارت انگليس در تعيين رئيس الوزرا خيلى مدخليت داشت، از تمجيد او مضايقه نكردم». 7 در تلگراف‏هاى مقامات انگليسى موارد بسيارى از دخالت قدرت‏هاى خارجى ثبت شده است؛ براى مثال باركلى به سر ادوارد گرى تلگراف مى‏زند: «من و همكار روسيم اصرار نموديم كه جلسه‏اى تشكيل شود و ما در باب تركيب كابينه از ساير جزئيات توضيحاتى به اعلى‏حضرت دهيم». 8 -در تلگرافى كه دو روز بعد به تاريخ هفتم مه 1909 مخابره مى‏شود، باركلى گزارش مى‏دهد: «امروز عصر اجلاس مذكور تشكيل يافت، اصرار نموديم كه ناصر الملك و سعدالدوله بايد جزو كابينه بشوند» .9-در اثناى اشغال ايران در جنگ جهانى اول بر تعداد دولت‏هاى تحميلى در ايران افزوده شد؛ چنانچه فرمانفرما با پيشنهاد سفارت انگليس‏10 رئيس الوزرا شد. مخبرالسلطنه هدايت از حضور قشون روس در همين ايام در ايران تعبير به «درد بى درمان نموده» و به اجزاى نظميه مى‏گويد دم نزند و به زن‏ها بگو «چندى در خانه با چادر نماز حركت كنند بهتر از آن است كه سربرهنه از خانه به در شوند».11 2. پيامدهاى جنگ جهانى اول در ايران‏ اشغال ايران بيش از پيش به استيصال حكومتگران قاجار در حفظ قدرت انجاميد. در اين جنگ نه تنها به اعلان بى‏طرفى ايران توجه نشد، كه روس‏ها نيروهايى در شمال، غرب و گيلان پياده كردند؛ بريتانيا بر شمار سربازان خود در جنوب افزود، آلمان‏ها بر دامنه تحريكات عشايرى‏12 افزودند و مختصر آن كه «پرچم ايران بر فراز فقط چند شهر عمده كشور در اهتزاز بود».13 تلخ‏تر آن كه ايران تمامى نتايج شوم جنگى را كه مى‏خواست از آن احتراز كند، همانند قحطى نان، كشتار نفوس،14 هتك نواميس، تورم و كاهش توليدات‏15 و خدشه دار شدن استقلال سياسى را تحمل كرد. وقتى روزنامه عدل به تاخت و تازهاى انگليسى‏ها در جنوب انتقاد كرد «اشغالگران دستور توقيف آن را دادند». مشكلات اشغال كشور در اين دايره محدود نماند و سومين مجلس شوراى ملى تعطيل شد و متعاقب آن آزادى خواهان پراكنده و برخى تبعيد و فترت چند ساله‏اى در كشور آغاز گرديد. 3. تحولات سياست انگلستان در دهه‏هاى آغازين قرن بيستم‏ با وقوع انقلاب 1917 در روسيه، تشكيل حكومت‏هاى نظامى در همسايگان شوروى براى نظام سرمايه دارى به يك ضرورت سياسى تبديل شد. خطر سرايت فرم و محتواى ستم ستيزى، آزادى و برابرى خواهى انقلاب 1917 در دنيا به ويژه در مناطق تحت نفوذ انگلستان، انگليسى‏ها را به واكنش واداشت. نظام سرمايه‏دارى در تدبير براى مهار انقلاب كمونيستى به تقويت يا ايجاد دولت‏هاى ميليتاريستى در پيرامون روسيه شوروى پرداختند و بر اين اساس مانرهايم در فنلاند، ريدزسيسمگلى در لهستان، برليس در بلغارستان، آتاتورك در تركيه، امان الله خان در افغانستان و چيان كان چك در چين، با ماهيت نظامى‏گرى به قدرت رسيدند. به واقع «زنجيره‏اى از تحت الحمايه‏هاى انگلستان از صحراى ليبى تا زاگرس، مصر، فلسطين، ماوراى اردن و عراق، مجموعه‏اى از دولت‏هاى دست نشانده را تشكيل مى‏دادند كه از راه‏هاى زمينى رسيدن به هند را حفاظت مى‏كردند».16 با خروج نيروهاى روسيه از ايران همه تيرهاى خشم و نفرت متوجه انگليسى‏ها شد كه هنوز خاك ايران را ترك نكرده بودند؛ از اين رو تغييراتى در سياست انگلستان در ايران پديدار شد؛ از جمله: خروج نمادين از ايران، فعال كردن نور پرفورس، تحميل قرار داد 1919، يافتن فرمانده مناسب براى نيروهاى متحدالشكل به عنوان جايگزين انگليسى‏ها در ايران، طرح كودتا و سپردن آن به عناصر طرفدار انگلستان. سياست‏مداران انگليسى بر آن شدند با تحميل قرار داد 1919 زمام اداره ايران را در دست گيرند؛ اما «وقوع انقلاب روسيه، در جدى شدن مليون در مخالفت با قرار داد 1919 مؤثر واقع شد» و حتى مليون از دفتر آرميتاژ اسميت، رئيس كميسيون مالى قرار داد 1919 «جوالدوزى»17 تعبير مى‏كردند. با بروز مخالفت‏هاى فراوان داخلى و خارجى با قرار داد 1919، تغيير جدى‏ترى در سياست انگلستان اجتناب‏ناپذير مى‏نمود. نامه‏هاى لرد كرزن نشان مى‏دهد كه «مأيوس و متأثر شدن كرزن از قرار داد 1919 سبب شد كه آنها دل به كودتا و رضاخان ببندند». نيكى كدى نيز تأييد مى‏نمايد كه «انگليسى‏ها پس از ناممكن ديدن اجراى قرار داد 1919 بر آن شدند تا راه حلهاى ديگرى بيابند».18 در اين راستا انگليسى‏ها در صدد تجديد سازمان نظامى ايران برآمدند و به ادغام نيروهاى پليس جنوب، نيروى ژاندارمرى و قزاق‏ها و گماردن چهره‏اى نظامى و بومى در رأس اين قوا پرداختند. در تبادل نظر فراوانى كه بين مقامات بلند پايه و انگليسى‏ها صورت گرفت، با توجه به شرايط بحرانى پايان حكومت قاجار - كه انديشه كودتا حتى به اذهان غيرنظاميان نيز راه يافته بود - با كاناليزه كردن رخدادهاى داخلى، رضاخان فرمانده آترياد همدان با كودتاى سوم اسفند 1299، به مقام سردار سپهى رسيد. با چرخش محسوسى كه در سياست انگلستان صورت گرفت، اهتمام انگليسى‏ها متوجه دولت مركزى قوى شد و با رها كردن سياست كهن كه تشديد نظام خان خانى و ملوك الطوايفى بود، بسيارى از دوستان گذشته مانند شيخ خزعل را به پاى دوست جديد (رضاخان) قربانى كردند. با شكست انگليسى‏ها در تحميل قرار داد 1919 انبوهى از تلگراف‏ها بين تهران و وزارت خارجه انگلستان مبنى بر تقويت حكومت مركزى قوى در ايران و متعاقب آن حمايت از رضا شاه مخابره شد. سرپرسى لورن كه بر اساس همين رايزنى‏هاى خود در آن برهه، در انگلستان به «تاج بخش»19 معروف گرديد، اصرار ورزيد كه «منافع بريتانيا ايجاب مى‏كند كه با رضاخان متحد شويم» چه او «مرد نيرومندى است كه با مردم بيرحمانه رفتار مى‏كند و مردم از او مى‏ترسند».20 كرزن نيز دلايلى براى حمايت از رضاخان طرح كرد؛ از جمله: تجديد حيات بلشويزم در شمال ايران، دشمنى مجلس با قرار داد 1919، فساد درمان‏ناپذير سياست مداران ايران و بى‏كفايتى احمد شاه. چنين به نظر مى‏آيد گزارشى كه نيكلسون براى چمبرلين، وزير خارجه انگليس، فرستاد، در حكم تير خلاصى به حكومت قاجاريه بود. او گزارش داد كه «ايران سابق هرم سستى بود ايستاده بر قاعده‏اش، ايران كنونى هرم سستى است ايستاده روى سرش؛ بنابراين احتمال سقوط آن بيشتر است».21 عوامل داخلى‏ به نظر مى‏رسد پاره‏اى از علايمى كه كرين برينتون در كالبد شكافى چهار انقلاب به عنوان نشانه‏هاى پيش آهنگ انقلاب‏ها از آنها ياد مى‏كند، در چگونگى فروپاشى قدرت در آخرين سال‏هاى حكومت قاجار مصداق يافته بود، با اين تفاوت كه مجموعه رخدادهاى پايان قاجار به انقلاب ختم نشد و نهاد سلطنت همچنان پا بر جا ماند. برخى از نشان‏هاى مورد نظر برينتون عبارتند از: 1. عدم موفقيت طبقات حاكم در اجراى كاركردهايشان‏22 و فقدان ورزيدگى و اعتماد به نفس سياسى طبقه حاكم؛ 2. بيدارى وجدان طبقه حكومتگر در قبال بى‏عدالتى‏هاى طبقه خود؛ 3. كاربرد پراكنده و نامؤثر قدرت و سست شدن پايه‏هاى قدرت؛23 4. عدم شكوفايى استعدادها؛24 5. قهر روشنفكران با حاكميت؛ 6. تشديد ناسازگارى‏هاى اجتماعى.25 در دوره مورد بحث مى‏توان مصاديقى براى همه نشانه‏هاى فوق يافت و در عين حال موارد ديگرى نيز بر آن افزود. در زير به اختصار به چند مورد آن مى‏پردازيم. 1. عدم موفقيت طبقه حاكم در اجراى كاركردهايشان‏ به نظر مى‏آيد كه در اين دوره، حكومت قاجار به دليل افزايش فشارهاى داخلى و خارجى با بحران مشروعيت مواجه شد؛ براى مثال در نامه‏اى كه در چهارم جمادى الثانى 1330 براى تاجر كرمانشاهى نوشته شده عبارتى هست كه مى‏تواند نشان دهنده فقدان مشروعيت قاجاريه در آن سال‏ها باشد: «با اين اوضاع كه معلوم نيست حاكم كيست و ترتيب چيست، نمى‏دانم كارى از پيش برود يا خير».؟26 اكثريت نمايندگان مجلس شوراى ملى و آن گاه مجلس مؤسسان نيز كه به تغيير سلطنت رأى مثبت دادند به واقع در عدم مشروعيت قاجار براى ادامه حكومت ترديدى به خود راه ندادند. ملك الشعراء بهار در جلسه هفتم آبان ماه 1304 مجلس اظهار مى‏دارد: «مى‏توانم قسم بخورم كه براى شخص بنده به هيچ وجه فرقى نمى‏كند كه در رأس امور اين مملكت اشخاص خاص يا طبقات مخصوص باشند».27 دكتر مصدق هم اعلام كرد: «راجع به سلاطين قاجار، بنده كه كاملاً از آنها مأيوس هستم، زيرا آنها در اين مملكت خدماتى نكرده‏اند كه بنده بتوانم از آنها دفاع كنم».28 طبق گزارش‏هاى كنسولگرى‏هاى انگلستان در شهرهاى مختلف، مردم از رفتن قاجارها افسوس نخوردند، «اما از ظهور سلسله جديد هم خوشحال نشده‏اند».29 در جريان جنبش تنباكو، كندى انگليسى به ناصرالدين شاه هشدار داد كه «اين امتياز تنباكو نيست كه مورد هجوم قرار گرفته، بلكه اين سلطنت اعلى‏حضرت است كه در معرض حمله قرار گرفته است».30 در تلگرامى كه سيدين به علما (درباره محمد على شاه) مخابره كردند، يأس آنان از قاجاريه آشكار مى‏شود. «چند روز است اعلى‏حضرت بدون بهانه با هيأت موحش در خارج دروازه تشكيل اردو زده، چند نفر از امرا را بعد از دو سه روز حبس تبعيد، ملت در كمال استيحاش و خوف، قتل نفوس فوق العاده ولايات ايران تعطيل عمومى، اقدامات مجدانه سريع النتايج».31 از ديدگاه آيرونسايد نيز «طبقه بالاى جامعه اين كشور كاملاً فاسد و بى‏مصرف است و اقشار پايين آن به شدت تنگدستند».32 2. بيدارى وجدان طبقه حكومتگر در قبال بى‏عدالتى‏هاى طبقه خود نگاهى به روز شمار حوادث پس از فتح تهران، گوياى اين واقعيت است كه اعتبار و حيثيت سياسى قاجاريه به حداقل درجه خود رسيده و آنان سهم ناچيزى در هدايت يا مهار رخدادهاى سياسى داشتند. احمدشاه به گاه صدور دستخط رياست الوزرايى سيدضياء الدين طباطبايى، جملاتى را مى‏آورد كه مى‏تواند مصداقى از بيدارى وجدان طبقه حكومت‏گر در برابر بى‏عدالتى‏هاى طبقه خود باشد. او مى‏نويسد: حكام ايالات و ولايات در نتيجه غفلت كارى و بى‏قيدى زمامداران دوره‏هاى گذشته، بى‏تكليفى عمومى و تزلزل امنيت را در مملكت فراهم كرده و ما و تمام اهالى را از فقدان هيأت دولت ثابتى متأثر ساخته بود، مصمم شديم كه به تعيين شخص لايق خدمت‏گزارى كه موجبات سعادت مملكت را فراهم كند به بحران متوالى خاتمه دهيم.33 3. كاربرد پراكنده و نامؤثر قدرت و سست شدن پايه‏هاى قدرت قاجاريه‏ اگر آقا محمد خان قاجار سبب برقرارى ثبات و امنيت در كشور پس از دوره‏اى از هرج و مرج سياسى و باز گرداندن وحدت ملى به ايران، وجاهت سياسى پيدا كرد، آخرين بازماندگان قاجار حيثيت سياسى خود را بر سر ناامنى مزمن در كشور از دست دادند. آقا محمد خان يكى از ستون‏هاى قدرتش را بر نظامى‏گرى استوار ساخت؛ اما در آخرين سال‏هاى حيات سياسى قاجاريه اثرى از آن ركن قدرت هويدا نبود. براى نشان دادن استيصال قاجاريه در كنترل اوضاع به نمونه‏اى اشاره مى‏كنيم: مخبرالسلطنه هدايت در سرآغاز شرح فتنه قراجه داغ مى‏نويسد: «ميرزا هاشم خان حاكم قراجه داغ است. خوانين محل كه بايد دفاع كنند، شانه خالى كردند، تجار و علما هم تذبذب مى‏كنند، در تبريز هم قوه كه به اهر بفرستيم نداريم».34 قاجارها همچنين مشروعيت پادشاهى خود را بر شالوده قدرت ايلاتى گذاشته بودند و با «پيمانهاى عشيره‏اى، بوروكراسى دولتى، ايجاد ارتش دايم و احياى رسوم دربارى‏35 حيات سياسى خود را تداوم بخشيدند. بدين قرار، آخرين پادشاهان قاجار كه فاقد مهارت و استعداد سياسى ضرورى در حفظ قدرت بودند، بيش از پيش اركان قدرت قاجاريه را متزلزل كردند. افزون بر اين، پس از مشروطه نهاد مجلس به يكى از ستون‏هاى نگاه دارنده قدرت تبديل شده بود، اما چون هيأت حاكمه در همين مقطع ناتوانى حادى را در حفظ روابط صحيح با اين نهاد از خود بروز داد، از اين رو مجلس شوراى ملى براى حفظ قدرت در خاندان قاجاريه، تعصبى از خود بروز نداد و حتى به ابتكار تنى چند از نمايندگان به انحلال سلطنت قاجار وجه قانونى بخشيده شد. بخش ديگرى از تزلزل قدرت قاجاريه به ناكارآمدى نهادهاى حكومتى در آن مقطع باز مى‏گردد. در اين جا به بيان كوتاهى از ناكار آمدى نهادها مى‏پردازيم. در آن سال‏ها عناصر تشكيل دهنده نهاد سلطنت - به تعبيرعلى اكبر داور «مؤسسه سلطنت»36 (عنصر نظرى و عنصر عملى) - از كاركرد واقعى خود فاصله گرفتند و مصاديق عملى نظام شاهنشاهى محمدعلى شاه و احمد شاه بودند كه يكى با گلوله باران مجلس و حرم امام رضاعليه السلام و ديگرى به سبب ترس و احتياطهاى غيرقابل توجه سياسى، سخت بى‏اعتبار شده بودند. احتمال مى‏رود پژوهشگران دوره قاجار بر اين نكته اتفاق نظر يافته باشند كه قاجارها در دهه‏هاى پايانى، قدرت انطباق با رويدادهاى داخلى و خارجى را از دست داده بودند و چنين به نظر مى‏رسد كه در تحولات پس از مشروطه، به ضرورت «چرخش نخبگان» بى‏توجهى گرديد و كماكان سياست‏مداران گذشته كه اغلب يا وابسته به دربار يا از «شاهزادگان درجه اول»37 بودند اداره كشور را به شيوه سنتى در دست گرفتند؛ از اين رو مسؤوليت بسيارى از خطاهاى سياسى شاهان قاجار بر دوش آن سياست‏مداران سنگينى مى‏كرد كه جايگاه خود را به نخبگان جديد نسپرده بودند. رحيم زاده صفوى در ديدار با احمد شاه، آشكارا از «انحطاط فكرى» طبقه اعيان در نيمه اخير سلطنت شان و اين كه اعيان قاجار «از لحاظ عقل و همت و بلند نظرى سخت بينوا گرديده‏اند»38 سخن به ميان مى‏آورد. حتى بعضى از سياست‏مداران كه در صدد تطبيق با شرايط برآمدند، در شيوه رسيدن به اهداف دچار خطا شدند؛ براى مثال «وثوق الدوله عاقد قرارداد 1919 آدم كم هوش و ناتوانى نبود، بلكه مانند بسيارى از دولت‏مردان ايران فرد منفردى بود كه عده‏اى همكار داشت، اما قدرتش بر نهاد مبتنى نبود».39 نمونه سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 619]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن